سایر منابع:
سایر خبرها
مرتضی آقاتهرانی؛ مرد شماره یک - پایداری ها -
کارشان چطور است و ما حاضر هستیم در این زمینه ارتباط علمی با یکدیگر داشته باشیم. آنها آمدند قرارداد بستند و مقرر شد 6 نفر امسال و 6 نفر سال بعد به کانادا اعزام شوند. هزینه اش از کجا تامین می شد؟ یک بورسیه دانشگاهی بود که حوزه هزینه هایش را می پرداخت. چند سال کانادا بودید؟ سه سال و نیم کانادا بودم و بعد هم برای حدود پنج سالی به امریکا رفتم. چرا ...
گفتگو با پسر خسرو شکیبایی
زود به چشم می آید و نمی شود از آن گذشت و شکیبایی جوان با صدایی که شاید شبیه صدای جوانی پدرش است از این شباهت می گوید: به دفعات گفته ام زمانی پدرم به من می گفت تو خود منی! عین منی! آن زمان که خیلی بچه بودم، متوجه این سخن نشدم اما بعدا متوجه شدم چه گفت. این شباهت ظاهری از جایی به بعد در من به وجود آمد. به ویژه حال که به دلیل فعالیتم در تئاتر، دوستان قدیمی پدر را بیشتر می بینم، می گویند خیلی زیاد ...
نتایج مهندسی فرهنگی امام صادق (ع)
.... روز چهارم، امام مرا دید و بعد از خلوت شدن مراجعه کنندگان، مرا نزدیک قبر امیرمؤمنان(ع) [7] برد و آنجا با هم صحبت کردیم. [8] از این نقل ها میزان توجه و تمرکز مردم به امام صادق علیه السلام فهمیده می شود. این مسئله امری نبود که حکومت نسبت به آن بیت(ع)فاوت باشد؛ در چنین فضایی شخص امام صادق علیه السلام برای حکومت دارای حساسیت بود و از میان برداشتن ایشان، از مهم ترین دغدغه های حکومت به شمار می ...
سینمای ایران و نحوه بازنمایی مسائل اجتماعی/ نگاه درخشنده به مسائل اجتماعی در "زیر سقف دودی"
فقط در این فضا زندگی می کنید. ولی واقعیت اجتماعی ما این نیست. بعد از دیدن این فیلم پیش خودم فکر کردم که یک کارگردان چطور می تواند آن قدر از واقعیت اجتماعی بی خبر باشد. در فیلم درخشنده نگاهی معتدل به مسائل وجود دارد. درخشنده به شدت به نهاد خانواده بها می دهد و برخلاف بسیاری که خانواده را از بیرون می بینند، ایشان به داخل می روند و خانواده محور هستند. درخشنده سینما را به عنوان سکویی می داند ...
رویا نونهالی ،عمه بلقیس شهرزاد،سبک زندگی و بیوگرافی افراد مشهور
چیزهایی که به من پیشنهاد می شود نقشی را انتخاب می کنم، بعد سعی می کنم نقش را در متن دنیای نمایشی به سمت ویژگی های متناسب با نقش که با دیدگاه من موافق اند و باعث می شوند نقش را دوست داشته باشم، هدایت کنم. این شیوه ممکن است باعث شود کم کم نقش های کمتری به تو پیشنهاد شود ولی در عین حال اکثر پیشنهادها قدری نزدیک به انتخاب های تو باشند. به موفقیت خودش ایمان دارد او خودش را یک فرد موفق می ...
بازخوانی روایت فنایی از جام جهانی: در ستایش تصادف
قضاوت کنم. دو روز پیش از فینال جام ملت ها بود که لیست داوران جام جهانی اعلام شد و اسم من نیز در آن بود. بسیار خوشحال شدم. چند ماهی به جام جهانی مانده بود و باید با فیفا در ارتباط می بودم. از آنجا که یک بار صابون فدارسیون به تنم مالیده شده بود، آدرس و شماره تماس منزل خودم را به فیفا دادم تا مستقیم با خودم در تماس باشند! چون تجربه فرانکفورت برایم سخت بود، هشت روز زودتر به آلمان رفتم تا اگر مشکلی پیش ...
