سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های هولناک پدر و مادر آتنا اصلانی
به گزارش شیعه نیوز ، چهره پدر و مادر آتنا کوچولو تکیده و صدایشان پر از بغض است، هر دو با شنیدن اسم آتنا کوچولو سرهایشان را میان دستان شان می گیرند . آنها در گفت و گو با خبرنگار ما به تشریح جزئیات تازه از زندگی و قتل هولناک دخترشان پرداختند. از روز تولد آتنا کوچولو چیزی به خاطر دارید؟ 13 سال پیش با مادر آتنا ازدواج کردم و تا 6 سال در حسرت بچه بودیم، البته برای درمان نزد هیچ ...
ماجرای توهین شرم آور به روحانی از زبان خودش
: وقتی روی صندلی نشستم، خیلی بی حال بودم و چشم هایم تار شده بود، اما متوجه شدم که مأموران پلیس به صحنه آمدند و با متهم درگیر شدند. او با دیدن مأموران تسلیم نشد و به هشدارهای آنها توجهی نکرد و در حال عربده کشی بود که صدای شلیک اسلحه به گوشم رسید. وی درباره علت حمله مرد شرور گفت: من او را امر به معروف نکردم و حتی صورت او را ندیدم. مرد شرور به فرد دیگری حمله نکرد و با دیدن من که معمم بودم ...
متهم: فقط یک کارگزار بودم/قاضی: شما عضو اصلی تشکیلات بودید
گفتم که این دزدی است. قاضی مقیسه گفت: این نشان می دهد که شما همه کاره بودید. متهم اضافه کرد: من نماینده ایزو و کارگزار بودم و باید وظیفه خود را انجام می دادم. در ادامه مهدی شمس با گله از اینکه در کیفرخواست بخش همکاری من خیلی بزرگ نشان داده شده است، گفت: من در جلسه پیشین کل اموالم را اعلام کردم. کل اموال من بیش از پنج میلیون دلار نیست. در انگیس هم سایتی وجود دارد که می ...
راز پنهان قتل پسر ناخلف خانواده
و سرانجام وی روز 24 تیرماه امسال لب به اعتراف گشود و به اطلاع از قتل برادرش و همچنین معاونت در انتقال جسد وی به جاده جاجرود اعتراف کرد. خواهر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز 28 اسفند سال گذشته مادرم با من تماس گرفت و گفت داوود پدرت را می زند؛ من و شوهرم مهدی (42 ساله) به خانه پدرم رفتیم؛ در زمان ورود، داوود با چاقو پدرم را تهدید می کرد و با دیدن ما، به سمت شوهرم حمله ور شد ...
متهم: قصد کمک داشتم که قتل اتفاق افتاد
بر ملا کرد. او توضیح داد 28 اسفندماه بود که مادرم با ما تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت که برادرم داوود دارد پدرم را کتک می زند و توان اینکه مانع دعوا شود را ندارد. من هم همراه شوهرم مهدی راهی خانه پدرم شدیم. وقتی وارد شدیم داوود چاقو به دست داشت و پدرم را تهدید می کرد. با دیدن ما به طرف شوهرم حمله کرد. همان لحظه شوهرم چاقویی را که روی دیوار بود ، برداشت و برادرم را هدف قرار داد که ...
پولی که باید به پیمانکاران داده می شد صرف خرید هواپیما شد/ باز شدن پای رستم قاسمی به دادگاه
دیگر نخواستید پولی را بگیرید، استعفا به کی دادید؟ شمس گفت: به زنجانی، چون او کارفرمای من بود، آقای جشن ساز به من گفت الان موقع جهاد است و پشت زنجانی را خالی نکن، من به آقای یزدی گفتم انحراف وجود دارد و نمی خواهم کار کنم ایشان گفتند کار را ادامه بده هرجا انحراف دیدی من را مطلع کن. قاضی: پول نفت را خرج خانه گرانقیمت کردید/ متهم: قبل از زنجانی چرا پول نفت به کشور برنمی گشت؟ ...
