سایر منابع:
سایر خبرها
روایت ناصر محمدخانی از گروگان گیری
رسیدم و برای رفتن به منزل یکی از دوستانم سوار ماشین شدم. بی خبر از این که دو ماشین و دو موتورسوار در حال تعقیب من هستند. در ادامه چه پیش آمد؟ سوار ماشین دوستم بودم. ماشین ما به سمت اتوبان آزادگان رفت که در سر یک پیچ، از داخل دو ماشین سر من و دوستم ریختند و من و دوستم را با مشت و لگد زدند و بعد هم به خانه ای در جنوب تهران در منطقه خانی آباد بردند. از همان ...
چگونه می توان یک "آرایشگاه زنانه در حکومت داعش" را اداره کرد؟
نامزد کرده ایم." زن ناراحت شد و گفت: "به خاطر اینکه ما با داعش همکاری می کنیم؟" داعش برای اعضای این گروه نام توهین آمیزی است و معمولاً خودشان نام "دولت اسلامی" را بکار می برند. زن می خواست بفهمد که آیا ما مخالف داعش هستیم یا نه. مادرم گفت: "نه، درهای اینجا همیشه به روی شما باز است. مسئله این است که دختر من نامزد دارد." عروس های داعشی به آرایشگاه می آمدند و اصلاً ...
تازه داماد به خاطر 2 میلیون تومان مادرزن و برادرزش را در بندر عباس کشت!
تا هیچ اثری از خود باقی نگذارد که کشف آن باعث شد او به جنایت اعتراف کند. متهم در اعترافاتش گفت: من و همسرم 8 ماه قبل ازدواج کردیم. او مدت ها در کلن آلمان زندگی می کرد و وقتی به بندر آمد با یکدیگر آشنا شدیم و ازدواج کردیم. وی ادامه داد: من مدتی قبل 2میلیون تومان به مادرزنم قرض داده بودم اما او حاضر نبود پولم را پس دهد. به همین دلیل به خانه اش آمدم تا در این باره صحبت کنیم اما برادرزنم که ...
توضیح محمدخانی درباره آدم ربایی درآزادگان
این سوء قصد و به قول خودتان دامی که در فرودگاه برایتان پهن شده بود، مطلع شدید؟ من به فرودگاه رسیدم و برای رفتن به منزل یکی از دوستانم سوار ماشین شدم. بی خبر از این که دو ماشین و دو موتورسوار در حال تعقیب من هستند. چه پیش آمد؟ سوار ماشین دوستم بودم. ماشین ما به سمت اتوبان آزادگان رفت که در سر یک پیچ، از داخل دو ماشین سر من و دوستم ریختند و من و دوستم را با مشت و لگد زدند و بعد هم ...
ناگفته های برادران امیدوار؛ مسافران دور دنیا
، خانواده با آن ها همراهی کردند. پدرم بسیار روشنفکر بود و البته می دانست مسیری که ما طی می کنیم، سالم است. به هر حال آن زمان این طوری نبود که در هر مغازه ای سیگار وجود داشته باشد و همه چیز بیش از اندازه در دسترس بچه ها باشد. به همین دلیل هم، خانواده به ما اعتماد کردند و جلوی مان را نمی گرفتند. یادم هست یک بار بر اثر اتفاقی در کوه، پایم زخمی شد و مدتی گرفتار شدم. بعد هم که به خانه برگشتم ...
پدر همسر ناطق نوری:موافق کاندیداتوریش نبودم
یادداشتهایی باید می نوشت، به همین خاطر سر امام شلوغ بود، آن وقت بعد از اینکه امام از زندان آمد، رفت و آمد هم زیاد شده بود و منزل امام هم شلوغ بود و هر روز از شهرهای مختلف می آمدند برای دیدار امام که خانه امام هم کوچک بود و خانه امام مرتب بعضی روزها 4، 5 مرتبه پر از ورود مسافرین می شد. مجری: این نوع مراجعات تازه ابتدای نهضت بود! اینها همه قبل از نهضت بود، مرجعیت امام تثبیت شده ...
