سایر منابع:
سایر خبرها
ادعای جنجالی متهم پرونده بنیتا: شب سرقت، به کلانتری خاتون آباد اطلاع دادم!
دیگر انجام دادم. از زمانی که ماشین پدر بنیتا رابردی، چند سرقت انجام دادی؟ هیچی، اینقدر ترسیده بودم که از خانه همسرم بیرون نمی آمدم. با همسرت چطور آشنا شدی؟ من مواد فروش بودم و او هم خریدار مواد. پارسال او را که 38 ساله بود به عقد موقت خودم در آوردم. در این مدت در فضای مجازی هم عکس بنیتا را ندیدی؟ من اهل تلگرام و فضای مجازی نیستم. اما همسرم ...
ادعای عجیب متهم ردیف دوم پرونده بنیتا
اطلاع داد، اول او را گرفتند بعد هم من را در خانه برادرم دستگیر کردند. ادعای یکی از سارقان خودروی پدر بنیتا: محل رهاکردن کودک را به پلیس اطلاع داده بودم مهدی دومین متهم این پرونده است. او همان کسی است که پلیس از طریق او موفق به دستگیری عامل این حادثه می شود. هنگام سرقت همراه محمد بودی؟ - من یک پراید دارم. آن روز من با محمد برای تهیه جنس به آن جا رفتیم. محمد پیاده شد تا ...
بخشش قاتل به شرط خواندن نماز برای مقتول
که تمام این حادثه به خاطر درگیری او با مقتول آغاز شد، دنبال من آمد و از من خواست برای دعوا به پیست اسکیت کنار میدان تره بار برویم. قمه را از خانه برداشتم و به محل حادثه رفتم. ابتدا از آنها خواستم مشکل را با صحبت حل کنیم؛ اما به حرف های من توجه نکردند و با یکدیگر درگیر شدیم. ناگهان متوجه شدم مجید زخمی شده است. از طرفین دعوا خواستم او را به بیمارستان ببریم؛ اما آنها به من اجازه این کار را ندادند. در ...
تبلور ژن خوب خانواده افغانستانی در چهار دهه جانبازی برای اسلام
آنکه به دست آنها گرفتار نشده و عفت شان لکه دار نشود خود را داخل چاه ها پرت می کردند و یا از سر کوه ها خود را به دره می انداختند. در آن روزگار، روز دختری وجود نداشت. مدافع دختری هم نبود و اگر بودند کشته می شدند و دختر داشتن با سختی هایی همراه بود، چرا که باید در چنین شرایطی از او به سختی مراقبت و محافظت می کردند. 14 ساله بودم که در چنین اوضاعی ازدواج کردم. پدر همسرم روحانی بزرگی بود، ایشان به همراه ...
ماجرای یک کودک آزاری دردناک
دیگرم را در بیاورم. حقوق کمی می دادند ولی به خاطر هزینه ها مجبور بودم. چند سال خرج زندگی ام را به هر سختی بود فراهم کردم، تا اینکه به خاطر درد کمر دیگر نتوانستم به کار کردن ادامه دهم. آن چند سال دو خواستگار داشتم اما نمی خواستم بچه هایم زیر دست ناپدری بزرگ شوند، اما از وقتی که بیکار شدم دیگر درآمدی نداشتم که هزینه ها را بپردازم. از طرف دیگر هم در خانه ای قبلاً کار می کردم که برادر صاحبخانه ...
مجازات پدری که به خاطر دخترش آدم کشت
...: من پسر جوان را کشتم تا بچه دیگری قربانی نشود چراکه او به دخترم تجاوزکرده بود. متهم به قتل درادامه اظهارداشت: من با یک وانت نیسان به شهرستان های اطراف تهران سبزی می بردم به همین خاطر بیشتر وقتم را در جاده ها می گذراندم، یک روز که از اراک به خانه برمی گشتم متوجه شدم دخترم دنیا ناراحت است. وقتی علتش را پرسیدم سکوت کرد تا اینکه او را در آغوش گرفتم و خواستم علت ناراحتی اش را برایم بگوید ...