شهر به احترامتان، تمام قد ایستاد
دل تو نلرزد برای منی که مانده سخت جانسوز است. او بعد از سی و چند سال برگشته است او که فدای من شد همان که فدای خانواده من و مردم شد امروز آمده ام و جای خواهرش می گریم. آری جای خواهرش اشک میریزم مادری را دیدم او هم همین را میگفت، میگفت ما اهل خوزستان هستیم جنگ زده ایم در فولاد شهر که ساکن شدیم برای امنیت بود و پس ما می فهمیم که جنگیدن و دفاع کردن یعنی چه و این شهدا چه کردند چه ...
شما سر جای خودتان هستید؟
می بینی که خودم هم پا به پای بقیه کار می کنم. معلومه که دلم می خواست توی رشته خودم کار کنم، اما کار نبود. خودت بگو آخه کجای این مملکت به کسی که رشته جامعه شناسی خوانده کار میدن؟ چند مؤسسه پژوهشی بود که گاهی به ما طرح می داد آنها هم یک روز طرح داشتن و یک روز نه؟ اصلاً چند درصد دانشجوهای پژوهشگری کار مرتبط با رشته شون رو دارن؟ مگه پژوهش در ایران چقدر مسأله مهمیه که بخوان بهش بها بدن. تازه این سال ...
پدر آتنا: قاتل در ملاءعام سنگسار شود
مناسبی ندارم، زیرا کارگر یک کارخانه هستم و تمام اسباب زندگی ام را اقساطی خریده بودم و از ترس اینکه مبادا مردم به خانه برادرم هجوم بیاورند، وسایلم را همراه با همسرم که سی روز است فارغ شده به منزل مادرم بردم. از همسر برادرم هم خبری ندارم. او نیز شبانه با فرزندانش فرار کرده است. حجت که فاجعه برادرش را ننگ بزرگی برای جامعه می داند، می گوید: نمی دانم چرا برادرم به آبروی پدر و مادر پیر و مریضم ...
این مطلب تیتر نمی خواهد
...، یک روز زنگ تلفن خانه به صدا درآمد، گوشی را برداشتم، از بیمارستان تهران بود، به من گفتند مجروحی با این مشخصات آوردند، بیائید به ملاقاتش، آدرس بیمارستان را داد و خداحافظی کرد. مادر شهید می گوید، همان لحظه فهمیدم این مجروح ابراهیم است به اتفاق پدر و برادرش راهی تهران شدم، در طول مسیر بسیار نگران بودم که چرا ابراهیم خودش صحبت نکرد. خلاصه وارد تهران شدیم و بعد از پرس و جو رفتیم به آدرسی که ...
آیا کتاب هایی که تعبیر خواب امام صادق (ع) را نقل می کنند،معتبر هستند؟
شفقنا -درست است که این روزها علم و تکنولوژی پیشرفت بسیاری کرده و می توان به پاسخ بسیاری از سوالات رسید اما هنوز خیلی از سوالات وجود دارند که دانشمندان نتوانسته اند پاسخ درستی برای آنها بیابند. یکی از مهمترین این سوالات، سوالات مربوط به عالم خواب است که بشر با تمام کنجکاوی اش نتوانسته است به پاسخ درستی درباره آن برسد. هنوز هم وقتی از محققان خواب درباره این مقوله می پرسیم، به جز گفتن مسائل کلی، نمی ...
مسعود جهانی: بیش از 40 قطعه مگاهیت دارم که ایران را تکان داده است
به این عرصه چگونه بود؟ خانواده من با موسیقی مخالف بودند. من هم از کودکی درس خوان بودم و می خواستم وارد دانشگاه شوم و بعد از آن خودم موسیقی را ادامه دهم. درسم را خواندم و سال 85 دکترای داروسازی در اصفهان قبول شدم. از خانواده جدا شدم و به اصفهان رفتم و درس نخواندم! بعد ازدواج کردم و یک گروه موسیقی در دانشگاه تشکیل دادم. یک روز به من گفتند برای اینکه بتوانی در دانشگاه اجرا کنی، باید فیلم ...
