سایر خبرها
تشییع پیکر شهیده رنجبری زاده در بندرعباس
همسرم ازدواج کرده بودم، اما بچه دار نمی شدیم و برای همین موضوع به تهران آمده بودیم. این شهیده با نام کامل فاطمه رنجبری زاده تمبانویی اهل میناب استان هرمزگان است . در جریان حمله تروریستی اخیر تهران 17 نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند که هویت یک بانو شناسایی نشده بود. پیکر این بانوی مینابی بعد از سیر مراحل قانونی از طریق پرواز شب گذشته(21 خرداد) وارد فرودگاه بین المللی بندرعباس شد. ...
حجت الاسلام تقوی؛ سید شهیدان 12 رمضان
طبقه ای که محل کار ایشان بود، پناهنده شوند و سیدمهدی و چند نفر دیگر را مظلومانه به شهادت برسانند. تاثرم وقتی بیشتر شد که فرزند شهید تقوی به من گفت که تصویر شهیدی که در فیلم داعش مشاهده می شود خود ایشان است که اینگونه مظلومانه و با لبان تشنه به شهادت رسیده و حتی پس از شهادت نیز دست از وی بر نداشته و گلوله بارانش می کنند. عاشق پرواز که باشی در نهایت پرواز می کنی، زمان و مکانش خیلی ...
روایت یک شاهد از حادثه تروریستی در تهران
مهاجمان هم به صورت پراکنده در حال آمدن به آن قسمت بودند؛ سراسیمه به دفتر نمایندگان اصفهان رفتم و 2 تن از دفترداران آن نمایندگان داخل اتاق بودند؛ گفتم درب را قفل کنید حمله شده اول فکر کردند شوخی می کنم اما قبول کردند که قضیه جدی است. وی افزود: مهاجمان بلافاصله خود را به طبقه دوم و چهارم ساختمان رساندند و در و دیوار را به گلوله بستند و چون دیوارهای داخلی راهرو دفاترنمایندگان از چوب و فیبر بود ...
کتابخانه ای که جان سه نفر را درحمله داعش نجات داد
پشت این کتابخانه محل استراحتی برای کارمندان اتاق بود ولی طوری بود که از بیرون در مشخص نبود که پشت کتابخانه خالی است. خدابخشی اظهار داشت: بنده به همراه دو مسوول دفتر دیگر نمایندگان به پشت این کتابخانه رفتیم که ناگهان تروریست ها به دفتر کار ما هجوم بردند و دفتر را به گلوله بستند. وی گفت: دفتر آقای خدابخشی نماینده الیگودرز بیشترین بخشی از مجلس بود که تیراندازی در آن انجام گرفت و ...
حمله تروریستی به مجلس جان 17 تن را ربود اما به عماد جان داد!
شده بود که ثمربخش نبود و مجابشان کرد بار دیگر راهی بهارستان شوند. تکراری که در مواجهه با تروریست های مسلح به کار این مادر آمد و به کمک آشنایی وی با ساختمان مجلس بود که توانست از مرگ توسط تروریست ها خلاصی فرار کند. از پشت سر صدای تیراندازی می شنیدم. یک لحظه عقب را نگاه کردم، چند نفر با لباس های سیاه و اسلحه در دست در حال تیراندازی بودند. بلافاصله از ترس عماد را در آغوش کشیدم و به سمت پله ...
ماجرای آشنایی حمید سبزواری با اوستا / تشکیل جلسه شعرخوانی در زمان مجروحیت رهبر انقلاب در بیمارستان
سفارت پاکستان می رفتم یک شعری آنجا خواندم مطمئن بودم که بعد از قرائت این شعر مرا می گیرند، من از سبزه وار آمده بودم منتهی می توانستم خودم را در میان جمعیت گم کنم. جوانی آمد دست من را گرفت، نگاه کردم اما او را نشناختم گفت پسر جان اینجا جای این شعر خواندن بود؟ گفتم جنابعالی؛ گفت من اوستا هستم. گفتم ای قربان شما بروم من مدتهاست دنبال شما می گردم. از این رو و از همین جلسه من با اوستا آشنا شدم. شعری ...
