سایر منابع:
سایر خبرها
دانش آموزان تهرانی در مراسم چهارشنبه سوری امسال شرکت نمی کنند
خطر داره! هم برای خودمون، هم برای پیرمرد توی خیابون که بیماری قلبی داره! خانم همسایه که تو دلش بچه داره! درخت و بوته ای که شاخه های خشکیده داره! هوای شهرمون که به اندازه کافی دود داره! ترقه بازی، ممکنه آتش سوزی به پا کنه! آتش نشان ها رو به زحمت بندازه! همون هایی که تو پلاسکو جلوی شعله ها وایسادن! پس من ترقه بازی رو میذارم کنار تا همه احساس بهتری داشته ...
من یک سربازم، نه یک سربار
، می روم، نمی دانم تصمیمم تا چه اندازه درست است، اضطراب عجیبی دارم، همانند وقتی که مادر می گوید در دلم رخت می شویند. آن محسن تخس هرگاه اسم استرس به میان می آمد، می خندید و می گفت شما دخترها عقلتان ناقص است، استرس و اضطراب چیست؟ پس او هم می دانست، به روی خودش نمی آورد نمی دانم توان جبران دوساله زندگی ام رادارم یا نه؟ اندیشیدن به شغل، چهارستون بدنم را می لرزاند و قول هایی که به پدر مریم ...
بهترین اقدام خودم در سال 95 را نذر محیط زیست می دانم
نمک قم یا جنگل؟ دریاچه نمک حوض سلطان قم رو ترجیح میدم، اونقدری جالب هست و قابلیت این رو داره که سیزده بدر اونجا باشیم، البته سایه نداشتن اون منطقه هم مشکل زاست. بهترین فعالیت محیط زیستی شما در سال 95؟ نذر طبیعت. خیلی هم زود همه گیر شد. البته محیط بان مجازی هم بود، یک گروه بزرگ به نام محیط بان مجازی برای فرهنگسازش صحیح در فضای مجازی تشکیل دادیم، البته نه ...
90دقیقه در شلتر، اقامتگاه زنان کارتن خواب
این کار رو بکنی ... به هر طریقی ... یه روز مادرم و دو تا از خاله هام دو تا مرد رو پیدا کردن، یکی 26 هزار تومن و یکی 24 هزار تومان ... از همه این پول فقط به من یه لیوان آب آلبالو رسید! یا میترا که از خانه فرار کرده: وقتی از خونه اومدم بیرون، شب اول که هیچی، شب دوم هم هیچی، شب سوم مشروب فروش پارک، فرشید مرغی، به من مشروب داد بعد اونجا بود که غرورم خرد شد. یا زن دیگری که بعد از طلاق، به خانواده هم ...
پیشنهاد جالب و عجیب امیر تتلو به رامین رضاییان!
روز نو : امیر تتلو در پستی اینستاگرامی از رامین رضاییان حمایت کرد و از او خواست تا با هم تمرین کنند. او در اینستاگرام خود نوشت: یکی که اینهمه واسه تیمش موثر بوده رو سر یه دعوا نمیذارنش کنار !! عیب نداره رامین الان بیا با هم بریم تمرین و تعطیلات ، بعد فصل جدید جفتمون میریم تو یه تیم و اون تیمو قهرمان میکنیم ، روزبه هم میاد.. اصلا پایه بودین میریم تُرکیه ... بعد خودشون میفهمن چن چندیم و چیو از دست دادن... اگه نیای من میرم تنهایی قهرمان میشم بعد توام مثل پیام صادقیان میشینی حسرت میخوری که چرا منو جدی نگرفتین و فکر کردین من دیوونه ام... به جان خودم راست میگم... بیا بریم. ...