اسماعیل خلافکار عاملی شد تا بچه ام را نببینم / او همسایه ما بالایی ام بود!
و برادرانم آن جا زندگی می کردند. کار و کاسبی ام رونق گرفته بود که با دختر همسایه خواهرم ازدواج کردم. یک سال بعد و برای گسترش کسب و کارم دوباره به مشهد بازگشتم و کارگاهم را در منطقه قاسم آباد راه اندازی کردم. در این مدت دوستان دوران مجردی ام به سراغم آمدند و باز هم همان شب نشینی ها آغاز شد به طوری که من به سمت مصرف مواد مخدر صنعتی کشیده شدم و دیگر توان کار کردن را از دست دادم. در همین روزها با فردی ...
قطع دست؛ مجازات سارقان خانه های پایتخت
چندی قبل با شکایت چند شهروند، تحقیقات پلیس برای دستگیری اعضای این باند آغاز شد. تبهکاران با تخریب در ورودی یا بریدن قفل وارد خانه شهروندان می شدند و در زمانی بسیار کم وسایل با ارزش را سرقت می کردند. یکی از مالباختگان به پلیس گفت: من برای یک ساعت از خانه ام در خیابان یوسف آباد خارج شدم اما وقتی که برگشتم در خانه نیمه باز و وسایلم به هم ریخته بود. وقتی سراغ کمدی که جواهرات همسرم را در آنجا نگهداری ...
نا امنی زنان در سایه سکوت
مائده 38 ساله: مدیر ما با کارمندان بیش از اندازه احساس صمیمیت می کند. روزی هنگامی که در دفترش تنها بودیم و از کار صحبت می کردیم، پیغامی در تلگرامش آمد، شروع به خندیدن کرد، آن را به راحتی به من هم نشان داد. فیلم تجاوز به دختری بود که پنهانی از او گرفته شده بود. نمی دانستم چه کنم. بدون این که فیلم را نگاه کنم گوشی را به او دادم و با عذرخواهی از اتاق خارج شدم . ثریا 30 ساله: از دوستانم ...
قتل مرد خسیس در اتاق خواب خانه اش
خورش قیمه تهیه کرده بود که در یک فرصت مناسب تعدادی قرص خواب آور داخل ظرف خورش پدرم ریختم. او در حالی که کمی بی حال شده بود متوجه تغییر مزه غذا شد و شروع به سروصدا کرد. در این هنگام بود که با او درگیر شدم و کشان کشان او را به اتاق خواب بردم. لوله دودکش را بیرون آوردم تا گاز منواکسید کربن وارد ریه هایش شود اما باز هم تغییری در وضعیت جسمانی او حاصل نشد. به همین خاطر با یک جسم سخت ضربه ای به سرش زدم و ...
جزئیات پرونده جنجالی شکایت دو زن از یک فیزیوتراپ و یک پرستار کشورمان چه بوده است؟
گرفتیم به خانه خود بازمی گشت. شش ماه از استخدام مجید می گذشت که خواهرم حرف های تکان دهنده ای درباره او زد. ابتدا فکر کردم ممکن است اشتباه کند برای همین بیشتر با فرشته حرف زدم که متوجه شدم مجید او را مورد آزار قرار داده است. پس از شکایت این زن، مأموران مجید را بازداشت کردند او به مأموران گفت: من هرگز فرشته را مورد آزار قرار نداده ام، او از نظر ذهنی مشکل دارد، به همین خاطر ممکن است خیلی چیزها ...
شهیدی که هیچ گاه "لباس نو" نپوشید +عکس
خصیصه های شهید می گوید: من خیلی از ابراهیم حساب می بردم. حتی بزرگترها هم حساب خاصی از او می بردند. طوری که وقتی شهید شد یک آقای مسنی آمد و گفت من واقعا پدرم را از دست دادم در حالی که ابراهیم 25 سال بیشتر نداشت. شاید به خاطر ورزشکار بودنش بود. چون آن زمان کشتی گیر بودن خیلی مهم بود. حتی از تمرین کشتی که بر می گشت تمرین کشتی را هم با خودش به خانه می آورد و با برادرها تمرین می کرد. من در چهره ابراهیم ...
