سایر منابع:
سایر خبرها
خرمشهری ها...
نشسته بودیم که از پاسگاه آمدند گفتند بروید، نمانید.” خانواده اش را از خرمشهر به رامشیر برد، بعد شادگان، و سه سال بعد از جنگ دوباره برگشتند خرمشهر. باز هم در راه آهن خرمشهر کار کرد تا: “الحمدلله بازنشسته شدیم.” بعد از بازنشستگی یک تاکسی خرید تا کمک حقوقش باشد. فقط یک بچه خرمشهر این جور می گوید: “خرمشهر همه جاش خوبه، همه جاش توی دله.” با تابلوی “تاکسی خرمشهر” که روی ...
آرزوها و خواسته های مردم در جشن پیروزی
و سرنوشت انتخابات را عوض کردند و حالا هم دوباره آمدند و خواسته های خودشان را مثل همیشه با صدای بلند گفتند. جوان هایی که مشکل کار و مسکن و ازدواج دارند. مجتبی زیاری که دوست عبدی است، می گوید: بگویید به فکر مسکن هم باشد. وضعیت مسکن واقعاً راکد است. البته ما می دانیم کار ساده ای نیست ولی واقعاً اگر این بخش راه بیفتد اقتصاد کشور تکان می خورد. آنها می گویند نیامده اند که شعار بدهند و بوق بزنند ...
آرزوها و خواسته های مردم در جشن پیروزی
اعلام نتیجه هم از خوشحالی زنگ زد و تبریک گفت. دور مچ دستانش پارچه بنفش بسته و صدای بلندش از شادی می لرزد: شب و روز کار ما شده بود تماس گرفتن با در و همسایه و دوست و آشنا که بیایند رأی بدهند. حالا باید بنشینیم و ببینیم آقای روحانی می تواند وعده های انتخاباتی اش را عملی کند یا نه؟ امیر سلامی، حدود 40 سال دارد و با زن و بچه به خیابان ولیعصر(عج) آمده تا در جشن مردمی بعد از پیروزی حسن روحانی ...
روایت جلال ملکی از روزهای سخت آتش نشانی
خیابان ری تهران است. از همان 7 سالگی وارد مدرسه ای می شود که روبروی یک ایستگاه آتش نشانی است و همان جا دلش گیر می کند: از مدرسه مدام ایستگاه آتش نشانی را نگاه می کردم. هربار که زنگ شان می خورد و یا روزهایی که والیبال بازی می کردند مدام بهشان زل می زدم. یکی از دوستان به شوخی می گوید اگر مدرسه ات نزدیک یک بیمارستان بود شاید دکتر می شدی! از همان کودکی بچه تر و فرزی بودم و یک روحیه انفجاری داشتم. بعد از ...
بی پناهان بر کارتن های کف صحنه
در تهران که کابوس هایش در پل سیدخندان می گذشت، ولی خودش جداگانه یک قصه ای بود که می شد رویش کار کرد... . بیان: خوشبختانه هر سه ما کاملا با هم همسو بودیم و چیزی که برای هر سه نفر ما خیلی خیلی مهم بود، همین یکی بودن نگاه و دغدغه مان بود. خیلی برایمان مهم بود که به یک یکدستی برسیم در همه ابعاد کار. نوشتنش چقدر طول کشید؟ بیان: از شهریورماه 95 شروع شد. آخرین بازنویسی کار هم درست چهار ...
من یک ترانس سکشوال هستم
هم با همین مضمون روی صحنه برد. چهره سامان ارسطو طبعا برای شما آشناست؛ چون او را بارها در سینما و تلویزیون دیده اید. آنچه می خوانید، گفتگوی ما با سامان ارسطو درباره زندگی شخصی اش است. از روزهای فرزانه بودن تا سامان شدن و همه احساسات و دردهایش... آقای ارسطو! طبعا شما یک روزی احساس کردید که با سایر دوستانتان فرق دارید؛ حالا از سر کنجکاوی دوران کودکی یا هرچیز دیگر. چه زمانی احساس ...
چرا روحانی تکرار شد؟
نقدی و پوپولیسم پس پرده آن بود. این رأی بی شباهت به نه ای که مردم سوئیس سال گذشته به افزایش رقم یارانه های نقدی گفتند، نبود. جامعه یک بار دریافت یارانه های نقدی را تجربه کرده بود و این بار آگاهانه مسیر سیاست های علمی اقتصادی را برگزید؛ از همین رهاورد شاید حالا زمان آن باشد که تیم اقتصادی روحانی نگاه دقیق تری را برای هدفمندی واقعی پرداخت های نقدی در دستور کار قرار دهد. از دیگر سو این ...
