سایر منابع:
سایر خبرها
روایتِ فتح یک نگاه
جمع شده اند و یکی فضا را با گلاب معطر می کند. میهمانان کم کم از راه می رسند. فرمانده سپاه از آبروداری های محسن برای انقلاب می گوید و از پدیده ای که او را افتخار نجف آباد و اصفهان و ایران خطاب می کند. جمعیت لحظه به لحظه بیشتر می شود. پدر شهید می آید و مردم و مسؤولان کشوری به احترام او می ایستند. همزمان مداح نوحه های معروف مدافعان حرم هم پشت تریبون می ایستد و می خواند و روضه های پیاپی ...
وعده دیدار با دخترش ماند برای آن دنیا
اول روح الله تلاشش را کرد، اما این نورالله بود که موفق به اعزام شد؟ بله، دوستان و همرزمان نورالله بعد از شهادت برایمان گفتند هر بار که نور الله می خواست با منزل تماس بگیرد اتفاقی مانع می شد. یک بار گوشی خراب بود، یک بار خطوط اتصال مشکل داشت و همه اینها دست به دست هم داد تا بعد از اعزام برادرم، دیگر ما صدایش را نشنویم. نور الله بعد از 11 روز حضور در جبهه مقاومت اسلامی در شهر حلب به شهادت رسید ...
نذر کرد که به جبهه برود!
ها کمی ترسیده بودند. فرمانده گروهان پیشم آمد و گفت بچه ها توجه خاصی به شما دارند؛ برای بهبود روحیه رزمندگان برو با آنها صحبت کن و دلداری بده. گفتم: چشم. به اولین سنگر رفتم از ایمان و اسقامت و امید صحبت کردم. کمی آرام شدند. آمدم بیرون و به سمت سنگر بعدی رفتم. بین راه خمپاره ای در نزدیکم اصابت کرد و پای راستم از زانو قطع و از بدنم جدا شد. پای قطع شده را دستم گرفتم و سینه خیز داشتم می رفتم ...
تلخیِ نبود کارگردانی که با قند شیرین نمی شود
جالبه زندگی عادی روزانه رو با شور و هیجانات مسافران از راه رسیده و یا در حال رفتن مطبوع کنیم. خان مظفر (عزت ا... انتظامی): بر خلاف نظر شما این ملت ظاهرا سر به اطاعتند در خانه خود هر کس خدایی ست و ولایتی ساخته باب طبع. باطنا این مردم هیچوقت زیر بار زور نرفتن و اعتقادات و عواطف خودشون رو در حوادث تاریخی بیشمار حفظ کردند. قمر بانو (شهلا میربختیار): شکر خدا همه چیز خوردین. شما هیچ ...
بهشت پیمائی از دریاچه نئور مه آلود تا دامنه های سرسبزو شقایق گون شکردشت
درعوض درنیم روز و یک شبی که درمجاور این دریاچه اتراق نمودیم گاه دریاچه مه آلود و گاه آفتابی کم رونق سیمای دریاچه را روشن می نمود وسوژه های بدیع برای چندعکاس آرام گروه فراهم نمود والبته ما ناگزیر از نظاره دریاچه بخار گرفته و بس زیبا ازدرون چادر شدیم ودقایقی بعد چنان رگباری گرفت که همه تمهیدات ما برای کف پوش چادر وگرما بخشی درآن هوای سرد را، به طرفه العینی نقش برآب نمود وناگزیر ساعتی بعد که تگرک وباران ...
دریای مازندران بخشنده یا نامهربان / فرصتهایی که بر باد می روند
وجود ندارد . مسافر شیرازی هم می گوید : نتیجه نبود امکانات و صرف نصب بنر موجب می شود مسافران برای ماندن در کنار خانواده و احساس امنیت بیشتر منطقه ممنوعه ساحل را برای شنا انتخاب کنند . وی می گوید: فرزندانش هم اکنون در منطقه ممنوعه شنا می کنند با وضعیت طرح های ساحلی مازندران ناچار است اما خیالش آسوده است که بچه هایش جلوی چشمانش هستند و نمی گذارد جلوتر بروند. نبود ...
