سایر منابع:
سایر خبرها
از وقتی که برای زنم ماشین گرانقیمت خریدم دیگر او زن من نیست / زندگی ام را با رانندگی در جاده ها ساختم ...
ام را چگونه بازگو کنم، در حالی که همه نگرانی ام تنها دخترم است که همچون عروسکی زیبا به چشمانش خیره می شوم و پناهگاه او در برابر تلخی ها و سختی های روزگار هستم اما ...مرد جوان آه بلندی کشید و ادامه داد: بعد از ازدواج، پدرم فوت کرد و ارثیه خوبی برایم باقی گذاشت. تا آن روز راننده جاده بودم و برای دیگران کار می کردم، با این وجود، با درآمد اندکی که از هر سرویس به دست می آوردم، از زندگی ام راضی بودم تا ...
آقای گلی که حالش خوب نیست!
کردم و بازی ام نیز طوری بود که همه مرا با دست نشان می دادند. سپس در سال 79 وارد تیم نوجوانان دهداری شدم و حسین بادامکی یکی از مربیان ما بود. دهداری تیم بازیکن سازی است که بازیکنان از آنجا به ابومسلم تزریق می شوند. بعد از آن به تیم شهرداری مشهد رفتم و سپس از سال 85 وارد فوتسال شدم. *چه شد که فوتبال را رها کرده و به فوتسال آمدی؟ زمانی که در رده جوانان شهرداری مشهد توپ می زدم ...
مادرم را می شناسید؟ / نامش کبری است ولی گلچین صدایش می کنند+عکس
شیرخوارگاه بودم، مادرم از دور جویایی احوال من بود و بعد از اینکه خشایار مرا تحویل گرفت، اصرار داشت مرا ببیند، اما خشایار اجازه نداده بود و مادرم از ترس پیش من نیامد. سال ها منتظر مادرم بودم، اما خبری از او نشد. حالا دیپلم گرفته ام و کار آزاد دارم و دوست دارم هر چه زودتر مادرم را ببینم. من به گذشته مادرم کاری ندارم و از اینکه مرا به شیرخوارگاه سپرده بود ناراحت نیستم چون می دانم چاره ای جز این راه نداشته بود ...
زن جوان را برای مردان طعمه قرار می دادیم / بعد از آزار آن ها فیلم های زشتی می گرفتیم! + تصاویر
. در این زمان بود که کارآگاهان فیلمی که به طور غیرمحسوس از لانه مخوف گرفته بودند را به مرد مجروح نشان دادند. او که با دیدن فیلم گویی به حقیقتی تلخ پی برده بود در حالی که به سختی سخن می گفت: ماجرا را این گونه توضیح داد که حدود 3 ماه قبل زن جوانی به مغازه ام آمد و گفت: بیا مرا صیغه کن! 2 بار دیگر هم او را دیدم اما این بار حدود ساعت 11 شب از خانه خارج شدم و به منزل او در منطقه گلشهر رفتم که ناگهان چند ...
هدی از شکنجه شیطانی 2 جوان در خانه مادربزرگ گفت
بود مرا رها کرد و ناچار شدم با مادرم زندگی کنم. اما مادرم هم زندگی خوبی نداشت. او هر روز به بهانه ای مرا از خانه بیرون می انداخت تا همراه دوستان غریبه اش مواد بکشد. وی ادامه داد: چند روز قبل مادر بار دیگر با من دعوا کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. بی هدف در کوچه پس کوچه های محله مان راه می رفتم که دو پسر جوان با موتور راهم را بستند. آنها گفتند از ماجرای زندگی ام باخبر هستند و راز زندگی من ...
زورگیری از دختران جوان با ماشین مدل بالا
تاکنون متواری شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده از وحید . م، سوابق وی در ارتکاب جرایم مرتبط با کلاهبرداری از زنان جوان در پوشش افراد ثروتمند، بررسی پرونده های مشابه در پایگاه های مختلف پلیس آگاهی و دیگر اقدامات پلیسی، کارآگاهان موفق به شناسایی تعداد دیگری از زنان جوانی شدند که وحید با طرح دوستی و عمدتاً با بهانه ازدواج، ابتدا اعتماد آنها را جلب و پس از گذشت مدت کوتاهی به شیوه های ...
بازداشت 2 نفر بخاطر شایعه پراکنی سایبری
بزرگی که به مدت 3 سال با دختر 13 ساله همسایه ارتباط برقرار کرده بود! + عکس نقشه کثیف دختر جوان با عمه اش با نصب دوربین مخفی در اتاق/ پاک آبرویش رفت! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به ...
