سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همسری که شوهرش را چوپان زاده خواند
ما نیامدند. این مرد درباره روز حادثه به مأموران گفت: پس از مدتی باجناقم میهمانی ترتیب داد و به جز خانواده ما همه فامیل را دعوت کرد. همسرم از این کار خیلی ناراحت شد برای همین زمانی که به خانه رفتم همسرم به من گفت تو با این کارت باجناقت را ناراحت کردی و او دیگر ما را به میهمانی هایشان دعوت نمی کند. زمانی که متوجه ناراحتی همسرم شدم، به او پیشنهاد دادم لباس هایش را بپوشد تا او را ...
هنر را ازکارکردن یاد گرفتم، نه از تئوری ها
آنجا به زحمت من را قبول کردند. قبول نمی کردند، برای اینکه آنها می گفتند شما باید دیپلم داشته باشید. من هم می گفتم آقا حالا دیپلم چه اهمیتی دارد؟ من می خواهم بیایم سر کلاس یاد بگیرم. یک مصاحبه یک ساعته با زنده یاد آقای اسکویی داشتم تا قبول کرد بروم سر کلاس. در آنجا هم در پایان ترم در دو رشته شاگرد اول شدم؛ یکی نویسندگی، یکی بازیگری. بعد از آن ضمن روندی که داشتم در زندگی، مقوله تفکر برایم پیش آمد. ذهن ...
باهنر: برای شهردارشدن احمدی نژاد با خاتمی دعوا کردم/از کجا معلوم موسوی و کروبی بیرون که آمدند دوباره ...
. دوزار حقوق، کفاف مخارج تان را می داد؟ برای ما دوزار هم خوب بود، ولی چند سال بعد رفتم پیش اوستای نقاشی در کرمان. مرحوم اخوی ما که کرمان بود شغلش نقاشی قالی بود؛ نقش قالی کرمان را می زدند. شاید اصفهان شما هم این شغل وجود داشته باشد. کارگاه هایی بود که نقش قالی تهیه می کردند. من چهار، پنج سالی آنجا ماندگار شدم. البته آن روزها مثل الان نبود؛ جوان ها از همان روز اول می دانستند که ...
قتل فرزند 4 سال بعد از همسرکشی
حرف ها ناراحت می شوم اما توجهی نکرد و دوباره حرفش را تکرار کرد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و از این حرف ناراحت شدم و به سمت همسرم رفتم و با او درگیر شدم و او را به قتل رساندم. بعد از دستگیری فرزندانم اعلام گذشت کردند اما من چهار سال در زندان ماندم و بعد بیرون آمدم. زمانی که همسرم را کشتم پسرم خیلی کوچک بود. من می دانستم او از من خیلی ناراحت است و می خواهد انتقام بگیرد. مادرم زمین ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
مخارج تان را می داد؟ برای ما دوزار هم خوب بود، ولی چند سال بعد رفتم پیش اوستای نقاشی در کرمان. مرحوم اخوی ما که کرمان بود شغلش نقاشی قالی بود؛ نقش قالی کرمان را می زدند. شاید اصفهان شما هم این شغل وجود داشته باشد. کارگاه هایی بود که نقش قالی تهیه می کردند. من چهار، پنج سالی آنجا ماندگار شدم. البته آن روزها مثل الان نبود؛ جوان ها از همان روز اول می دانستند که اگر بخواهند در شغلی اوستا شوند ...
پدرم اهل سنت و مادرم شیعه است/ 5 سال است که در ایران درس می خوانم و مذهب تشیع را انتخاب کردم
علمیه ثبت نام کردید؟ بعد از اینکه در پاکستان دیپلم گرفتم دوست داشتم به حوزه علمیه بروم؛ نمرات خیلی خوب داشتم و مادرم دوست داشت که به دانشگاه بروم، یک ماه هم رفتم اما قصد نداشتم دانشگاه را ادامه بدهم و دنبال این بودم که در حوزه ثبت نام کنم. برای ورود به حوزه مصاحبه دادم و بعد از اینکه در مصاحبه قبول شدم به پدرم اطلاع دادم که قصد دارم به حوزه علمیه بروم اما پدرم که تصور درستی از ...
9 نکته ای که ای کاش قبل از طلاق گرفتن می دانستم!!
