سایر منابع:
سایر خبرها
قبول دارم من به او حمله کردم / سهیلا از ترسش به حمام رفت و در را روی خودش بست!
شد و سوار ماشین نمی شد / پاک آبرویم رفت! دوازده مردی که به دختر نوجوانی در پارکینگ تجاوز کرده بودند دستگیر شدند! + عکس المیرا 14 ساله در دام پسران کثیف / بیدار که شدم دیدم همه آن ها به من تجاوز کردند؟! زن جوان با مراجعه به دادسرا از ماجرای تجاوز توسط مرد شیطان صفت پرده برداشت! بازیگر زنی که بالاخره در مورد تجاوزهایی که بر او شده، لب به اعتراف گشود + عکس راز تجاوز هر روز پدر خانواده با دختران نوجوان 13، 15 و 17 ساله لو رفت! وقتی شوهر و برادرانم وارد باغ شدند همه چیز را فهمیدند و دست و پایم را شکستند! ...
اقدام زشت دختر 18 ساله اصفهانی با مادرش
به گزارش دختری 18 ساله با حالتی ناراحت و نگران وارد اتاق مشاوره شد و گفت: من با یک شوخی بی مورد باعث از بین رفتن زندگی پدر و مادرم شدم و حالا بد جوری عذاب وجدان دارم نمی دانم چطور می توانم خانواده ام را نجات دهم . او گفت: زندگی ما خیلی خوب بود، مشکلی هم نداشتیم، پدرم با مادرم با هم رفتار خیلی خوبی داشتند و راستش را بخواهید رابطه آن ها خیلی عاشقانه وصمیمی بود به طوری که برای هم می مردند و من ...
رواج رستوران داری در میان چهره های مطرح ورزش
شهروند می گوید: همیشه فوتبال را اولویت خودم قرار دادم و معمولا اقدامی نکردم که به فعالیت فوتبالی ام ضربه بزند. بحث افتتاح رستوران پیشنهاد پسرم، هوتن بود. خودم این پیشنهاد را بررسی و قبول کردم. الان هم اکثر کارهای رستوران را هوتن انجام می دهد، به ویژه دراین یک سالی که به تراکتورسازی آمدم. زمانی که در استقلال بودم، برخی پسرم را اذیت کردند اما خوشحالم که الان خیلی خوب رستوران داری می کند و توانسته یک ...
احمدایراندوست: محافظ ماریا کری و جنیفر لوپز بودم اما همانجا هم می رفتم نمازجمعه
داند چه بر سرمان آمده بود، من جا نماز آب نمی کشم، ادعایی هم ندارم، مهمانی هم می روم، پارتی هم دعوت می شوم، خوشگذرانی هم می کنم، ولی اعتقادات خودم را دارم ما تابع نظام و رهبری هستیم. تصویر پدر من شهاب ایراندوست ، همراه آقاتختی، نماد و آرم ملی کشتی ایران است، حالا هی می آیند پشت سر ما حرف می زنند، فلانی اینکاره بوده و... این ملت پشت سر حضرت عباس(ع) هم حرف می زنند. جایی خوانده بودم همسرتان ...
المیرا و فرشاد مانند سمیه و شاهرخ قصد ازدواج داشتند که دستشان به خون آلوده شد+عکس
کردم و نتوانسیتم آنها را برای ازدواج با دختر مورد علاقه ام متقاعد کنم با المیرا نقشه قتل آنها را کشدیم. قرار بود به پدرم و مادرم سیانور بدهم اما نشد. به همین خاطر طبق نقشه به خانه رفتم و با مادرم تماس گرفتم و از او خواستم هر چه زودتر از محل کارش به خانه بیاید. به محض اینکه مادرم به خانه آمد طنابی را که از قبل تهیه کرده بودم دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. همان موقع با پدرم تماس ...
زن قهر کرده تهرانی وقتی به حمام رفت شوهرش او را با چاقو کشت
که با همسرم داشتم او از خانه قهر کرده بود تا اینکه دامادم پادرمیانی کرد و همسرم به خانه برگشت اما یک روز بعد دوباره با هم درگیر شدیم. او که داد و بیداد می کرد به حمام رفت و در را از داخل بست. من هم عصبانی شدم و با چاقو سراغش رفتم. ابتدا چند ضربه به در حمام زدم اما وقتی او در را باز کرد در اوج عصبانیت چند ضربه با چاقو به وی زدم که جانش را از دست داد. بعد هم خودم با پلیس تماس گرفتم. به ...
