سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل بنیتای 8ماهه، سارقی با 130 شاکی!
از خانه بیرون آمد و خودش را روی کاپوت انداخت. همان طور تا وسط کوچه رفتم اما برف پاک کن شکست ومرد جوان روی زمین افتاد. دنده عقب گرفته بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس ...
قتل دختر 8 ساله به خاطر بدهی پدر به مرد جنایتکار در شهریار
حالی دیدند که مقابل در حیاط خانه افتاده بود. این کودک ساعاتی بعد به دلیل شدت خونریزی در بیمارستان تسلیم مرگ شد.والدین دختر کشته شده برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران احضار شدند. مادر ایرانی سمیرا به افسر تحقیق گفت: من و شوهرم در خانه بودیم که دخترم برای خرید خوراکی پول گرفت و رفت. دقایقی از رفتن او نگذشته بود که صدای باز و بسته شدن در حیاط آمد و بعد صدای ناله ...
جنایت از زبان زن شوهرداری که در خانه فساد کار می کرد
چکش ضربه هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه بیرون آمدیم. من به افغانستان رفتم و ازدواج کردم. اما وقتی با زنم بعد از هفت ماه وارد ایران شدیم پلیس مرا دستگیر کرد و همسرم که از این اتفاق ترسیده بود فرزندم را سقط کرد. چرا سعی نکردی به پلیس خبر بدهی وخودت وارد ماجرا شدی؟ نمی دانم. آنقدر ناراحت وعصبانی بودم وخونم به جوش آمده بود که تصمیم گرفتم خودم این کار را انجام بدهم. آنها ...
سه روایت زنانه از ایدز
اصلا خانواده ای ندارم و این موضوع را هم به هیچ کس نگفتم. فقط میان خودم و شوهرم است. بچه هایم هم نمی دانند، چون شکست می خورند. دخترم 14 سالش است و ازدواج کرده، چون می دانستم او هم شکست می خورد، چیزی نگفتم. حتی بعدا هم به آنها نمی گویم، می خواهم زندگی کنند. نمی توانم ببینم که دارند با من می سوزند. مریم از همان ابتدا پذیرفته که بیمار است و باید با آن زندگی کند و می گوید: این موضوع را پذیرفتم ...
ردپای بابک زنجانی در تصاحب فروشگاه های کتاب!
شدم و نخستین فرزند خانواده بودم. مادرم، زمانی که یازده سال داشتم، فوت شد. اما پدرم به شغل کلاهدوزی در خیابان لاله زار مشغول بود و تا پایان عمر این شغل را ادامه داد. بعد از درگذشت مادرم، نوه دختری ملاعلی کنی، به نام آمنه که دختر خاله مادرم بود و 22 ساله سن داشت، سرپرستی ما را به عهده گرفت که کار بسیار دشواری بود و در زندگی ما زحمت بسیاری کشید. وی افزود: بعد از اتمام هنرستان فنی، به دلیل ...
قاتل بنیتا، سارقی با 130 شاکی
رفتم اما برف پاک کن شکست ومرد جوان روی زمین افتاد. دنده عقب گرفته بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط ...
پیش شرط هایی که قبل از ازدواج به دردتان می خورد
و آمدهاست که افراد به چهره واقعی همدیگر پی می برند. دوره آشنایی حداقل باید 6 ماه باشد و گاهی لازم است حتی به یک سال برسد. نحوه نشست و برخاست فرد، نحوه عصبانی و خوشحال شدن او، هیجانات و... در برخوردهای ساده و ناگهانی دیده می شود. وقتی فرد زود از کوره درمی رود، آن را با خود به مکان دیگری هم انتقال می دهد. اصل مهمی که همه خانواده ها باید به آن دقت کنند، روابط عاطفی خوب بین پدر و مادر فرد ...
شوخی جالب رهبر انقلاب با فرزندان هاشمی
هاشمی همچنین در پاسخ به این سوال که گفته بودند نمی توانید برای برادرها و خواهرهایتان بزرگتری کنید که اگر می توانستید قطعا اجازه نمی دادید خیلی از این کارها را بکنند، گفت: بله این را گفتند. اخیرا بعد از فوت ابوی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و به ایشان گفتم برای من و خواهرها و برادرهایم پدری کنید. ما هم قول می دهیم به حرف شما گوش دهیم. رهبر انقلاب هم گفتند این ها حرف پدر خودشان را گوش نمی دهند، می خواهند حرف من را گوش بدهند. من هم گفتم قول می دهند حرف شما را گوش کنند. ...
