سایر منابع:
سایر خبرها
تجارت مرگ با ضایعات جنگ/چاشنی مین جنگی دانه ای 5 هزار تومان
.... درجا کشته شد. سه چهار سالی هست که شهید حساب اش کرده اند. من خودم سال 83 روی مین رفتم. داشتم روی زمین کار می کردم. همین جا زمین کشاورزی مان بود. گندم درو می کردم که مین منفجر شد. جای خالی چند انگشت قطع شده در دست امیر روی دکمه پیراهن چهارخانه به چشم می آید. او یک پا، یک چشم و یک گوش اش را هم روی مین جا گذاشته. همان لحظه ای که به قول خودش یکهو به هوا رفت و دیگر هیچ چیز بعد از آن مثل ...
پورشه کاین دارم ولی در دوران وزارتم ثانیه ای پشت آن ننشستم/ علاقه ندارم در دولت دوازدهم باشم/ نه اصلاح ...
آنهاست مایه می گذارند، کجاست، سوابق هر کدام را بررسی کنند. بعد هم می خواهند بگویند اینها به فکر محرومان نیستند، ما به فکر محرومان هستیم؛ آن هم با آن کارنامه ای که واقعا روزبه روز کشور را به سمت پرتگاه و مردم را به سمت فقر و تهیدستی بیشتر رهنمون کرد. در صحبت تان گفتید که شما را یعنی دولت را متهم می کنند به سکولاریسم و غرب گرایی و اشرافی گری. منتقدان می گویند که دکتر هاشمی خیلی پول دار ...
ناپدید شدن کودکان در ایران
توزیع مواد مخدر می شود و درنهایت در نوجوانی سر از زندان درمی آورد. یکی از زیان بار ترین مشاغل کار کودک، کاری است که بچه ها در زمینه حمل ونقل موادمخدر انجام می دهند. موضوعی که کمتر درباره آن صحبت می شود و خیلی هم معمول است. خیلی از این بهره کشی ها در خود خانواده رخ می دهد. نمونه آن جاسازی مواد مخدر از سوی مادر در لباس های زیر کودک است که او را دچار انواع آسیب ها می کند. لازم است قوانین گسترده تری برای ...
نزول و شیشه زندگی ام را تباه کرد
وسیله ای دارم که می خواهم دور بیندازم. با طلاهای سرقتی چه کار کردی؟ بخشی از آن را به مبلغ 35 میلیون تومان فروختم و با آن یک دستگاه پژو خریدم. چطور دستگیر شدی؟ هنگام خرید پژو، همه پول را نداده بودم. روز دستگیری برای پرداخت دو میلیون تومان مابقی به نمایشگاه ماشین رفته بودم که ماموران سر رسیدند و دستگیرم کردند. از قتلی که مرتکب شدی پشیمانی؟ من مرگ خودم را می خواهم. تا زمان حادثه، حتی فیلم جنایی هم نگاه نکرده بودم، چون از خونریزی هایش می ترسیدم، اما حالا مرتکب قتل شده ام. ...
وزیر بهداشت: پرادو زود چپ می کرد پورشه خریدم!
انجام می دهد، بیشترین توجیه را دارد. فرض کنید الان به سال 92 برگردیم. دولت روحانی تازه انتخاب شده و برای کابینه با شما صحبت می شود. با وضعیتی که در این چهارسال تجربه شد، آیا دوباره وزارت را قبول می کنید؟ پاسخش خیلی سخت است. به خاطر همین حملات می گویید؟ اگر بخواهم به خودم و خانواده ام و منافع شخصی فکر نکنم، بله حتما جواب مثبت خواهم داد. به خاطر اینکه ...
"پرستوها" به "آشیانه" بازگشتند؛ پایان فراغ 33 ساله 3 شهید دفاع مقدس/ بغض چندین ساله شکسته شد
مشهد برگشت همسرش را عقد کرد و بعد از 10 روز هم مجدد به جبهه رفت و دیگر برنگشت. وی در بیان خاطراتی از برادرش عنوان می کند: روز آخری که رفت؛ سرش ترکش خورده بود و هنوز آثار چسب زخم روی سرش بود؛ خودم را به حیات خانه رساندم که با او خداحافظی کنم، دست تکان داد و گفت من که هر روز در رفت و آمد هستم و بازمی گردم و آخرین دفعه ای که رفت برای خداحافظی به او نرسیدم. مجید همیشه از شهادت صحبت می کرد و ...