وقتی شوهر و برادرانم وارد باغ شدند همه چیز را فهمیدند و دست و پایم را شکستند!
کرده بودم و نمی خواستم به همسرم خیانت کنم. یعقوب جوانی زیبا و آرام بود و خیلی مرا دوست داشت. 2 سال بعد زندگی مشترکمان در حالی آغاز شد که من از طریق اینترنت با یک شرکت مهندسی آشنا شده بودم و کارهای نقشه کشی شرکت را در منزلم انجام می دادم چرا که یعقوب با کار کردن من در بیرون از منزل مخالف بود. در همین اثنا با دختر 26 ساله ای آشنا شدم که مدتی قبل از همسرش طلاق گرفته بود. رابطه ما با یکدیگر ...
شوهرم بی اعتنایی می کرد و من به ناچار به همسایه پناه بردم و سر از خانه فساد در آوردم!
کرد و خیلی زود مراسم عقدکنان ما برگزار شد چرا که پدر ومادرم معتقد بودند علیرضا می تواند مرا خوشبخت کند. این در حالی بود که پدرم هیچ گونه شناختی از علیرضا نداشت و تنها مدتی قبل با پدر او آشنا شده بود. با این وجود من همه تلاشم را به کار گرفتم تا زندگی خوبی را در کنار همسرم تجربه کنم. مدتی بعد، وقتی زندگی مشترک ما آغاز شد سعی می کردم با رفتار و گفتار عاشقانه به همسرم بفهمانم که او را دوست دارم به همین ...
هفته پنجم به ویسی گفتم برگردد/ شرایط زندگی در غار را داریم!
لیگ برتری کارم را در لیگ 95 - 96 آغاز کردم. کار سختی در پیش داشتم اولین تجربه مربی گری من به کار در تیمی منجر شد که فصل قبل به مقام قهرمانی رسیده و همین مسئله انتظارات را از من خیلی بالا می برد. بازیکنان تیم مان بعد از یک فصل خوب معروف و محبوب شده بودند و خواهان زیادی داشتند. در این شرایط سخت توانستیم اسکلت اصلی تیم را برای لیگ شانزدهم حفظ کنیم. اما مشکلات مالی از همان ابتدا ...
هافبک سابق استقلال: شاید با سروش رفیعی همبازی شوم
برای بردن فولاد می کنم. رحمانی در خصوص اینکه او با رفیعی همبازی بوده گفت: در اینکه کنار سروش احساس خیلی خوبی دارم، شکی نیست. من نمی توانم بگویم یک روز کنار سروش در پرسپولیس بازی می کنم یا نه. تقدیر است و نمی دانم فردایم چه می شود. فعلا اولویتم فولاد است و پیشنهادات خیلی خوب دیگری هم داشتم اما به خاطر کادر خوب و دوستانم اینجا آمدم. بگذارید آخر فصل برسد، بعد تصمیم می گیرم. ...
روایت چریک پیر از مذاکرات الجزایر و انفجار دفتر نخست وزیری
بودم و طبعا جزو آنهایی هم نبودم که به پاریس رفته باشم. بعد از پیروزی انقلاب هم در ارتباطم با ایشان یا از طریق دیدارهای کوتاه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و یا دیدار مسئولان دولتی با ایشان بود. هرگز با ایشان دیدار خصوصی نداشتم. از دیدارهایی که با امام داشتید خاطره ای دارید؟ ده دوازده دیدار با امام داشتم و مهمترین آن، دیدارهایی بود که به اتفاق شهید رجایی به حضور امام می ...
ناگفته های بهزاد نبوی
سایت جماران در گفت وگویی که با بهزاد نبوی داشته، درباره موضوعات تاریخی از جمله انفجار دفتر نخست وزیری از او سؤال کرده که پاسخ های جالب نبوی را در پی داشته است. گزیده این گفت وگو را در پی می خوانید. *10، 12 دیدار با امام داشتم و مهم ترین آنها، دیدارهایی بود که به اتفاق شهید رجایی به حضور امام می رسیدیم و خودم به تنهایی هیچ وقت درخواست ملاقات با امام نکردم، چون ضرورتی نمی دیدم البته نمی ...