روز آزادی نبل و الزهرا گفت جشن خرمشهر تکرار شد
از همه جا بی خبر مادر ایشان خیلی بی تابی می کرد. ایام شهادت حضرت زهرا(س) بود که 2 نفر از دامادهایمان می خواستند کاری انجام دهند تا حاج خانم، اذیت نشود. از طرف همسرم، نامه ای نوشتند و با پست به خانه فرستادند، اما به پایین نامه دقت نکرده و مشخص بود که نامه را از شمیرانات فرستاده اند. روز شهادت حضرت زهرا(س) به خاطر نذری، همه فامیل در منزل حاج خانم، جمع بودیم. یکی از دامادها که پسرخاله همسرم ...
اظهارات جالب دروازه بان ملی پوش گچسارانی درباره دنیای فوتبال + تصاویر
فوتبال دوستان هستیدولی مجددا و بصورت کامل بیوگرافی خودرابفرمایید؟ رشیدمظاهری متولد 1368 اهل شهرستان گچساران متاهل، 8ساله که ازدواج کردم دارای دو فرزندبه نام های امیرعلی و کسری هستم.درخانواده ای 10نفره و تحصیل کرده بزرگ شدم و فرزند ششم خانواده هستم، پدرم کارمند شرکت نفت مادری خانه دار دارم خوشبختانه خانواده ام باتوجه به داشتن تحصیلات ورزش رادرک می کنند ومی فهمند. فوتبال راکجاشروع ودرچه ...
محمدخانی:همسرم آدم اجیر کرد من را بدزدند/ گفتگو با پیشکسوت پرسپولیس پس از ماجرای آدم ربایی
من همسری صیغه ای داشتم که طی پنج سال اخیر با او زندگی می کردم. در چند ماه اخیر این زن عرصه را آن قدر برای من تنگ کرد که یک ماهی می شد جدا از ایشان زندگی می کردم، یک ماه اخیر را دائماً با همسرم درگیر بودم و ایشان کار را به جایی رساند که علناً به او گفتم دیگر حوصله ات را ندارم...! برای ناصر محمدخانی چند روز پیش اتفاقی افتاد که بی شباهت به آدم ربایی نبود. مهاجم اسبق پرسپولیس که از ...
صابر قدیمی : در شعرهای اجتماعی و طنز، قائل به تفکیک جنسیت نیستم
بود که چندی پیش به طور موقت به کار خود پایان داد. صابر قدیمی و علیرضا آذر اجرای نشست شعرانه را بر عهده داشتند. چطور فهمیدید که شاعر هستید؟ اولین تجربه ها در دوره ی دبستان و راهنمایی شروع شد. جایی که ترانه ها را می شنیدم و سعی می کردم کلمات آن ها را جابجا کنم و مفهوم جدیدی به وجود بیاورم. با این روش با ترانه و شعر درگیر بودم. اولین نمونه هایی که از من منتشر شد در سن 15 یا 16 ...
یک نابغه خردسال در ورزش ایران
...> چطور شد که تصمیم گرفتید وقت زیادی را برای پسر کوچک تان صرف کنید؟ ما اهل یکی از روستا های مازندران هستیم. قبل از اینکه آرات به جمع 3 نفره خانواده ما بیاید من صبح ها در بازار میوه و تره باری که متعلق به پدرم بود کار می کردم و وضع زندگی نسبتا خوبی داشتیم تا اینکه پدرم ورشکسته شد و من مجبور شدم از صفر شروع کنم؛ صبح ها در همان بازار که دیگر متعلق به پدرم نبود کار می کردم و بعد از ظهرها هم ...
