خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
نقابدارها به خاطر یک دختر، پدرش را کشتند+ عکس
رفت پایین. وقتی بابا رفت ما مشغول خوردن غذا شدیم. اما لحظاتی بعد صدای فریاد پدرم... پدر مهربانم را کشتند... تحقیقات درمحل و بازار نتیجه ای نداشت. بیشتر کسانی که مقتول را می شناختند، با قطعیت قسم می خوردند که او آنقدر منصف و مهربان بود که نمی توانند تصور کنند کسی تا این حد با او دشمنی کرده باشد. نه به کسی بدهکار بود و نه با فردی مشکل داشت... پس ازچند روز تحقیق و درحالی که کم ...
برای یک بار
لعنتی ام رو آب کنم... ثانیاً شغلی که برات در نظر گرفتم از عهده من برنمی آد، یک جوون گردن کلفت مثل تو می خواد که طرف با دیدنش یک سکته ناقص بزنه و بلافاصله دست به جیب بشه! آقا نصیر که از رفقای صاحب آن باشگاه بدنسازی بود این را گفت و خندید و به یکی از دوستانش که در حقیقت جزو نوچه هایش بود گفت: - توجیهش کن بهرام... بهش بگو درصد بیشتری هم بهش می دم! این را گفت و دوباره روی ...
پروین:بازیکنان پرسپولیس بی معرفتی کردند/آنها 80 درصد پول گرفته اند
تو سرما گرما برا عشقش نه بهش چیزی میدن نه.... اما تنها دل خوشیش عشقشه و تموم زندگیش سلامتی یاری که وقتی طرف چیپ میزنه و امید هوادار کم بازم تشویقش میکنه سلامتی هواداری که میلیارد میلیاردم بهش بدن نمیتونن عشقش ازش بگیرن نه طرفی که بخاطر چند میلیون عشقم عشقم یادش میره سلامتی هواداری که واستاد محکم و مثل کوه تا نشناخته هارو بشناسونه اما یادش رفت کی کی کجا اون رو رسوند به اونجا سلامتی قهرمانی نقل ...
روزگار زنان در افغانستان
تجربه هایی که نمی توان آن را به سادگی توصیف کرد. کابل را خالص و بی غش دیدیم. خوب و بد را صادقانه در طبق اخلاص گذشته بود و به ما عرضه کرد. حجاب اختیاری، عرف اجباری چمدان را که می بستیم، مانده بودیم چه برداریم و بعدا چطور بپوشیم. حتی آماده بودیم که اگر لازم بود، روبنده و برقع هم بزنیم، اما حالا به شما می گوییم: چمدان را که می بندید تا عازم افغانستان شوید، فرض را بر این بگذارید قرار ...
آتوسا حجازی: هنوز هم به نوکیای قدیمی پدرم پیامک می زنند
....خیلی سخت است. مثل پنج سال گذشته که از زمان فوت پدرم می گذرد امسال هم سخت گذشت.بدون مرحوم پدرم با خانواده به شمال رفتیم.عیدهای شمال را دوست داشت و هر سال با تعدادی از خانواده ها دسته جمعی به شمال می رفتیم. از وقتی که رفت اکیپ ما تارومار شد.یادش بخیر پدرم عیدی همیشه به همه پول می داد. به من و آتیلا بیشتر.خیلی اهل دید و بازدید بود. در خانه ما همه مراسم نوروز باید اجرا می شد. پیش از عید خودش ...
آرزوی همزاد ایرانی مسی +عکس
کارهای بزرگ انجام داد رضا به واسطه شباهت بی اندازه ای که به مسی دارد حسابی مشهور شده است. حالا از رضا می پرسم این برایت ناراحت کننده نیست که همه تو را به واسطه کس دیگری دوست دارند و زیر سایه اش هستی. اما او جواب می دهد: اتفاقا خیلی خوشحالم که شبیه بهترین فوتبالیست تاریخ دنیا هستم. مسی آدم کوچکی نیست و ممکن بود شبیه هیتلر بزرگ ترین قاتل دنیا باشم ولی شبیه آدم محبوبی مثل مسی هستم. ...
روایت های تکان دهنده عکاس ایرانی از فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه+تصویر
ناگهان دگمه شاتر را فشرد و آن عکس جهانی که در توقف و یا تغیر شرایط جنگ های شیمیائی بی تأثیر نبود برای تاریخ ثبت شد. این عکس با عنوان من پدرم را ترک نمی کنم به صورت پوستر و به 5 زبان در سراسر جهان منتشر شد و در پرونده محاکمه صدام حسین نیز موجود بود. هوا رو به تاریکی می رفت و هواپیماهای عراقی در آسمان حلبچه همچنان در حال مانور و بمباران شهر بودند. سرانجام همه افراد باقیمانده سوار بر ماشین ...