باشد برایتان سخت است ... یک شریک زندگی جدید باعث تغییر رابطه شما با شوهر سابقتان خواهد شد حتی اگر رابطه ای محترمانه و خوب با شوهر سابقتان داشته باشید، شریک زندگی جدید می تواند این رابطه را تغییر بدهد . تلخ است ولی واقعیت دارد. طول می کشد تا به جدایی عادت کنید من فکر می کردم یک سال بعد از طلاق می توانم همه چیز را فراموش کند. در واقع من خوشحالم و نمی خواهم ...
می ماندم، انتخابات دو مرحله ای می شد
قائل هستم به من گفتند حضور پیدا کنم. من استدلال خود را برای آنها مکتوب کردم ولی وقتی یکی از دوستان من گفت فکر نمی کنی بین اینکه به وظیفه ات عمل کنی و منافع شخصی خود را در نظر بگیری، باید انتخاب کنی. پاسخ دادم اگر همه این تصمیم را گرفتید من قبول می کنم. من تا روز قبل از انصراف هم به رشت رفتم اما تحت یک گفتگو و حرف های منطقی که البته آن را قبول نداشتم و براساس تحلیل خودم وظیفه مند شدم که کنار بروم ...
جنایت هولناک مرد افغان بر سر رفتن از ایران
به خانه آنها نرفتم و شب ها در پارک می خوابیدم. گاهی به دیدن بچه ها می رفتم. تا اینکه چند روز قبل از حادثه به سفارت افغانستان رفتم و گفتم می خواهم با بچه هایم به کشورمان برگردم. چرا برنگشتی؟ خانواده همسرم اجازه نمی دادند دخترشان را ببرم. از طرفی اگر بخواهیم غیرقانونی از ایران به افغانستان برویم شرایط خیلی سخت است. جان بچه هایم در خطر بود. با پدر و مادر همسرم صحبت کردم و روز ...
دعوای مالک و مستاجر که با اسیدپاشی در خیابان قیاسی تهران جنجالی شد
ساعت 1:30 بامداد دیروز، مردی سراسیمه به کلانتری 114 قیاسی رفت و از دو مرد به اتهام اسیدپاشی روی خودرواش شکایت کرد. شاکی گفت: یک سال قبل خانه ام را به مردی به نام رحمان اجاره دادم. پس از اتمام قراردادش از او خواستم خانه ام را تخلیه کند، اما او امروز و فردا می کرد تا اینکه مجبور شدم از طریق دادگاه حکم تخلیه بگیرم. روز دوشنبه با حکم تخلیه همراه مأموران کلانتری به خانه ام رفتم. مستأجرم وقتی با حکم ...
ادعای عجیب متهم ردیف دوم "پرونده بنیتا"
ساعت بعد هم من به کلانتری خاتون آباد رفتم و همه چیز را تعریف کردم. ولی در این مدت خبر گم شدن بنیتا همه جا پیچیده بود، چرا با خانواده آنها تماس نگرفتی؟ من چند بار هم با محمد صحبت کردم. او به من گفت که بچه را نزدیک یک آژانس گذاشته. من هم با خودم گفتم که هم به پلیس خبر دادم و هم محمد راست می گوید. دیگر پیگیر ماجرا نشدم، تا این که روز سه شنبه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که ...
شب حادثه ماجرا را به کلانتری خاتون آباد گزارش دادم!
. چرا شما دوباره پیگیری نکردید ؟ من بعد از حادثه اصلاً محمد را ندیدم تا اینکه پنج روز بعد وقتی در تلگرام عکس بنیتا را دیدم که اعلام مفقودی شده بود، موضوع را به یکی از دوستان توضیح دادم و گفتم که من و محمد خودرو و بنیتا را سرقت کردیم و قرار بود محمد بنیتا را به خانواده اش برگرداند. من ترسیده بودم و از دوستم خواستم پیگیری کند که او هم به مأموران خبر داده بود و من دستگیر شدم. یعنی شما یکبار حضوری به کلانتری خبر دادی و یک بار هم از طریق دوستت به پلیس خبر دادی ؟ بله. حرف آخر ؟ پشیمان هستم و حرف دیگری برای گفتن ندارم. * جوان ...
