سایر منابع:
سایر خبرها
دو ماجرای واقعی از دوران تحریم ها: از بردن نسخه دارو به ترکیه تا ناله های شبانه روزی نوزاد
این دو ماجرا کاملاً واقعی است و تنها مشتی است نمونه خروار از آنچه در سال های تحریم بر سر ملت آمده بود. ماجرای اول: پدر، دختر بیمارش را از آبادان به تهران آورده بوده و در یکی از بیمارستان های مرکز شهر، بستری کرده بود. وقتی پزشک، نسخه را به پدر داد، او راهی داروخانه بیمارستان در طبقه همکف شد تا داروهای دختر خردسالش را بگیرد. داروخانه داروها را نداشت. پدر به داروخانه های دیگر شهر ...
دعا کنید این خبر صحت نداشته باشد/هرجا می خواهی برو ولی سوریه نه!
می گویند سرلک حیف شد ولی به نظرم اصلاً حیف نشد! اینکه الآن مهمان سید الشهداست چیز کمی است؟ می گفت آفرین! من همین را می خواستم بشنوم! اصلاً حواسم نبود که با این حرف ها او شیرتر می شود. واقعاً فکرش را هم نمی کردم رفتنی شود! گفتم ببین زمان جنگ سفره شهادت پهن بود که بعد از آن جمع شد. الآن این سفره در سوریه پهن شده، میشه منو ببری اونها رو ببینم؟ من فقط به فکر این بودم که خودم آنجا بروم. یک ...
محمدعلی کشاورز، هنرمندی از جنس مردم
آثار نوینی را خلق می کند. بودن در کنار دخترم برایم بهترین و شیرین ترین خاطره است. با او درد دل های پدرانه کردم. با هم کتاب خواندیم و در کنار یکدیگر ساعت ها حرف زدیم که جزو بهترین ثانیه های زندیگم است. تو را خواهم، نخواهم رحمتت، گر امتحان خواهی در رحمت به رویم بند و درهای بلا بگشا. خیلی ها می دانند شما کتاب باز حرفه ای هستید، اولین کتابی که هدیه گرفتید را به خاطر می آورید ...
هنوز هم به گوشی ناصر حجازی پیامک می زنند...
تسلیت می گویند. اتفاقی که باعث شده تا دختر حجازی احساس کند یک چیز در زندگی اش هیچ وقت کهنه نمی شود و آن یاد و خاطره پدرش است. هنوز هم با گوشی ناصرخان تماس می گیرند؟ - واقعا نیازی نیست که من از مردمی بودن پدرم تعریف کنم. مردم در تعطیلات نوروز همیشه به پدرم عید را تبریک می گفتند و مرحوم پدرم هم به بعضی افراد توجه ویژه ای داشت. همیشه سفارش می کرد احترام مردم را داشته باشیم. به ...
فرهنگ ایرانی را با عکس به دنیا معرفی می کنم/ مانند صندلی شکسته ام
افتخارات و نمایشگاه های مختلف هنری که در کشورهای مختلف برپا کرده است، نمایان می شود. صحبت از حاج داود عامری است، هنرمند عکاس گرگانی که علاوه بر سابقه حضور 70 ماه داوطلبانه در دفاع مقدس، جانباز 70 درصد بوده و پای راستش را از قسمت زانو دریکی از عملیات های جنگ هشت ساله ازدست داده است. عامری از سال 1370 با عضویت و همکاری با انجمن سینمای جوانان (گرگان) فعالیت رسمی هنری خود را آغاز می ...
دوقوزآباد اصطلاح نیست؛ یک روستا است!
: بعد از این دخترم، عمل کردم که دیگر بچه دار نشوم. تازه از شما چه پنهان همین را هم می خواستم بدهم به کسی ولی شوهرم قبول نکرد. ناخودآگاه نگاهم برمی گردد به صورت شیرین و خندان اسما که مدام می خندد و آستینش را می خورد. ظاهرا اوضاع معیشتی و خانوادگی گلسوم از بقیه بهتر است، چون معصومه که او هم مادر 5فرزند است به دلیل عدم تمکن مالی نتوانسته دختر 8 ساله اش را به مدرسه بفرستد و فقط پسرش در کلاس ...
جباروف: از هواداران سپاهان ممنونم
قطعی به سپاهان اضافه شدید صحبت کنید.. احساس خوبی در آن شب داشتم؛ چون وارد باشگاه بزرگی شده بودم که فضای بسیار گرم و صمیمی را برای من فراهم کرده بود و آدم هایی که با آنها برخورد دارم، رفتار بسیار پسندیده ای با من دارند و در این مسائل باعث شده که در این مدت کم دوستان خوبی مثل مهرداد محمدی، لی وینستون و مربی بدنساز تیم که در یک فضا زندگی می کنیم در تیم و همینطور خارج از تیم داشته باشم و در ...