حصار امنیت برای بوستان بی دفاع
راه آهن آمدم و دیدم بوستانی هست که افراد زیادی در آن استراحت می کنند. من هم چند دقیقه است داخل بوستان آمده ام و در موعد حرکت قطار به ایستگاه برمی گردم. او با اشاره به افرادی که سر و وضع نامرتبی دارند و با صدای بلند با هم حرف می زنند می افزاید: وقتی وارد بوستان شدم دیدم این معتادان در حال خرید و فروش موادمخدرند. فکر کردند من هم مواد می خواهم. وقتی جواب منفی دادم راهشان را گرفتند و رفتند. نمی دانم این ...
فصل آخر؛ تنهایی در سرای سالمندان/سالمندان را به خانه دلتنگی نفرستیم
میانسالی زیبا کرد و بدون هیچ گونه مشکل و ناراحتی آن را گذراند . آری تردیدی نیست جای امن و راحت برای سالمندان در خانه و قلب ماست، چراکه نگهداری از سالمندان، خانواده ای مهربان و امکانات می خواهد و شاید قدری صبوری و سعه صدر، چرا که دوران سالمندی شباهت های عجیبی به دوران کودکی ما دارد، با همان ناتوانی ها، ترس ها، دلهره ها و نیاز به مراقبت ها و البته با این تفاوت که با هر روز قد کشیدن کودک از ...
روایتی از اورژانس 115 بوشهر که ناجی زن باردار در جاده خلوت شد
: آن روز خوابیده بودم که با ناله های همسرم از خواب پریدم ساعت 2 بعدازظهر بود فهمیدم که دردهای زایمانی همسرم شروع شده است اما وقتی نگرانی همسرم را فهمیدم متوجه شدم اوضاع وخیم تر است. زبیده سابقه بیماری قلبی داشت و حالا نیز کیسه آب دور جنین پاره شده بود و این یعنی زودتر باید دست به کار شد وضعیت اورژانسی زبیده و بیماری قلبی او نگرانی حسین را دوچندان می کند. حسین می گوید: اعتمادی به حضور ...
حواست شش دانگ به من باشد
که می گوید: زنگ هفت و نیم می خورد، تو ده دقیقه به هشت می آیی، می گویم کجا بودی؟ می گویی خانم تازه هفت و بیست دقیقه است و ساعتت را هم خیلی جدی نگاه می کنی. حواست پرت است دخترجان! معلم ریاضی می گوید: این همه زحمت می کشی، می دانم بلدی، چرا وقت نوشتن جواب آخر دقت نمی کنی. مثلاً جواب را پیدا کردی که می شود 26، بعد می نویسی 62 . آخر 26 کجا و 62 کجا؟ می فهمم حواست نبوده درست بنویسی. اما خودت ...
شما سر جای خودتان هستید؟
سالاد سزار را روی میزها می گذارد برایم حرف می زند. در واقع دنبالش می دوم، اصلاً فرصت نمی شود چند دقیقه ای بنشینیم و حرف بزنیم: تصورم این بود که اگر کسب و کار خودم را داشته باشم راحت می نشینم یک گوشه و نگاه می کنم. حالا می بینی که خودم هم پا به پای بقیه کار می کنم. معلومه که دلم می خواست توی رشته خودم کار کنم، اما کار نبود. خودت بگو آخه کجای این مملکت به کسی که رشته جامعه شناسی خوانده کار میدن؟ چند ...
پس چی محرمانه نیست؟
هفته قبل یکی از رمزآلودترین چیزهایی که دنبالش بودم، هیچ اتفاقی براش نیفتاد و همچنان رمزآلود باقی موند. یه مدتی هست که سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات راه افتاده و من همیشه. خواب می دیدم یعنی حالا که این سامانه راه بیفته من می تونم بفهمم اون چیزهایی که شبیه منوی کبابی ها هست و وقتی توافق می کنن با خارجی ها به هم تحویل می دن، چی توش نوشته. بعد با خودم می گفتم بابا فری تو رو چه ...
