سایر منابع:
سایر خبرها
پایتخت اقتصاد کشور بستری برای هجوم کارگران فصلی/هیچ نهاد حمایتی وجود ندارد
پرداخت نکردند و بیمه هم نبودم و مجبور شدم به بندرعباس برگردم . قریب به دوماه اما هنوز 500 هزار تومان درآمد نداشتم وی در ادامه بیان کرد: قریب به 2 ماه است به بندرعباس آمده ام اما هنوز 500 هزار تومان درآمد ندارم . مانده ام با چه رویی و بدون درآمد به خانه برگردم. این کارگر شهرکردی تصریح کرد: 6 سال است ازدواج کرده ام در خانه مستاجری زندگی می کنم و ماهی 300 هزار تومان ...
داستان شنیدنی شهید مؤتمن از زبان خانواده اش
...> آنها جریان شهادت سیروس را می دانستند و من از این ماجرا بی خبر بودم، اما کم کم من نیز از این ماجرا که از قبل آن را در خواب دیده بودم ،آگاه شدم، روز تدفین سیروس، وقتی جنازه اش را دیدم، همان لخته های خونی که در خواب دیده بودم، بر لباسش نقش بسته بود. خبرنگار تسنیم: هنوز هم اگر جنگی اتفاق بیفتد دوباره راضی می شوید فرزندتان به جبهه برود؟ بله، راضی می شوم، تمام فرزندانم هم بروند باز ...
قتل خواهر به دست مرد میانسال
داشته است گفت: سر ارث پدری خیلی با هم اختلاف داشتیم و ضمن اینکه خواهرم در روابط من و همسرم بسیار دخالت کرد و او بود که باعث شد تا من همسرم را طلاق بدهم. بعد از جدایی هم، مجبور بودم با خواهرم زندگی کنم، چون بخشی از آن خانه به من تعلق داشت. با توجه به اختلافی که با خواهرم داشتم، ارتباط خوبی با هم نداشتیم و چون آن روز هم به جای اینکه با من احوالپرسی کند، سرم داد کشید و گفت تا حالا کجا ...
در آرزوی طلاق...! / ازن این زن بدبخت تر کسی دیده
او در حالی که بیان می کند به خاطر 2 دخترم همه سختی ها را تحمل می کنم و کتک های بی رحمانه همسرم را به جان می خرم، به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 30 سال قبل در خانواده ای آشفته و فقیر، پا در این دنیای پر از آشوب گذاشتم. از روزی که چشم باز کردم جز بساط و دود و دم چیزی در اطرافم ندیدم. پدرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و ما در یکی از مناطق آلوده شهر مشهد زندگی می کردیم، خیلی زود ...
قتل همسر به خاطر شغل پدر
. این مرد درباره روز حادثه به مأموران گفت: پس از مدتی باجناقم میهمانی ترتیب داد و به جز خانواده ما همه فامیل را دعوت کرد. همسرم از این کار خیلی ناراحت شد برای همین زمانی که به خانه رفتم همسرم به من گفت تو با این کارت باجناقت را ناراحت کردی و او دیگر ما را به میهمانی هایشان دعوت نمی کند. زمانی که متوجه ناراحتی همسرم شدم، به او پیشنهاد دادم لباس هایش را بپوشد تا او را به منزل خواهرش ببرم و ...
جنایت هولناک مرد افغان بر سر رفتن از ایران
انسان پرداخت کردیم و همراه 2کودک دو و سه ساله ام راهی ایران شدیم. پایم را که به تهران گذاشتم بدبختی هایم شروع شد. پدر و مادرزنم اخلاق و رفتارشان تغییر کرده بود و همسرم هم مدتی بعد می گفت که دیگر حاضر نیست با من زندگی کند. پدر و مادر همسرم یک ماه پیش مرا از خانه بیرون کردند و حتی فرزندانم را که نوه هایشان بودند نمی خواستند. اختلافتان بر سرچه بود؟ پدرزنم قمارباز بود و مادرزنم ...