نرخ گذاری مادر برای فروش نوزادش!
خانه بمانم و تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم. مقصدم را اصفهان انتخاب کردم البته هیچ کسی را آنجا نداشتیم و فقط می خواستم که جایی بروم که پدرم را نبینم ... چند ماهی را در اصفهان گذراندم اما دیگر نمی توانستم بمانم و تصمیم گرفتم به کرج برگردم. با برگشتم به خانه ،آزارهای پدرم ادامه داشت تا اینکه دوباره تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و اینبار به تهران رفتم. کارتن ...
ویراژ زن موتور سوار بر بام تهران! + تصاویر
زاده لطفاً خودتان را بیشتر معرفی کنید من نرگس سمیعی زاده متولد اول فروردین سال 61 و فرزند کوچک خانواده هستم، همچنین دو برادر بزرگتر از خودم دارم. رشته اصلی من در دبیرستان ریاضی بود اما بعد از دیپلم وارد رشته نقشه کشی ساختمان شدم. برای ورود به دانشگاه در رشته کارشناسی زبان اسپانیایی شرکت کردم چون به این زبان علاقه داشتم. بعد از اتمام درسم به علت شغل خانوادگی پدر و برادرم، پدرم اصرار داشت ...
انتقام گیری پدر از عشق پنهانی دخترش
محل خلوتی بردند و حسابی کتکم زدند و بعد هم تلفن همراه و وسایلم را گرفتند. من از این اتفاق خیلی شرمنده بودم و اصلا نمی خواستم آبروی خانواده ام برود؛ به همین خاطر موضوع را به پلیس نگفتم و حتی برای پدرم هم تعریف نکردم چه اتفاقی افتاده است. با خودم گفتم حالا که ارتباطم با آن دختر قطع شده است، موضوع هم ختم می شود؛ اما بعد متوجه شدم پدر دختر از مشتریان پدرم اخاذی می کند. با توجه به شکایت مطرح ...
شکنجه پسر جوان به خاطر یک رابطه پنهانی
، چون آنها مرا تهدید به مرگ کرده بودند. پسر جوان گفت: چند روزی از این ماجرا گذشت تا اینکه متوجه شدم پدر نیلوفر از طریق گوشی ام شماره مشتریان مغازه مبل فروشی پدرم را به دست آورده و از آنها به بهانه بدهکاری درخواست پول کرده است. پدرم وقتی از طریق یکی از مشتری هایش باخبر شد، احتمال داد که ماجرا با حادثه ای که برایم اتفاق افتاده مرتبط باشد. به خاطر همین با شماره ناشناسی با آنها تماس گرفت و ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
باید خون داده شود. معمولا صبح های جمعه صبحانه ای تهیه می کرد و راهی خانه مادر می شد. این بار به مادرش گفته بود: امتحان سختی دارد برای قبولی اش در آزمونی بزرگ دعا کند. ملیحه نقدعلی، متولد سال 1368 تحصیلات حوزوی دارد، سطح دوم. همسر شهید مدافع حرم محسن حیدری است. او از ماجرای آشنایی با شهید روایت می کند: من و محسن از قبل هیچ شناختی نسبت به هم نداشتیم. خواهر آقا محسن در جلسه ای من را دیده ...
طارق عبدالباسط از تشویق و تنبیه پدر می گوید/ عزت نفس به یادگارمانده برای فرزندان + عکس
را از پدر به ارث برده است به گفت و گو نشست. متن این گفت و گو بدین شرح است: ابتدا بفرمایید چگونه و چه زمانی قرآن را حفظ کردید؟ من در قاهره متولد شدم و پسر وسطی از بین 10 پسر شیخ عبدالباسط عبدالصمد هستم. از زمانی که ما خیلی کوچک بودیم به تلاوت پدر گوش می دادیم و همراه او به محافل قرآنی و نماز جمعه می رفتیم و با دیدن مردم و شنوندگان علاقمند به قرآن تشویق می شدیم. پدرم برای این که ما ...