ذره بین
قاضی شعبه 101 دادگاه بخش آفتاب وارد عمل شده تا راز این جنایت خونین را فاش کنند. مأموران در تحقیقات ابتدایی برادر قربانی جنایت را مورد تحقیق قرار دادند که گفت: شب حادثه با برادرم در خیابان ولیعصر منطقه مرتضی گرد بودیم که چند جوان سوار بر موتور جلوی راهمان را بستند و قصد زورگیری و سرقت از ما را داشتند. برادرم در برابر آنها مقاومت کرد که در این درگیری برادرم هدف ضربات چاقو قرار گرفت. زورگیران نیز ...
ماجرای پورشه سواری وزیر بهداشت از زبان خودش
بخواهم بگویم، خودم هم نمی دانم، چون با عقل و منطق جور درنمی آید که کسی علاقه مند به کشورش و به انقلاب باشد، وفادار به امام و رهبری و پاسدار خون شهدا باشد و بعد چنین رفتارهایی را با او و کسانی که به میدان آمدند و در کارزار سخت باید حمایت شوند، بکنند. حملاتشان هم اصلا منحصر به فرد نیست، به کلیت دولت است. وقتی با رئیس جمهور که هم قانونا و هم شرعا و منطقا، نفر دوم کشور است، رفتارهای سخیفی را می بینیم ...
افسانه دختر زیبایی بود او را در پارک ملت دیدم و به خانه ام بردم / نمی دانستم او تحت تعقیب است تا اینکه ...
آن افسانه به من اعتماد کرد و با چشمانی گریان گفت: اهل سیستان و بلوچستان هستم و برای زیارت به مشهد آمده ام ولی جایی برای اقامت چند روزه ندارم، پرسیدم اگر مدرک شناسایی داری می توانی در یک هتل اقامت کنی! او گفت مدرک شناسایی دارم ولی پول کافی ندارم تا در هتل ساکن شوم، این بود که در همان لحظه دلم به حال آن دختر سوخت و افکار زیادی به ذهنم خطور کرد. با خودم می اندیشیدم اگر این دختر در این شهر تنها رها ...
زن شوهردار ناچار بود هر 10 روز یک بار برای ارتباط سیاه به خانه ناصر برود!
اینکه موجب جوش خوردن یک وصلت شده بودم در پوست خودم نمی گنجیدم تا اینکه آن روز لعنتی فرا رسید. نمی دانم مسیر را چگونه طی کردم. تا چشم باز کردم خودم را مقابل خانۀ آن ها دیدم. زنگ آیفون را زدم و بعد از مدتی کوتاه ناصر پاسخ داد و از من خواست وارد خانه شوم. پله ها را به آرامی بالا رفتم و وارد پذیرایی خانه شان شدم. سکوت حاکم در فضای پذیرایی و دیگر اتاق های خانه حاکی از آن بود که غیر ناصر و من شخصی در ...
دست های زخمی زنان نان آور
نگاه سیما 21 ساله، ساکن روستای سیمون تند و تند بامیه می چیند. حرف زدن هم از سرعتش کم نمی کند. بامیه ها را می ریزد توی سبدی که به کمرش بسته. گاه می ایستد وعرق از پیشانی اش می گیرد و می گوید: بامیه تا ریزه به درد می خوره، درشت که بشه، دیگه کسی طالبش نیست. این بوته ها خار داره و زبره، دست بزنی تا چند روز دستت می سوزه هاجر 60 ساله، در نظام آباد اسلامشهر زندگی می کند. از 5 صبح ...
دست های زخمی زنان نان آور
سلامانه : سیما 21 ساله، ساکن روستای سیمون تند و تند بامیه می چیند. حرف زدن هم از سرعتش کم نمی کند. بامیه ها را می ریزد توی سبدی که به کمرش بسته. گاه می ایستد وعرق از پیشانی اش می گیرد و می گوید: بامیه تا ریزه به درد می خوره، درشت که بشه، دیگه کسی طالبش نیست. این بوته ها خار داره و زبره، دست بزنی تا چند روز دستت می سوزه، هاجر 60 ساله، در نظام آباد اسلامشهر زندگی می کند. ایران نوشت: از 5 ...
