سایر خبرها
سوگواری هالیوود برای کارگردان درگذشته راکی
های بی شماری هستند که نشان می دهند چطور دست راهنمای او توانست بیشتر جادویی را خلق کند که ما توانستیم روی پرده قرار بدهیم. من به فکر خانواده و دوستان نزدیک او هستم. دلمان برایش تنگ می شود. کارل ودرز بازیگر راکی هم از آویلدسن تجلیل کرد و او را یک استعداد ساکت و بخشنده خواند. او در توییتی نوشت: در آرامش بخواب جان آویلدسن. میراث فیلمسازی تو باقی می ماند. گری باربر، رییس هیات مدیره و مدیر ...
آرزوی آجر و ماسه ای حاج حسن/ تنهایی اش در خانه 5متری جا نمی شود
اما چندبار پیش آمد که شب هنگام از آنجا رد شدم. همان زمانی که مغازه دارها رفته بودند خانه و پای سفره نشسته و شام می خوردند. می دیدم که هنوز چراغ مغازه او روشن است. در را بسته و در جایی که فقط یک نفر را می تواند در خود جای دهد شام می خورد. این صحنه و صحنه های مشابه که چندبار برایم تکرار شد، یقین پیدا کردم که با فیلمی غمگین رو به رو هستم. فیلمی که می تواند حتی اشک پرده های سینما را دربیاورد. ...
21 آبان 94 روزی که زمان ایستاد
حمید را ببینم، نگاهش می کنم. به او می گویم: تحمل دوریت خیلی سخته. دلم خیلی برات تنگ شده. حتما دستم را دراز می کنم که پیش او بروم و امیدوارم که او هم دست مرا بگیرد و مرا با خود همراه کند. حتما به او خواهم گفت: حمید! آرامشی که با تو تجربه می کردم، دیگر ندارم. دربه در برای پیداکردن این آرامش می دوم و به آن نمی رسم. دلم می خواهد دوباره کنار تو باشم و من هنوز منتظرت هستم . غیبت را حلال می کنم ...
فرزند شهیدم ثمره قرآن و نان حلال دست های آبله بسته ام بود
بودی که مردانه بجنگم و پایدار، استوار باشم، چشم خواهرم، هنوز که به جبهه نرفته ام، و درپادگان بسر می برم چون خط شکن هستم ولی عاقبت شب موعود به سر خواهد آمد و دریک شب به جبهه خواهیم رفت و ضربه ای مهلک به دشمن خواهیم زد . فرزند شهیدم ثمره، نان حلالی است که من از آبله های دستم به دست آورده ام در تمام زندگی ام بخصوص وقتی همسرم فرزندانم را باردار بود، همیشه سعی می کردم، نان و روزی که ...
سؤالی که خدا از بندگانش می پرسد
بهشت بهت دادم، الان بهشت مژده باد به تو، حالا امیرالمومنین دارد با خدا حرف می زند اما نمی گوید گنهکار عاصی خطاکار، مجرم نه، خیلی لطیف است می گوید ضعف من حالا بدنم روحم، عقلم، قلبم، فکرم، یک دنباله هایی برای من ساخت، این دنباله ها سنگین است به من، اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم ، آن دنباله ها را از من ببر من را سبک کن، این بار را از روی دوش من بردار. می خواهم یک ساعت دیگر بروم خانه ام زن و ...
پدرم با شجاعتش تروریست ها را به سخره می گرفت
. دلمان برایش تنگ شده بود ولی راهی که خودش انتخاب کرده بود شهادت بود و برگشتی نداشت. قبل از اعزام وقتی می گفت من تا چند صباح دیگری زنده نیستم را خودش می فهمید که چه می گوید ولی ما نمی دانستیم از این حرف چه منظوری دارد. حضرت زینب(س) پدرم را خرید و خدا مورد قبولش قرار داد. به سختی اسارت کشید و در نهایت شهید شد. نبود پدر برای همه مان خیلی سخت است. شهدا زنده اند، هر چند حضور فیزیکی اش را حس نمی کنیم ولی معتقدیم که ایشان زنده است و به خانه و خانواده سرکشی می کند. شکر خدا ایشان ما و استان کرمانشاه را سربلند و سرافراز کرد و امیدوارم بتوانیم راهش را ادامه دهیم و ایشان را سرافرازتر کنیم. ...
تو را به من نشان بده!
...> صدای خنده اش ساعت ها درگوشم می پیچد! فرشته محمودنژاد 16 ساله از تهران من در آینه هنوز هم نفهمیدم کی هستی. کسی که توی آینه ی دست شویی با چشم های عسلی به من نگاه می کند یا همانی که در سلفی های یه هویی دماغش شبیه گوشت کوب چوبی می افتد و کک مک های صورتش سه بعدی می شوند؟ خودت چه طور می توانی این تفاوت شخصیت را درک کنی؟ جلوی پدر و مادرِ دوستانت ...