شوهر:زنم جروبحث می کرد که چرا به فلان عروسی دعوت نشده؛کلافه شدم و خفه اش کردم
خانه برگشتیم زنم به خاطر دعوت نشدن به جشن همچنان عصبانی بود و با من سر ناسازگاری گذاشت. بعد هم آنقدر مرا عصبانی کرد که با دست هایم گلویش را فشار دادم تا اینکه مرد. اما فکر کردم خوابیده است و وقتی به سراغش رفتم متوجه شدم جان سپرده است. در پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند تاحکم متهم را صادر کنند. کارآگاهان درجریان تحقیقات جنایی دریافتند چند روز قبل موضوع ناپدید شدن این زن ...
ادعای متهم پرونده بنیتا و سکوت پلیس +عکس
کرده که داخل آن یک کودک است. حتی آدرس حوالی پارک خودرو را هم به آن ها دادم، مامور کلانتری هم به من گفت پیگیری می کنند. یعنی شما چند ساعت پس از سرقت موضوع را به پلیس اطلاع دادی؟ حدود ساعت یک ظهر پنجشنبه ما از آن خودرو جدا شدیم. حدود 8 ساعت بعد هم من به کلانتری خاتون آباد رفتم و همه چیز را تعریف کردم. در این مدت خبر گم شدن بنیتا همه جا پیچیده بود. چرا با خانواده او ...
علی دایی: مایلی کهن بزرگتر من است و احترامش واجب
و باید ببینم از این به بعد چه پیش می آید. *حالا چرا جامعه شناسی ورزشی، از انتخاب این رشته چه هدفی دارید؟ علی دایی – من از لحاظ شخصی و فردی می خواهم جامعه شناسی ورزشی را بخوانم. اصلا با مسائل دیگر این موضوع کاری ندارم. خودم می خواهم دیدگاه هایم بازتر شود و به مسائل روز دنیا آشناتر بشوم، به خاطر این مسئله دنبال جامعه شناسی ورزشی رفتم. خدا را شکر که مرحله اول آزمون را قبول شدم ...
یهویی بازیگر شدم!
خواهم داشت. شما خیلی خوب فارسی صحبت می کنید، اما خواندن و نوشتن را بلد نیستید. با توجه به این که نقشتان در سریال لژیونر پررنگ است، حفظ دیالوگ ها برایتان سخت نبود؟ شانس من است! همه بازیگران از شب قبل متن را می خواندند و با آمادگی سر صحنه حاضر می شدند، اما من هر روز صبح سر کار می آمدم و یکی از بچه ها دیالوگ ها را به انگلیسی برمی گرداند و بعد باید آن را حفظ می کردم. پس زمان کمی برای حفظ دیالوگ ها داشتید؟ (با خنده) باید بگویید اصلا زمان نداشتم. این مساله به شما استرس نمی داد؟ نه، اوکی بودم! فاطمه عودباشی ...
قتل همسر زیر ضربات شلنگ
نمی کردم با ضرباتی که می زنم، بمیرد. به حیاط رفتم و چند دقیقه بعد برگشتم و با جسد زنم روبه رو شدم. موضوع را به برادرم و همسرش خبر دادم و بعد هم خودم فرار کردم؛ اما بعد از چند روز خودم را تسلیم پلیس کردم. متهم درباره اینکه چطور همسر صیغه ای اش که دوست همسر اولش بوده، در خانه دوربین کار گذاشته است، گفت: آنها با هم اختلاف پیدا کرده بودند و لاله برای اینکه از ژیلا انتقام بگیرد، چنین کاری کرده است. مشرق ...
خبرنگاری که با آدرس شهدا مسیرش را پیدا کرد!
آقای کت و شلواری با ظاهری موجه در کنار چند کارگر دیدم که مشغول کار ساختمانی بودند. جلو رفتم و بعد از عرض سلام، آدرس را از او پرسیدم. او گفت: آدرس نردیک حرم شاه عبدالعظیم است. من می خواهم بروم حرم. اگر مایل باشید، همراه شما بیایم. با تردید قبول کردم. پس در سکوت به دنبالش راه افتادم. صدای نفس هایش نامرتب بود و من دم و بازدم صدادار او را می شنیدم. حس عجیبی داشتم. انگار در هوا راه می رفتم. احساس سبکی ...
