سایر منابع:
سایر خبرها
تحت تأثیر کوروساوا، فلینی و... چاپلین
شود برخی مضامین پررنگ تر به نظر برسند. شاید گروهی از مردم آن را به معنی انتقام بگیرند و دیگران حریم خصوصی، اهانت یا حتی تحقیر. مرگ دستفروش آرتور میلر مانند آینه ای بود در مقابل داستانی که من نوشته بودم. حالا در این مورد خاص چرا مرگ دستفروش؟ با خودم فکر کردم که می بایست در مرکز داستان یک نمایشنامه داشته باشم. به همین خاطر رفتم سراغ تمام نمایشنامه هایی که در عمرم خوانده بودم ...
کریم هستم؛ مسلمون و گلزن!
هم مطرح بودند و به کمک خانواده و مدیر برنامه هایم همه شرایط را دنبال کردم تا انتخاب درستی انجام دهم. برایم مسائل مالی به هیچ عنوان مطرح نبود که اگر این طور بود همان طور که گفتید به ایران باز می گشتم اما من هدف بزرگی داشتم که برای آن جنگیده بودم و الان وقت تسلیم شدن نبود. پیشنهاد پانیونیوس جدی بود و آنها در اسپانیا ملاقاتی با من داشتند و چند وقت بعد بلیت حضور در این کشور را برایم ارسال ...
ماجرای خواستگاری بازیگر زن ایرانی از همسرش
ادبیات حرف زدیم و چند روز بعد مادرم گفت یکی از دوستانت زنگ زده که صدایش مثل آلن دلون است. بازیگر همسر و ناصرالدین شاه آکتور سینما درباره چگونگی خواستگاری بیان داشته است: چند دفعه ای همدیگر را دیدیم و بعد از دو ماه به احمد گفتم با من ازدواج میکنی؟ گفت من باید برگردم سوئد. گفتم ولش کن حالا بیا یک سال با هم زندگی کنیم لااقل کمیته ما را نمی گیرد. اگر نخواستی بعد از یک سال جدا می ...
گپ و گفت صمیمی با سعید عزت اللهی
خدا بوده و بقیه اش تلاش خودم و خانواده ام. خوش شانس بودم که آدم های خوبی کنارم هستن. بدترین شیطنت بچگی سعید عزت اللهی چی بوده؟ - بدترین شیطنت بچگی هام این بود که یک بار سوار اسب شدم! نمی دونستم یک چشم اسبی که سوارش شدم کور شده. اونم نامردی نکرد، من رو پرت کرد زمین و می خواست لگدم کنه اما بابام از زیر سُم اسب من رو بیرون کشید. دیگه بعد از او شیطنت سمت هیچ اسبی نمی رم. اصلا هم ...
روزگار دختران افغان در ایران
زینب در کلاس، این ور و آن ور می دود. لیلا با لبخندی به او اشاره می کند: برایم مهم نیست بچه اش را سر کلاس می آورد، طفلک چاره ای ندارد. مهم این است که با همین شرایط درس می خواند. مینا حرف هایش را با آهی ادامه می دهد: همیشه آرزویم بود مدرسه بروم. کوچک بودم، می دیدیم همه مدرسه می روند و مدام از خودم می پرسیدم چرا همه می روند و من نمی روم؟ مگر من چی کم دارم؟ سه برادر و خواهر کوچک مان مدرسه می ...
آمدن یا نیامدن رئیسی
...؛ با یک تفاوت؛ من در دوره انتخابات 92 در قم حاضر بودم و رأی دادم و جالب است بدانید جوان هایی که در نگاه اولیه شاید به نظر می رسید با روحانیت و لباس روحانی میانه ای نداشته باشند، از منی که ملبس به لباس روحانی بودم خواهش می کردند: حاج آقا به آقای دکتر روحانی رأی بدهید . من با خودم می گفتم عجیب است که این جوانان آمال، آرزوها و مطالبات خودشان را در حرف ها، ایده ها و شعارهای دکتر روحانی ...