ناامیدی هیچ جایی در زندگی ام ندارد
اذیت می شدم. با دو میل هم می بافتم اما خیلی سختم بود. در کودکی هیچ گاه از مادرم نپرسیدم که چرا با بقیه فرق می کنم اما وقتی بزرگتر شدم و تنهایی به سراغم آمد احساس کردم باید واقعیت را بدانم. من به بیماری راشیتیسم مبتلا هستم و تنها سرم رشد کرده بود و تنه ام رشدی نداشت. مثل یک نوزاد بودم و قدرت حرکت نداشتم و هنوز هم ندارم و همیشه روی زمین به پشت یا به پهلو قرار دارم. مادرم از روزی گفت که مرا ...
حکم متفاوت قاضی به متعرضان دختر نوجوان
دختر 13 ساله که بارها مورد آزار و اذیت دو پسر قرار گرفته است، با حضور در دادگاه کیفری استان تهران به شرح ارتباط تلخش و اغفال از سوی دو پسر جوان پرداخت. به گزارش جام جم، او ترس از کشته شدن به دست خانواده اش را علت فرار چند روزه اش از خانه اعلام کرد و گفت: وقتی آن روز دایی هایم مرا با پسر غریبه در پارک دیدند، از ترس جانم به خانه یکی از متهمان پناه بردم. 20 آبان 95، دختری ...
صحنه زیبای گشودن درهای سلول زندانیان بدست اهل هنر
...: مادر نگران نباش آزاد می شود. زن اما زمان می خواهد: کی به نظرتان؟ به این زودی ها؟ چقدر طول می کشد تا برگردد؟ مادر نگاهش به کارمند روابط عمومی ستاد دیه است و این پاسخ را می شنود: تلاش می کنیم کمتر از یک هفته آزاد شود. ماجرا ازفعالیت پویش ارمغان شروع شد. پویشی برای آزادی زنان زندانی. زنانی که به خاطر جرایم غیرعمد به زندان افتاده اند، جرایم مالی، تصادفات غیرعمد و... ولادت حضرت زینب در ...
وسوسه های سامیار و رویاهای زندگی در خارج!
شهدای ایران :زن 45ساله در حالی که برگه شکایت از همسرش را در دست داشت، وارد کلانتری شد و به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: بعد از مرگ همسرم همیشه سعی کردم جای خالی پدر را برای فرزندانم پر کنم تا آن ها هیچ کمبودی را احساس نکنند، اگرچه با سختی ها و مشکلات زیادی رو به رو شدم اما با رشد و موفقیت های فرزندانم انرژی می گرفتم و مشوق آن ها در تحصیل و کار می شدم، تا این که دخترم در طراحی فرش ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
کرد و به پلیس گفت تحقیق کند که اولیای دم از فردی شاکی هستند یا خیر، شوهر این زن می گفت زن من سرطان داشت و نمی دانم چرا خودکشی کرد، خانواده آن خانم نیز گفتند وی سرطان داشته و شکایت نکردند. این پرونده برای دولت هزینه زیادی داشت اما آن را انجام دادیم، موضوع از این قرار بود که وقتی وارد این پرونده شدیم، جلو می رفتیم و تحقیق می کردیم، یک روز خواهر مقتول، نزد من آمد و گفت نمی دانم قضیه از چه ...
نقد سریال Thirteen Reasons Why
ناگهان در یک چشم به هم زدن، دختر به عقب قدم برمی دارد و وسط سالن ورزش مدرسه که حالا خالی است، به دستان خون آلودش که با تیغ پاره شده اند خیره می شود و پسر وحشت زده از صحنه ای که دارد می بینند از خواب می پرد. 13 دلیلی که چرا داستان عاشقانه ی زیبایی دارد. آن قدر زیبا که رویایی به نظر می رسد، اما همزمان کابوس وار هم است. آن قدر کابوس وار که چندتا از صحنه هایش به برخی از بی رحمانه ترین صحنه ...
شیفتگی دانشجویان پایگاه نیروی هوایی لاکلند با نوار عبدالباسط/ نیم قرن فعالیت قرآنی مدرس گمنام خلبان
و آمد می کردم و چون خلبان بودم برایشان جالب بود که با این عشق و علاقه در جلسات قرآن شرکت می کنم. از کدام یک از قاریان در قرائت تقلید می کنید؟ در ابتدا سبک استاد منشاوی را تقلید را می کردم و سپس سبک استاد مصطفی اسماعیل را دنبال کردم و در حال حاضر نیز سبکی برای خودم دارم که سعی می کنم ترکیبی از این اساتید قرآن را داشته باشم. چه سالی ازدواج کردید و ثمره آن چه بوده است؟ در سال ...