سفر به ایران از نگاه جهانگردان آمریکایی
مسافرانی صحبت کردیم که در سال گذشته از این کشور بازدید کردند. دوستی ملت ها به خاطر دشمنی های تاریخی بین ایران و آمریکا فکر می کردم مردم ایران، آمریکایی ها را دوست ندارند ولی بعدا متوجه شدم طرز فکرم درست نیست. ایرانی ها نسبت به آمریکایی ها خیلی کنجکاو هستند و به آنها علاقه دارند. بیشتر مردمی که ما با آنها ملاقات کردیم، دوست داشتند به ایالات متحده سفر کنند. آنها می توانند دولت ...
دام کف زن های بین المللی برای توریست ها
با این کف زن مأمور نما را می خوانید. چند وقت است که دست به خلاف می زنی؟ من از کودکی در خانواده آموزش کف زنی دیده ام. پدرم، عمه و عمویم کف زن بودند. من هم در نوجوانی گاهی با پدر و عمویم برای کف زنی همراهشان می رفتم اما با این باند حدود یک سالی می شود که همکاری ام را شروع کرده بودم. فقط توریست ها را به دام می انداختید؟ طعمه ما فقط توریست ها بودند. چون می ...
روایت خیر و شر
کتاب هم برای کودکان نوشته است. شهرت اولیه جکسن به واسطه انتشار داستان کوتاهی با عنوان قرعه کشی به دست آمد. داستانی نامتعارف و تکان دهنده که در سال 1948 منتشر شد و سروصدای زیادی بعد از انتشارش به وجود آمد. در این داستان که در فضای یک روستای آمریکایی معاصر روی می دهد، اهالی روستا طبق سنت سالانه شان، به روشی مدرن و امروزی قرعه کشی می کنند تا یک نفر سنگسار شود. بعد از یک مدت طولانی دوباره بلند شدم، چون ...
حبس برای دختر عاشق پیشه ای که وارد باند سرقت شد
سوی مأموران پلیس لب به سخن گشود و گفت: هنگامی که کودک بودم، پدر و مادرم از یکدیگر طلاق گرفتند و من با مادرم زندگی کردم، یک برادر نیز دارم که معتاد است و با ما زندگی نمی کند. از کودکی تا امروز از داشتن یک مرد در زندگی ام محروم بودم. برای همین بعد از آنکه امیر چند باری سر راهم آمد و از من خواست با او دوست شوم، قبول کردم. مدتی از دوستی من و امیر نگذشته بود که عاشقش شدم. امیر همه زندگی ام شد و چشمانم ...
دستگیری - مارمولک های کثیف - در لانه پلمب
... من که با این حرکت احساس ترس کرده بودم، خودم را به گوشه صندلی چسباندم و از راننده خواستم که مرا پیاده کند ولی هنوز کلامم را کامل نکرده بودم که ناگهان آن جوان دهانم را با دست گرفت و سرم را زیر صندلی برد. دیگر فریادهایم به جایی نمی رسید و کسی صدایم را نمی شنید. تا این که آن ها مرا به ساختمانی بردند که در میان زمین های خالی ساخته شده بود. من برای فرار از دست آن ها همه طلاها و کارت عابربانکم را ...
چه بر سر فیلسوفان مخالف هیتلر آمد
و همان ژست همیشگی اش را دارد، سرش به جلو خم شده است و چانه اش را به دست تکیه داده است. هیچ وقت ندیده بودم که موقع فکرکردن، چانه اش را به دستش تکیه ندهد؛ مگر آنکه پیپ بزرگش که خیلی دوست داشت، در دستش بود. بنیامین آن طور که دوستانش گفته اند، علاوه بر هیکل تنومندش، حالت عصبی داشت و احساس می کرد جرأت خارج شدن از چاردیواری اش را ندارد. او با توجه به شرایط آلمان در سال های 1930 به بعد، آرزو می کرد ...
دوست دارم دوباره لبخند پدرم را ببینم
پدر امسال من بودم و عکس روی دیوار، همان عکسی که پدرم کنار دایی ام و پسر عمویش و عموی مادرم است و روی قاب تصویر نشسته اند، انگار دارند به من نگاه می کنند و گاهی لبخندی هم از همان جا برایم می فرستند و این تصویر شاید همین یک بیت را کم دارد: باز هم روز پدر شد و من می دانم مثل هر سال فقط فاتحه ای می خوانم پدر عزیزم! می دانم این چند سطر را بعضی ها نه با چشم که ...