فشار هواداران استقلال برای جذب رضاییان
مدیره باشگاه استقلال و پیامدش خبرهایی که درباره بازگشت محمدحسین قریب و علی فتح ا...زاده به گوش خورد نشان می دهد که تصمیم گیران این باشگاه هنوز برای سپردن مدیریت باشگاه استقلال به سیدرضا افتخاری به اجماع کامل نرسیده اند و احتمالا وی در وزارت ورزش و جوانان مخالفانی دارد. البته دو مدیری که مدنظر هستند هم در وزارت ورزش مخالفانی دارند و ظاهرا عده ای وقتی با وزیر ورزش و جوانان درباره تغییرات صحبت می ...
زاون؛ جشن بیکران
مراوده داشته باشیم! دیدم با خنده از پشت میزش بلند شد و گفت: بامن دوست میشی! گفتم ای بابا! مثل اینکه شما متوجه نیستی ها! ما از دوتا مذهب متفاوتیم آقا! جشن بیکران با زاون بودن! اقلکم روزی چندبار به بهانه های مختلف می آمد و سر حرف را با من باز می کرد. از در و بی در می گفت. روزنامه می خواند، از خاطراتش می گفت. برگه های امتحانی بچه ها را می آورد پیش من و خلاصه آنقدر گفت و گفت تا بالاخره ...
پرسپولیسی ها بدون تمرین کردن ورزشگاه خیریه عمل را ترک کردند
: اخبار تمرینات بازدید: 506 نظرات 0 #34 امیر گنج خانلو 2017-04-26 20:41 نقل کردن زهرا666: ای بابا شما چرا قضاوت میکنین؟خیلی زود قضاوت میکنین درضمن پولشونه حقشونه قهرمان شدن دمشون گرم وظیفه مدیریته که پولشونو بدن هوادارا چرا موضع میگیرن؟؟؟ کیسه اون همه اعتصاب کردن،الانم لیگ تقریبا لیگ برای ماتموم شده،حقشونه خوب کاری کردن درسته حقشونه ولی ...
روایت یک مددکار اجتماعی پیرامون خشونت خانگی در کردستان؛ روایت شماره (2)
اونو به دانشگاه بفرسته. آرزوی پدر و پدربزرگم اینه که بتونه برای خودش در آینده کاره ای بشه. از پدرم، پدرم بزرگم و برادرم بیزارم. ازشون متنفرم. از همه مردها متنفرم چون همه چی رو فقط برای خودشون میخوان. همه چیز این زندگی لعنتی برای اون ها خوبه اما به ما که میرسه همه چیز بد میشه... مادرش می گوید: من خودم در 15 سالگی ازدواج کردم نه درسی، نه مدرسه ای، نه سوادی!! هر چی به پدرش گفتم بذار این بچه ...
نامه ای به هانی/ ببخش، فراموش کن!
بالای سرت ببری که قرار بود در دستان پدرت باشد جگرم آتش گرفت. گفتم به درک! بگذار یک بار هم حرف نگفته همه این سی و چهار سال را بریزم بیرون. چون من می توانم بفهمم چه دردی دارد وقتی حس کنی پدر نداشتن چقدر چیز چرند و تلخ و مسخره ای است. این سطرها را فقط برای تو می نویسم . نه من تو را دیده ام و نه تو مرا. این سطرها را اما برای تو می نویسم که به ظاهر خوش بخت تر از منی چون دستکم تجربه اش کردی ...
به یاد استاد موسیقی احمد محسن پور /هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
زیرا صدای موسیقی مذکور هم برایم وهم انگیز بود هم زلال و نورانی ، هم دور بود، هم نزدیک ، هم آشنا بود و هم نا آشنا. زنده یاد محسن پور اضافه کرد: بیاد دارم که در آن لحظه سر بر زانوی پدرم نهادم. پدر ساز را بر روی زمین گذاشت و من بی درنگ آن را برداشتم و به دهان بردم اما نتوانستم صدای زیبایی که شنیده بودم از آن بیرون بیاورم. بعدها پی بردم که آن ساز للۀ وا Laleva نام دارد. او افزود: اگر چه ...