همسر شهید: وحید جهاد را به حضور در مراسم ازدواج خواهرش ترجیح داد
جهیزیه نمی دهند، همه وسایل را از اول باید یا عروس و داماد باید خودشان بخرند و یا از کهنه ها و قدیمی های دوست و آشنا استفاده کنند.) دو سه روز بعد پدر زن و مادر زن وحید از تبریز به بندر عباس می روند. زودپز نداشتند تا برایشان غذا درست کنند، مادر خانمش با تعجب می گوید: جهیزیه ات که زودپز بود آن را بیاور تا غذا درست کنیم. همسر وحید می گوید: وحید نصف وسایل را جمع کرد و به دوستش که تازه ازدواج کرده داد ...
مسعود کیمیایی؛ خسته از اضطراب و التهاب و غیرمنتظره ها
ام بود که پدرم ورشکست شده بود. خانه و خواهر و مادر و برادرم را یادم است و پدر را که نشسته بود و به مادرم گفت که ورشکست شده. وقتی مادر از اتاق رفت و حواس ما که پرت شد، ناگهان لرزیدن شانه های پدرم را دیدم. فاجعه آن بود. فاجعه گریه آن مرد بود؛ و از آن بود که فهمیدم در زندگی ام باید پول در بیاورم؛ از این است که من خیلی برایم آن لحظه ای که مرد گریه می کند، مهم است. ... و فاجعه پایانی فیلم ...
بیگلری: دوست نداشتم فیلم آموزشی بسازم/ درام پردازی برایم جذاب بود
ناهید برای ناصر و خسرو در جایگاه مادر هستند. او ادامه داد:چیزی که در این میان اهمیت داشت حضور فردی است که غایب است اما حضورش در زندگی این خانواده محسوس است،پدری که دیگر در میان انها نیست اما نشانه های این پدر در زندگی انها حس می شود. در ادامه این جلسه رضا شهلا گفت:در این فیلم از المان های اتاق ناصر هم می توان متوجه شد که بر روی غیر قابل تحمل بودن او تاکید می شود.در جایی از فیلم ...
شهردار آینده تهران نباید به فکر ریاست جمهوری باشد / فساد گسترده ای در شهرداری وجود دارد
مادر بودم و پدر وقتی آمد من دویدم به بغل پدر و دیگر از بغل ایشان پائین نمی آمدم. عناصر ساواک سعی بر جدا کردن ما داشتند. این اتفاق نمی افتاد و این باعث شد هم آنها گریه می کردند و هم حاج آقا گریه می کردند و هم ما گریه کردیم. درگیری کارهای انقلابی نشدید؟ نمی توان گفت درگیر نبودیم. از سال 1354 حاج آقا زندان طولانی رفتند و من آن زمان 14 ساله بودم. به یک سبکی مسئولیت خانه گردن من هم ...
گزارشی تکاندهنده از خانه بنیتا بعد از بنیتا + عکس
...> خانواده بنیتا برای پیدا کردن دخترشان حتی نزد رمال هم رفته بودند. زن رمال هم با دیدن چهره به هم ریخته پدر و مادر جوان، پول هنگفتی از آنها گرفت و گفت: بچه صحیح و سالم است و تا چند روز دیگر برمی گردد. اما وقتی بچه پیدا شد باید اسمش را عوض کنید. حالا البته بچه پیدا شده اما نه آنطور که زن رمال گفته بود. یکی از اقوام بنیتا از ناراحتی فریاد می زد و شماره ای را می گرفت. از حرف هایش مشخص بود زن رمال آن ...
جنبه های مثبت و منفی خانه داری از نگاه زنان خانه دار/ استراتژی های زنان در جهت ارتقاء کیفیت زندگی خود
دار به ارمغان می آورد. بنفشه 32 ساله، دیپلمه و دارای یک فرزند معتقد است: برای یک زن خونه دار بهترین چیز آرامشه. این که تو خونه اونو قبول داشته باشن. تمام انرژی من رو شوهرم و مادر شوهرم اول زندگی گرفتن، اذیتم می کردن ولی من دوست داشتم آرامش داشته باشم... . هنجاری شدن خانه داری بسیاری از زنان نیز به این امر اذعان دارند که وظیفه اول زن خانه داری است. نسرین 58 ساله، دارای ...
انقراض نسل خواهر و برادرشوهر در آینده ای نزدیک!
جمعیت کشور به سمت سالمندی رو به حرکت است و با این وجود آمار ولادت ها هر سال نسبت به سال دیگر کاهش یافته و با افزایش سن ازدواج جوانان و تشکیل خانواده دیرهنگام، زنان به علت از دست رفتن فرصت بهترین زمان بارداری تنها به داشتن یک فرزند بسنده می کنند. در حال حاضر برخی از بانوان در کنار شغل خانه داری، همزمان به ادامه تحصیل و اشتغال نیز می پردازند که این امر موجب سربار بودن فرزندان به دوش آنها می ...