حسام الدین آشنا؛ غریبه یا آشنا؟
داشت که بین برادران گمنام، ناتنی محسوب می شد. ناپدری و ناتنی بودن این تازه واردان از آن حیث بود که آن ها تحمیلی از جانب دولت اصلاحات بودند و چه بسا پس از تغییر ویترین درصدد اصلاحات در اندرون این ساختار هم بودند. ناتنی بودن آشنا در بین برادران گمنامش نسخه ی اولیه ای از همان غریبگی بود. حضور آشنا در این خانه دو سال بیشتر دوام نداشت، برای جبران خطاهای فرزندان ارشد می بایست بزرگ تر خانه هم ...
سکوت پدرومادر پس ازقتل پسر شیشه ای!
. ترسیده بودیم و نمی دانستیم چکار باید انجام دهیم. از ترس اینکه این راز برملا نشود، جسد را داخل صندوق عقب خودروی پژو آردی گذاشتم و به سمت جاجرود حرکت کردم و جنازه را در محلی خلوت رها کرده و به خانه برگشتم. تمام این مدت عذاب وجدان داشتم اما ترس از دستگیری باعث شد که خودم را معرفی نکنم.به دنبال اعترفات متهم 38 ساله به جنایت، پدر و مادر داوود که تنها اولیای دم بودند، ازشکایت علیه دامادشان گذشتند. اما رسیدگی به پرونده همچنان ادامه دارد. ...
مرگ تدریجی دوخانواده
، می گفت: من دیگر بزرگ شدم؛ چند سال دیگر صبر کنید درس می خوانم و شغلی پیدا می کنم؛ دیگر لازم نیست پدرم دستفروشی کند. خودم کار می کنم و همه چیز را درست می کنم. مردم حساب ما را از او جدا کنند مادر متهم در گفت و گو با ایسنا گفته بود: با اینکه پسر من قاتل است اما خوشحالم که خودمان توانستیم جسد را پیدا کنیم و به پلیس برای روشن شدن قضیه کمک کنیم. همسایه ها ما را خیلی اذیت می کنند ...
جزئیات جدید از تجاوز به کیمیا دختر 7 ساله کرجی | کیمیا: مادرم که می خوابید، ناپدری سراغ من می آمد +عکس
، مادر کیمیا با مردی به نام بابک آشنا شده بود که 5 سال از خودش کوچکتر بود. با توجه به اینکه هر دو معتاد بوده و مواد مخدرمصرف می کردند، بعد از یک سال دوستی به طور موقت با یکدیگر ازدواج کرده و حدود یک سال قبل به خانه جدید شان در محله ای پر از معتاد نقل مکان کردند. در طول این سال ها، ناپدری کیمیا همیشه در خانه نبود اما از وقتی به خانه جدید نقل مکان کردند، مادر متوجه رفتارهای عجیب، خرافات و توهمات شوهرش ...
وصیت برای دفن در پارک خورشید
خودتان درست کنید؟ که باز شهید در جواب گفت: خدا بزرگ است و وقتی پدرم دید خواستگار دخترش از لحاظ ایمانی بسیار قوی است، رضایت داد و ما با هم ازدواج کردیم. در طول زندگی مشترکتان به چه شناختی از ایشان رسیدید؟ آقا جواد خیلی به فعالیت هایش در بسیج و مسجد اهمیت می داد. با آنکه مسافت خانه ما تا مسجد القصی بسیار زیاد بود ولی شهید جهانی هر روز صبح این مسیر را طی می کرد تا اینکه نماز صبح را به ...