پیکر شهیدی که مرهم زخم های مادرش شد
من را بغل کن . چند بار عبدالله به خوابم آمد و گفت: می دانم به شما و فاطمه خیلی بد می گذرد. من آمده ام شما را ببرم. به محض اینکه بلند می شدم که ساکم را آماده کنم می دیدم نیستند. روزهای سختی را داشتم اما هر بار می گفتم عبدالله راهش را انتخاب کرده و من هم باید ادامه دهنده راهش باشم. اکنون نیز جنگ فرهنگی دشمن بوده و باید همانند سال های جنگ دفاع مقدس در جبهه های حق ...
هر چیزی به فروش برسد چاپ می شود!
اوقات در یک روند خطی کار می کنم و برخی اوقات نیز تک صحنه هایی را می نویسم. مثلا درباره رمان شناور شدن این اتفاق رخ داد و دو صحنه از این رمان را من پنج سال پیش از آغاز نوشتن بقیه رمان نوشته بودم. سخت ترین مرحله در نویسندگی برایت چیست؟ من بعد از انتشار هر کتاب بیشترین دشواری را تحمل می کنم. جلسات پرسش و پاسخ، گفت وگوهای مطبوعاتی، امضای کتاب و... راحت ترین مرحله چه؟ برای من ...
33 سال زندان و 306 ضربه شلاق مجازات سارقان مسلح طلافروشی
رضا پیشنهاد سرقت از طلافروشی سهرابی را که در خیابانی خلوت قرار داشت مطرح کرد و ما پذیرفتیم. حتی رضا به ما پول داد تا کلاشینکف و لباس مناسب تهیه کنیم. من 20 روز قبل از این ماجرا در یک درگیری یک نفر را کشته و تحت تعقیب پلیس بودم. قصد داشتم بعد از سرقت طلافروشی مبلغی را به عنوان دیه بپردازم و رضایت اولیای دم را جلب کنم اما یک هفته بعد از سرقت طلافروشی بازداشت شدم. وی ادامه داد: من بعد از سرقت می ...
امدادگران ایرانی محصور در 5 گرفتاری
آبرویش رفت! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! تسنیم 110 اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر ...
تنها آرزویم زندگی آرام برای فرزندانم است/ پس از 20 سال سابقه بیکار شده ام
همان سوژه من باشد. با او به گفت وگو نشستم تا برایم از روزهای زندگی اش بگوید هرچند اول راضی به مصاحبه نشد اما بعد خواست فقط او را با نام کوچک صدا بزنم . ابتدا از او خواستم تا خودش را بیشتر معرفی کند، نامش حسن بود. او گفت: متولد سال 1336 هستم و دیپلم انسانی دارم، حوالی خیابان منتظری در یک خانواده مذهبی متولد شدم؛ پدرم یک فرهنگی و سال های طولانی مشغول به خدمت بود ...
تصادف با یک دختر، زندگی ما را نابود کرد
همسایه ارتباط برقرار کرده بود! عکس نقشه کثیف دختر جوان با عمه اش با نصب دوربین مخفی در اتاق/ پاک آبرویش رفت! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس ...
جراحی که همسرش را 8 بار مورد جراحی زیبایی قرارداد
... بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود را کنترل کند! پاک آبرویم را از دست دادم مردم در وضعیت بدی مرا در کنار آن مرد ناشناس دیدند! دختر 17 ساله فردای آن شب متوجه شد که با پسر جوان چه غلطی را مرتکب شده است! پسر نه ساله را زنده زنده در قبرستان به خاک سپردم! + عکس ...
زورگیری از دختران جوان با بنز و بی ام دبلیو
...! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود را ...
لیلا منفورترین مُرده گورستان / بلای وحشتناکی که در پارتی شوم رخ داد!
کمی متفاوت است. حق را به خودم می دادم. دوست داشتم هر جور دلم می خواهد بگردم و هر چه دلم می خواهد بخورم. حتی خیلی اوقات وقتی در حال خود نبودم به خانه می رفتم. مادر و پدرم با من دعوا می کردند، کتکم می زدند. مرا در خانه حبس می کردند، اما همه اینها بیشتر باعث می شد تا من به سمت لیلا کشیده شوم. من فقط 18 سالم بود، اما در تمام محل شناخته شده و باعث سرافکندگی پدر و مادرم بودم. حتی مواد مخدر هم ...
تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس
خیال پردازی هایش مرا گرفتار کرد. او گاهی اوقات برایم پیامک می فرستاد و حرف های نامربوط مطرح می کرد اما من به او اعتنا نمی کردم و بارها به او گفته بودم دست از سرم بردارد. وی درباره نحوه آشنایی اش با آمنه گفت: من چند سال قبل خواستگار خواهر آمنه بودم. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم که متوجه شدم خواهرش قبلا یکبار عقد کرده و طلاق گرفته و این ماجرا را از من پنهان نگه داشته است . به همین ...
خرید خودروهای گرانقیمت با چک های رمزدار قلابی
به گزارش خبرنگار ما، سال گذشته بود که مردی با اداره پلیس تماس گرفت و اعلام کرد مرد کلاهبرداری که در سایت دیوار از او کلاهبردای کرده داخل خیابان دیده است و برای دستگیری وی درخواست کمک کرد. لحظاتی بعد تیمی از مأموران به آدرس داده شده حاضر شدند و متهم کلاهبردار را دستگیر کردند. شاکی در توضیح ماجرا گفت: برای خرید خانه پول نیاز داشتم و به همین دلیل تصمیم گرفتم خودروی لکسوسم را بفروشم به همین دلیل ...
حبس و شلاق مجازات سرقت از طلافروشی
به گزارش خبرنگار ما، مردادماه سال 94 بود که مأموران پلیس با تماس صاحب مغازه طلافروشی در خانی آباد از سرقت مسلحانه با خبر و در محل حاضر شدند. صاحب طلافروشی در توضیح ماجرا گفت: در مغازه بودم که زن جوانی وارد مغازه شد و به دنبال او دو سارق مسلح نیز وارد شدند. یک نفر با اسلحه مرا تهدید کرد و دو مرد مسلح دیگر بیرون مغازه پس از شلیک هوایی و شکستن ویترین، مقداری طلا سرقت و بعد از آن با موتورسیکلت فرار ...
کف زنی در ترکیه، عراق، مالزی و حالا دستگیری در ایران!
ادامه داد: داخل خیابان بودم که از داخل خودروی سمندی که چند سرنشین داشت دو مرد پیاده شدند. یکی از آنها با زبان انگلیسی خودش را مأمور پلیس معرفی کرد و مدعی شد من در کار قاچاق مواد مخدر فعالیت می کنم. آنها کیف و جیب های مرا به دقت گشتند، اما چیزی پیدا نکردند تا اینکه مدعی شدند من مواد مخدر را در لابه لای دلارهایم مخفی کرده ام. در ادامه یکی از آنها دلارهای مرا یکی یکی نگاه کرد و بعد هم پس داد. ...
بازیگر طنز معروفی که در آرزوی رفتن به تیم ملی ماند!
. این ذوقی است. مثلا چیزی خریدم می خواهم شکل دیگری به آن بدهم. خنزر پنزرها را جفت و جور می کنم و چیزی درست می کنم تا شاید دلم خوش شود. ورزش هم می کنید؟ آن موقع که دبیرستان بودم چهار سال تیم شاهین سابق بودم. خیلی کوبیدم بروم تیم ملی. رفقای من مثل همایون بهزادی و حمید شیرزادگان رفتند تیم ملی و من خیلی ناراحت بودم چرا نرفتم، ولی دیپلم که گرفتم حساب کردم باید کار کنم. ما زیاد دارا نبودیم. پدرم ...
رضاییان: از برانکو خواهش کردم 10 دقیقه دفاع راست باشم / هر وقت پرسپولیس بخواهد برمی گردم
پرسپولیس نیوز : مدافع سابق پرسپولیس گفت: برای جدایی از پرسپولیس یک میلیارد تومان دادم. رامین رضاییان در گفت وگو با شبکه ورزش میلاد با سعادت امام علی علیه السلام و روز پدر اظهار کرد: اتفاقات زیادی برای من افتاده ولی همیشه سعی کردم پدرم را شاد و خندان کنم. پدرم مثل کوه پشتم ایستاده و اگر رامین رضاییان شدم، به لطف او بوده است. وی ادامه داد: وقتی به پرسپولیس آمدم، نگفتم دوست ...
با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!
معتاد شده ام بعد از فروش معدن آقای غریب زاده بیکار می شود و دوباره خانواده یادآور می شود که شغل غیردولتی آخر و عاقبت ندارد. باید برای زندگی اش فکر کارتازه ای می کرد: راستش به این فکر می کردم که یک کارخانه تولید خیارشور سریع راه بیندازم. تا اینکه از یکی از دوستانم در کانادا باتوجه به رشته ای که خوانده بودم کمک خواستم او مرا به سمت سنگ های نیمه قیمتی هدایت کرد و گفت بازار خوبی دارد. این شد ...