زندگی نامه شهید آزادی از شهدای روحانی شهرستان خدابنده+تصاویر
گرفت و من دو سال دیگر در قیدار درس خواندم امتحانات پایانی سوم راهنمایی را می دادم که برادرم به شهادت رسید، برای آینده خودم برنامه ریزی کرده بودم و راهی که بنده انتخاب کرده بودم به حوزه ختم نمی شد ، اما وقتی وصیت نامه برادرم را دیدم و متوجه شدم ایشان توصیه کرده اند دنبال رو راه ایشان باشم ، با مدرک سوم راهنمایی و در مهر همان سال وارد حوزه قزوین شدم و الحمدلله از راهی که در آن قرار گرفته ام راضی هستم ...
دختر جوان زندگی ام را تباه کرد
.... کیف ابزارم را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن آنها. از 9 شب تا 7 صبح یک دم مشغول تمیز کردن بودم. اصلا متوجه کاری که می کردم، نبودم. مادرم شک کرد. شب که پدرم به خانه آمد، موضوع را به او گفت. پدرم مرا به گوشه ای برد و پرسید: شیشه می کشی؟ گفتم بله. اول عصبانی شد، اما بعد نصیحتم کرد، اما تنها چیزی که نمی شنیدم، نصیحت های پدرم بود. صبح که آفتاب زد، رفتم سراغ همان دختر. زنگ زد و کاسب برایمان مواد ...
دزدیده شدن بازیکن معروف فوتبال در فرودگاه/تجاوز به دوز ن بیمار در بیمارستان/ رقص خونین در عروسی/ پیداشدن ...
نفر از اعضای خانواده همسر صیغه ای اش ربوده شده و آنها تصمیم دارند او را به خانه ای در جنوب تهران منتقل کنند. بعد از دریافت این پیامک، اعضای خانواده این فوتبالیست به پلیس مراجعه کرده و موضوع را به آنها گزارش می دهند. با ردیابی پیامک ارسالی، مأموران موفق به شناسایی محل نگهداری این فوتبالیست شده و او را نجات می دهند. با بازداشت متهمان، آنها به پلیس گفته اند به خاطر اینکه دخترشان که همسر صیغه ای این ...
اخبار حوادث 23 بهمن 95
صحنه ، در حین عبور از عرض اتوبان با یک دستگاه خودرو سواری تصادف کرده ، به علت شدت ضرب ی وارد شده در همان محل فوت کرده و راننده خودرو از محل متواری شده است . با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "تصادف منجر به فوت" و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 18 تهران ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت . مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ ...
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ازدواج علی (ع) و زهرا(س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی(ع) انجام دهد. پس از آن بود که حضرت زهرا(س) فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، باز داشت ...
نور الدین پسر ایران، مردی که فکر می کند کاری نکرده است
داشتند که کسانی که می توانند اسلحه بردارند و در مقابل دشمن بجنگند. وی در این اضافه کرد: یادم می آید که در آن روزها خیلی زحمت کشیدم تا به جبهه بروم، اما به دلیل سن کمی که داشتم جبهه رفتنم چندان آسان نبود از این رو با مادرم به محل های اعزام به جبهه می رفتم که همچنان قبول نمی کردند. سید عافی یادآور شد: بعد از تلاش های بی نتیجه برای اعزام به جبهه، به منزل شهید آیت الله مدنی رفتیم ...
اینجا خاص ترین خانه در قلب خیابان دولت است
آمدهای دوستان انقلابی اش را راحت کند برای جلسات شبانه شان بعد از سخنرانی در حسینیه؛ همان حسینیه ای که خودش موسس بود. آیت الله مرتضی مطهری بعد از سال ها زندگی در کوچه دردار در خیابان ری، با کمک همسرش این خانه را خریداری کرده و 9 سال در اینجا زندگی می کند تا اینکه دو سال مانده به شهادتشان از اینجا اثاث کشی کردند چون جایشان در این خانه با هفت بچه کم بود. این ها را خانم باغبانی می ...