نجات یافته ازمرگ دوباره قاتل شد
اصلاً نمی دانستم که دارم پسرم را خفه می کنم. شیشه عقلم را از سرم پرانده بود... احساس می کردم پسرم همچون یک دیو یا شیطان است که قصد جان مرا دارد. برای همین به سراغش رفتم و او را خفه کردم. حالا هم بشدت عذاب وجدان دارم وهر مجازاتی را می پذیرم. من قبول دارم که پدربیرحمی هستم و با مصرف مواد مخدر همسر و پسرم را به کشتن داده ام و زندگی خودم را هم نابود کرده ام. در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند تا حکمشان را درباره مرد جنایتکار صادر کنند. ...
در ستایش پاکی درون
غذا خوردن با دستهای ناشسته . پرده دوم: در روایتی ، شمس تبریزی در کوچه پس کوچه های قونیه می گردد. گذرش به خرابه های شمال شهر افتاده است. سرانجام به کوچه ای تنگ وارد می شود. شمس که بوهای زندگی را می فهمد، متوجه می شود که در آن کوچه سه بو، بیشتر از بقیه بوها وجود دارند: بوی مشک، عرق تن و شهوت! آری! آنجا محله بدنام قونیه است.از خانه نیمه ویران که چند زن در مقابل آن ایستاده اند ...
مرد همسرکش این بار قاتل پسرش شد
وی را در خانه خفه کردم و چون پدر و مادر همسرم مرا بخشیدند، فقط 4سال به زندان افتادم. این حادثه باعث شد پسرم دچار مشکلات روحی شود. وی ادامه داد: 9 ماه بود از زندان آزاد شده بودم که مرتکب قتل پسرم شدم. باور کنید هیچ کس به اندازه من پسرم را دوست نداشت و نمی دانم چطور شد که این کار را کردم. وی درباره شب حادثه گفت: آن زمان معتاد بودم و یک روز قبل از حادثه شیشه مصرف کرده بودم. فکر می کردم که پسر 14ساله ام می خواهد مرا بکشد؛ به همین دلیل او را به قتل رساندم. در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند. همشهری 110 ...
اعتراف زن خیانت پیشه به قتل شوهرش با همدستی دوست تلگرامی اش
کار برود. حدود ساعت 8 صبح از منزل خارج شد و بعد از حدود یک ساعت تلفن خانه زنگ خورد؛ برادر شوهرم بود؛ به من گفت که برادرش زخمی شده و از من خواست تا به بیمارستان بروم. همان موقع به پدرم زنگ زدم اما تلفنش در دسترس نبود؛ به ناچار به مادرم زنگ زدم و با او به بیمارستان رفتیم. راز قتل در دوربین های مداربسته در شرایطی که شواهد حکایت از آن داشت که فرد یا افرادی به قصد سرقت ...
مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار/ سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت
حمید عصری می آید و 10 تا 15 هزار تومان از من می گیرد و می رود و دیگر کاری به کارم ندارد. من هر روز حدود 30 تا 35 هزار تومان کار می کنم و بعد از پولی که حمید از من می گیرد بقیه پول را به مادرم می دهم تا هم کرایه خانه را ردیف کند و هم چیزهایی که در خانه لازم داریم بخرد. پدرم دوباره ازدواج کرده و از زن دومش هم 3 بچه دارد و اکنون با آن ها زندگی می کند. شاید در سال دو سه باری هم به ما سر بزند. خیلی او ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
.... منزل ایشان آن موقع در خیابان ستارخان بود و دانشگاه ما در خیابان نارمک. تقریبا سه کورس اتوبوس فاصله داشتیم. خدا ان شاءالله به همسر شهید باهنر که هنوز هم در قید حیات هستند، سلامتی بدهد. ایشان خیلی به من محبت داشتند. شهید باهنر چند سال از شما بزرگ تر بودند؟ 18 سال. دقیقا وقتی من به دنیا آمدم، ایشان از کرمان رفت به قم. اتفاقا سوال خوبی پرسیدید، جالب است بدانید من در طول 18 ...