فخری خوروش: به خاطر سینما از خانواده طرد شدم
آمریکا انجام داد. سعی کردم درباره گذشته بازیگری اش بپرسم و از نقش های ماندگارش. یک هفته بعد سفر کرد و مصاحبه ای که 14 سال پیش انجام شده که حالا پیش روی شما است. در یک خانواده سنتی در یک شهرستان با این مسئله که دخترشان بازیگر شود، آن هم با توجه به شرایط آن زمان که نگاه خوبی به بازیگری وجود نداشت، مشکلی نبود؟ - سنم کم بود که ازدواج کردم، آن هم در شرایطی که هنوز دو خواهر بزرگ تر از ...
مسافر خاص !
... از آتنا برایش تعریف کرده بودم و پدرم همیشه توصیه می کرد که به احترام اینکه آتنا دختر یک جانباز است و همچنین به خاطر مشکلاتش، هوایش را داشته باشم . گفتم که این بلیط نصیب آتنا شده و از او خواستم که با دوستانش تماس بگیرد تا جایی را برای اسکان آتنا و همسرش هماهنگ کنیم. پدرم هم با چند نفر تماس گرفت و گفت تا فردا مشخص می شود . صبح روز بعد وقتی رفتم سر کار، آتنا تا من را دید ...
قالیباف:من در انتخابات می ماندم یا انتخابات دو مرحله ای بود یا فاصله بین یک درصد یا فاصله کمتر از آن بود ...
اردوگاه هستیم من را متقاعد کردند. همه دوستانی که من برای آنها احترام قائل هستم به من گفتند حضور پیدا کنم. من استدلال خود را برای آنها مکتوب کردم ولی وقتی یکی از دوستان من گفت فکر نمی کنی بین اینکه به وظیفه ات عمل کنی و منافع شخصی خود را در نظر بگیری باید انتخاب کنی. پاسخ دادم اگر همه این تصمیم را گرفتیم من قبول می کنم. من تا روز قبل از انصراف هم به رشت رفتم اما تحت یک گفتگو و حرف های منطقی که البته ...
پریود بعد از زایمان، بهترین دارو
سوال مخاطب نی نی بان: من چهار و نیم ماهه زایمان کردم و تو این مدت فقط یکبار در دو ماهگی پسرم پریود شدم. چندین بار آزمایش بارداری دادم که منفی بود و فقط می خوام پریودم دوباره برگردد. پیش پزشک زنان که رفتم قرص اتیسترون دادن که گفتن بعد از قطع مصرف ده عدد قرص دوباره پریود میشی که تاثیر نداشت و چون مجددا پریود نشدم بیشتر نگران هستم. سوالم از شما این است من چه دارویی مصرف کنم تا دوباره پریود بشم ...
من را ببینید اما نترسید
و ایشان دستور پیگیری هم دادند و نامه ای هم به وزارت بهداشت دادند، اما وقتی چند روز در وزارت بهداشت پیگیر نامه شدم به من گفتند که شماره نامه پیدا نشده و آن را به سازمان برنامه و بودجه بازگشت داده اند. حتی در وزارت بهداشت به من گفته شد که پرونده پزشکی من هم نیست. با شرایط خاصی که دارید، احتمالا حرف هایی داشته باشید که یک روزی می خواستید به کسانی که شما را دیده اند بزنید اما نگفته اید ...
ادعای عجیب متهم ردیف دوم پرونده بنیتا
آباد رفتم و همه چیز را تعریف کردم. ولی در این مدت خبر گم شدن بنیتا همه جا پیچیده بود. چرا با خانواده آنها تماس نگرفتی؟ من چند بار هم با محمد صحبت کردم. او به من گفت که بچه را نزدیک یک آژانس گذاشته. من هم با خودم گفتم که هم به پلیس خبر دادم و هم محمد راست می گوید. دیگر پیگیر ماجرا نشدم تا این که روز سه شنبه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که این بچه هنوز پیدا نشده است. خیلی ...
میرسلیم: وقتی تتلو را در کنار رییسی دیدم با خودم گفتم این چه کاری بود ؟!