گام کوچک برای تغییر بزرگ در شلنگ آباد اهواز
گفت دو راه داری یا می روی دانشگاه یا همین حالا، یک راست می روی خانه پسرعمویت. پیرمرد شوخی نداشت. لیلا پنام تمام یک سال نخست دانشگاه را گریه کرد. بین اهواز و کرمانشاه در سفر بود و می گریست. او می خواست پزشکی قبول شود، ولی کارشناسی اتاق عمل قبول شده بود. شاخه مغز و اعصاب. با بهترین نمرات. پدر همان پایان سال نخست می میرد و پسرعمو هم زن دیگری می گیرد. اما پنام ادامه می دهد. هنوز هیچ کس نمی ...
بولتن سینما و تلویزیون:نمی دانیم از سینما چه می خواهیم/ انیمیشنی که مهجور ماند و جهانی شد!
که بازیگر هم هست یک بار جمله خیلی عجیبی به من گفت، آن هم این بود که تو خیلی نگران تصویرت هستی! این جمله برای من فاجعه بود چون من بازیگرم و باید نگران تصویرم باشم. من همیشه نگران تصویرم در ذهن مردم بوده و هستم و این ویژگی از بچگی در نهادم بود. بعد دیدم این خصوصیت چقدر به درد بازیگری می خورد. اینکه همیشه نگران تصویرت باشی و چشم سومی، نه به آن مفهوم عارفانه، برای خودت باز کنی. با این همه من بعد از ...
از بهارستان تا بهشت
بتواند سفره عید خانواده های کم برخودار را رنگین کند. من خودم در بسیاری از این ها کمکش می کردم و با ماشین خودم خیلی شب ها می بردمش برای توزیع کمک ها. تنها دلخوشی بابا مهدیه اما مهمتر از همه اینها برای خانواده اش دختری دوست داستنی بود. پدرش که با احترام مهدیه را ایشان خطاب می کند، می گوید با همه دلمشغولی ها و فعالیت های خارج از خانه باز هم بیش از همه دستگیر او و مادرش بود. تمام زحمت ...
متن کامل دعای جوشن کبیر + ترجمه
) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ خدایا از تو می خواهم به حق نامت ای بزرگوار ای زیبا ای کارگزار ای عهده دار ای راهنما ای پذیرنده ای دولت دهنده ای عطا بخشنده ای درگذرنده ای نیرودهنده (تغییر دهنده) (14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ ...
تکلم اصغر شاهوردی با معجزه عشق پس از 10 سال برگشت
و آستانه تحمل اش پایین آمده بود در نتیجه مشهد را نیمه راه برگشتیم برای درمان وقتی تهران رسیدیم متوجه پوکی استخوان و شکستگی کمر و لگن شاهوردی شدیم و سفرمون به انتها نرسید. اما خدا یاری کند حتما بار دیگر به پابوس امام رضا(ع) خواهم رفت و زیارت نیمه تمام مان را تمام می کنیم. هنوز یک ساعتی به اذان مغرب باقی مانده است فیزیوتراب برای تمرین و ادامه درمان به خانه اصغر شاهوردی آمد و شاهوردی با ...
اشعار شب بیست و سوم رمضان
گرفته دخترشیرخداماتم گرفته روی محراب روی منبر مانده خالی جای حیدر زینب امشب درکنارقبربابا میزندبرسینه گویدواعلیا جان زینب ای پدرجان جای ضربت رابپوشان تانبیندمادرم زخم جبین یاامیرالمومنین ********** الهی اغفرلنا تقصیرنا الهی ارحم لنا یا ربنا خوانده ای ام به سویت بنده پیر تو آمده آمده الهی عبد شرمنده آمده آمده به امید جود و عطا ...
- حکمرانی خوب - در اندیشه و عمل علی (ع)- رحمت اله بیگدلی*
زمان قتل عثمان در مدینه بودم. مهاجرین و انصار که طلحه و زبیر نیز در بین آنان بودند به نزد علی(ع) آمدند و گفتند: 'ای اباالحسن، بیا تا با تو بیعت کنیم.' حضرت فرمود: 'من نیازی به حکومت بر شما ندارم و با شما هستم، پس هر که را برگزینید او را خواهم پذیرفت؛ بنابراین حاکمی برای خود اختیار کنید.' آنان گفتند: 'به خدا قسم که غیر از تو را بر نخواهیم گزید.' 5 علی(ع) زمانی حاضر به پذیرش خلافت شد که مردم ...