بحران مارکسیسم/ گفت وگو با لویی آلتوسر در اواخر عمرش درباره کمونیسم، انقلاب و سیاست
دهقان نسبتاً فقیر از مووو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر رفته بود. پدرم هم پسر یک آلزاسی1 بود که در سال 1971 به فرانسه آمد، ولی دولت وقت آنها را به الجزایر برگرداند. این طور بود که مادر و پدرم با هم آشنا شدند. تا سال 1980 در الجزایر زندگی می کردم,2 سپس به فرانسه آمدم و شش سال در مارسی بودم و سه سال هم در لیون. یک سال در خدمت ارتش بودم که دستگیر شدم و پنج سال بعدی زندگی ام را در زندان ...
آخرین وضعیت پرونده دو مداح و برادر روحانی/کروبی دوباره در بیمارستان بستری شد/ماجرای مواجهه طالب زاده با ...
که اتهامات آن ها امنیتی بوده یا اخلاقی، گفت: اجازه بدهید چند روز دیگر صبر کنیم تا نتایج تحقیقات اولیه روشن شود.نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: تا اواسط هفته آینده نتایج اولیه این پرونده روشن خواهد شد.گفتنی است امروز غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری و در پاسخ به پرسشی درباره دستگیر دو مداح معروف کشور و اینکه این دستگیری صحت دارد یا خیر، گفته بود: پرونده ...
بالا و پایین ازدواج
موقعیت یک ازدواج آبرومند را برای من فراهم نکرد و به خاطر شرایط نامناسبی که داشتیم، حاضر نبودم به هر کسی بله بگویم. پدرم شغل نامناسبی داشت و اغلب خواستگارها به شغل پدرم ایراد می گرفتند. درحال حاضر چون سنم زیاد شده، معیارم این است که فردی که می خواهد با من ازدواج کند حتما خانه و شغل مناسب داشته باشد. پس از سال ها تجرد از اینکه بخواهم تنهایی ام را با فرد دیگری تقسیم کنم، می ترسم. از چه چیزی می ترسید ...
کنار آمدن زنانه با تغییرات رابطه عاطفی
زندگی ما نگذشته بود که متوجه تغییرات روحی همسرم شدم. او خیلی راحت سالگرد ازدواجمان را فراموش کرده بود و تعریف و تمجید از من و ظاهر و کارهایم که همیشه برایش کاری عادی بود، بسیار کاهش پیدا کرده بود. قبلا بزرگ ترین بحث ما این بود که کدام رستوران را برای شام رزرو کنیم؟ اما اکنون سر هیچ و پوچ هم با هم دعوا داریم. این زندگی خسته کننده شده بود! به همین دلیل با او صحبت کردم و خواستم روزمره گی سایه افکنده ...
نازنین به همراه نادر و مصطفی مرا به بیابان های ورامین بردند و ... + عکس
...> وی ادامه داد: آنها تهدیدم کرده بودند به کسی حرفی نزنم. من هم از ترسم سکوت کردم. تا اینکه متوجه شدم آنها از طریق موبایلم با مشتریان کارگاه مبل سازی پدرم تماس گرفته اند و از آنها پول خواسته اند. آنجا بود که فهمیدم آنها قصد دارند آبروی چند ساله پدرم را پیش مشتریانش ببرند. به همین خاطر ماجرا را به پدرم گفتم و او مرا مجبور به شکایت کرد. به دنبال اطلاعاتی که پسر جوان به داد پدر نازنین به نام ...
تحمل زندان ؛ مجازات ربودن بازیگر مشهور
...> به دنبال این شکایت پدر و دایی این بازیگر و 2مردی که در ربودن وی نقش داشتند احضار شدند و با اعترافات آنها پرونده به دادگاه فرستاده شد. متهمان چند روز قبل در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده محاکمه شدند. در این جلسه بازیگر مشهور درحالی که اشک می ریخت بار دیگر آنچه را که اتفاق افتاده بود شرح داد و گفت کاری که با او شده به کار و زندگی اش لطمه وارد کرده است. ...