ماجرای گروگان گیری مسئولان تفحص پیکر مطهر شهدا
اطلاع دقیقی از آن جا نداشتم و فقط می دانستم که در هور هستیم. بعد از گذشت شش روز، دائم می آمدند و به من می گفتند با کسی تماس بگیر. با خانواده تماس بگیر، من پول می خواهم و خیلی فشار می آوردند؛ اما من در جواب می گفتم که خودم پول ندارم، شماره منزل را هم ندارم، چرا که در یک موبایل دیگری آن را ذخیره کرده بودم. تا این که بعد از هشت روز مرا با لباس محلی وارد ماشین کردند و با خودشان به مکان دیگری بردند و به من ...
گفتگو با گزارشگر حراستی صدا و سیما که این روز ها جنجالی شده
که گفتند مشکلی نداری و با موفقیت تست را پشت سر گذاشتم اما چون مدرک تحصیلی ام دیپلم بود باید می رفتم دانشگاه. به دنبال تحصیلات رفتم و فوق لیسانسم را در رشته مدیریت استراتژیک گرفتم. می خواهم بدانید که فقط به حراست تکیه نکردم. حتی وقتی در اوایل حضورم گزارشگری می کردم حراستی نبودم. شبکه سه آن قدر بزرگ هست که مدیران آن به هرکسی اعتماد نکنند. من یک سوال دارم، چند نفر از برنامه آقای گزارشگر ...
بازیگری که با بزرگ کردن بره بیکار نبود!
کردن است. تنبلی و راحت طلبی، فرد را به ورطه نابودی می کشاند. ارتباط پدر و مادرتان با شما چگونه بود؟ ارتباط صمیمانه ای با من داشتند. یادم می آید تابستان ها پدرم پنج بره به من می داد و می گفت تا آخر تابستان آنها را بزرگ کن و بعد آنها را بفروش؛ هر چقدر که شد، مال خودت. این کار پدرم باعث می شد که من نه تنها سه ماه تابستان را بیکار نباشم بلکه از دسترنج خودم پولی دربیاورم و آن را ...
خواست خدا این بود که من از استقلال جدا نشوم
باید برای این گل از کادر فنی و همه بچه های تیم تشکر کنم. این را هم بگویم بعد از گل بیشتر از اینکه برای خودم خوشحال باشم برای هم تیمی ها و مربیان تیم خوشحال بودم چون می دیدم که چقدر از من خوشحال ترند. * روی هوا چرخش زیبایی به سرت دادی. درباره گلزنی ات توضیح می دهی؟ - سانتر عالی و بی نقص ابراهیمی کمکم کرد البته خواست خدا بود که آن لحظه آن گل را بزنم. * شادی خاصی هم ...
برانکو: به شایعات درباره قهرمان کردن ما می خندم
.... آیا در سال 95 از کسی ناراحت بودید که الان بخواهید او را ببخشید؟ بخشش در دین ما یکی از بهترین و مهم ترین صفات است. من هم بسته به شغلم همیشه در معرض بخشیدن ها هستم. کلا انسانی هستم که به دنبال درگیری نبوده ام. برای همه و کار آن ها احترام قائلم زیرا اگر این طور نبود با خبرنگار شما صد بار تا به حال دعوت کرده بودم (با خنده). من برای شغل خبرنگاران احترام قائلم و می دانم که چه کاری انجام ...
صالح نجفی: درباره امکان تاریخ زوال
بحث امروز ندهم. اصولاً به نشریات و نهادهایی که می کوشند با آتش بیار معرکه شدن تیراژ خود را بالا ببرند مشکوکم و گمان نمی کنم ورود به چنین بگو مگوهایی در شرایطی که همه بحث ها و نقدها شخصی و روانی است سودی داشته باشد. برای سخنرانی امروز دو انگیزه اصلی داشتم: نخست، رساله بی نظیر شاهرخ مسکوب در ارتباط با شاهنامه فردوسی با عنوان مقدمه ای بر رستم و اسفندیار که در آن به عظمت کار فردوسی و حقارت ...