من را اعدام کنید
آگاهی تهران در خانه بنیتا حضور دارد و درباره روند پرونده حادثه مرگبار به خانواده داغدار گزارش می دهد. پدر، مادر و مادر بزرگ بنیتا با چشمانی گریان از سردار محمدیان درخواست دارند تا قاتلان نوزاد خود را ببینند، اما توصیه می شود که آنها در زمان بازسازی صحنه در خانه بمانند. سرهنگ مکرم معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ هم در حال بررسی محل بازسازی صحنه حادثه است. ...
شهیدی که هیچ چیز کم نداشت جز نوش شهد وصال
گروه مقاومت: فاش نیوز - مصاحبه با خانواده شهید مدافع حرم حسین معز غلامی : بسیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانی اش، از نجابت دستان آسمانی اش، از همه محبت های بی منتش اما نگفتیم آن که عزیزکرده سال های جوانی اش را به مسلخ عشق می فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می شود جوان رعنا قامتت را، پاره جگرت را به میان آتش بفرستی، بی خیال روزگار را سپری کنی . مادر که باشی انگار تکه ای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظه هایش را پیشت ...
ابتلای خانم بازیگر معروف به بیماری خاص
، اعلام کرد که برنامه ای برای ساخت فیلمی تازه ندارد. او در این باره گفت: قصد دارم بیشتر به خانه و خانواده ام برسم. به درخواست فرزندانم قصد دارم کلاس آشپزی بروم. هر شب با این فکر به خواب می روم که آیا امروز مادر خوبی بودم یا نه؟ منبع:خبرآنلاین
هر صبح رو به آیینه لبخند بزنیم
...، دعوتش می کردیم. بیانی شیرین و قلبی مهربان داشت. هر زمان به او نگاه می کردم آرزو داشتم شبیه او باشم. بعد از این که مادربزرگم فوت کرد همیشه دنبال نشانه ها و راه هایی بودم که مرا شبیه او کند. لبخند بزنم و خوش اخلاق باشم. همیشه از خودم می پرسیدم، مادربزرگم از چه چشمه ای سیراب می شود که این همه رهاست. پس باز هم به خانواده بر می گردد؛ این که در خانواده شما مادربزرگی بوده که برای شما الگو ...
گفت وگو با شانون لی ؛ تنها بازمانده ی بروس لی بزرگ
بروس لی صحبت می کنید، این شائبه به وجود می آید که هیچ کس در دنیا بهتر از بروس لی نبوده و نخواهد بود. واقعا در تمام سال های بعد از درگذشت او به هیچ شخصی که بتواند به شمایل هنری و ورزشی پدر شما نزدیک شود، برنخوردید؟ خب راستش این طوری ها هم نیست. قطعا چیزهایی در رزمی کاران مختلف وجود دارد که مرا به یاد پدرم بیندازد. حسی که باعث شود پس از تماشای توانمندی ها و مبارزاتشان مثل یک طرفدار ساده مشتاق ...
دشت بیست سال خدمتم علی بود
، می گوید: همیشه به من می گفت رئیس؛ هیچ وقت من رو به اسم کوچک صدا نمی کرد! باتوجه به اینکه چهار پنج سالی ازش بزرگ تر بودم، به همین واسطه یک حرف شنویی خاصی از من داشت؛ اما تنها حرفی که از من نشنید این بود که من خیلی بهش اصرار کردم که نرو! برخلاف آن چیزی که خودش می خواست. علی پدر چهار بچه بود. سه تا پسر و یک دختر. داشتن بچه کوچک اصرار محمد باقر به علی برای نرفتن بود. محمد باقر خودش فرزند شهید است، اما ...
بازیگر سرشناس ایرانی ربوده شد
بازیگر معروف طنز در جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی - مستشار دادگاه - برگزار شد به عنوان شاکی پای میز محاکمه گفت: چهار سال پیش 85 سکه طلا را به جای بدهکاری پدرم به او قرض دادم اما وقتی ازدواج کردم و از پدرم خواستم که طلبم را پس دهد او و دایی ام نقشه کشیدند و مرا به زور سوار خودرو کردند و به کمپ ترک اعتیاد بردند اما چند روز بعد من از کمپ بیرون آمدم و از آنها به ...
مردی با دو چهره ماندگار
. همه این عوامل دست به دست داده اند تا جوانان ما از موسیقی سنتی دور بمانند. نمای چهارم: خانواده مرد هنرمند احمد هنرمند نهم مهر سال 1313 در اصفهان به دنیا آمده است و دوران عمرش را در این شهر هنرمند پرور سپری کرده است.وی در سال 41 ازدواج کرد که شش فرزند (سه دختر و سه پسر) و هست نوه حاصل زندگی مشترک وی با همسرش است؛ اما با وجود فعالیت شاخص وی در دو حوزه ورزش و موسیقی، فرزندانش فعالیتی ...
خبر شهادت بابا را در شبکه های اجتماعی دیدم!