متاسفانه این اشتباه انجام شد و بیانیه موتلفه منتشر شد. من افسوس خوردم که زحمت بچه های موتلفه هدر رفت. حرمت این زحمت ها باید حفظ می شد. برای ما که رای اصالت نداشت، گفتمان حق اصالت داشت. وی افزود: من خودم به جهانگیری ایراد می گرفتم شما چرا نامزد شدی وقتی می خواستی انصراف دهی؟ بعد خودم اگر انصراف می دادم این تناقض بود اما متاسفانه بیانیه حزب را همه دیدند اما بیانیه تکذیب من را کسی ندید. ...
با تخمدان ضعیف نمی شود باردار شد؟
سوال مخاطب نی نی بان: من 30 ساله هستم و دارای دو فرزند دختر 7 و 4 ساله. بین دو فرزندم سه سال و بعد از فرزند دومم چهار سال از قرص ال دی استفاده کرده ام. از یک سال قبل دچار لکه بینی قبل و بعد از پریود شدم. سونوگرافی انجام دادم و متخصص تشخیص داد ضعف تخمدان دارم. از سه ماه قبل قرصم را ترک کردم و لکه بینی ام کمتر شده است. تصمیم به بارداری سوم گرفته ام و دو ماه از رژیم غذایی برای پسر شدن جنین استفاده ...
گفت وگو با اعضای لشکر فاطمیون لحظاتی قبل از اعزام به سوریه
... همه اینهایی که در کلیپ ها از وحشیگری داعش می بینیم، همه اینها آنجا صد درجه بدتر وجود دارد، همه اینها مستند است، آنها واقعا رحم ندارند. شما با چه انگیزه ای مدافع حرم شدی؟ راستش را بگویم بار اول با چند تا از دوستانم همراه شدم، فقط می خواستم تجربه کنم ببینم آنجا چطور است، اما وقتی یک بار بروی دیگر نمی توانی دل بکنی.من هم از وقتی سوریه رفتم حس و حالم عوض شد؛یک آدم دیگر شدم ...
علیزاده: برای بازگشت عجله ندارم
کیمیا علیزاده برنده مدال برنز تکواندو المپیک 2016 برزیل که پیگیر کارهای بیمه درمانی خود است، اظهار کرد: مدتی است استراحت می کنم و تمرین نمی کنم. اول باید دنبال آسیب هایم بروم و آنها را درمان کنم بعد به تمرینات برمی گردم. الان تمرینات بدنسازی انجام می دهم ولی نه پرفشار، در حدی که بعد از جراحی زودتر برگردم.قهرمان تکواندو ایران ادامه داد: بعد از این که از بیمارستان مرخص شدم خواستم مدتی از ورزش دور ...
اسیدپاشی مرموز
کرد و به شهرستان رفتم. وقتی برگشتم ناگهان حکم تخلیه به من داد و گفت باید خانه را خالی کنم. من هم وسایل را از خانه خارج کردم اما بعد متوجه شدم که او با دروغ پردازی حکم تخلیه گرفته است که از او شکایت کردم و شورای حل اختلاف هم به من حق داد. با این حال خانه را خالی کردم واسباب و اثاثیه ام را در کنارخیابان گذاشتم تا خانه ای اجاره کنم. حدود ساعت دونیمه شب پدر زنم و همسرم برایم شام آوردند که همان موقع صاحب خانه ام رسید و ماجرای اسیدپاشی را مطرح کرد و چند لحظه بعد هم مأموران کلانتری آمدند. باتوجه به اظهارات شاکی ومتهم، بازپرس جنایی دستور تحقیق در این خصوص را صادر کرد. ...
عشق لباس مارک دار سارقم کرد
به گزارش بولتن نیوز ، حامد 22 ساله پیش از این به اتهام سرقت به زندان افتاده، اما انگار رفتن به زندان او را تنبیه نکرده و دوباره وسوسه سرقت به جانش افتاده و این بار با همراهی شش متهم دیگر به سرقت هایش ادامه داده است. حامد از زندگی ات بگو؟ 22 ساله ام و تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده ام. دو برادر و یک خواهر دارم. پدرم سال هاست فوت شده و مادرم با قالی بافی، هزینه زندگی مان را تامین می کند. در یکی از محله های اسلامشهر زندگی می کنم. سیگار نمی کشیدم و اعتیاد نداشتم، اما پای ثابت مصرف قلیان در قهوه خانه محله بودم. در آنجا خلافکارها با خودروهای ...