امین کوچولو نقل و نبات این روزهای اکیپ هلال احمر آذربایجان غربی
مان هرچه زودتر کتاب را ورق زده و به این درس برسد، چند هفته از این انتظار گذشت تا روز موعود فرارسید، در این کلاس علاوه بر یادگیری مفهوم همدلی، با وظایف و خدمات جمعیت هلال احمر آشنا شدم که علاقه ام بیش از پیش افزون شد، فهمیدم می توانم به چیزی که می خواهم در این مجموعه برسم، در پی این کلاس، بازدیدی برای ما تدارک دیدند تا بیشتر با این هلال مهربانی آشنا شده و از نزدیک این همدلی را لمس کنیم. ...
اعتراض قاتل اراکی به 6 بار قصاص
، قاتل فراری چند ساعت بعد دستگیر شد. این جنایتکار در اعتراف هایش درباره قتل هر یک از دو خانواده، انگیزه های متفاوتی بیان کرد.او درباره قتل پدر و مادر قربانی نزاع پارسال گفت: زمانی که در زندان بودم، شنیدم که اولیای دم اقدامات غیراخلاقی در قبال خانواده ام انجام داده اند، مثلاً روسری مادرم را از سرش برداشته بودند و... همان موقع تصمیم گرفتم وقتی از زندان آزاد شدم، آنها را به قتل برسانم. او ...
دانشجوهای دختر و پسر در مهمانی شیطانی چه می کردند؟
نه تنها نتوانستم برادرم را از سقوط Fall در گرداب بدبختی نجات بدهم بلکه خودم نیز به بیراهه رفتم، در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم که روزی خبر مرگ مادرم، کاخ آرزوهایم را به هم ریخت و دنیای کودکی ام را سرد و بی روح کرد. با این وجود احساس می کردم برادر کوچک ترم بیشتر از من زجر می کشد و من باید مراقبت از او را به عهده ...
انصاری فرد: امیدوار به موفقیت در جام جهانی هستیم
به تیم اضافه شدم و دیدم که تیم کاملا آماده این بازی است. خوشبختانه مصمم به کسب برد بودیم و به هدفمان نیز رسیدیم. پیروزی در آن بازی نتیجه مهمی برای ما بود. یک گام دیگر به قهرمانی نزدیک شدیم و ما را به هدف مان نزدیک تر کرد. در بازی بعد برابر کورفو کار سختی پیش رو داریم، چرا که آنها تیم بدی نیستند. باید تلاش خود را انجام دهیم تا سه امتیاز این بازی را بگیریم، چون این بازی گام دیگری برای رساندن ما به قهرمانی است. وقتی تیمی می خواهد قهرمان شود، احساسات بالا می رود. به همین دلیل ما می خواهیم در بازی بعد فقط به پیروزی فکر کنیم نه چیز دیگری و یک قهرمانی دیگر به افتخاراتمان اضافه کنیم. ...
40 سال فعالیت مستمر در عرصه قرآن/ از تأ سیس دارالقرآن تا ترتیل خوانی در حرم حضرت معصومه(س)
برگزار می شد و من هم در آن شرکت کردم. در آن زمان با قرآن آشنایی داشتم و همیشه سعی می کردم که رتبه بیاورم. در دوران مدرسه هم همیشه در عرصه های قرآنی فعال بودم اما پس از مدتی به تدریس پرداختم به طوری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی کلاس های مختلفی تشکیل می دادم و پس از آن حس کردم باید در عرصه های قرآنی تحقیق و پژوهش کنم و سؤالاتی که در ذهنم است را پاسخ دهم به همین منظور اوایل سال 1370 به ...
سرانجام پرونده تعرض به دختر نوجوان
پسری که متهم است دختری نوجوان را اغفال کرده و مورد آزار قرار داده است، به شلاق و تبعید محکوم شد. به گزارش شرق، اردیبهشت سال 95 دختر 15ساله ای به یکی از اداره های پلیس شهر تهران مراجعه کرد و گفت: حدود هفت ماه پیش با پسری به نام امیر آشنا شدم، بیشتر وقت ها او را در مسیر مدرسه به خانه می دیدم که یک روز به من شماره داد و با یکدیگر دوست شدیم. مدتی با یکدیگر تلفنی حرف می زدیم و چندباری هم ...