روحانی برای حضورم در وزارت کشور با من صحبت کرد/هرچند روز یک استاندار به احضارشده ها اضافه می شود/من و ...
آمد ها گاهی زیاد تر می شود. تا جایی که من امروز خبر دارم حدود 6 یا 7 استاندار احضار شده اند. طبق آنچه معاونت حقوقی بنده پیگیری کرده آمار آنچه مدیران استانی ما به خاطر آن احضار شده اند اعم از استاندار، فرماندار و بخشدار حدود 62 یا 63 مورد است. ما حدود 400 فرماندار و 2هزار بخشدار داریم و 60 نفر احضار شده اند. 90 درصد دلایل احضار استانداران تخلف نیست تمام مواردی که در مورد ...
اولین مهارت در زندگی مشترک صبر است
غالباً این موارد را با گفتگو بین خودمان حل می کردیم و اجازه نمی دادیم مشکلات کهنه شوند. کهنگی معمولاً آسیب ایجاد می کند. به نظرم بهترین راه هم همین است که مسائل درون چاردیواری خانه باقی بماند مگر اینکه اختلافات قابل حل نباشد که به ناچار زن و شوهر از راه مشورت با مشاور یا بزرگ ترها استفاده کنند. من و همسرم هیچ گاه به مشاور مراجعه نکردیم. *** در محیط منزل عصبانی هم می شوید؟ ...
پیگیر حصر هستم | من و لاریجانی نان و نمک یکدیگر را خورده ایم | حق مینو خالقی این نبود
...> فرمانداران خانم هنوز در سطح استاندار نیستند آیا از عملکرد فرمانداران خانم راضی هستید؟ کاملا راضی هستم. آنقدر راضی هستید که احتمال استاندار شدن آن ها وجود داشته باشد؟ نه فرماندارانی که انتخاب کرده ام هنوز در سطح استاندار نیستند باید بروند معاون استاندار بشوند. مشکلی با انتصاب استاندار زن ندارم پس با توجه به آنچه گفتید این دوره هم استاندار ...
فقط رای 24 میلیونی اصلاح طلبان، پایگاه روحانی است
داشتیم را به خاطر ندارد، از سوی دیگر در تاریخ ایران ضربه ای که از نظر اقتصادی در این دوره کشور به دلیل بی عقلی و بی فکری خورده را تجربه نکرده است. به هر صورت جریان اصولگرا هم که احمدی نژاد را سرکار آورده، نمی خواهد این همه خسارت را بپذیرد. البته بعضی از عقلای اصولگرایی مثل آقای مطهری خیلی زود متوجه شدند خط خودشان را از این جریان جدا کردند. اما بعضی در این مسیر کوتاهی کردند و برخی هنوز هم از این ...
مرد جوان همسر و مادرزنش را از پای درآورد
...، در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: زمانی که به خانه رفتم به مادرزنم گفتم دیگر تحمل ندارم و می خواهم همراه با بچه هایم به افغانستان بازگردم که مادرزنم با من درگیر شد، مرا کتک زد و یقه لباسم را پاره کرد، من نیز که دیگر تحمل دیدن این وضع را نداشتم، چاقویی برداشته و به سمت مادرزنم حمله ور شدم، ابتدا چند ضربه چاقو به کمر و شکم مادرزنم زدم و سپس 6 ضربه چاقو به گردن همسرم زدم در نهایت نیز همسایه را ...
بحران مارکسیسم به روایت آلتوسر
شدنم داشت، کسی که در مقاومت طاقت فرسایی جنگیده بود و من از او بسیار آموختم، بسیار. همه چیز به من از زن ها رسیده و به همین خاطر است که نقش و جایگاه بسیار مهم و برجسته ای برای جنبش زنان قائلم. زنان از توانایی و امکانات خود بی خبرند، از قابلیت شان برای تحقق سیاست. فرهنگ کاتولیک اکنون چه نقشی دارد؟ نقش خیلی بزرگی دارد. به نظرم، امروز انقلاب اجتماعی یا یک تغییر اجتماعی ژرف در گرو پیوند ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
مدافع حرم خمینی شهر امروز گذری کوتاه از زندگی همسرش را برای مخاطبان مشرق روایت می کند. زندگی محسن اوایل فروردین 1363، ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهراء(سلام الله علیها) بود، مادرش صاحب فرزند جدیدی شده بود، نامش را محسن گذاشتند. در کوچه با بچه ها مشغول بازی بود، مادرش او را از بازی بیرون آورد و یک پیراهن مشکی به او پوشاند. محسن فقط 9 سال داشت که از نعمت پدر محروم شد. پدرش یک روستایی ...