حجت الاسلام نقویان: درباره حجاب باید کار فرهنگی می کردیم نه کار سرهنگی
باشد دنبال آن می رود. حضرت یوسف پیغمبر بود، می خواست از زندان آزاد شود، پادشاه به او گفت هر قسمتی را که می خواهی اداره کنی به ما بگو؛ به نظر ما پیغمبر باید وزیر فرهنگ باشد دیگر مثلا امور مسجد و فرهنگ را به پیغمبر بدهیم کار فرهنگی است؛ اما وزارت اقتصاد را می گیرد چون می داند چند روز دیگر مردم گرسنه می شوند، با تعبیر خواب متوجه قحطی شد و دانست دهان مردم باز می شود و گوش و چشم بسته می شود ...
سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)،مرد آسمانی مدینه،چشمه جود و سخاوت و دریای عمیق علوم لدنی+صوت
نمی گذشت، گفت که خاک یک عنصر نیست، بلکه متشکل از عناصر متعدد است. همین پسر بعد از این که خود شروع به تدریس کرد، عنصر دیگر را هم از لحاظ بسیط بودن تخطئه نمود و گفت: باد یک عنصر نیست، بلکه متشکل از چند عنصر است. اگر در مورد خاک می پذیرفتند که یک عنصر نیست و چند عنصر است، در مورد باد کسی از لحاظ این که یک عنصر است، تردید نداشت. (مغز متفکر جهان شیعه- مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ) ...
سیدصالحی: دو نفر باعث شدند من کفش هایم را بیاویزم!
در مربیگری حاضر می شوم و نمی گذارم حق کسی نادیده گرفته شود و با همان اعتقاداتی که داشتم در مربیگری نیز حاضر خواهم شد. همیشه در فوتبال صداقت و راستی داشتم و از خدا مدد گرفتم و در مربیگری نیز عزت و ذلت را دست خدا می دانم و از او مدد می گیرم. راضی ام به رضای خدا و عقده فوتبال بازی کردن نیز نداشتم و 10 دوره در آسیا بازی کردم و آقای گل این رقابت ها شدم اما هیچ وقت مجید جلالی و عبدالله ویسی را از یاد ...
علامه جلال الدین همایی: زیور دست جهان بودم، مرا نشناختند
آنکه نیروی جوانی استاد با تدریس متوالی روزانه در دبیرستان ها و کوشش مداوم شبانه در تحقیق و مطالعه از بین رفت؛ و نیز کمبود اهل علم در مباحث فرهنگ و تمدن و ادب و فلسفه ایران در دانشگاه احساس شد، استاد با همان سمت دبیری به دانشگاه فراخوانده شد، ولی چون او دکتر نبود و درجه دکتری نداشت، در این نظام (نظام درسی) فقط می توانست دبیر باشد! هرچند که در نظام علمی کهن، او می توانست همچون غزّالی و فخر رازی و ...
مشکلات رفتاری کودکان، چه باید کرد؟
رساندن به کودک دیگری است، با همان آرامش او را منع کرده و بگویید "این کار خطرناکه" و به طور موقت از روش محرومیت استفاده کنید که بسته به سن کودک از 30 ثانیه تا چند دقیقه می تواند باشد. مراقب تن صدای تان باشید، هیچ اشکالی ندارد اگر با تن صدا و لحن تان به کودک بفهمانید که از این کار او ناراحت شدید اما هرگز عصبانیت را در صدای تان نشان ندهید. اسباب بازی هایی که برای پرتاب کردن خطرناک هستند را ...
آیا قصورهای پزشکی، استثنا هستند؟
بیمارستان بود که گفت اگر آرامت می کند برو و یک کشیده محکم به صورت جراح مغز و اعصاب بزن. اما کار دیگری ازتو و از من بر نمی آید. آن موقع فرصت بیشتری برای این در و آن در زدن نداشتم. باید فقط متمرکز می شدم روی زندگی سه فرزندم که حالا باید به تنهایی بزرگشان می کردم. حال همان احساس قدیمی دوباره سراغ خودم هم آمده. باز از دکتر خواستم یکبار دیگر عکس ریه ام را مشاهده کند. اما او همان جواب را تکرار ...