قتل پدرزن به خاطر طلاق همسر
مرد جوانی که در پی جدایی از همسرش با پدر او درگیر و باعث مرگ او شده است، از دادگاه خواست به 10 سال زندانی شدن او پایان دهد تا دوباره به زندگی بازگردد. به گزارش شرق، فروردین ماه سال 94 فردی با مأموران پلیس تماس گرفت و از یک نزاع خیابانی در تهران خبر داد. مأموران پس از گزارش این خبر به سرعت خود را به محل وقوع حادثه رساندند و پس از تحقیقات اولیه متوجه شدند در این درگیری مرد 60ساله ای به ...
چرا کاندیدا نشدم
فکر کردم که چه باید بکنم. یعنی تا زمانی که ثبت نام شروع شد به نتیجه نهایی نرسیده بودم. حتی حدود دو ماه پیش بود عده ای از دوستان دانشجو و اهل رسانه اصلاح طلب یزد دعوت کردند و رفتم آنجا. در آن جلسه ای که داشتیم، یکی شان گفت: آیا این صحبت هایی که دکتر حافظی طی یکی دو سال گذشته داشته برای این نیست که بتواند رای بیاورد در انتخابات دوره بعد؟ یا این که به لیست اصلاح طلبان راه پیدا کند؟ همان جا صادقانه ...
انتقام اینترنتی از عمه
داشته اند که همین باعث شده او از عمه خانم کینه به دل بگیرد. دختر جوان در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت: به دنبال فرصتی بودم تا از عمه ام انتقام بگیرم. دوست داشتم با انجام کاری انتقام مادرم را از او بگیرم. به همین دلیل با نصب دوربین در مکانی از خانه عمه ام تصاویر خصوصی و محرمانه ای از وی به دست آوردم و با انتشار تصاویر در سایت ها و شبکه های اجتماعی می خواستم آبروی عمه ام را پیش عروس و دامادش و دیگران ببرم. گمان نمی کردم با این کار، خودم را به دردسر می اندازم. سرهنگ جواد جهانشیری، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی گفت: برای متهم قرار قانونی صادر شد. ...
خبرنگاری که قبل از آغاز ماموریتش شهید شد
گذاشته بودند. من داوطلب شدم که بروم و آن آرپی جی را بیاورم. پشت گردان ما یک نخلستان بود. قصد داشتم از آن سمت به سراغ آرپی جی بروم که چشمم به یک چتر منور افتاد. رفتم و آن را برداشتم. چند چتر منور پشت سر هم افتاده بود. فارغ از اینکه بدانم در دید دشمن هستم، تیرهایی از کنارم رد می شد. ناگهان متوجه شلیک تک تیراندازی بعثی شدم. دقایقی بعد خط توسط خمپاره دشمن مورد هدف قرار گرفت. همرزمان به شوخی می گفتند ...
وقتی مسئول بسیج دانشجویی خواننده می شود
کشوری بدست آوردیم. یعنی فضایی که وارد شدم قرآن و عترت بود. سال هایی که دانشگاه بودم به شدت فاز بسیج دانشجویی داشتم و فعال بودم. مدتی هم مسئول بسیج دانشکده و مدت کوتاه تری هم بسیج دانشگاه شدم. چند ماهی هم در قرارگاه شهید باقری با بچه های خوب دانشگاه های تهران همکاری داشتم. من اصلاً در فضای هنری نبودم تا اینکه سال 91 اتفاق جالبی برای من افتاد. مبلغی پول نیاز داشتم که نمی خواستم به پدرم ...
اخبار روز ورزشی
چندین بازیکن، متوجه مصرف استروید کلنبوترول شده بودند که ماده ای ممنوعه محسوب می شود، اقدامی در پی آن انجام ندادند. در حقیقت پیش از اینکه نمونه ها، سال گذشته دوباره تست شوند، سازمان جهانی المپیک و آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ فکر می کردند که این میزان از کلنبوترول به خاطر استفاده از گوشت آلوده بوده است. دیک پاوند، رییس Wada ( آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ) در همین رابطه گفت: به نظر من خیلی غیرعادی است ...