پشیمانی از قتل پسر نوجوان پس از کشتن همسر
. از اتاق بیرون رفتم و چراغ را روشن کردم. دیدم پدرم در حالی که پیشانی اش از عرق خیس شده بود، روی بدن برادرم نشسته و گلوی او را فشار می دهد. هر چه تلاش کردم حریفش نشدم. همسایه ها از صدای جیغ و فریادم جمع شده بودند، اما جرئت نزدیک شدن نداشتند تا برادرم را نجات دهند. دختر جوان گفت: ماه رمضان سال 90 بود که پدرم به همین شیوه جلوی چشمانم مادرم را به قتل رساند. سحر بود و وقتی برای خوردن سحری ...
فرش یادگاری از دل تاریخ
استفاده می کنند. وی با اشاره به اینکه انواع فرش و تابلو فرش را به بازار عرضه می کند ادامه داد: خوشبختانه 3 سال است که کار صادرات را شروع کردیم و به کشورهای عربی, المان و ایتالیا فرش صادر می کنم. انصاری افزود: البته در این مسیر پدرم مرا حمایت کرد و همسرم نیز همراه و یاور من بود که بتوانم کارم را گسترش دهم. این کارافرین اظهار داشت: 5 سال به عنوان تعاونی برتر و 2 سال ...
گفتگوی منتشر شده از مرحوم مجیبیان:از زندگی تا کار پزشکی در یزد
اختیار داده بود که قانون وضع کند. یکی از قوانینی که وضع کرد این بود که فارغ التحصیلان صد تومان به نظام وظیفه بدهند تا معاف شوند! ساعت 5 صبح رفتم درب نظام وظیفه. افسری که اونجا بود گفت: چقدر زود آمدی؟ گفتم: ترسیدم قانون عوض شود! یک مهر سه گوش مخصوصی داشت که روی آن نوشته شده بود به موجب فلان قانون و به موجب دستور نخست وزیر این شخص معاف می شود من بلافاصله آمدم یزد ولی خیلی پشیمان هستم که چرا ...
امید حمام بود که پیام های زشت یک زن را در گوشی اش دیدم و ... / سیلی که خوردم را هرگز فراموش نمی کنم
زن 25 ساله با بیان این که کاش قبل از ازدواج کمی هم به اخلاق و ایمان خواستگارم توجه می کردم، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: روزی که امید به خواستگاری ام آمد بلافاصله پاسخ مثبت دادم چرا که او موقعیت اجتماعی بالایی داشت و در دانشگاه تدریس می کرد ، ظاهر آراسته و جذاب او مرا عاشق کرد و به همین خاطر در کمتر از یک هفته، مراسم عقدکنان برگزار شد. مادر امید از همسایگان قدیمی ...
بهنام فر: باید در تاتامی باشم و بزن بزن کنم!/ فوتبالی نیستم اما کریس رونالدو را دوست دارم
دو فینالیست داشتیم امیر مهدی زاده طلایی شد و سعید احمدی به مدال نقره رسید. البته سعید احمدی هم در فینال مسابقات جهانی پاریس باید مدال طلای جهانی می گرفت. بعد از سال ها عنوان پنجمی مسابقات جهانی را کسب کردیم. در آن مقطع همه مشکل داشتند در انتخاب برخی از حوزه ها و مدعی بودند که هنوز این نفرات به پختگی لازم نرسیدند و این اصلا خوب نیست که تیم به یکباره در 5 وزن به این اندازه جوان شود اما ما تمام این ...