این خانه دور است!/نگهداری 45 سالمند در مرکز شبانه روزی اعصاب و روان سالمندان لنجان
قالی را معطر کند. تو راه رفتی و با هر بار زمین خوردنت گل قلب من پرپر شد، تو بر روی سرزمین دلم قدم می گذاشتی اما هیچ وقت نفهمیدی! منتظر شدم تا بزرگ شوی، منتظر ماندم تا روزی سر سفره عقدت، عقده های انتظارم را با دانه های اشک پاک کنم. من همیشه در انتظار بودم و امروز هم منتظرم امروز در خانه ای که متعلق به من نیست چشم به در دوخته ام تا به دیدنم بیایی! اما نمی دانم که کدام زنگ خانه سالمندان با انگشتان ...
برای انتخاب ظریف و لاریجانی استخاره می کنم
؟ نه هرگز در عمرم نگرفته ام. البته در زمانی که سفیر بودم به دلاری حقوق می گرفتم حدود 3 هزار دلار. - چند فرزند دارید؟ 6 فرزند دارم. 2 فرزند اولم دختر هستند که دارای فوق لیسانس هستند. یکی در شهید بخشی در دانشگاه داروسازی کار می کند. یکی از آنها نیز در یک شرکت معماری کار می کند. یک پسرم در یکی از زیرمجموعه های وزارت دفاع کار می کند. پسرم دیگرم تازه دارد لیسانس کامپیوتر می گیرد. یک دخترم ...
این جانباز را شناسایی کنید!
. همان نیم تنه پائینم را برد بالا و کوبید زمین. درد خیلی شدیدی احساس کردم. بدنم تیری کشید و بدنم جمع شد و حس کردم خیلی کوچک شدم. بعد یکدفعه باز شد. من گفتم آخیش! راحت شدم. چه خوب شد، هیچیم نشد. نارنجک صوتی بوده. ما چون بدنمان گرم بود، متوجه نشدیم که ترکش ها را خورده ایم. دیگر دردی هم حس نمی کردم. چند دقیقه ای که گذشت،داشتم به همان حالت درازکشیده تیراندازی می کردم که دیدم چشمانم تار می بیند ...
پایان بی قراری ها پس از 31 سال
بعد از شهادت علی اکبر شبی پسر آخرم اکبر خیلی گریه می کرد، به همراه اکبر بقیه بچه ها هم گریه می کردند، خیلی خسته شده بودم، بچه را زدم گفتم: من که مُردم، بابات هم که رفت، تو چرا داری جون منو می گیری؟ خوابیدم. در عالم خواب دیدم علی اکبر به من می گه: من نرفتم، بلکه همیشه پیش شما هستم، دل بچه درد می کنه، پاشو یه نبات درست کن بچه بخوره، در همین حین احساس کردم بلند شدم و نبات درست کردم و دارم به ...
بحران خشونت در جامعه ایران در میزگرد شفقنا: در مرز فاجعه ایم/ گفت وگو را به فرهنگ تبدیل کنیم/ موازین ...
تواند هنوز محاکمه نشده کتک کاری کند ما می بینیم کوچک ترین موردی از فرد می بینند از همان شروع خشونت اعمال می شود تا محاکمه کنند. این خلاف این هست. انسان زنده در هر شرایطی که باشد نیاز به حرمت دارد. اگر خلافی هم مرتکب شده قانون است که او را در یک دادگاه منصفانه محاکمه و مجازات می کند. این را باید بپذیریم. بعد فرهنگ دموکراتیک در سطح خرد که خانواده باشد باید آنجا نهادینه بشود، مسئله ی دیگر هم هست ما باید ...
تجربه روزمره کارگران میادین میوه و تره بار در شهر تهران
چندانی نسبت به شرایط زندگی خود نداشته و هرگونه احساس تعلقی را کنار گذاشته اند و اضطراب و استرس دایمی در زندگی روزمره، آنها را رها نمی کند: همیشه آخر روز کاری از این که مجبورم فردا هم با کلی آدم جورواجور سروکله بزنم تمام بدنم می لرزد. می دانم که کار دیگری نمی توانم بکنم. واقعا اگر جایی داشتم هیچ وقت حاضر نمی شدم حتی یک روز هم این جا بمانم. ولی انگار باید سوخت و ساخت. با نگاه دقیق تر به ...