چگونه از بازجویی نوروزی جان سالم به در ببریم؟
.../آجیل بفرمایید! ( خیلی با معنا به ظرف آجیل خیره می شوید) حرف دلتان: فیش حقوقی رو بیارم حله؟ جواب واقعی: یه جوری حقوق می دن انگار صدقه میدن به آدم. خواستگار داری؟ جوابی که باید بدهید: بالاخره هر دختری خواستگار داره دیگه. حرف دلتان: تو خوبی! فقط دخترای شما دارن! جواب واقعی: چی بگم والا. تو دلمون موند یه آدم حسابی بیاد در این خونه رو ...
شما بنویسید: سال 95 برای استقلال چطور بود؟
گرم با نتایج دو ماه اخیر تلخی اول فصل رو به فراموشی سپردیم این تیم تقویت بشه و مدیریت درستی بالای سرش باشه قهرمانی آسیا دور از دست نیست با برد پرسپولیس و موفقیت در بازیهای اخیر اسیا و لیگ برای ما سال به خوشی تموم کردن ایشالا سال 96 سال سومین قهرمانی استقلال تو آسیا زشت، بد، خوب! بد شروع شد،بدتر شد ،درست وقتی که همه فکر میکردیم کار تمومه و یه سال فاجعه ...
واکنش هنرمندان به درگذشت علی معلم
دنیای تصویر ... باورم نمی شه . زندگی شده مثه مافیا ، صبح چشمت و باز می کنی و می بینی یکی تو بازی نیست که اصلا فکرش و نمی کردی . خیلی متأسف شدم ، خیلی محمدحسین لطیفی چه سخته باور نبودنت... هنوز دو ماه نگذشته از اون روزی که تو دفترت با هم قرار گذاشتیم که سال نود و شش همه پیش کسوت های سینما رو دور هم جمع کنیم و به حرمت سینمای گذشتمون یه فیلم خوب با هم بسازیم ،،،ای دریغ ...
خاکستر و طلا
همشهری دو: آقای رئوف را تقریبا همه اهل محل به همین اسم می شناختند؛ به همان اسمی که روی مغازه نوشته شده بود؛ فروشگاه مواد غذایی رئوف ولی خیلی از دوستانش هم به طنز صدایش می زدند آمیزمحمدتقی آقای دولابی. همه محل می دانستند آقای رئوف وقت نماز 20دقیقه تعطیل می کند تا سوار موتورش بشود و برسد به مسجد محله. یکی، دو بار مشتری ها دیده بودند که مادرش سر بزنگاه رسیده و کلی با او دعوا کرده که ...
کتاب جدید مداح معروف در راه نمایشگاه کتاب
از این از سوی نشر یازهرا(س) منتشر شده است، می خوانیم: وقتی شنیدم درگیری در خرمشهر شدید شده و دشمن بخش اعظمی از خرمشهر را اشغال کرده، خودم را به این شهر رساندم. نزدیکی های خرمشهر (شهید) سعید درفشان را کنار جاده دیدم، که آرپی جی روی دوشش بود و بر می گشت. از او پرسیدم: چه خبر، شهر تو چه وضعیه؟ گفت: خرمشهر رو دارن می گیرن. گفتم: بچه ها کجا هستن؟ گفت: بچه ها زیر پل دارن مقاومت می کنن و من ...
8 بازی جذاب ولی بی خطر برای چهارشنبه سوری
دانند و هنگام پریدن از آتش با این عبارت ها با آتش سخن می گویند: زردی من از تو، سرخی تو از من، سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما، گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری سپس آش چهل گیاه می پزند که دوا و درمان است. صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهنده ٔ شروع مراسم قاشق زنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در کوچه ها قاشق زنی می کنند و می گویند: ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه ...
تازه ترین خبر از دربی خونین مازندران: 47مصدوم
عربستانی هم با این وضعیت حق ندارن که میترسن بیان ایران؟؟؟؟ وقتی تو اهواز هوادارای پرسپولیس رو که هموطنشون هستن رو به قصد کشتن کتک میزنن معلومه کشورای دیگه وحشت میکنن.سایت های ورزشی و برنامه های ورزشی صداوسیما هم به همه چی میپردازن جز مسائل فرهنگی.فقط منتظرن یه همچین اتفاقی بیفته تا خبرشو کار کنن. از این دری بری ها همیشه می گن نیروی انتظامی اومده بود فو تبال و بدون بلیط ببینه ....پشتشون به تماشاچی بود روشون به طرف زمین ....وقتی خونه به خونه گل زد ..داشتن از خوشحالی خودشون و جر می دادن ....بعد در یک مهمان نوازی قشنگ می ان هوادار قام شهری و می زنن .... ...
پیامک های چهارشنبه سوری 95
بامداد / بدان باغ که امروز باشیم شاد چهارشنبه سوری گرامی باد خداجون یه کاری کن امشب که از رو آتیش می پره یخ دلش آب شه بهم بگه دستتو بده به من با هم بپریم! هر سال چهارشنبه سوری کلی آدم کور و کر و ناقص می شن بقیه هم سردرد و ضعف اعصاب می گیرن همه هم توافق دارن که اسم اینو بذارن جشن! تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه / هیزم و نفت و آتیش، دوست ...
ویژه نامه مرگ!
خوب اگر دنبال سخن خدا با خود باشیم! اگر دست آقای هاشمی از دنیا کوتاه شد، دست ما نیز کوتاه خواهد شد! حواس مان هست؟! هیچ به مرگ، اندیشه می کنیم که تا چه حد به ما نزدیک است؟! من دیروز داشتم به بچه های روزنامه می گفتم که این ویژه نامه های زنجیره ای ها، اصلش را بخواهی و راستش را بخواهی، ویژه نامه مرگ است که چقدر به ما نزدیک است! گیرم آنها اسم دیگری رویش بگذارند و تیتر دیگری برایش بزنند و چیز دیگری ...
گفت وگو با جواد یساری، راوی افسانه های بازار
شدن سیگار می آید و به من گفتند عمو جواد این آقا خیلی عاشق شماست. آن جوان آمد و دست من را بوسید. گفتم شنیده ام خیلی من را دوست داری. گفت بله اگر ناراحت نمی شوی از مادرم هم بیشتر! گفتم پس چرا سیگار می کشی؟ مگر من سیگار کشیده ام؟ چرا موهای سرت را این طور درست کرده ای؟ چند روز بعد خانمی با من تماس گرفت و گفت شما فرزند من را نصیحت کرده اید که سیگار نکشد و دیگر نکشید. فهمیدم مادر همان پسر بوده ...
وقتی پیشکسوت جنجالی پرسپولیس می گوید کار برانکو با رامین تسویه حساب نباشد
باشگاه منتشر شد که در آن هم صحبت های عجیبی در مورد رامین رضاییان مطرح شد. این خیلی زشته که کسی بخواد بگه رامین جاسوس کی روش بوده. مگه توی پرسپولیس چه اتفاقی می افته که کسی بخواد جاسوسی کنه؟ به خدا این حرفا مثل جوک می مونه. رامین اونقدر با تعصب بازی می کنه و توی زمین می جنگه که معلومه چطور و تا چه حد پرسپولیس رو دوست داره. اگه کسی در مورد این چیزا حرف بزنه فقط قدر و منزلت خودش و تیم رو پایین ...
اس ام اس تبریک چهارشنبه سوری 95
سوری راه انداختیم سرخی تو از من زردی من از تو همیشه من می سوزم و همیشه تو می پری اس ام اس تبریک چهارشنبه سوری 95 جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه؟! گفت بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو آتیش پریدی گفتم اهان پس اونجا اینطوری شد گفت نه اومدیم خونه قاشق داغ گذاشتم رو پات تا دیگه از این غلطا نکنی... ...
اختصاصی/ فاجعه در دربی لیگ یک: چند کشته؟
داره ورداشته میشه تو فوتبال همه شهر ها همینه جنوب شمال ترک تهران ابی قرمز همه مثل هم هستیم و طرف مقابل رو بی فرهنگ میخونیم توی فضای مجازی هم مثل همین فوتیال و داستان همیشگی ادامه خواهد داشت بی شرف تر از اونی که بخاطر یه بازی فوتبال راضی صدمه زدن به همشهریش یا هموطنش یا یه انسان یا حتی یک حیوان بشه وجود نداره. امیدوارم که بحث کشته و ... حقیقت نداشته باشه. واقعن ...
سه روایت متفاوت از مسافران راهیان نور
طی می کنی می رسی به یک کانال بزرگ، سکوت و کنج عزلت.گردان تخریب را خیلی دوست داشتم. دلتنگش می شوم حسابی.می شد در تاریکی راه افتاد وحتی چراغ موبایل را هم روشن نکرد و قدم به قدم رفت و رسید به حسینیه.آنجا دست هایت را میگذاری در دست کسانی که خیلی دعا کرده اند.و اما اروند،اروند فقط اسم یک رودخانه نیست به نظرم روضه باز است.می شود نشست کنار اروند و همین طور گریه کرد. خیلی فراتر از آن چیزی بود که من در ...
روایت گر عشق هستم؛ جنگ که زیبایی نداشت!
اعزامم کنند. گریه می کردم، ناله وزاری... می گفتم باید من را ببرید ولی قبول نمی کردند. تا اینکه به ذهنم رسید دست در شناسنامه ام ببرم. و دست در شناسنامه بردید؟ دست در شناسنامه بردم ولی فکر می کردم مشکل فقط سنم است. حواسم به قدم نبود! حتی نمی دانستم که برای دست بردن در شناسنامه مثلا عدد سال تولد را باید کم کنم تا سنم بیشتر شود، فکر می کردم اگر 48 بشود 49 ، سنم بیشتر می شود. تا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (376)
داییمو فرستادن کلاس نشاط و آرامش روح، بعد من بچه بودم مامانم میفرستادم کلاس ورزشای رزمی تا میخورد همو میزدیم که گیر خفاش شب نیوفتیم. وقتی فامیل تو عید هی ازت میپرسن چرا هنوز ازدواج نکردی؟/ ترم چندی؟ 21. یه سری رفتم خواستگاری بابای دختره پرسید کار و خونه داری؟ گفتم بله، کارم عاشقیست و همه جای دنیا سرای من است. گفت زیبا بود گمشو بیرون. 22. بابام دیروز اومد پریز برق رو ...
نام تو عشق است
پایین چهار انگشت دست) عدس پخته رو که آدم می خوره، حس می کنه سه پُرس چلوکباب خورده انقدر که جون پیدا می کنه. می گفت مامان، اگه تو هم جای من باشی، نمی تونی خونه ات بمونی انقدر که اونجا صفا داره. می گفت مامان، حمله فتح المبین، سه روز فقط پیاده راه رفتیم، اصلا خسته نشدیم. صبح روزی که خبر شهادت مهدی را آوردند، مادر رفته بود چادرش را از خیاط بگیرد. وارد کوچه خیاطی که شده بود، برای پسر همسایه حجله ...
ماهینی: لقب آچار فرانسه را دوست ندارم
صعود برداشته ایم. در بازی با استقلال خوزستان هم تیم در نیمه دوم افتاده بود. - مشخص است، ما سفر خارجی هم داشته ایم و فواصل بازی هایمان چهار روز و پنج روز بوده است. مطمئنا ماشین نیستیم. ما انسان هستیم و خستگی باعث می شود عملکردمان پایین بیاید ولی مهم سه امتیاز بود که با تجربه و زحمت بچه ها به دست آمد. بر اساس اعداد و ارقام هم بعد از برد اخیر شانس تان برای قهرمانی ...
اعتراف تلخ: عمان شبیه خانه نبود
نتیجه شاید کمی دیر شده باشد اما حالا دیگر همه متوجه شده اند که عمان، انتخاب مناسبی برای میزبانی از باشگاه های ایرانی نیست. کشوری که در لیگ قهرمانان، خانه دوم تیم های عربستانی شد تا تیم های ایرانی از 12 امتیاز ممکن در ورزشگاه های عمان، تنها 7 امتیاز به دست بیاورند. سودای استفاده از امتیاز بلیت فروشی، مدیران ایرانی را به انتخاب عمان واداشت اما از حالا به بعد، انتظار می رود کشورهایی مثل ازبکستان یا ...
پیامک تبریک چهارشنبه سوری 95
تو چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو تخ توخ پارت پورت زارت زورت تاراخ توروخ چارشنبه سوری مبارک انگاری غلغله ی محشره چارشنبه سوری گوشم از بمب و ترقّه کره چارشنبه سوری رسم خیلی خوبیه اگه خرابش نکنیم واسه من فشفشه یادت نره چارشنبه سوری واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه غمهاتو آتیش میزنم ...
پاراگراف کتاب (112)
آرام | نادر ابراهیمی دنیا برای بچه دار شدن آمادگی نداره. من دوست ندارم آزارم به کسی برسد، آن وقت چطور بچه ی خودم رو اذیت کنم؟ امروز دیگه نمی شه بچه دار شد. فقط جمعیت دنیا رو زیاد میکنی. آمار بالا میره. حالا ساده است، بچه دار می شی؛ اما بعد یه روز بچه ات می آد راست تو چشمت نگاه میکنه. همین.. اون وقت چه کار میکنی؟ خودتو می اندازی روی پاش؟ یا چی؟ ما می تونیم با هم خوشبخت باشیم و یه ...
سوال از جاودانی؛ پول تلویزیون شما از کجا می آید؟
میشه رو میدزده و با افتخار پخش میکنه اینو دیگه خود شون اعتراف کردن درود بر شرف نویسنده و لعنت بر ذهن های نادان و نژادپرست این یکی از بهترین مطالبی بود که در آی اسپورت خوندم. مرسی از گل بسیار بسیار نوشته عالی بود. واقعاً دست مریزاد بسیار عالی فوق العاده بود این مطلب... از سایت شما انتظار درج مطالبی از این دست داریم... بی نظیر. مرسی ...
اس ام اس چهارشنبه سوری (2)
تا که آتش را پرستاری کنیم از اهورا طلب یاری کنیم. ((پیشاپیش چهارشنبه سوری مبارک) ___________________________ جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه !؟؟؟؟ . . . گفت بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو اتیش پریدی گفتم اهان پس اونجا اینطوری شد گفت نه اومدیم خونه ...
'نشاط' پیش کش، عیدمان عزا شد
خیلی میلیاردی نیس اما با همون و کمی وام میتونستم تو شهرستان یه خونه 50 یا 60 متری بخرم اما حالا همونم از دست دادم به جون بچه هام شب و روزم گریه است من این مبلغ و با دست خالی بدون پشتوانه مالی با حقوق کم کارمندی جمع کردم کسی هم نیست صدامونو بشنوه از این همه بی عدالتی دلم شکسته چرا باید همچین ظلمی به مردم بشه شاید برای خیلیا این مبلغ خنده داره اما برای ما همه پس اندازمان بود ترو خدا اگه می تونید ...
برای سلامتی پسرش قرآن خواند و شهید شد
احسان شهید شد و ما سالم برگشتیم؟ سید بچه تو راهی داشته و همه چی رو رها کرده رفته.... روا نیست اینجا بمونم منم باید برم .... خیالم راحت تر است یکی دیگر از هم رزم های آقا سید تعریف می کرد می گفت: وقتی رسیدیم سوریه در فرودگاه زن ها بی حجاب بودند...سید قرآن کوچک اش را باز می کند و مشغول خواندن آن می شود به او گفتم آقا سید دست ما را هم بگیر؟! جواب داده بود که نگاهم به ...