مبارزانی از ایل شوهان
پنچر و چند گلوله به او می زنند و به سمت مرزهای ایران فرار می کنند. سپهبد بختیار که زخمی بود را به بیمارستان الرشید بغداد انتقال دادند و در نهایت به دلیل شدت جراحت در روز 25 مرداد 1349 در همان بیمارستان درگذشت. سپس جسد ایشان را به شهر نجف برده و آنجا خاکسپاری کردند. در همان روز یعنی 16 مرداد، خبر قتل سپهبد بختیار توسط همراهان ایشان به اطلاع اعضاء جنبش که اکثراً روی نوار مرزی بودند رسید. مردم و ...
من اصلا اصلاحات را قبول ندارم
شما بودند به هرحال! نمی توان گفت بی اثر بوده است. به نظرم جرقه های اصلی سیاسی شدنم برمی گردد به سال نهم و دهم دبیرستان. آن موقع بعضی از معلم های دبیرستان مان مباحث سیاسی حالی شان بود و مخصوصا اینکه شاه کتابی داشت به نام انقلاب سیاسی که در کلاس درس می دادند. در آن کتاب به امام خمینی توهین شده بود و همین باعث شد که ما بفهمیم امام خمینی چه کسی هست. در مسیر مدرسه تا خانه، بچه های متدین را زیاد ...
علی فلاحیان: سعید امامی خودکشی نکرد
مسئله منتظری مسئله اعدام سیدمهدی هاشمی نبود؛ یعنی علت اختلاف و برکناری ایشان. پس چه بود؟ ما جریان مهدی هاشمی را برای ایشان کاملا توضیح دادیم؛ چون من خودم دادستان قضیه بودم. گفتم ایشان چند قتل مرتکب شده، به قتل ها اعتراف کرده و کاری نمی شود کرد. اعترافات مهدی هاشمی تحت فشار نبود؟ نه دیگر. اگر هم تحت فشار بود در دادگاه کیفرخواست که خوانده شد، دفاعی نکرد و گفت من ...
سرگذشت سیاه 4 برادر!
درس هایم نیز تاثیر می گذاشت و من مدام سرزنش می شدم، این بود که در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و نزد پدر و مادرم ماندم. از آن روز به بعد همواره با دوستانم به گشت و گذار می رفتیم تا این که برای اولین بار طعم موادمخدر را چشیدم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و با دوستانم به پارک وکیل آباد رفته بودیم که هنگام پایین آمدن از کوه، پایم شکست.یکی از دوستانم مرا به خانه خودشان برد و برای آن که درد پایم کمتر ...
کارآفرینی تنها با سرمایه ی 70 هزار تومانی
خریدم که برای راه اندازی یک خط کفایت می کرد. وقتی دستگاه ها را به کارگاه آوردم دیگر حتی برای بازگشت به خانه هم پولی نداشتم. در منزل هم مادرم به دلیل رفتن زیر بار این همه قرض از یک سو و مشروط شدنم در دانشگاه از سوی دیگر، دو ماه با من حرف نمی زد. حق با مادرتان نبود؟ حق داشت. به همین دلیل من ترم های بعد آن را جبران کردم و در عین حال تلاشم را برای ادای قرض هایم بیشتر. درس و کار ...
ای صادق آل محمد صلی الله علیه و آله ! در غم هجران تو، عالم دگرگون شده است
نگران بود . به همین جهت هر از چند گاهی، به بهانه ای امام را به عراق احضار کرده و نقشه قتل ایشان را می کشیدند که هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف می گردید . ولی سرانجام، دستگاه خلافت در 25 شوال سال 1418 امام را مسموم و به شهادت رسانید . انتهای پیام ./
از بوانات تا بهارستان
زندگیشان می گوید: آن زمان ما یک زیرزمین اجاره کرده بودیم. مشکلات مان زیاد بود. به خصوص که من سن کمی داشتم و تازه از خانواده ام جدا شده بودم و در تهران آشنای زیادی نداشتیم. همه اینها به کنار، بعد از مدتی متوجه شدیم که لوله آب منزل مان دچار مشکل شده و چاه خانه ما ریزش کرده است و دقیقا کف اتاق ما، از زیر خالی خالی است؛ دقیقا همان جایی که ما می نشستیم و غذا می خوردیم و می خوابیدیم. خدا را شکر که به موقع ...