امام(ره) خیلی منتظری را تحمل کرد/ روایتی از دخل و خرج زندگی رهبر انقلاب
سخنرانی هایی درباره انقلاب داشتند، هم درس امام شلوغترین درسها بود، چون امام گذشته از هوش سرشاری که در مسائل داشند در اکثر علوم امام مجتهد و صاحب نظر بودند، برای درسشان ایشان باید مطالعه می کرد و یادداشتهایی باید می نوشت، به همین خاطر سر امام شلوغ بود، آن وقت بعد از اینکه امام از زندان آمد، رفت و آمد هم زیاد شده بود و منزل امام هم شلوغ بود و هر روز از شهرهای مختلف می آمدند برای دیدار امام که خانه ...
گفتگو با نویسنده ی رُمان طنز بچه های کشتی رافائل
.... اما من به آن طرف کفه ترازو هم نگاه می کنم و می بینم مادرم بود، پدرم بود. خانواده ای شلوغ که به هر حال همه کنار هم بودیم. مادرم گاهی معجزه می کرد و از هیچ، چیزی به وجود می آورد که در خانه ای که گاهی وقت ها هیچ چیز نبود، بوی زندگی را احساس کنیم. بعد هم ارتباط مستقیم با جنگ در آبادان و جنگزده شدن و از آن طرف رفتن به شهری مثل بوشهر که شهر اجدادی ام بود، باعث شد در همان سال های اول زندگی آن قدر ...
رنج های تاریخی حضرت فاطمه از زبان امام علی
شما خدمت کند بهتر است. آنگاه فاطمه سر خود را بیرون آورد و سه بار فرمود: رضیت عن الله ورسوله؛ از خدا و رسول او راضی و خشنود شدم. (5) عیادت ناتمام وقتی عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله برای عیادت فاطمه علیها السلام به منزل علی علیه السلام آمد، به دلیل سالت شدید آن حضرت و ممنوع الملاقات بودن ایشان، موفق به عیادت آن عزیز نشد . به منزل خود بازگشت و پیکی روانه منزل ...
کاش فردا را ببینم
آنجا درس می خواندم . مرجان خانواده اش را کوهی از درد و رنج و مشکلات می داند و می گوید: پدرم پیر و ازکارافتاده است و دیگر توان کار کردن ندارد، مادرم هم دچار بیماری قلبی و مشکلات روانی است و از همه بدتر شوهرم نیز دچار آرتروز زانو شده که همه اینها باعث شده توان حل این همه مشکل را نداشته باشیم. بعضی وقت ها بیماری و مشکل خودم را فراموش می کنم و به فکر سلامتی و درمان پدر، مادر و همسرم هستم. اما ...
“رفیق بازی” آفت زندگی مشترک
است که همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهد. این افراد دائم در تماس با دوستان خویش هستند و بیشتر وقت شان را با آن ها می گذرانند. آن ها به خاطر دوستان شان همه چیز زندگی شان را تحت الشعاع قرار می دهند. در مورد این افراد نباید فکر کنید اگر ازدواج کنند لزوما تغییر می کنند. چون گاهی اوقات نه تنها تغییر مثبتی نمی کنند بلکه شدت رفتارهای شان بیشتر می شود. بهتر است بپذیرید انسان ها باید به جدی از تعادل و رشد ...
روز مقرر با لقب شهید مدافع حرم به دیدارم آمد
فوت کرد. بعد از ازدواج خواهر و برادرانش، من و سعید در خانه تنها شدیم. در میان دعاهایم همیشه از خدا می خواستم که او راه درست را انتخاب کند. سعی کردم، کمبود پدر را در زندگی احساس نکند. به لطف الهی، اخلاق و منش سعید زبان زد اهل محل و فامیل شد. اوقات فراغتش را در امور فرهنگی، هیات و بسیج می گذراند. عموی سعید در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است. با وجود این که عمویش را ندیده بود؛ اما علاقه ...