رویش در صف؛ ریزش در ستاد/ حزب اللّابی ها باید از انقلاب اسلامی، ویروس زدایی شوند
ماند یک سری مباحث ژورنالیستی سطحی سیاسی و صبح تا شب توی تلگرام داریم می چرخیم و اراجیف به همدیگر فوروارد می کنیم. در همین یکی دو هفته اخیر ببینید چند بار ذهن ما را همین جوری با همین بازیهای سیاسی و تبلیعاتی بالا و پایین بردند در گیر کردند یک موضوع می آید تا دو سه روز دغدغه ذهنی من و شما هست باز کنار می رود و دوباره موضوع بعدی همین جور موضوع بعد موضوع بعد و... شده ایم خس هایی بر امواج ...
داستان تلخ پسری که در 15 سالگی قاتل شد / او را کمک کنید
به گزارش گروه حدود دو سال پیش بود که با علیرضا آشنا شدم، برای تهیه گزارش مراسم شب قدر در کانون اصلاح و تربیت به شهر زیبا رفته بودم، شهری که در انتهای آن و پشت دیوارهای بلند ساختمان کانون، نوجوانان و جوانانی را می بینی که زیر بار تجربه های زودهنگام و تلخ زندگی شان استخوان ترکانده اند و وقتی پای حرف هایشان می نشینی آنقدر عمیق و جدی و تلخ حرف می زنند که باور نمی کنی 16 یا 17 ساله باشند. علیرضا ...
30 تیر؛ آوردگاهی تاریخی برای ملت
آمدند و مردم را به تظاهرات روز بعد در برابر مجلس فراخواندند. آیت الله کاشانی نیز در نامه ای، حسین علاء، (وزیر دربار) را تهدید کرد اگر قوام تا 24 ساعت دیگر برکنار نشود لبه تیز انقلاب را متوجه دربار خواهد کرد. حسن ارسنجانی از محارم قوام، به نقل از او در کتابش می نویسد: دستور دادم ابوالقاسم کاشانی را شهربانی توقیف کند. امروز او را توقیف خواهند کرد و شما خواهید دید چه تأثیری در اوضاع می کند ...
خودشان از همه ریاکارترند/ آیا شما پورشه دارید؟
هر فرد مشهوری که سروکارش به بیمارستان می افتاد و از آن سو بحث میزان سرمایه ای که دارد و همچنین حملات و انتقاداتی که در رسانه های منتقد و مخالف دولت، شبانه روز نثار او می شود، باعث شده نام قاضی زاده هاشمی هر روز به دلیلی در رسانه ها و اخبار روی پرده و پشت پرده باشد. برای انجام گفت وگو پیرامون همین موضوعات و مسائلی دیگر، صبح روز گذشته، جمعه سی ام تیر 96، در دفتر کارش در طبقه شانزدهم ساختمان وزارت ...
در چهارمین جلسه دادگاه متهم فساد نفتی چه گذشت/ پای رستم قاسمی به پرونده مجرم نفتی باز شد
خواستم خیانت کنم به ایران نمی آمدم. قاضی مقیسه خطاب به وی گفت: تو می گویی از قصد زنجانی اطلاع نداشتی، اما در پرونده ادعا کردی به بابک گفتم شرکت نفت پولش را می خواهد؟ متهم پاسخ داد: آن موقع اواخر کار بود، من وظیفه خودم را انجام دادم. قاضی گفت: چه وظیفه ای؟ می گفتی تعهد کردی پول نفت را برگردانی. متهم نیز پاسخ داد: زمانی که این اتفاق افتاد و من تذکر دادم ...
در چهارمین جلسه دادگاه متهم فساد نفتی چه گذشت/ پای رستم قاسمی به پرونده مجرم نفتی باز شد
خواهد؟ متهم پاسخ داد: آن موقع اواخر کار بود، من وظیفه خودم را انجام دادم. قاضی گفت: چه وظیفه ای؟ می گفتی تعهد کردی پول نفت را برگردانی. متهم نیز پاسخ داد: زمانی که این اتفاق افتاد و من تذکر دادم اوایل مشکلات با فال بود. حتی در زندان هم قسم جلاله می خورد که من پول دارم، این ها را که خودش می گوید پول دارد که به من ارتباطی ندارد. در صفحه 76 دادنامه آمده آقای ج-س ادعا ...