پایان کابوس بدهی
فلان خیریه آمده اید از در و همسایه تحقیقات کنید؛ آبروریزی راه بیندازید و بعد بروید پشت سرتان را هم نگاه نکنید همین حالا بروید پی کارتان. ببخشید. آن روز امیدمان از همه جا قطع شده بود. دیگر کسی نبود که بشود از او پول قرض گرفت و نگرفته باشیم. ساعت ها وقت گذاشتم و با این حال زارم پیش چند خیّر رفتم؛ غیراعصاب خردی فایده ای نداشت. یکی شان هم آمد خانه مان گفت اگر ندارید چرا یخچال و فرش زیرپایتان را نمی ...
شرایط استفاده از رحم اجاره ای
به من که باید بچه ام را به دیگران بدهم. بعد حرفش را می خورد. احمدی که سال ها کارش آشنا کردن این دو مادر است و مادر کردن آنهایی که دل شان لک زده برای این کلمه، می گوید: اسم شان را گذاشته اند مادران میانجی. همه این 20 سالی که روی این ماجرا کار می کنم، آنقدر بلا سرم آمده که قرارداد یک صفحه ای روز اول حالا به 5 صفحه پر از ماده و تبصره رسیده است. در قرارداد همه چیز لحاظ شده است، از مدل ...
دختر کوچکم مهشید
هیچ وقت اون قضیه تلخ از ذهنم پاک نمی شه اون روز دیرتر از همیشه کارم تو اداره تموم شد و تو مسیر برگشتن به خونه چندکیلویی میوه و یه عروسک کوچیک برای دخترم مهشید که حالا تازه پنج ساله شده و تنها بچه و ثمره زندگی 10ساله من و همسرم بود، خریدم و با کلی ذوق وشوق به سمت منزل به راه افتادم. مثل همیشه با کلی معطلی و چند نوبت ایستگاه عوض کردن به خونه رسیدم؛ قند تو دلم آب شده بود برای دیدن دخترم مهشید، از ...
ترانه، صدای زخم های جامعه است
خواننده ها را می دیدیم و می گفتند یک آهنگ جدید داریم می خواهیم بدهیم شما ترانه برایش بگویید و اینها مسئولیتش با رادیو بود. سازوکار فعالیت در رادیو چگونه بود؟ دست اندرکاران رادیو چه برخوردی با هنرمندان داشتند؟ برخورد رادیو با آهنگ ساز و خواننده و ترانه سرا بسیار خوب بود؛ برای نمونه، امروز ما کارمان را ضبط می کردیم، دو روز بعد زنگ می زدند پول تان آماده است. آهنگ سازها هم وظیفه داشتند که ...
تحلیل گران در خصوص پیروزی روحانی چه گفتند
...،تجربیاتی مثل حالا حاصل شد. و بالاخره نباید به وعده الهی کمترین تردیدی داشت، آنجا که می فرماید: إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ بی تردید کسانی که ( از ته دل ) گفتند: پروردگار ما اللَّه است ، سپس ( در مرحله عمل ) پایداری نمودند ، فرشتگان ...
حکیم لودین: اگر در قفس شیر ساز زدید، استادید
شاگردان بالاتر بیاید و درهای جدیدی به رویشان باز شود و بتوانند به خارج از ایران هم بروند. یادم است اولین باری که به ایران آمدم و به آلمان بازگشتم، همه می پرسیدند مریض نشدی، تو را نکشتند، آنها خیابان و اتوبان دارند؟! * یعنی هنوز تا این حد تصورات نسبت به ایران اشتباه است؟ کمی نگاه ها بهتر شده اما هنوز تصورات بسیار بدی نسبت به غرب آسیا دارند و راجع به کشور ما پروپاگاندا کرده اند. کم کم ...
خیریه ها هزینه درمان اوتیسم را به صفر می رسانند
خانواده ها، دادن اطلاعات و فعال کردن خیرین فعالیت کردیم. لزوم توانبخشی همه جانبه برای مبتلایان او درباره خدمات ارائه شده توسط این مرکز گفت: مرکز ما به عنوان اولین مرکز اوتیسم در ایران تأسیس شد و در سال 79 توانستیم برای آن مجوز رسمی بگیریم. زمانی که بحث آموزش کودکان اوتیسم است، منظور یک آموزش توانبخشی همه جانبه در همه زمینه هاست. کودکان مبتلا به اوتیسم، فقط یک مشکل ندارند. آن ها در سن ...