روایت شاهد عینی از حادثه تروریستی تهران
حسن سهل آبادی یکی از شاهدان عینی حادثه تروریستی مجلس در گفتگو با ایرنا روایت خود را از ساعات پر التهاب آن حادثه می گوید. او که مسوول دفتر حسن زاده نماینده مرند و جلفا، محمد خدابخشی نماینده الیگودرز و شهریاری نماینده تنگستان در مجلس شورای اسلامی است در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: دفتر این سه نماینده در یک جا و در انتهای راهروی طبقه چهارم واقع شده است، درب این اتاق ها شیشه ای است و از ...
قربانیان اسید پاشی اخیر در پارک جنوب تهران
آتش گرفت و بعد جیغ بقیه و فریادهای اسید، اسید را شنیدم. دنبال بچه هایم بودم و از سوزش به خودم می پیچیدم. تاریک بود و فقط یک کلمن آب داشتیم و همه به سمت همان یک کلمن رفته بودیم. مرد خیلی وقت بود که رفته بود . مرگ اسیدپاش، آرزوی مبینا 12 ساله ساختمانی که در یکی از کوچه پس کوچه های میدان خراسان واقع شده، سه طبقه است و خانواده هایی ر ا که سال هاست کنار یکدیگر در این ساختمان ...
ناگفته های ضیاء الدین دری از کیف انگلیسی و کلاه پهلوی
شود تکرار می شود، اگر دو دقیقه بیشتر حذف کنید تماشاگر متوجه می شود و به لحاظ فنی سکانس خراب و ضایع می شود. این خوف وجود داشت که مردم به بهانه این سکانس در سینما از روی صندلی بلند شوند و برقصند، می گفتم آقا جان مردم چنین کاری نمی کنند فوقش دست می زنند، بعد هم اینها مرد هستند با این موسیقی مردم نمی توانند باباکرم خودمان را برقصند. گفتم تازه به نظر من کارگردان کار نهایی را انجام نداده است. اگر من بودم ...
رای 29 اردیبهشت به سیاست بود نه اقتصاد
قالیباف بود نه روحانی! صادقی: من فکر می کنم از سال 92 به بعد وارد یک فضای خاص سیاسی شدیم که می شود آن را قرارداد اقتداگرا (Authoritarian contract) نامید که در مقابل قرارداد اجتماعی (Social contract) قرار دارد. یعنی با دست گذاشتن روی عامل ترس طبقه متوسط وفاداری آن را می خرید. در واقع به او می گویید که اگر به من رای ندهید یک گزینه بدتر در کار خواهد بود که امنیت شما را می گیرد و وضعیت ...
گچ مالی آثار جنایت داعش در تهران!
به طبقه همکف برگشتیم، برادرم جناب دکتر وکیلی پیشنهادی را مطرح کردند ایشان گفتند به نظر شما چطوره پیشنهاد کنیم آثار جنایت را به همین صورت نگهداری کنند؟ راستش وقتی این پیشنهاد مهم از سوی ایشان مطرح شد ضمن تایید موکد که همراهی سایر همکاران از جمله جناب تاجگردون را به همراه داشت، غبطه خوردم که چرا به فکر من نرسید؟ بلافاصله دست به کار شدم با آقای سید رومیانی معاون امور مجلس ...
روایت مصدومان حادثه تروریستی تهران؛ تیر خلاص می زدند
.... او می افزاید: با توجه به سابقه نظامی که دارم کنجکاو شدم و رفتم تا از نیروی انتظامی مجلس بپرسم چه خبر شده است، ظاهرا مدتی از ورود تروریست های داعشی به مجلس گذشته بود. شنیدم وارد سالن انتظار مراجعان شده بودند و می خواستند وارد صحن مجلس شوند که نتوانسته بودند و بعد وارد طبقات شده بودند، زمانی که من در تقاطع خیابان بهارستان و مجاهدین بودم، یکی از تروریست ها از طبقه چهارم ساختمان مجلس به ...