شهید بشوم، چه شهید نشوم! او می خواست آینده خانواده اش را تامین کند حتی با شهادتش. و امروز آینده ای که بابا با شهادتش نصیب آنها کرده، آن قدر روشن است که عاطفه لب باز کرده و می گوید: از پدرم ممنونم که باعث سربلندی خانواده اش شد. او افتخار دخترشهیدی را برایم گذاشت؛ دختری که پدرش در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده است. عاطفه حالا با دستش به سفره ای اشاره می کند که بعد از شهادت پدر در گوشه ای ...
رؤیای تکرارناپذیر زندگی با شهید گودرزی/ از جهاد پنهانی تا شرط اعزام به ماموریت برای ازدواج
بعد از اعزام همسرم، فرزندم متولد شد و پدرش او را ندید. نزدیک خانه پدری ایشان بودم که دیدم اهالی محل مشکی پوشیده و عکس احمد را چاپ کرده اند و می خواهند به منزل پدر او بروند تا خبر شهادت همسرم را به آنان بدهند. آن لحظه متوجه شدم. رضایی با تأکید بر اینکه روزهای بعد از شهادت همسرم خیلی به ما سخت گذشت، افزود: بین روزهای بودن و نبودن همسرم تفاوت بسیار است. این روزها دلمان پُر است و امیدمان کم ...
شان رفیع حضرت فاطمه معصومه (س) دراطاعت بی چون و چرا از حریم ولایت بود
می توان در این گفتگو بدان پرداخت، این موضوع است که حضرت معصومه (س) ازدواج نکرده اند. این سؤال برای خیلی ها پیش می آید که چرا؟ -حجت الاسلام سعید رحمانی: در زمان زندگی ایشان یعنی دوره حکومت بنی عباس، خفقان شدیدی حاکم بود. امکان ارتباط بین خانواده امام و دیگران بسیار سخت حاصل می شد. شیعیان جرأت نزدیک شدن به خانه امام را نداشتند، چه برسد به اینکه به فکر خواستگاری از حضرت معصومه(س) برآیند (کتاب کریمه اهل بیت- ص 491 و 492) ولی ایشان از این شرایط هیچ گله و شکایتی نداشتند و همواره شاکر خداوند و تابع خانواده خود بوده اند. انتهای پیام/ ...
خداحافظ رفیق!
فرشید خدادادیان خبر تلخ و تکان دهنده بود. دوست گرانقدر و فعال فرهنگی اجتماعی دیار خوزستان، رامین ناصح دیگر در میان ما نیست. رامین ناصح فورک دبیرکل کانون آینده نگری ایران و عضو سابق جبهه ملی ایران،بیستم آذر ماه 1360 در خانواده ای اهل علم و فرهنگ چشم به جهان گشوده بود. پدرش دکتر محمد ناصح از دندان پزشکان حاذق استان خوزستان است و فضل و کرامت پدر و مادر مهربانش در رشد و نمو ...
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
از او چیزی جز خوبی ندیدم اما تنها مشکلش این بود که بلد نبود محبتش را ابراز کند و این موضوع مرا اذیت می کرد. بیشتر روزها در خانه تنها بودم و حسابی کلافه می شدم. به همین خاطر تنها سرگرمی ام پرسه زدن در شبکه های مختلف اجتماعی بود. یک روز در یکی از شبکه ها پیامی از پسری به نام فرزاد دریافت کردم. او بسیار زبان باز بود. حرف های دلنشینی می زد و هر روز برایم پیام های عاشقانه می فرستاد. او درست ...
دلم خون و رگم خشک است!
پینه بسته او می سوزد که با کهولت سن در باغات میوه چینی می کند تا دستش را پیش کسی دراز نکند؛ گاهی وقت ها درد و بیماری خودم را فراموش می کنم و تنها به فکر قلب بیمار و زخمی پدرم هستم. من دوست ندارم پدر مریضم ساعت ها در زل تابستان و سرمای طاقت فرسای زمستان این شهرستان به خاطر هزینه های بیماری من اینچنین کار کند. پدرم نمی داند که من با شما درد دل می کنم. اگر بفهمد دلش می شکند. بابای من بهترین بابای دنیاست ...
نامه های خواندنی یک فرمانده به همسرش
: اصلاً باور نمی کنید انگار که دنیا را به من داده باشند؛ یادم هست زمانی که مدرسه بودم و مادرم به من زنگ می زد و می گفت از احمد نامه رسیده است اصلاً یک لحظه هم در مدرسه بند نمی شدم. برای رفتن به خانه و خواندن نامه تعلل نمی کردم خیلی زود خودم را به خانه می رساندم که نامه را بخوانم. شما چطور آقای نبوی؟ نامه خانم ژیان پناه که به جبهه می رسید چه احساسی داشتید؟ نبوی: من که آنقدر خوشحال می شدم ...