رمزگشایی از دستخط شهید همت/ دفاع مقدس برای آقایانی که در گود نبودند قدیمی شده است
کم عکاسی کردیم؟ بعد به این می رسیم که ما اصلاً مواد اولیه عکاسی نداشتیم، 10، 15حلقه فیلم می گذاشتیم در ساک دوربین مان می رفتیم و همه هم نگران بودیم این فیلم ها تمام نشود. از طرفی نمی دانستیم چه اتفاقی می افتد! یا این عکسی که گرفتیم خوب اِکسپوز شده یا نشده؟ کادرش بد است یا خوب است؟ بعضاً با دو سه دوربین عکاسی می کردیم اما باز این نگرانی را هم داشتیم. بعدها که بررسی کردیم دیدیم این عکسها می تواند ...
مرثیه خوانی سیدالشهدا(ع)؛ آرزوی دیرینه استاد حسین انصاریان
عنوان یک الگو برای بسیاری از فضلا و اهل حوزه معرفی شود؛ چرا که ایشان بازمانده و ادامه دهنده همان سبک، منبری هستند که گذشتگان ما داشتند . ایشان حتی سال ها قبل از انقلاب به تمام معنا به عنوان یک منبری شاخص در تهران مطرح بود. پیش از انقلاب زیاد تبلیغ می رفتم. یک بار که ایلام رفته بودم مرحوم شیخ احمد کافی در ایلام تبعید بودند. یک شب شیخ احمد کافی به من زنگ زدند که امشب جمعی از دوستان از ...
عشق با هیچ پولی معامله نمی شود
خبر داشتید؟ می گوید: حمیدرضا جزو نیروهای جهادی بود و ماموریت زیاد می رفت، لبنان ، عراق ، پاکستان و ... اما این بار یک روز قبل از اینکه بخواهد اعزام شود، آمد و گفت مادر می خواهم بروم سوریه از حریم انقلاب اسلامی مان و از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنم. گفت فرمانده مان گفته باید از پدرومادر رضایت بگیری. من اول گله کردم که حمیدرضا تو دوتا بچه کوچک داری ، چطوری دلت می آید اینها را بگذاری بروی؟ گفت ...
بولتن موسیقی و تئاتر: حرف زدن با آقای از طریق یک آلبوم موسیقی/ خدا ازش، نگذرد!
رکورددار اجرای تیتراژهای تلویزیونی است، طی یک دهه اخیر برای برنامه های مناسبتی ماه رمضان چند قطعه بسیار خوب را اجرا کرده است. این خواننده برای اولین بار در سال 84 تیتراژ سریال "برای آخرین بار" را اجرا کرد و به موفقیت رسید. او سپس سال 86 تیتراژ سریال "میوه ممنوعه" به کارگردانی حسن فتحی را خواند که آن تیتراژ نیز بسیار مورد استقبال قرار گرفت. وی سال بعد تیتراژ سریال "مثل هیچکس" را خواند و در سال 89 نیز در ...
گفت وگو با دو عضو خانواده رئیس جمهور؛ دکتر روحانی نه، حاج اسدالله
گذشته پدر دوستم واقعیت هایی گفت که نظرم برگشت. ایشان نظرشان این بود که آقای روحانی قبل از انتخابات وعده وعید داده اند اما بعد از این که رئیس جمهور شدند، به همه وعده هایشان عمل نکردند دیدم راست می گویند. مردم سرخه عرق خاصی به آقای روحانی دارند و بیش از 90درصد نظرشان به آقای روحانی مثبت است. اما سرخه مگر چقدر جمعیت دارد نسبت کلانشهرهایی مثل تهران و مشهد. منتظر مناظره های بعدی می مانم فعلا نتیجه نهایی ...
بازیکنانم مثل بوکسورها منتظرحضور در رینگ هستند
تیم اماراتی را مثل یک سفره جلوی بچه ها پهن کنیم که بدانند در زمین باید چه کارهایی انجام بدهند. همه سعی و تلاش ما این است که در هر دو 90 دقیقه کلین شیت کنیم و با توجه به اینکه تیم العین هم به جز بازی مقابل ذوب آهن در هیچ مسابقه ای نتوانسته کلین شیت کند اگر بتوانیم گلی نخوریم ضربه خوبی به تیم حریف خواهیم زد. نگاه ما به هر دو 90 دقیقه است و باید برای 90 دقیقه دوم هم خودمان را آماده کنیم تا مقابل حریف ...