گذری بر بازار آجیل نهاوند/وقتی قیمت های نجومی قدرت خرید را از مردم می گیرد
هستند به سراغ آنها رفتیم پدر خانواده در گفت وگو با خبرنگار تسنیم گفت: من بنّا هستم ولی متأسفانه امسال وضع کارم اصلا خوب نبود و بیشتر ایام سال بیکار بودم و الان با این شرایط برای خرید عید دچار مشکلات زیادی شده ام چون با وضع مالی من و این قیمت های هنگفت و بالا، قدرت خریدی ندارم. وی اظهار داشت: قیمت اجناس ضروری مانند پوشاک، مواد غذایی، آجیل و تنقلات در سطح بازار بسیار متغیر و بالا هستند که این ...
ریشه تأثیرگذاری تئاتر درلحظه بودن آن است
خیلی روی من تأثیر گذاشت و شاید در این یک سال گذشته شاید خیلی زندگی شخصی خودم به خاطر این کار عوض شد و تنها نکته ای که می توانم بگویم این است که تماشاگر ممکن است بیاید سالن و کار را زیاد متوجه نشود و حتی ممکن است اگر علاقه مند به تئاترهای فرمالیستی هم باشد اصلا کار را دوست نداشته باشد اما این را از فضای بین بچه ها متوجه می شود که این ها همه خوب هستند. چون من به شخصه خودم تک تک لحظه هایی که در صحنه ...
پیمان فخری: کارها و اتفاقات بزرگی برای شمشیربازی باقی مانده است
قهرمانان تمام رشته ها برای کارهای شان می آیند. مثلا لیگ های والیبال و بسکتبال را دنبال می کنم. اما بسکتبال را بیشتر. چون خودم هم قبل از شمشیربازی بسکتبال بازی می کردم. برای همین این رشته را خیلی دوست دارم. واقعا؟! پس خبر دارید صمد نیکخواه بهرامی به لیگ یک رفته تا در کنار مهرام باشد؟ بله خبر دارم. این تصمیمات حرفه ای است که حتما دلیلی پشتش وجود دارد. فکر نمی کنم صمد نیاز مالی ...
نیلوفر شاندیز: تمام مخاطبان کتاب های ما دانشجویان سینما نیستند
حرفه ای باز کنیم؛ البته این مسئله ناشی از ضعف سیستم دانشگاهی است که نمی تواند به دانش آموخته های خود شغلی درخور توانایی آنها بدهد. من به عنوان فیلمنامه نویس، هنوز نتوانسته ام فیلمنامه خودم را بسازم یا جایی ارائه دهم که بتوانند آن را بررسی کنند و در صورت مناسب بودن بسازند. دنیای سینمای امروز ما از افراد حرفه ای و جوان خالی است. همه جا خوانده و شنیده ایم که سینمای ایران، سینمایی بدون فیلمنامه است ...
مافیای خانم کوچولو!
فرزندان خود نقش می دهند! اما من نه پدر تهیه کننده و نه مادر کارگردان دارم و تا اینجا با تلاش خودم پیش آمدم. اوتادی درباره مافیایی که در بازیگری راه افتاده است، گفت: در ایران برخلاف دنیا، عموما برای بازیگران جوان خانم، نقش های خوب نوشته نمی شود و برای خانم های مسن، نقش های بهتری وجود دارد. من همیشه می گویم اتفاقا پیری در سینمای ایران خوب است و امیدوارم زودتر به سنی برسیم که نقش های خوب برای ...
قانون بچه ها/می خواهم مایکل فلپس ایران شوم!
دفعات بعدی خیلی دوست داشتم که خودم را در آب بیندازم. اوایل یاد گرفته بودم روی آب بخوابم و این برایم خیلی جالب بود. در مدت زمان کمی با کمک پدرم توانستم تا حدی شنا کنم و حالا دیگر من به پدرم اصرار می کردم که من را به استخر ببرد. اولین مربی تو بعد از پدرت چه کسی بود؟ اصول اولیه شنا را پدرم به من آموخت اما در ادامه که تصمیم گرفتم در رشته شیرجه کار کنم ، رضا خیبری ن ژاد مربی ام شد ...
آن سه نفر با زور و اجبار من را داخل خانه کشاندند / چشم که باز کردم آرش را دیدم!