گفتند همسرت در حرم امام شهید شده، گفتم مگر جنگ است؟
جلوی چشم شان دور نمی شود. تصویر صورت او که دیگر مثل همیشه نبود. حالا آخرین تصویر کنج ذهن زینب و محمدحسین ، صورت زخمی پدرشان است؛ همان صورتی که می گویند یک طرفش متلاشی شده بوده از ضرب تیر خلاصی که داعشی ها به او زده بودند؛ صورت پدر را یک بار در معراج شهدا دیده اند شب قبل از مراسم تشییع و یک بار هم موقع خاکسپاری و حالا این تصویر از ذهنشان بیرون نمی رود. زینب همینجاست که لب باز می کند و ...
یک سال قبل از شهادتش، زنگ زد خانه گفت: یک خوابی دیدم که هر چه این مدت آمدم اینجا مزدم را گرفتم، پرسیدم ...
یک مدت کاظمین خیلی بمب گذاری می شد و کار او هم فقط این نبود که در دفتر بنشیند، ساعت 5 صبح که بیدار می شد باید تمام هتل های کاظمین را سرکشی می کرد. ماشین هم نبود و باید همه را پیاده می رفت، 3 ماهی که در هر دوره کاظمین می ماند 2 جفت کفش می خرید، از بس راه می رفت، دفعه اول که آمد خیلی لاغر شده بود. شهید فلاح پیشه در جمع همرزمان مدافع حرم خود که شهید فرزانه هم در تصویر دیده می شود ...
شهادت در حفاظت از شخصیت نظام از سوریه تا تهران
...، من را می زد، می گفتم عیبی ندارد به من هرچه می خواهی بگو ولی نمی توانی داخل بروی محافظ بی ادعایی که ساعت ها با مردمی سر و کله می زد که از راه های دور و نزدیک برای دیدار با نمایندگان و حل مشکلاتشان به مجلس می آمدند، همه تلاشش را می کرد تا هم مراعات حال مردم گرفتار را بکند و هم اصولی از حفاظت زیر پا نرود، محافظی که از شخصیت نظام حفاظت می کرد. شهید تیموری عاشق شهادت بود و دوست داشت همانند برخی از ...
خودباوری به محصولات ایرانی عامل کمک به افزایش تولید و اشتغال ملی/ رشد صادرات استان اصفهان از رشد تعریفی ...
تشکل های اقتصادی باز است؟ فکر می کنید به این حرفتان پایبند بوده اید؟ خوب یادتان هست، بله همینطوره، درب باز و ارتباط ها بسیار بسیار صمیمی است، در این رابطه باید بگویم عملمان از حرفمان جلوتر است. اگر بررسی شود در ابتدای حضورم در هر ملاقات مردمی حدود 30 الی 40 نفر درخواست ملاقات داشتیم که هم اکنون ملاقات ها به روز شده است. صاحب نیوز: آرزوی شما برای صنعت و تولید استان چیست؟ ...
گفت و گو با کاوه آفاق ؛ ستاره جوان و جنجال آفرینِ عاشق وطن
دستبند هم به ابتدای شکل گیری گروه The Ways بر می گردد. زمانی که گروه تشکیل شد، من این اسم انگلیسی را روی آن گذاشتم و حتی آرم پروانه را بر مبنای حرف "w" طراحی کردم. قرار بود که اشعار انگلیسی بخوانیم و در خارج از کشور کار کنیم. این ها مرا نگران کرد که همه چیز که خارجی شد و هیچ نشانی از ایران در کار نیست. گفتم حتما باید نشانی از کشورم حداقل در خودم وجود داشته باشد. بنابراین روزی از یک ...
مساجد در حال خالی شدن هستند
همراه عده ای خدمت آیت الله بروجردی بودم و آقایی از تهران نزد ایشان آمد و سه هزار تومان جلوی ایشان پول گذاشت و گفت دو هزار تومان به آقاسید محمود طالقانی در تهران داده ام. آقاسید محمود طالقانی با آیت الله بروجردی خوب نبود و طرفدار آیت الله کاشانی بود و سبک خاصی داشت تا این آقا گفت که دو هزار تومان به آقای طالقانی داده ام، آقایانی که در مجلس نشسته بودند سؤالاتی پرسیدند تا آیت الله بروجردی را متوجه ...