متن روضه شب بیست و سوم رمضان
...> یک قطره اشک شرم مرا، یم حساب کرد کوثر حساب کرد و زمزم حساب کرد با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم، دمادم حساب کرد ... *یه شب اومدیا، اما فرمود:: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، یه شب صداش زدی تو پروندت نوشت، یه عمر* پیش کریم دست به جیبم نمی برم خرج من است، کیسه ی حاتم حساب کرد کارم اگر نداشت ...
بمب بزرگ استقلال: امشب پژمان برمی گردد؟
مگه قراره چکارکنه که بمب بزرگ بشه..ماالان به بازیکنایی مثل جباری یارضاییان نیازداریم نمردیم و بهترین مدافع تاریخ ایران رو هم شناختیم- خخخخخ درسته بازیکن خوبی بود ولی بهترین که باید بره وسط صف - در تمام دوران بازیش بهترین ایران نبوده قطعا - سید جلال بوده و هنوز پررو هستم خخخ خوش آمدی پسر دوست داشتنی با تاج کبیر موافقم. استقلالی ها هم فوری گارد ...
شایان، ساسان و ارسلان؛ نجات اخلاقیات
دنبال کالکشن تابستان و لمینت و عمل بینی می افتد و هر از گاهی یا باید خودش را از ناکجا آبادها بیرون کشید یا از ما بهتران را از خانه اش! برای ما چه چیز شیرین تر و عسلی تر از بازیکنی که هنوز قواعد سلبریتیِ کاغذی شدن را مشق نکرده؟ هنوز وجه رایج جیبش از ریال به دلار صعود نکرده! هنوز قدرِ مطلقِ باورهایش تَرَک برنداشته است. در این عصرِ خاکستری، در این روزگارِ از معنویت گم شدن و تن به غریزه بخشیدن ...
متن روضه شب بیست و سوم ماه رمضان
اشک دیده چشم را خونبار می کرد امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود این را اذان وقت سحر اقرار می کرد *همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد * ( آن پهلوانی که غرورش را شکستن انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2 *سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار بگم:* ...
این 50 میلیارد و آن 50 میلیارد؟
...! وقتی قراره در مقابل ادم بدای قصه ها بایسته امام همه ماست. مگر نه این که ایستادن در مقابل شرارت وظیفه امام هاست؟ هنوز واژه های بهتری در حمایت از طاهری دارم. از تو مقاله دادن و متهم کردن جناب اسپانسر دزد و از من حمایت. ببینم کی شکست می خوره! جناب شرکت پول دزدان امین سیما کیش! تو ادعا می کنی که برای قضاوت منصفانه "باید پرده های هیاهو و غوغاسالاری را کنار زد، عینک طرفداری را از چشم ها ...
برایم ولخرجی می کرد و من هم چاره ای جز همراه شدن با او نداشتم / سیما 23 ساله از تهران
تهدیدهای سعید به همدستی با او در این سرقت ها ادامه دادم. دلت برای خانواده ات تنگ نشد؟ چرا خیلی. هنو ز هم دلتنگ آنها هستم. یک روز یادم می آید خیلی دلتنگ آنها بودم. شیشه مصرف کردم تا این دلتنگی را فراموش کنم. اما یکدفعه احساس کردم باید از خانه بیرون بزنم. حال و روز درستی نداشتم و انگار یک آدم دیگر شده بودم. ساعاتی سرگردان بودم تا این که خودم را مقابل خانه خودمان یافتم. زنگ در را که ...
نامه حسن رنانی به آقای روحانی
همسرم بود که روزانه جگر مرا می خورد و یکریز می گفت اگر با نوشته تو حتی یک نفر هم ترغیب شود که رای بدهد باید این کار را بکنی. اما نه تنها مقاومت کردم بلکه از قضای روزگار به علت گم شدن شناسنامه ام، حتی نتوانستم خودم نیز رأی بدهم. و البته برای گریز از فشارها، از اسفند ماه تقریبا گم شدم و تمام راه های ارتباطی خود به بیرون را بستم. نتیجه انتخابات البته نه تنها امیدوار کننده بلکه حیرت انگیز بود ...
آخرین تصاویر و اطلاعات از پردازنده های AMD Ryzen Threadripper
اینکه اصلا XFR ندارن لینک این عکسو از کجا اوردی؟ اینم لینک خود amd برو قسمت key ببین مشخصاتشو بعد ببین حق با کی بوده لینک اون لینکی ک گذاشتم برو بخون کامل متوجه میشی قدیم ها این اطلاعات رو تو جدول قرار میدادید و خوندنش خیلی اسون میشد جالبه تا حالا پردازنده ی مستطیل ندیده بودم این هم لطفا بزارین لینک از تیتر ...