دوستی تلگرامی باجنایت پایان یافت
... همسر مقتول با حضور در اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در منزل به همراه دو فرزند خود بودم که تلفن خانه زنگ زد. برادرشوهرم بود؛ از من خواست تا خودم را به بیمارستان برسانم؛ من نیز با مادرم تماس گرفته و به همراه او به بیمارستان رفتیم. همسر مقتول در توضیح علت خروج همسرش در روز جمعه از منزل، به کارآگاهان گفت: همسرم به همراه شریکش یک مغازه آپاراتی ...
با محمود دولت آبادی در 77 سالگی
گورستان است و من یا سایه من که سامون است می رود و با آن ها گفت وگو می کند. خواستم به او گفته باشم که من همیشه به یاد شما هستم و به واقع تصویر آن ها یک لحظه از ذهنم دور نشده یعنی انگار که آن ها هستند و من بهشان فکر می کنم زیرا وقتی هم که بودند بیشتر در ذهن من بودند، چون یا کار بودم یا شب دیر می رفتم خانه. شما فکر کن من در دوره ای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک ...
دعوای مالک و مستاجر که با اسیدپاشی در خیابان قیاسی تهران جنجالی شد
همین دلیل من زودتر از موعد پایان اجاره نامه ام از او خواسته بودم ودیعه مرا باز گرداند تا خانه دیگری اجاره کنم، اما او قبول نمی کرد تا اینکه چند روز قبل اجاره نامه ام به پایان رسید و صاحبخانه هم با مستأجر جدیدی قرار داد امضا کرد. وی ادامه داد: قرار شد او ودیعه ما را پرداخت کند، اما امروز و فردا می کرد تا اینکه چند روز قبل پدرم فوت کرد و من مجبور شدم به شهرستان بروم. دیروز وقتی از شهرستان برگشتم ...
باهنر: برای شهردارشدن احمدی نژاد با خاتمی دعوا کردم/از کجا معلوم موسوی و کروبی بیرون که آمدند دوباره ...
توانست پولی، چیزی به ما بدهد. تهران هم که آمدم می رفتم خانه شهید باهنر. منزل ایشان آن موقع در خیابان ستارخان بود و دانشگاه ما در خیابان نارمک. تقریبا سه کورس اتوبوس فاصله داشتیم. خدا ان شاءالله به همسر شهید باهنر که هنوز هم در قید حیات هستند، سلامتی بدهد. ایشان خیلی به من محبت داشتند. شهید باهنر چند سال از شما بزرگ تر بودند؟ 18 سال. دقیقا وقتی من به دنیا آمدم، ایشان از کرمان رفت ...
زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن چهل کوره سیستان و بلوچستان
...، اکراه دارد. او با خبر شده بود که معدن مس چهل کوره نیروی جدید استخدام می کند: وقتی از این موضوع اطلاع پیدا کردم، سراغ مجری طرح رفتم که او هم مرا برای کار مناسب دانست ولی یک موضوع تازه را مطرح کرد: باید پدرت منطقه و کارگاه را ببیند. هر چند این برخورد برای من جالب نبود؛ چون دلیلی برایش پیدا نمی کردم، ولی توجیهی که برای خودم آوردم این بود که خب قانون ما این طوره. خلاصه اینکه با پدرم به ...
تجاوز 2 مرد به زن دوستشان در مقابل شوهرش!
چند دوست نا اهل و معتاد آشنا شده و سرانجام پس از نشست و بر خواست های فر اوان با آنان، خودش نیز معتاد به هیروئین شد. وی با اشاره به اینکه دوستان حمید در بیشتر اوقات، شب ها به منزل ما آمده و در آنجا بساط مصرف مواد و قمار را به پا کرده و تا نیمه های شب به خوش گذرانی ها بیهوده می پرداختند، افزود:گویی به راستی همسرم هیچ بویی ازغیرت نبرده بود، چون به اجبار من را به نزد دوستان بی بند و بارش ...