150 نفر از مردم توسط نیروهای سپاه نجات پیدا کردند/ هلاکت تروریست مهاجم به حرم امام تنها با شلیک یک تیر
توسط تک تیراندازها مورد هدف واقع شده به هلاکت رسیدند و یکی از تروریست ها هم توسط نارنجکی که در دستش منفجر شد به هلاکت رسید. وی ادامه داد: ما تا حدود یک ساعت و نیم پس از هلاکت تروریست ها به دنبال عناصر احتمالی هم دست آنها بودیم و پس از تخلیه اجساد شهدا تمامی اتاق های ساختمان اداری مجلس توسط یگان چک و خنثی سازی سپاه حفاظت مورد پاکسازی قرار گرفت. سردار گرجی زاده در بخش دیگری از ...
شهیدی که حضور داعش در مجلس را در خواب دید و به خانواده اش گفت
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: بنا به گفته همکاران نجات یافته اش اگر وی اطلاع رسانی نمی کرد که داعش حمله کرده، بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می رسیدند. توده فلاح به محض دیدن تروریست ها از راه پله طبقه سوم ساختمان اداری به طبقه چهارم رفت و به همکارن خود می گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایل ها را بی صدا کنید و صدای تلفن ها را قطع کنید ...
استعداد ریاضی
نمی دانم چرا همیشه پشت اسم ریاضی، کلمه ی استعداد می آمد اما هیچ کس دنبال استعداد تاریخ و جغرافی و تعلیمات اجتماعی نبود... این ها را که به بغل دستی ام سهیل گفتم، خندید و گفت: پسر اینا که استعداد نمی خواد. همه توش خوبن... این ریاضیه که باید توش استعداد داشته باشی. خوش به حالت که داری! بعد هم زل زد به مثلث متساوی الاضلاع توی دفترش و با مداد هر چند ثانیه یک بار ضربه ای به پیشانی ...
تشییع پیکر سومین شهید زن حادثه تروریستی مجلس
. همسر شهیده فاطمه رنجبر همچنین ضمن اشاره به مشکلات مالی فراوانش گفت: 17 سال بود که با همسرم ازدواج کرده بودم، اما بچه دار نمی شدیم و برای همین موضوع به تهران آمده بودیم. این شهیده با نام کامل فاطمه رنجبری زاده تمبانویی اهل میناب استان هرمزگان است . در جریان حمله تروریستی اخیر تهران 17 نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند که هویت یک بانو شناسایی نشده بود. پیکر این بانوی مینابی ...
گفتگو با خانواده تنها شهید گیلانی عملیات تروریستی داعش
خانمش هستید؟ گفتم بله. گفت مازیار حالش خوب نیست. اگر می توانی همراه بچه ها بیا حرم. دست هایم می لرزید و گوشی را به زور نگه داشته بودم. قسمش دادم هر اتفاقی افتاده به من بگوید. گفت مازیار شهید شده. از آن لحظه به بعد نمی دانم چه اتفاقی افتاد. از حال رفتم. محمد گوشی را از دستم گرفت و کمک کرد تا از جایم بلند شوم. سه تایی با هم آژانس گرفتیم و رفتیم حرم. هرچه التماس کردیم نگذاشتند داخل برویم. تا بعدازظهر ...
وقتی همه چیز سر جای خود باشد!
...؛ احسان یوسفی اگر به حادثه تروریستی 17 خرداد خونین مجلس و حرم مطهر امام بنگریم؛ به گمانم یک نکته ارزشمند را میتوان از دل این روز خونینِ تاریخی، استخراج کرد! الف-وقتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به رسالت واقعی خود می پردازد و به عنوان یک نهادِ نظامی-امنیتی، حفاظت مجلس را زیر رگبار و خون برعهده میگیرد و آن پاسدار وظیفه شناسِ از جان گذشته، درب صحن علنی مجلس ...
