سایر منابع:
سایر خبرها
سرنوشت 2 محکوم به مرگ بار دیگر بررسی می شود
به گزارش خبرنگار ما، اولین مردی که پای میز محاکمه حاضر شد، مردی 37 ساله به نام مراد بود. او 10 سال قبل به اتهام قتل همسرش در شهرستان شهریار بازداشت شد و به زندان افتاد. متهم در شرح ماجرا گفت: مدتی بود که در یک باغ کارگری می کردم. وقتی هم ازدواج کردم، صاحب باغ خانه ای در اختیار من و همسرم گذاشت و با هم در آنجا زندگی می کردیم. چند ماهی که گذشت، متوجه شدم همسرم در نبود من با افراد غریبه رفت وآمد ...
فاش شدن راز نو عروس در حجله و شب عروسی برای داماد!
هم آنها را به بیرون از دادگاه هدایت کرد. دو ساعت بعد مردی میانسال که مدارکی در دست داشت و همکار قدیمی پدر احمد بود با سندی که در اختیار دادگاه گذاشت دستبند را از دستان احمد باز کرد. اما در گوش او گفت: بهتر است تو مثل پدرت به خرافات اهمیت ندهی و بروی دنبال همسرت... آن دختر بیچاره چه گناهی کرده؟ مگر خودش خواسته ماه گرفتگی داشته باشد؟ این یک موضوع ارثی است و... . احمد که با شنیدن این حرف ها سرش را پایین انداخته بود، به گریه افتاد و دست مرد سالمند را بوسید. بعد گفت: فکر می کنم همین کار را باید بکنم. بهتر است سراغ همسرم بروم و با عذرخواهی او را به خانه برگردانم. امیدوارم برگردد و... ...
مردی که سال ها قبل همسرش را کشت: به خاطر دخترم کمکم کنید
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از شرق، از مجموع مبلغ درخواستی اولیای دم در مجموع 315میلیون تومان فراهم شده و در حال حاضر 85میلیون تومان تا آزادی این مرد نیاز است. او و دخترش همچنان منتظر کمک مردم هستند تا بیرون از زندان یکدیگر را در آغوش بگیرند. در ادامه، مصاحبه با این محکوم را که به صورت تلفنی با او انجام شده است، می خوانید: متهم هستی همسرت را به قتل رسانده ای. چرا این کار را کردی؟ روز جمعه بود، دو روز از نیمه شعبان گذشته بود و ما در خانه جر و بحث و دعوا کردیم، آن موقع دست من در گچ بود، با دست گچ گرفته زدم زیر گلوی او، یک ربع بعد هم از خانه بیرون رفتم، وقتی برگشتم دیدم تمام کرده است، ترسیده بودم و آن کار را که نباید می شد، انجام دادم و بع ...
جنایت به خاطر باجگیری زن
پرداخت 30 میلیون تومان او را از اعدام نجات دهند. متهم به قتل صبح دیروز از زندان به دادگاه کیفری انتقال یافت تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود. او در دفاع از خود به قضات گفت: چند ماهی بود که با آمنه، هنگام مصرف مواد مخدر آشنا شده بودم. آمنه وقتی خانواده ام را شناخت و فهمید که اعتیادم را از همسرم پنهان کرده ام از من شروع به باج گیری کرد تا حرفی به زنم نزند.یک روز که مواد مخدر مصرف می کردیم ...
همسرم به من شک کرد و گفت تو نیمه های شب با دیگری بودی و مرا از خانه بیرون کرد و ..
که او در یک آرایشگاه مشغول به کار شود ولی متاسفانه متصدی آرایشگاه نیز به خاطر اختلافات خانوادگی از همسرش طلاق گرفته بود و همین موضوع تاثیر منفی بیشتری بر زندگی ما گذاشت. او تحت تاثیر حرف های برخی از مشتریان، رفتارهایش به طور کلی تغییر کرده بود و به همه امور زندگی نگاه منفی داشت به طوری که دیگر هیچ آسایش و آرامشی در خانه نداشتیم. گاهی نزاع ها بر سر مسائل بی ارزشی بود که حتی مطرح کردن آن نیز خنده ...
ندیم 'ماه بی بی'
دلیلش را جویا شدم پیرزن گفت با ندیم من چه کردی؟ خانم ایلاقی ادامه داد: آن روز بود که متوجه شدم علی چگونه به این پیرزن رسیدگی می کرد. *به جان آقا اجازه می دهم برگردی آن زمان که علی دم از رفتن زد چند ماهی بیشتر از 14 سال سن داشت. مادر شهید گفت: علی از ما خواست که با رفتنش موافقت کنیم، من و پدرش نمی دانستیم چه جوابی باید به او بدهیم. وی ادامه داد: علی دفعه اول برای ...
فریب نقشه کثیف خواهر زنم را خوردم / او مرا وسوسه کرد و ..+ عکس
31ساله است در جایگاه ویژه ایستاد و منکر شوهرکشی شد. او گفت:من و شوهرم رابطه خوبی با هم داشتیم و با وجود مخالفت های شدید خانواده هایمان با هم ازدواج کردیم. من هیچ مشکلی با شوهرم نداشتم و ما زبانزد فامیل بودیم. من انگیزه ای برای کشتن شوهرم نداشتم و در اداره اگاهی تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم. وی در پاسخ به سوال قاضی دادگاه درباره رابطه پنهانی اش با میکائیل گفت:من با میکائیل فقط پیامکی ...
حال مادر شهدا را امروز درک کردم
. مادر شهید قبادی با بیان اینکه می خواستم دامادش کنم اما داماد بهشتی شد، گفت: به علی گفتم تو می خواهی مرد یک خانه شوی. چطور می توانی تازه عروست را در خانه تنها بگذاری و بروی. هر بار علی برای اینکه دلم را نشکند با خنده حرف را عوض می کرد. سادات موسوی خاطرنشان کرد: علی کمک به نیازمندان را در اولویت زندگیش قرار می داد. روزی یکی از دوستانش که مجروح بود به پولی نیاز داشت. علی دو ماه ...
نمی توانستم مانع رفتنش شوم
خانه باشی، چه در میدان جنگ، هیچ کس را یارای مقابله نخواهد بود؛ پس بر خلاف تصور دیگران، من زندگی با حسین را انتخاب کردم، نه همسر شهید بودن را. به اینجا که می رسد، صدایش را صاف می کند، تا مبادا خیال کنم بغض و آهی جگرسوز در گلویش جا خوش کرده. من شیعه ام، سادات هستم، همیشه آرزو داشتم مثل یک مرد برای دفاع از حرم عمه جان بروم، وقتی که حسین از عشق برای دفاع گفت، خوشحال شدم و با کمال میل استقبال کردم ...