خشونت هایی به رنگ خون
کشور متواری و در آنجا مخفی بود و به تازگی به تهران بازگشته و در منزل یکی از بستگان نزدیک خود در خاوران، هاشم آباد مخفی شده است.در نهایت متهم دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.رضا پس از دستگیری اعتراف کرد که شب حادثه پس از شرب خمر به همراه برادرم و مسعود در بالکن خانه ایستاده بودیم که با مقتول و دوستانش چشم تو چشم شدیم و از آنجا درگیری لفظی بین دو گروه آغاز شد؛ چاقویی از داخل ...
انتقام مرگبار مرد جوان از رقیب عشقی با جنایت
نیز به او علاقه مند است و قصد ازدواج با او را دارد بهشدت عصبانی شدم برای همین نقشه قتل را کشیدم. وی ادامه داد: یک روز به بهانهای مقتول را به بیرون از خانه کشاندم و او را با گلوله کشتم ، سپس جسد را همان جا رها کرده و متواری شدم.بعد از اعترافات متهم، برای وی قرار بازداشت صادر شد. همچنین تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد. 46 ...
اعتراف متهم به تشکیل شبکه سازمان یافته کلاهبرداری
بود و من به او استعفا دادم. بعد به تهران آمدم و در جلسه ای که آقایان جشن ساز و دانشیار هم بودند حاضر شدم، مدیرعامل شرکت HK به من گفت الان موقع جهاد است و پشت زنجانی را خالی نکن. حتی من به یزدی گفتم نمی خواهم کار کنم که یزدی گفت به کارت ادامه بده، هرجا انحراف دیدی من را مطلع کن. متهم ردیف دوم پرونده ادامه داد: در رابطه با عنصر مادی و معنوی مشارکت دو نکته وجود دارد، یکی مربوط به حق الزحمه ...
حمله بی رحمانه مرد معتاد به مهسان در خانه خود / مادر داغدیده شرط عجیبی برای بخشش گذاشت
، پسر تو به قتل می رسید و جای ما دو مادر با هم عوض می شد و تو می خواستی فرزند مرا اعدام کنی چه تصمیمی می گرفتی. ده سال طول کشید تا من بخواهم این حکم را اجرا کنم، اما اگر شما بودید همان سال اول دخترم را اعدام می کردید. الان همه چیز را به خدا می سپارم و بعد وارد محوطه زندان شدم. با مرد اعدامی حرف زدی؟ او همراه چند مرد دیگر که قرار بود روز چهارشنبه اعدام شوند به محل اجرای حکم منتقل ...
متهم: غصه بسیار خوردم
و 200 میلیون یورو به جای صرف شدن در تولید صرف خرید هواپیما و صرف خرید خانه و منزل در بالای شهر شد. متهم بیان کرد: پول نفتی که در زمان تحریم فروخته شد به کشور بر نمی گشت و به فرمایش آقایان یا کالای بنجل وارد می شد یا پول ها بلوکه می شد. به قول معاون اول دولت 950 میلیون دلار در هشت سال نفت فروخته شد و قبلش هم به قول خود آقایان ما در بحران نفتی بودیم، اما سوال می پرسم که چرا تا سال 86 پارس ...
پدر آتنا چه چیزی می خواهد؟ سنگسار در ملاء عام...!
اسماعیل رنگرز، همه در آهنی کوچکی را با انگشت نشان می دهند و می گویند اینجا خانه مادر قاتل آتنا است و پس از نشان دادن در حتی فاصله می گیرند و می روند بدون اینکه کلامی با تو صحبت کنند. مردم شهر، اسماعیل رنگرز را حالا به عنوان قاتل سریالی می شناسند که چندین قتل انجام داده که تنها به تعدادی از آنها اعتراف کرده است. برخی می گویند رنگرز آن روز حادثه قصد داشته که پسردایی آتنا (کودک 10 ...