خیاطی که محافظ سیدحسن نصرالله و آیت الله حکیم بود
همسرم بیرون می رفت از زیر قرآن ردش می کردم و پشت سرش آب می ریختم. مسافرت های طولانی، زمزمه این جمله که برمی گردد یا برنمی گردد گاهی دیوانه ام می کرد اما خوب من مادر بچه ها بودم و باید در نبود پدرشان جای خالی او را هم پر می کردم. گاهی دلم پر از غصه می شد اما در نبود همسرم کوه می شدم تا فرزندانم غصه نخورند. با اینکه خویشتن داری می کردم تا بچه ها ترس از دست دادن پدرشان را نداشته باشند اما رضا، پسرکوچکم ...
ثابت قدم گام های بزرگی برداشته است/ نقدهایی به شهردار وارد است/ مطمئنم شورای پنجم با حاشیه ی کمتری روبرو ...
شما با وجود ترکیب فعلی، شورای پنجم با چنین آسیب هایی روبرو نخواهد بود؟ اعضای شورای چهارم زحمت و تلاش بسیاری داشتند که جای تقدیر و تشکر دارد اما تا حدود زیادی آن اتحاد و انسجام مورد نظر که لازمه ی کار شورا است، در این دوره حاکم نبود. اگر گاهی اوقات شیخوخیت در شورا جاری می شد و کسی بود که می توانست جو را به دست بگیرد و این اتحاد را حاکم کند، شاهد عملکرد به مراتب بهتری از آنچه امروز شاهد ...
آرزویم این است که هیچ جنگی هیچ جای دنیا وجود نداشته باشد
تاثیر داشت. * در ابتدای شاعری با چه کسانی در ارتباط بودید؟ چه افرادی مشوق شما در این راه بوده اند؟ بدون شک اولین کسانی که همیشه و همیشه در این مسیر خیلی مهم بودند پدرم و مادرم هستند و بعد از آن قطعا برادرها و خواهرم، یعنی خانواده ام همیشه پشت همه ی آرزوهایم ایستاده اند. بعد از خانواده ام اسم چند نفر را می توانم بگویم مثلا اول راهنمایی که بودم دبیر ادبیاتمان آقای "علی ...
روایتی از بی بی طاهره و بی قراری هایش
نفری ما مانند بسیاری از خانواده ها در یک اتاق با امکانات اولیه زندگی می کردیم و اگر قرار بود وسیله ای برای زندگی بخریم تکیه کلام من این بود که جا نداریم .یک روزبچه های همسایه ذوق کنان لباس های عیدشان را آورده بودند که به سعید نشان دهند و سعید گفته بود بروید ما لباس عید نمی خریم چون جا نداریم.... حالا که بی بی طاهره حرف سعید یادش می افتد دلش ازسادگی فرزندش می گیرد و می گوید: آخه بچه یعنی ...
گزارش میزگرد تحلیل انتخابات | لیلاز، فاطمه صادقی و سلیمی نمین
: عجب! خانم صادقی، آقای قالیباف این بحث ها را شروع کرد! 96 درصد و 4 درصد ابتکار آقای قالیباف بود نه روحانی! صادقی: من فکر می کنم از سال 92 به بعد وارد یک فضای خاص سیاسی شدیم که می شود آن را قرارداد اقتداگرا (Authoritarian contract) نامید که در مقابل قرارداد اجتماعی (Social contract) قرار دارد. یعنی با دست گذاشتن روی عامل ترس طبقه متوسط وفاداری آن را می خرید. در واقع به او می گویید که ...
با اشک روضه شفا گرفتم / اگر دین مردم کمرنگ تر می شود ما اهل منبر مقصریم
دوست داشتنی را برگزینم. افتخار می کنم که بگویم هیچ موقع از پیمودن این مسیر و راه پشیمان نشدم. بعضی از هم لباسی های ما در داخل ماشین عمامه برمی دارند ولی من هیچ وقت این کار را انجام ندادم چون به این لباس مقدس افتخار می کنم. حتی به آمریکا برای منبر می رفتیم ما دو روحانی و مداح بودیم. آن روحانی با لباس شخصی آمد و من با همین لباس طلبگی بودم و حتی چفیه را هم برنداشتم. گفتم اگر می خواهند راه بدهند برای چه ...