داشتم همه چیز را فراموش می کردم تا اینکه اتفاقی افتاد . این دختر ادامه داد: آن روز بعد از اینکه از مدرسه تعطیل شدم، کمی با دوستانم زمان صرف کردم. هوا در حال تاریک شدن بود، خیلی نگران بودم و سعی داشتم قبل از تاریکی هوا به خانه برسم. این شد که خیلی زود خودم را به خیابان رساندم و برای اولین خودرویی که چراغ زد دست بلند کردم و سوار شدم. خودرویی که سوار شده بودم پراید مدل پایین و راننده آن فرد ...
عشق به روایت مادران انتظار
چشم انتظاری، میراث این مادرهاست و فاطمه بهبودی هنرمندی است که همه این چشم انتظاری ها، امیدها، عشق ها و درد ورنج ها را برای همیشه در قاب تصاویر دوربین اش ماندگار کرده است. عکاسی که از سال 86 وارد دنیای خبر و عکاسی مستند شده، با بیشتر خبرگزاری های کشور سابقه همکاری داشته و مدتی هم در روزنامه جام جم مشغول به فعالیت بوده. بهبودی را حالا نه تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز خیلی ها با مجموعه عکس مادران انتظار می شناسند؛ مجموعه عکسی که در مسابقه 2015 world press photo شایسته تقدیر شده و مقام اول هفتادویکمین جشنواره بین المللی POY (عکس های سا ...
چرا از موفقیت دیگران غمگین و ناراحت میشویم؟!
پیشرفت کردند. هر روز خبر موفقیت فروش کتاب یک زن را می شنیدم. آیا این زن ها به اندازه من نگاه دقیقی به زندگی داشتند؟ آیا به اندازه من بامزه، جذاب و متواضع بودند؟ نه نبودند! البته من اصلاً نمی دانم که این زن ها چطور آدم هایی بودند. فقط می دانستم که از آنها متنفرم. اینطور بود که سالهای شکنجه ام شروع شد، یادتان باشد که این شکنجه ها بخاطر این نبود که اتفاق بدی برایم افتاده بود. اینکه دست رد ...
از ترورتا اعدام
زندگی می کردم، دوست نداشتم که فرزندم در این تهدیدات و ناراحتی ها بزرگ شود به همین دلیل او را در سن کودکی به یک مدرسه شبانه روزی در انگلستان فرستادم و یکی دو سال بعد خودم به وی پیوستم، البته برخلاف میلم مجبور شدم که وی را به انگلستان بفرستم، هیچ کس نمی تواند از سرنوشت خود فرار کند. 38 سال در آن جا زندگی کردم، ولی فکر و حواسم همیشه با ایران بود، ولی به خاطر این که خاطرات تلخی از آن دوران داشتم و از در ...
گشایش باب جدید در حقوق بین الملل با فتوای هسته ای رهبری/برتری فتوای هسته ای بر معاهده های بین ...
انگلیسی پرداخته است. مشروح گفت وگوی فارس با جابر سیوانی زاد را در زیر می خوانید. فارس: ایده اولیه برای نگارش این کتاب از کجا و چگونه به ذهنتان رسید و شکل گرفت؟ سیوانی زاد: از ابتدا قرار نبود من روی این موضوع کار کنم، طی یک روال پژوهشی و رصدی که از اتاق فکرهای آمریکایی و اروپایی که بر روی موضوعات حقوق بین الملل از جمله موضوعات ایران کار می کردند داشتم، متوجه شدم که این ...
مسئولان منطقه ما هیچ اهمیتی به بحث شهدا نمی دهند. مسئولان بنیاد شهید کهنوج در مراسم های این شهید هم شرکت ...
.... در این ریزش ها به من اطلاع دادند که حالا که اعزام خودت منتفی شده دو نفر را می توانی معرفی کنی. من چون عضو شورای شهر و امام جمعه موقت نیز هستم گفتم دو نفر از بستگانم را معرفی کنم تا حرف و حدیثی پیش نیاید. همچنین دنبال کسی بودم که ورزیده و شجاع باشد و توان جنگ را داشته باشد و خدمت سربازی هم رفته باشد. همه این ها را در برادر کوچک خودم و برادر همسرم دیدم. برادرم در بندرعباس مشغول به کار بود که ...