قرار نیست یک روز بخصوص میلیونی بفروشد!
سراغ سوژه ای اجتماعی و البته اخلاقی رفتید؟ من بوسیدن روی ماه و طلا و مس را هم دو اثر اجتماعی می دانم. درست است ولی در آن دو فیلم اخلاق به تبعیت از مذهب بر بی اخلاقی غلبه کرد و این بار ارزش های دیگری حاکم بود. در این زمینه اختلاف نظر داریم. بارها گفته ام که باور ندارم طلا و مس فیلمی دینی است. چون اصولاً اعتقاد ندارم که وقتی درباره اخلاق حرف می زنیم؛ یعنی بحث دینی می کنیم. اخلاق ...
مهمترین سکانس تلویزیون در سال گذشته کدام بود؟
هایم را با نمره چهار کوتاه کرده بودم و این سکانس ضبط شد. بعد از دو ماه از دفتر با من تماس گرفتند که برای فردا آفیش هستی. آن زمان ریش هایم بلند شده بود و من که هر ساله به مناسبت محرم ریش هایم را کوتاه نمی کنم، با همان حالت به لوکیشن رفتم. وقتی سوار ماشین شدم به این دلیل که در هیأت آشپزی می کنم بوی پیاز می دادم و راننده با تعجب پرسید کجا بودی که بوی پیاز می دهی؟ آقای سهرابی به محض دیدنم گفت من دقیقا ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
ایران وطن ماست. بعد از فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و برادرانم کمک کنم. این ...
نمایش خونین مرد بازیگر قبل از طلاق
رفتار و نوع زندگی اش را اصلاح خواهد کرد. دخترم هم به خاطر فرزندش به خانه شان بازمی گشت. حتی یک بار که از او شکایت کردیم و دادگاه با تأییدیه پزشکی قانونی حکم به زندان دامادم داد، باز هم با ترفندهای همیشگی وفیلم بازی کردن رضایت دخترم را گرفت.اما رفتارهایش در خانه آنقدر خشن بود که حتی دختر 6 ساله شان هم با دیدن پدرش رنگش می پرید و به وحشت می افتاد. آن طور که دخترم می گفت، شوهرش چند باری دخترکوچولویشان ...
عکس آن مرد را وقتی در جیب مانتوی زنم دیدم، خشکم زد و ...
اتفاق افتاد؟ من کارمند بانک بودم و دو فرزند کوچک داشتم. یک روز که می خواستم از جیب مانتوی همسرم چیزی بردارم، عکس مردی غریبه را در آن پیدا کردم. تصور می کردم همسرم با او ارتباط دارد. از جفتشان شکایت کردم و کارم به طلاق کشید. با این حال هنوز شکایتم از آن مرد غریبه (مقتول) سرجایش بود. پس از 14 ماه از طرح شکایت، فهمیدم که مقتول در یکی از خیابان های کرج است. به آنجا رفتم و با او در یک کوچه ...
نمی توانم خودم را ایزوله کنم
...> درباره خیلی چیزها از جمله حرفه، قائل به جنسیت گرایی نیستم. مطلقا به خاطر جنسیتم با سختی های کار طراحی صحنه برخورد نکرده ام. اگر با دیگر طراحان صحنه خانم هم صحبت کنید، می بینید مطمئنا هیچ کدام نگاه جنسیتی به این موضوع ندارند. وقتی کار می کنیم، باید زن یا مردبودن مان را فراموش کنیم تا به کارمان لطمه ای وارد نشود. زمانی که در دانشگاه هنر تدریس می کردم، در رشته طراحی صحنه تعداد دانشجویان دخترم از ...
خلق کردن را دوست دارم
است نقش سیزیف را علی ضیایی به من پیشنهاد داد و بعد از این که من نمایش نامه را خواندم به پیشنهاد خودم نقش کرینس را از ایشان خواستم که بازی بکنم. چون به هر حال هر کسی خودش بهتر می داند که چه قابلیت هایی دارد؛ نه این که بگویم من سیزیف را نمی توانم بازی بکنم، منظورم این نیست؛ ولی داشتم فکر می کردم که انتخابم انتخاب کرینس بوده است به خاطر ویژگی هایی که این نقش داشته و به قول گفتنی شاید پیچیدگی هایی که ...
اینجا زندان، بند نسوان
پرداخت دیه. لیلای 65 ساله، اما آهی نداشت که با ناله سودا کند. شد یک زن محکوم غیرعمد و اضافه شد به زنان دیگر شبیه خودش با دیه 190 میلیون تومانی که بدهکار مستاجرش بود. خوشبختانه یک ماه نشد که صدای بیگناهی لیلا به ستاد دیه رسید. کمکی بلاعوض به او داده شد و وامی که حالا تا چند سالی که باز هم عمرش به دنیا باشد اوست و اقساطش. مادری در قعر بازنشستگی آغاز دویدن های عطیه بود ...
پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و
می خورد، اما مجبور بودم لبخند بزنم. باید دستش را برای سحر رو می کردم. مو به مو هرچه که می گفت ضبط می شد. پس لازم نبود کار خاصی انجام بدهم. فقط باید اجازه می دادم کامل حرف هایش را بزند. او می گفت سحر یک دختر معمولی است که بزرگ ترین آرزویش ازدواج است. می خواهد مثل یک مادر قدیمی در خانه بماند و... می گفت: دلم می خواهد همسرم یک دختر مثل تو باشد. جسور باشد و درس بخواند ...
عشق پوچ
زود ازدواج کنم، اکثرشان هم برایم خواستگارهایی را کاندیدا یا معرفی کرده بودند، با چند نفرشان صحبت کردم، چندتایشان حتی برای مراسم رسمی خواستگاری هم آمدند، اما من هنوز و همچنان با یک جمله جواب رد به همه می دادم: - مرد خوبیه و می تونه هر دختری رو خوشبخت کنه... اما به دل من ننشست! این طوری بود که من پای حرف دلم ایستادم و به طعنه های دیگران و حتی به اصرارهای صمیمانه اعضای خانواده ...
دختر جوان تنها
روزهای زندگی، همین قدر بگویم که زندگی در روستایی که فاقد هر نوع امکانات اولیه برای سپری کردن روز و شب بود، زندگی آسان و قابل هضمی نبود. زمانی که دست چپ و راست خودم را تشخیص دادم و یک الف بچه بودم، به جای آنکه بروم درس بخوانم و با سواد شوم، ناگزیر بودم در مزرعه همراه پدرم برای دیگران کار کنم تا بتوانیم هزینه های دوا و درمان مادر بیمارم را تأمین کنیم. از این بگذریم که شبهای زیادی حتی نان خشک هم ...
دختربچه ای معصوم در دام کانالی مخوف
باز کردم. وقتی اومدن تو، دیدم چنگیز یه مرد سن بالاست، خواهرشم یه مرد دیگه است که چادر سرش کرده بود تا نترسم و در رو باز کنم. ترسیدم و گریه کردم که ولم کنن، ولی بهم حمله کردن. خیلی پشیمونم. نمی خوام بابام بفهمه چه اشتباهی کردم. هرچی درباره کانال و چنگیز تو گوشیم بود پاک کردم تا بعد از مرگم بابام نفهمه چه دختر بدی بودم. حنانه جان رازم رو حفظ کن. یهویی دلم خواست قبل از مرگم داستانم رو برات تعریف کنم ...
انتخاب پرافتخار
... پس چرا می گی نه؟ به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله خانواده سبز، این سوالی بود که مادر پروین خودش هم پاسخش را نمی دانست به همین خاطر نیز خودش را از موضوع کشید کنار: من چه می دونم زهرا خانم؟ اصلا از خودش بپرس شاید قبول کرد، من که از خدامه دامادی مثل احمد داشته باشم... مادر احمد نیز - که نذر کرده بود این دختر نصیب پسرش شود - عصر یکی از روزها که پروین نوزده سال داشت و از کلاس ...
دردسر وحشتناک تازه داماد در کوچه بن بست
بعد با صدای پدرم به داخل کوچه رفتم، دیدم او خونین روی زمین افتاده است و نامزد خواهرم در حالی که چاقو در دستش بود، فرار کرد. با توضیحات پسر مقتول داماد خانواده خالد 25 ساله تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و همان شب شناسایی و دستگیر شد. او در بازجویی ها با شرح ماجرا توضیح داد: دو سال قبل به خواستگاری کریمه دختر مقتول رفتم. پدر کریمه از همان ابتدا مخالف ازدواج ما بود، اما از آنجایی که ما دو نفر ...
دختر راز قتل مادر را فاش کرد!
قبول ندارم. با دیدن همسرم در آن حال ترسیده و فرار کردم. حتی زمانی که پی بردم او فوت شده ترسیدم و در مراسم خاکسپاری اش شرکت نکردم. من او را به قتل نرساندم. به گزارش جام جم،در حالی که متهم منکر قتل همسرش بود، پزشکی قانونی نظر داده بود که پیش از سقوط مرگبار، زن میانسال در قسمت هایی از بدنش دچار شکستگی بوده که نشان می دهد او کتک خورده و مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. مرد میانسال با دستور قضایی در بازداشت به سر می برد و تحقیقات پلیس جنایی از وی ادامه دارد. ...