قرار است از کجا پول دربیاوریم؟ (بخش اول)
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از مدیراینفو، دلم به حالش سوخت. با دردسر و اقساط خریده بودمش. زمانی که به دستم رسید، از فرط هیجان خیس عرق شده بودم. ولی الان، مشغله ی زندگی از آن دوران (دو یا سه سال پیش) دورم کرده بود. دو یا سه روز پیش، ناراحت بودم و حس می کردم که عزت نفسم کم شده است (به خودم می گفتم این یکی را هم نتوانستی ادامه دهی). ولی امروز، در کلاس موسیقی ثبت نام کردم. راستش الان هم هیجان ...
بازنشستگی خانمها
...> زن دوباره گفت : اینطوری تمام زحمت های ما به باد می ره. البته بستگی به شرایط زندگی آدم ها هم داره. بعضی از خانم ها شاید دوست داشته باشند30 سال کارکنند، امامن این شرایط را ندارم...چون دختر هشت ساله ام از روز تولدش تا حالا توی مهدکودک بوده. آرزو دارم که یک دل سیر توی خونه پیشش بشینم...یکی دیگراز همکارام ازمادرپیرش مراقبت می کنه...می گفت مجبور بشم خودمو بیست ساله بازخرید می کنم... وقتی از تاکسی پیاده شدم، بی اختیارفکرم رفت به آدمهایی که بعداز بازنشستگی هم دست ازسر شرکت ها واداره جات برنمی دارند... ...
سقوط مرموز مرد معلول در مهمانی آشتی کنان
، یافتیم. او فوت شده بود. خیلی ترسیده بودیم و بلافاصله به پلیس زنگ زدیم. نمی دانیم او چطور سقوط کرده و جسدش زیر آن خودرو رفته است. در ادامه دختر این زن نیز به افسر تحقیق گفت: گفته های مادرم صحت دارد. آن شب زمانی که شوهر مادرم به خانه مان آمد، آن دو دوباره مشاجره کردند. شوهرش به قهر خانه مان را ترک کرد. چون مهمان بود طاقت نیاوردم و به خیابان رفتم و با اصرار او را به خانه آوردم. آن ...
10 توصیه برای لاغری بعد از عید
به گزارش بلاغ ، نیلوفر علیزاده: از روز اول عید تصمیم گرفته بودم که امسال پرخوری نکنم. قبل از تعطیلات حسابی وزن کم کردم و لباس هایی را که دوست داشتم، خریدم. اما با اولین عید دیدنی و اولین شیرینی که خوردم همه برنامه هایم بهم ریخت. با خودم گفتم حالا این اولین دید و بازدید است و اشکالی ندارد کم خوری های پیش از عید را جبران کنم اما نیم ساعت که گذشت، احساس گرسنگی زیادی پیدا کردم. آن هم منی که مدت ها ...
چشم و هم چشمی جدید پدر و مادرهای ایرانی برای خاص شدن فرزند
به گزارش بلاغ ، نیلوفر نیک بنیاد: جل سۀ دوم بود که سر کلا شان می رفتم. همان اول کار از درس جلسۀ قبل یک سوال پرسیدم. بچه ها شروع کردند به هم همه و تند تند جواب دادن. گفتم: اول اجازه بگیرید، بعد یکی یکی صحبت کنید . همه شان دستشان را بالا گرفتند. به دخترکوچولویی که میز دوم نشسته بود نگاه کردم و گفتم: تو بگو آنیتا . گفت: خانوم اجازه. آنیتا اونه و دستش را به آن طرف کلاس گرفت. با خودم گفتم: خدایا پس ...
سرخط ...
که حتی برخی حامیان دولت و چهره های اصلاح طلب هم نتوانسته اند این واقعیت را انکار کنند. مواضع چند روز پیش مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس- و یکی از همان کسانی که برخی رسانه های اصلاح طلب از او به عنوان ضربه گیر روحانی در انتخابات پیش رو نام برده بودند- نمونه ای از همین واقعیت است: مردم و حزب می توانند مشتری روحانی باشند که از او شاکی هستند؛ آن کسی که به من رأی داده، مشتری من است و از من انتظار دارد ...
تناقضات آن هایی که قصد مهاجرت دارند: شما بگویید چرا بمانیم؟ در کلاس زبان، در دفتر مشاوره، در صف سفارت، ...