رگبار شعار سیاسی نمی دهد
لیلی و مجنون - میان بیدارخوابی هایم تکرار می شد، یکی زیر درختی بود و با کسی حرف می زد که بالای درخت نشسته بود. نام فیلم های قدیمی تر یعنی بچگی مادرم را از خودش شنیده بودم مثل دست خفه کننده و اسرار نیویورک که وسط درس های ملال انگیز می کوشیدم در ذهنم تصور کنم درباره چه بوده اند. از دختر لر حرف می زدند و دایی شاعرم که همه بارهای نمایش آن را دیده بود. گاهی ما را سینما می بردند و البته فیلم هایی که پدر ...
قاتل بنیتا در آخرین تحقیق ؛ به کلانتری خاتون آباد رها شدن ماشین و بچه را گفته بود اما ...
طریق شبکه های اجتماعی مانند متوجه موضوع نشدی ؟ نه. همسرم احتمال دارد متوجه شده باشد. شاید هم به من گفته، اما من متوجه نشده ام. همسر داری ؟ بله. زن صیغه ای دارم. او معتاد است و از مشتریان من بود که بعد از آزادی از زندان او را صیغه کردم. پس از حادثه اصلاً تصمیم نگرفتی به خودرو سر بزنی ؟ می ترسیدم، به همین دلیل به خودرو سر نزدم. الان ...
تنها موضوعی که بابا را سربلند می کند...!
اشاره می کند که بعد از شهادت پدر در گوشه ای از خانه شان پهن کرده و معتقد است برایش خوش یمن و پرخیر و برکت بوده است. سفره ای که با چند سبد حصیری و وسایلی مربوط به پدرش تزئین شده و سبزی آن از هر رنگ دیگری بیشتر و چشم نوازتر است. این سفره را به نیت پدرم و برای شادی روح او پهن کرده ام. خواستم یادبودی از او در خانه باشد تا خوشحالش کند که خداروشکر خوشحال هم شد. عاطفه خوشحالی پدر را زمانی متوجه می شود که ...
پیرزن 64 ساله از کاسبی شیشه می گوید!
های او جلب کردم. منصوره در حالی که خط چشمی باریک را همچون آرایشگری حرفه ای بر پشت پلک های چروکش می کشد ادامه داد: پدرم معتاد بود و چون آن روزها وضع مالی خوبی هم داشت، مواد را در وزنی زیاد و به صورت کلی می خرید و همیشه بساط نشئگی اش به پا بود. رفیق های آسمان جلش هم می آمدند و می رفتند. 17 سالم بود که با یکی از دوستان پدرم که فروشنده مواد مخدر و 23 سال از خودم بزرگ تر بود ...
از آشنایی درگروه تلگرامی تا آدم ربایی خونین
جریان بازجویی های اولیه اتهام آدم ربایی را پذیرفت اما ادعا کرد به خاطر دخترش دست به این کار زده است. او گفت: مدتی بود به دختر 15ساله ام مشکوک شده بودم تا اینکه فهمیدم او به دور از چشمم یک تلفن همراه تهیه کرده و با پسری غریبه در تماس است. از او خواستم با پسر غریبه قرار ملاقات بگذارد و خودم و یکی از دوستانم در آنجا حاضر شدیم و وقتی پسر غریبه سر رسید او را مورد ضرب و شتم قرار دادیم و با ...
سرانجام تلخ "بی غیرتی" یک مرد نسبت به "همسرش "!
همان جا بود که با چند دوست نا اهل و معتاد آشنا شده و سرانجام پس از نشست و بر خواست های فر اوان با آنان، خودش نیز معتاد به هیروئین شد. وی با اشاره به اینکه دوستان حمید در بیشتر اوقات، شب ها به منزل ما آمده و در آنجا بساط مصرف مواد و قمار را به پا کرده و تا نیمه های شب به خوش گذرانی ها بیهوده می پرداختند، افزود:گویی به راستی همسرم هیچ بویی ازغیرت نبرده بود، چون به اجبار من را به نزد دوستان ...