ویدئو: سوال پرسپولیس نیوز از برانکو و پاسخ سرمربی پرسپولیس
....حتی بارسلونا هم تو فصل چند تا باخت میده شما میخواین اونم نبازه.فقط باید حمایت کنیم تا قهمانی دیگه چیزی نمونده 8بازی فقط پیش رو دارلیم برادر من حمایت کورکورانه بدتر باعث افت تیم میشه بهتره انتقاد سازنده از تیم کنیم تا بهتر بشیم و مربیا و مدیرام حداقل از این انتقادا استفاده کنن حمایت یعنی هر بازی بری استادیوم تیمو حتی باخت تشویق کنی و روحیه بدی نه اینکه ضعفای عیان تیمو نگی مطمئن باش ...
در سوگ فیروز زنوزی جلالی زنده باد ناخدای اقیانوس ادبیات ایران
پایانی جشنواره ی قلم زرین برای استاد فیروز زنوزی جلالی بزرگداشت گرفتیم. به جز انجمن چندین نهاد فرهنگی از جمله حوزه هنری هم، برای تقدیر از ایشان، هم قدم شدند. استاد شاد پرانرژی به همراه همسرشان آمده بود.اما از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، دیگر از آن قدم های مردانه ی پولادین و صدای پر طنین خبری نبود.درست مثل فرج الله سلحشور که سال قبل در همین سالن، به ستایشش نشسته بودیم، تکیده شده بود. روزی که باخبر شدم کتابش برگزیده ی کتاب سال شده، برایش پیامک زدم درود بر ناخدای ادبیات ایران. و فردا در تشییع پیکرش باید فریاد بزنم زنده باد ناخدای اقیانوس ادبیات ایران. ناخدا جلالی، بدرود! ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (388)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. دخترا 2 بار تو عمرشون گل میشن. یبار تو اعلامیه ترحیمشون یبارم بعد شوهر کردن تو عکس تلگرامشون. 2. محسن حاجیلو رو هر چهار سال یه بار از انبار صدا و سیما در میارن گرد و خاکش رو میگیرن کوکش میکنن میندازنش تو کوچه خیابون گزارش بگیره. 3. یک سری علائم خیلی ضعیف از سرما ...
فیروز زنوزی جلالی داستان مرگ را نوشت
می رود، برایش بزرگداشت برگزار می کنند، مراسم های یادبود برپا می کنند، کسانی درباره اش سخنرانی می کنند و احتمالا به یادش ویژه نامه هایی منتشر می کنند اما ای کاش در مورد هنرمندان و به ویژه نویسندگان که همیشه مورد کم توجهی قرار می گیرند، رویکردمان را تغییر دهیم و در زمان حیات شان حالی از آنان بپرسیم و شرایط مادی و معنوی شان را جویا شویم. قشر نویسنده هرگز مورد توجه نیستند. بسیاری از آنان به دشواری ...
گفتگو با کامیار شاپور پسر فروغ فرخزاد +عکس
خیلی کارهای غیراخلاقی کردند و چاپ های غیرقانونی و غیره. الان کتاب های فروغ به طور گسترده ای افست می شه. مثل مجموعه اشعار فروغ با نامه ها و عکس ها که در آلمان نشر گردون چاپ کرد و فاست اون کتاب در ایران به طور گسترده ای پخش شد. از اون کتاب از شما اجازه ای گرفته نشد و یا حق التالیفی پرداخته نشد؟ نه. اون ها من را به هیچ وجه در جریان اون کتاب نذاشتند. من می خوام از پیست ...
زوال سنت
پیش ما رو ترک کرده و هیچ نشونی از خودش به جا نذاشت، لااقل پدربزرگ افلیجم رو که پای دیوارای ساکت و خاموش کوچه ها روی باسنش می خزید پیدا می کردم. اما از کجا؟ بعد از اون همه جستجو و پرس وجو نشونه ای ازش پیدا نکردم. یه خونه کوچیک و خارج از محدوده شهر با دیوارای آجری وسط یه کوهپایه مشرف به یه دشت سرسبز که می شد از اونجا کشتیای در حال عبور رو دید!... اونم تو یه دشت سرسبز مشرف به دریا تو شهر استانبول ...
دوستی خاله خرسه با رامین
تا دکل بعدی خخخخ امیدوارم هر چه زودتر بره استقلال تا اولا ذات خودخواهش مشخص بشه در ضمن مشخص بشه پخی نیست. اولاً که شایعه هست دوم اینکه شما سرنوشت کسایی که به تیم رقیب رفتند را نوشتید. پس اگر ذره ای عقل داشته باشد چنین کار انجام نمی دهد. این آقای محقق خفه کرد مارو حالا یا از ترسشه که این اتفاق بیفته یا کفگیر تیتراش خورده ته دیگ بابا نه اون میاد نه ما میخوایم ...