پشنگ کامکار: به هر چیزی تن نداده ام
. حالا اما تمام آن جوان ها صاحب زن و بچه شده اند، استاد و در این کار پخته شده اند. آقای لطفی بعد از اینکه از امریکا به ایران آمدند، دوباره بچه ها را صدا کردند و گفتند گروه شیدا را تشکیل دهیم. اما با همان نگاه سی سال قبل با بچه ها صحبت می کرد و می گفت حق ندارید جای دیگری بنوازید. من آن زمان برای خودم نوازنده ای 60 ساله و صاحب سبک بودم. چه طور می توانستم مثل قبل باشم و اجازه دهم کسی به من امر و نهی کند؟! در عمل نمی شد. * در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ من الان روی سی دی جدید دیگری (بداهه نوازی در دستگاه چهارگاه) کار می کنم که پسرم سیاوش آن را ضبط کرده و قرار است آن را تکمیل و منتشر کنم. ...
روزنامه ها به افتخار روحانی یکدست بنفش شدند/ تصاویر
در این میان مردم نشان دادند در هر دوره اگرچه انتخاب های اشتباهی داشته اند اما آن تجربه اشتباه را دوباره تکرار نکردند و به دنبال تکرارهای دیگری هستند. لیست اصلاح طلبان شورای شهر تهران که استثنائا در این دوره و در غیاب رد صلاحیت های گسترده می توانست انتخاب های خوب و بی دغدغه ای داشته باشد به پرایرادترین شکل ممکن بسته شد. لیستی که از بالا تا پایین بدنه همه احزاب و گروه های منتفع و ...
وقتی تتلو ربنا می خواند!
! اصلا تتلو برای همین می خواهد ربنا بخواند، که شما هرموقع گوش کردید چند لیتر آب یخ بریزد روی تان و احساس تشنگی و ... هم نداشته باشید. تازه از همین الان هم شروع کرده به ربنا خواندن و بین هر آهنگش یک ربنایی می خواند به این صورت: حالا این که این آدم جایگاه ربنا را نمی داند به کنار، والا ما خودمان هم نمی دانیم با این قضیه چطور شوخی کنیم چون خنده ندارد و بیشتر آدم را به گریه می ...
آشنایی با مردی که آبادان را برزیل کرد/ او هیچوقت نترسید
... نه تنها نترسید بلکه گلایه هم نکرد. در همان روزهایی که نامرادی دید به کریم سنگرگیر، مدافع سابق صنعت نفت گفت: همین که فرصت داشتم به چند جوان فوتبال آبادان خدمت کنم؛ کافیست. و بعد از صنعت نفت دوباره همه زندگی و روزمرگی اش شد جم، پیکانی که رختکن بود و خرید یخ برای بچه هایی که می خواستند بدوند. شاگردان اصیلش اما حرمتش را هیچگاه زیر پا نگذاشتند، تا جاییکه برزگری-یکی از 10 چهره تکنیکی ...
سید بلبل
نشسته بود و من همان حدود بودم و داشتیم حرف می زدیم. خمپاره به روی تانک خورد. او شدیداً مجروح شد و من هم به چندین متر آن طرف تر پرت شده و بی هوش شدم. نمی دانم چه قدر بی هوش بودم. در همان حال بی هوشی، آقایی را دیدم که به من می گفت آقا بلند شو! این چه موقع خواب است؟ رفقایت منتظرت هستند . گفتم، کدام رفقایم را می گویی؟ شما کی هستی؟ گفت بلند شو. بچه ها منتظرت هستند و رفت. وقتی بلند شدم دیدم همه رفته اند ...
و سپس دیگر ندیدم....
.... هجده ساله که شدم مثل همه هم سن و سالهایم دفترچه سربازی را گرفتم و پست کردم. آموزشی را در صفر چهار بیرجند گذراندم و وقتی که تمام شد در کمال ناباوری بیشتر ماها را که بچه های استان خراسان رضوی بودیم به اهواز فرستادند تا در آنجا خدمت کنیم. فقط یک ماه و نیم مانده بود . سربازی برای خیلی ها یک نقطه عطف است. زندگی شان را به دوقسمت قبل و بعد تقسیم میکند ولی برای جانباز جوان ما این ...