جزای نقدی و حبس به جرم ربودن بازیگر مشهور
به گزارش جام جم، هفته پیش جلسه محاکمه متهمان در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد. بازیگر مشهور در ابتدای جلسه با اعلام رضایت از پدرش گفت: یک سال پیش پدر و دایی ام به همراه یکی از دوستانش وارد خانه ام شدند و مرا با تهدید سلاح و شوکر پیش چشم زن و بچه ام سوار خودرو کردند و به زور به کمپ ترک اعتیاد بردند. من معتاد نیستم و پدرم به خاطر بدهکاری 85 ...
بدقولی روحانی در قبال عارف/ کراهت داشتیم به خانه شعبان بی مخ برویم
پیروزی روحانی دارند. حتی در دوره قبل هم می گفتند اگر عارف انصراف نداده بود روحانی رئیس جمهور نمی شد. پسر عارف هم مصاحبه می کند که رای پدر من از روحانی بیشتر بود ولی انصراف داد. اصلاح طلبان و کارگزاران هر کدام سهم خود را از کابینه می خواهند اصلاح طلبان و کارگزاران فرق دارند و هر کدام سهم خود را از کابینه می خواهند و آنجا هم یکدست نیستند. این اطلاعاتی که الان عنوان کردم نتیجه کل ...
زندان و جریمه مجازات ربودن کمدین سرشناس
ازدواج و تولد فرزندم اوضاع کاری و مالی ام مثل قدیم نبود و چند باری از پدرم خواستم تا پول سکه ها را به من بدهد اما او تحت تاثیر حرف های دایی ام که از قدیم با من اختلاف داشت، از پرداخت آنها صرف نظر می کرد. کمدین معروف به قاضی اصغرزاده گفت: پدرم با همدستی برادرزنش این نقشه ها را طراحی کرده اند که از این طریق و با تهدید به آبروریزی، مرا مجبور کنند که بی خیال 85 سکه طلایم شوم. سپس پدر ...
5پرونده خونین تهران زیر نظربازپرسان جنایی
به گزارش صبحانه ،تاکنون 3 نفر در ارتباط با این پرونده ها دستگیر شدند و تحقیقات در خصوص شناسایی و دستگیری متهمان به قتل در 4 پرونده جنایی دیگر ادامه دارد. پسرکشی نخستین حادثه خونین پایتخت بعدازظهر چهارشنبه به کلانتری 119مهرآباد اعلام شد. حوالی ساعت 18 چهارم مرداد ماه پیرزنی با مراجعه به این کلانتری پلیس را در جریان قتل یک پسر جوان توسط پدر میانسالش قرار داد. او در اظهاراتش به ...
تارمه اولین کافه موزه خوزستان در شوشتر
چسبانده بودم و حتا جایی گذاشته بودم که کسی آن را نبیند. من خیلی چیزها را روی آن فیبر نوشته بودم که به همه آن ها رسیدم به جز چند مورد که یکی از آن ها همین کافه موزه بود. چند وقت هم در یک رستورانی به عنوان گارسون کار کردم و خواستم تجربه ای در این زمینه داشته باشم. اما ته ذهنم تصمیمم را گرفته بودم. روزی با پدرم صحبت کردم و ایده ام را به او گفتم و از او خواستم برای عملی کردن آن به من کمک کند. همان تصمیمی که ...
بیوگرافی محمود جهان، خواننده محبوب بندری
که به پیشنهاد دوستان می خواستم نوحه خوانی کنم، علیرغم همه تمرین ها باز نتوانستم به خوبی این کار معنوی را انجام دهم. خانواده جهان از جمله خانواده های هنرمند بود چرا که پدر و عمو و برادر و حتی پسرم و از این سو خواهر و دختر عموهایم، در مناسبت های مختلف مداحی می کنند. پدرم که اهل تنگستان بوشهر بود شروه خوانی می کرد و از جمله چهره های شناخته شده این شهر بود. محمود جهان با شروع جنگ ...