خاطرات شنیدنی مجید انتظامی از 40 سال پیش/ از هم خانه شدن با احمدرضا احمدی تا همکاری با مسعود کیمایی
ارکستر سمفونیک به ما می داد سه هزار تومان بود و کفاف مخارجم را نمی داد. کارهای مختلفی می کردم از مسافرکشی بگیرید و بروید جلو و اصلا این طور نبود که فکر کنید خیلی راحت تصمیم گرفتم آهنگساز بشوم و شدم. خسته شده بودم، بریده بودم و نمی دانستم چه باید بکنم، موسیقی خوانده بودم اما داشتم از کارهای متفرقه پول درمی آوردم. یک روز رفتم دیدن احمدرضا احمدی که آن موقع رئیس واحد موسیقی کانون پرورش فکری ...
13 سال زندگی زمینی داشتیم و 34 سال زندگی آسمانی
سال چشم انتظاری می گوید. شما بعد از 34 سال از سرنوشت عزیزتان با خبر می شدید، چه واکنشی داشتید بعد از شنیدن این خبر؟ شاید تا چند روز پیش که سردار باقر زاده با ما تماس گرفت و خبر تشخیص هویت پیکر ایشان را به ما داد، بچه ها شهادت پدر را باور نداشتند. من به بچه ها گفتم همه جا تصمیم گیرنده خودش بود. از وقتی گمنام شد گفتیم خواسته خودش است. الان هم که آمده خواسته خودش بود که به نام شهید ...
گود زورخانه شهدای بزرگی را تربیت کرد
ولیان و مرحوم شاه وردی این ورزش را یاد گرفتم. چند ساله بودید جبهه رفتید؟ 13 یا 14 ساله بودم وارد جبهه شدم، سن کمی داشتم. با این سن کم، چطور به جبهه اعزام شدید؟ ما هم مثل بقیه یاد گرفته بودیم شناسنامه را دست کاری کنیم، با توجه به اینکه اندام درشتی داشتم یه جورهایی کلک زدیم و عازم جبهه شدیم. چند بار به جبهه اعزام و در کدام عملیات جانباز شدید؟ سه دوره سال های 63 تا ...
کلاهبرداری میلیاردی از کنجکاوی مردم
به گزارش قدس آنلاین ، از زمانی که به جرم خرید و فروش مواد مخدر زندانی شدم، دیگر دست و دلم به کار نمی رفت، از اینکه می دیدم سن و سالی از من گذشته و در مقابل مردهای فامیل نتوانسته بودم، گلیم خودم را از آب بیرون بکشم و برای خود کار و کاسبی راه بیندازم و از خجالت پدر و مادر پیرم در بیایم، احساس خوبی نداشتم، روزهایم را در دورهمی های دوستانه می گذراندم و برای اینکه خیال خودم را راحت کنم، هر از چندگاهی ...
گفت وگو با مجید تفرشی درباره اسناد آمریکا از کودتای 28 مرداد
ایران شناسی در وین از او پرسیدم که شما به عنوان یک استاد محترم و برجسته در مقاله تان می گویید که سیا به کاشانی 10 هزار دلار پول داده است و من این را از یک افسر بازنشسته سیا که نمی توانم اسمش را بگویم، شنیده ام و نمی توانم منبعم را فاش کنم. شما اگر این حرف را بدون ارائه سند مشخص و قابل ردیابی راجع به یک شخصیت امریکایی گفته بودید، حتماً اعتبار و کارتان را از دست می دادید و به زندان می افتادید، زیرا ...
ادعایی درباره قتل تکان دهنده یک کودک در تهران /پدری برای گرفتن دیه کودکش را زیر ماشین انداخت
ثابت کنم. همان موقع به محل تصادف رفتم و متوجه شدم دوربین بانک و طلافروشی در همان محل، به شکلی قرار داده شده که به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط کرده است. روز شنبه دوباره به همان مکان رفتم و برای گرفتن حکم بررسی دوربین بانک به دادگاه رفتم. حکم را گرفتم و دوباره به بانک رفتم. در بانک فیلم را دیدم و بعد آن را برای ارایه به دادگاه بردم. همانجا بود که مشخص شد ادعای من درست است و بازپرس پرونده هم مطمئن ...