مهدی شمس: وظیفه ام فروش نفت و برگرداندن پول نبوده است/ قاضی مقیسه: شما جزو شرکای اصلی هستید و تنها ...
منتقل می کردیم تا کسی متوجه نشد برای ایران است. البته حمل و جابه جایی این هواپیماها همه دارای هزینه است. مثلا ما هواپیمایی را خریداری می کردیم و می بردیم به گرجستان وسپس به تاجیکستان منتقل می کردیم ونهایتا این هواپیما را وارد ایران می کردیم یعنی برای خرید یک هواپیما باید چند دست معامله وانتقال انجام می شد. متهم ردیف دوم پرونده فساد نفتی افزود: در این معاملات افرادی بودند که هزینه های ...
پدر آتنا: قاتل باید در ملاءعام سنگسار شود/ آتنا برای خرید فرفره رفت و برنگشت!/عکس
مناسبی ندارم، زیرا کارگر یک کارخانه هستم و تمام اسباب زندگی ام را اقساطی خریده بودم و از ترس اینکه مبادا مردم به خانه برادرم هجوم بیاورند، وسایلم را همراه با همسرم که سی روز است فارغ شده به منزل مادرم بردم. از همسر برادرم هم خبری ندارم. او نیز شبانه با فرزندانش فرار کرده است. حجت که فاجعه برادرش را ننگ بزرگی برای جامعه می داند، می گوید: نمی دانم چرا برادرم به آبروی پدر و مادر پیر و مریضم ...
پدرم استاد فرشچیان را نابغه می دانست/ رتبۀ اصلی را خدا به بنده اش میدهد
می آیند و یکسری چیزها را قاطی می کنند! اینکه هنر نشد! یادم هست که من روی گل و مرغی سه سال کار می کردم و یک روز برادر بزرگم که خدابیامرزدش به من گفت "خواهر داری چشمت را کور می کنی، بجای اینکار اگر60 تابلو بسازی پول بهتری بدستت می آید"، من گفتم "آقا داداش من آن 60 تابلو و آنطور کار کردن را دوست ندارم". یادم هست مهندسی بود با نام بختیار که به خانه ما می آمد و دو یا سه کار از من گرفت و به لندن برد ...
خواهر، راز قتل برادر معتاد را فاش کرد
داده بود و بعد از آن همسایه ها مقتول را ندیده بودند. تحقیقات از اعضای خانواده مقتول آغاز شد و آنها اظهاراتی متفاوت درخصوص علت و انگیزه درگیری بیان می کردند. ماموران متوجه تناقض گویی های خواهر مقتول شده و به بازجویی از او پرداختند که روز شنبه لب به اعتراف گشود و گفت: 28 اسفند مادرم با من تماس گرفت و گفت داوود پدرت را می زند. من و شوهرم به نام مهدی42 ساله به خانه پدرم رفتیم؛ در زمان ورود ...
گزینه نظامی زیر میز/ کلیددار پایتخت چه کسی می شود
یاد دارم که در سال های دهه 60 که من مدیر رادیو بودم، یک ظهر جمعه ای رفتم نماز جمعه. آن وقت ها نماز جمعه خیلی پرجمعیت بود. همه جناح های نظام در آن حضور داشتند. شب قبلش در تلویزیون فیلم خارجی نمایش داده شده بود که اهالی یک خانواده سگ داشتند. تا چشم آیت الله مهدوی کنی از آن بالا به من افتاد، ایشان آن روز امام جمعه تهران بود، بحث را با عصبانیت بردند به سمت انتقاد از تلویزیون و اینکه چرا باید در ...
متن کامل پیام حضرت امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598
انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند ...