سایر منابع:
سایر خبرها
هایی ارتباط داریم. ظرفیتمون خیلی بالاست. یه مجموعه درست کنیم، باهم مشغول کار می شیم، تولید می کنیم، هوای هم رو داریم و دیگه تکی نمی ریم توی سیستم که همرنگ سیستم بشیم. حرف هم را خوب می فهمیدیم. بعد از آن افطار چند بار تلفنی حرف زدیم. یک بار هم آمد دفترم. می گفت زودتر جمع بشیم و کار اقتصادی راه بندازیم. خودش هم کارهایی را شروع کرده بود. برای صنایع خودروسازی قطعه تولید می کرد. می گفت چرا ...
نمازش را به جماعت و در مسجد می خواند و همیشه هم اول وقت. حاج حمید مستحبات زندگیش را مثل واجبات عمل می کرد. گفتم ما یک انگشت شما هم نیستیم. اگر خدا شما و ما را یک جا بگذارد اصلا عدالت خدا زیر سوال می رود. گفت اولا شما ها هم که زندگی سخت من را تحمل کردید و با نبود من ساختید در ثواب های من شریک هستید، ثانیا اگر شهید از خدا چیزی را بخواهد رویش را زمین نمی اندازد. این جمله را اولین بار بود ...
رمضان ها بعد از سحر کنار بچه ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می خواند. همه دورش جمع می شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. سرداران 3: بیش از چند نفر، شهید جولایی،نویسنده: جواد کلاته عربی، 120 ص، چاپ اول 1392، تیراژ تا کنون 3300 در ...
...، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرف ما، به خاطری که مثلًا ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد. بله، من مسئله ی واردات را که چند نفر از دوستان گفتند، بنده به آن عقیده دارم. در جلسه ی مسئولین، در همین جا اوائل ماه رمضان ...
و حال یکی از مردان کهنه کار صنعتی به صراحت در خصوص چند و چون تخصیص آن هم صحبت می کرد. نعمت زاده در آن روز حتی از دسته بندی ذهنی خودش برای تخصیص یارانه نیز صحبت کرد و چهار گروه را که قطعاً خودرویی ها و فولادی ها را شامل می شد، به عنوان گیرندگان یارانه ای معرفی کرد که صحبت از آن هم باعث می شد برخی صنعتگران لبخند بزنند. اما در همان شرایط بهبود وضعیت نسبی اقتصادی و ایجاد امیدواری به آینده ...
مختلف به طهران می رسد. در آن جا بر اثر آشنایی با چند تبعه گرجستان که در یک سفر کاری به طهران آمده اند، تصمیم می گیرد به گرجستان سفر کند. وی پس از دو سال اقامت در گرجستان، برای زندگی به ایران بازمی گردد. این خاطرات در همان سال ها در روزنامه ایساری گرجستان منتشر شده است و هم اکنون برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه و در اختیار مخاطبان پونه زار قرار می گیرد. انیکاشویلی با لطافت ...