آرامشی که از آرامستان گرفته شده است
از خاک سرد برآوردند و گورخوابی برای مدتی سوژه ای برای اظهار نظرهای بدون عمل مسئولان شدند و البته گزکی به دست رسانه های بیگانه تا برای چند روزی در لیست مشکلات قابل نقد خود به آن بپردازند. سرمای سال گذشته برخی بی خانمان ها را به گرم خانه ها و عده ای را نیز به زیر گورها کشاند و بحث های داغ آن روزها، برخی را فقط به اظهار نظر و البته بعضی از مردم خیر را به توجه و تلاش در راستای کمک به ...
پول زیر سنگ
با کمری تاخورده روی پاهایش می ایستد. کارو 28 سال دارد اما خطوط صورتش او را مردی 40 ساله نشان می دهد: بعد از گرفتن دیپلم برای امرار معاش مشغول کولبری شدم. یک سال پس از آن در رشته حقوق قبول شدم و به دانشگاه رفتم. زمانی که دانشجو بودم معمولا آخر هفته ها کولبری می کردم تا هزینه های تحصیلم را تامین کنم. تعداد افرادی که با مدرک لیسانس کولبری می کنند بسیار زیاد است. من افرادی را می شناسم که به دلیل نبود ...
زن جوان مطلقه گرفتار زورگیری و آزار وحشیانه ی خواستگار شد
بودم نزد عمویم رفتم و گریه کنان گفتم دیگر به آن خانه برنمی گردم. خلاصه بعد از یک سال دوندگی حکم طلاق جاری شد و من در حالی که احساس آزادی می کردم عازم مشهد شدم تا به طور مستقل زندگی کنم. حدود دو سال بعد که مشغول به کار بودم با پسر جوانی در خیابان آشنا شدم. مدتی از طریق تلفن و پیامک با هم درارتباط بودیم تا این که موضوع ازدواج به میان آمد و ما یکدیگر را ملاقات کردیم. در یکی از ...
حیله دختر و پسر جوان برای سرقت از مادربزرگ ها
پدرم کار می کردم. من آنجا ماهانه 800 هزار تومان پول می گرفتم. به خاطر خرید خودرو 50میلیون تومان بدهکار بودم. باید هر ماه دو میلیون تومان قسط می دادم که بعد از چند ماه نتوانستم اقساطم را بدهم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از راه دزدی پول موردنیاز را جمع کنم. قبلا دزدی کرده بودی؟ شیوه دزدی را از دوستم علی که سارقی سابقه دار بود و مدتی به اتهام سرقت طلای زنان به زندان افتاده بود، یاد ...
مرعوب عادات جاری در جامعه نشوید
خانواده است. اینجا جای من است. مملکت من است. من اینجا زحمت کشیدم و شدم مترجم، نویسنده و گالری دار. از منظر خودم، من فکر می کنم خدمتی به فرهنگ وهنر ایران تا آنجا که توانسته ام کرده ام. این جریان قبل از من توسط برادرم و پیش از او به دست پدرم اتفاق افتاده و شوهرم هم این کار را کرده است. ما نسل درنسل کار کردیم و زحمتکش بودیم. این به فرهنگ خانواده برمی گردد. نباید این تصور اتفاق بیفتد که من ...
من اصلا اصلاحات را قبول ندارم/ بعد از ماجرای خانه نشینی، رابطه ام با احمدی نژاد قطع شد
.... بعد برای وزرا هم که درس اخلاق گذاشتیم، ایشان گفتند خانم ها هم احساس نیاز می کنند دو هفته یک بار برای خانم های وزرا هم یک جلسه می رفتم. *در دولت شاگردهای خوبی داشتید؟ خیلی خوب بودند. بحث ها بحث های زنده ای بود. البته برای خودم هم فوق العاده بهتر از همه بود. *می گویید در کلاس اخلاق شاگردهای خوبی داشتید ولی بی اخلاقی بعضی از شاگردهای تان بعدها ثابت شد! ...