جدا شده ام. پدر و مادرم هم در قید حیات نیستند. پس حتی اگر بروم و موفق هم نباشم، چیزی برای از دست دادن ندارم. هنوز هم که با شما حرف می زنم معلوم نیست بتوانم بروم یا نه. مشاور گفته تلاش می کند و من هر چه لازم باشد پول برای این کار هزینه می کنم، اما خب شغل من طوری نیست که بتوانم از طریق آن اقدام کنم. یک راه که می ماند این است که فعلا به عنوان دانشجو بروم و بعد ببینم آنجا چه پیش می آید. هرچند فکر می ...
گنجی که به پاس رنجش گرفت
که به طور ویژه مورد علاقه آقا مسلم بوده و حتی در زمان زنده بودنش نیز در میان وسایلش جای داشته است. همسر شهید خیزاب از ماجرای شنیدنی این عروسک اینطور می گوید: سال های اول ازدواج مان بود که من و آقا مسلم راهی سوریه شدیم. آن زمان خبری از جنگ نبود. یک روز در حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، از فرط خستگی چند لحظه ای چشمانم روی هم آمد و در عالم خواب دیدم سید بزرگواری بچه ای هفت، هشت ماهه را به من دادند و ...
از انصراف گلاب آدینه تا روحیه چالش گرایانه بهاره رهنما
گلچهره سجادیه که تمایلی به صحبت نداشت و تأکید داشت که حرف های خود را با کارهایش روی صحنه بیان می کند، بهاره رهنما دیگر بازیگر نمایش اظهار کرد: با وجود روحیه ی چالش گری که دارم، تئاتر تنها جایی است که می توانم انتخاب کنم و از آنجا که در ایران نباید خواستگاری رفت اما به آقای تهرانی گفتم؛ دوست دارم در سونات پاییزی بازی کنم. وقتی هم که متوجه شدم ایشان می خواستند سال ها قبل این نمایش را اجرا کنند ...
رمان سر شب بیدارم کن منتشر شد
: بذار من بگم. تو، از اولشم آشغال خور بودی. ته مونده های غذاهای منو می خوردی. هنوزم آشغال خوری، دو دستی افتادی روی ته مونده عشق من. مال خودت، مال خودت اون عشق بی صاحاب. مژگان دیگر طاقت نیاورد، برگشت و خواست محکم بزند توی دهانم؛ ولی نزد و فقط دستش را جلوی دهانم گرفت تا حرف هایش را بزند. بی اختیار سکوت کرده و می لرزیدم، بعد بغلم کرده و بوسم کرد، خیس اشک شده بودم، هم از اشک های خودم هم از ...
تأثیر نئورئالیسم بر موج نو
تازی نکنند. منظورم را که می فهمی؟ اسم هم نمی برم؛ چون همه می دانند دارم به چه کسی طعنه می زنم. آنچه در سال های گذشته با نوشتن در حوزه سینما و نقد فیلم درباره آن حرف زدید و تجربه کردید، چه اندازه در ساحت عمل (فیلم سازی) به کارتان آمد؟ راستش را بگویم؛ نوشتن نقد و هر گونه دیگری از نوشتن، ربطی به کار عملی سینما ندارد. یکی از دلایلی که این خرافه را رقم زده که منتقدان فیلم سازان ...
نیلوفر خودش به خانه آمد ، قلیون کشیدیم و ... / احمد گفت مادرم در حمام است ولی هیچکس نبود و او به التماس ...
به گزارش رکنا، صبح دوازدهم اردیبهشت 95 یک دختر نوجوان به نام نیلوفر همراه مادرش به کلانتری119 مهرآباد جنوبی رفت و از یک پسر 24ساله شکایت کرد. دختر نوجوان به گفت: هفت ماه پیش در راه مدرسه با یک پسر جوان به نام احمد که صاحب یک سوپرمارکت بود آشنا شدم. او شماره تلفنش را به من داد و من بعد از چند روز با او تماس گرفتم. من چند بار با احمد بیرون رفتم تا اینکه گفت به من علاقمند شده و قصد ازدواج دارد. او ...