اجاق سرد ایران
که بیشتر در شهرها از شش بچه به زحمت دو نفر در قید حیات می مانند و گاهی همه آنها تلف می شوند. هر روز زن ها به خانه من می آمدند و داروی آبستنی از من می خواستند و در جواب سوال من که از آنها می پرسیدم آیا تا به حال بچه آورده اند یا نه عموما به صورتی یکسان می گفتند: پنج شش شکم زائیده ام... ولی همه آنها مرده اند. اکثر بچه ها در سال دوم می میرند . او بیماری آبله را یکی از عامل های تاثیرگذار در مرگ کودکان ...
دلنوشته های اهالی فرهنگ و سینما برای شهید محسن حججی
میخواهد انتخابِ چُنین سرانجامی ... اعتقادِ عمیق میخواهد فکر کن ، ظهر ، ظهرِ عاشوراست ... در بزنگاه بدترین تهدید ... جداً از ما کدامیک آن روز ... در کنارِ حسین میجنگید!؟!؟ همیشه به سئوالِ مصرعِ آخر این شعر فکر میکردم و هیچ جوابی براش نداشتم و یقین داشتم در دورانِ ما کسی پیدا نمیشه ،،، چند روزه این عکس و چشمهای محسن از ذهنم نمیره ، حتما قصه این بچه شیر ایران زمینُ شنیدین ، محسن ...
مسیر امامزاده هادی(ع) روستای چنارسفلی هموار شد
سپاه اقدام به هموار کردن این مسیر نورانی امامزاده کردند؛ حوالی ظهر بود که به روستا رفته بودم؛ وارد پایگاه مقاومت بسیج شدم، دو نفر از جوانان بسیجی را دیدم که مشغول اقامه نماز بودند؛ نوری در محلی که آنان مشغول صحبت با خدا بودند را پر کرده بود؛ کم کم سر و کله همه بسیجانی که در این برنامه فرهنگی و جهادی شرکت کرده بودند، پیدا شد و یکی از بسیجیان شروع به پهن کردن سفره ناهار کرد؛ سفره ...
روایتی از آنهایی که از قصاص گذشته اند
پنج سال است نَشُسته، در آغوش می کشد؛ پارچه ای که بوی تن پسرش را می دهد. قصه دعوا از شش ماه پیش از آن روز پاییزی شکل می گیرد. همان روز تولد، همان روز جشن تولد 27سالگی اش که او اعلام کرد می خواهد با گلدونه خواهر نیکان ازدواج کند. یک احساس دوطرفه جدی بین گلدونه و آرمین که حالا بعد از دو سال اعلام عمومی شد. آرمین آن روزها پایان نامه کارشناسی ارشد خود را در رشته حقوق می نوشت. اما انگار به مذاق ...
تحلیل چند تن از مراجع عظام تقلید درباره بحث حجاب
به آن اهمیت داده شود به جاست آیت الله مکارم شیرازی: حجاب یکی از فروع دین اسلام و از ضروریاتی است که در آیات متعدد قرآن به صراحت آمده است؛ لذا همه فرقه های مسلمانان بدون هیچ اختلافی به آن اعتقاد دارند. در دنیای امروز حجاب به عنوان سمبل اسلام شناخته شده است. کسانی که می خواهند با اسلام مبارزه کنند، با حجاب زنان محجبه مبارزه می کنند و آن ها که می خواهند اسلام را نشان دهند، حجاب را ...
الگویی برای فعالیت های آتش به اختیار
تک افراد را شهید کند، اوج گرفت و بعد بمب های خود را بر سر ساختمان ها ریخت. رزمنده های حاضر در منطقه فریاد زدند: بخوابید روی زمین و چادرهای خود را بر سرتان بکشید. من به پهلو در کنار پسرم روی زمین خوابیدم و چادر را بر روی سرمان کشیدم. برادرانی که شاهد ما بودند باز فریاد می زدند: کاملا" روی زمین به رو دراز بکشید ولی من تا پایان بمباران در همان وضعیت خوابیده بودم. بعد از دقایقی سخت، هواپیما از بالای ...
بسته خبری شنبه 21 مرداد ماه 1396
. بار کامیون آخر پتو بود، همه هم نو! مانده بودم که چه خبر است و چطور به آن سرعت، سه روز بعد از سیل، آن همه کمک رسیده؟ جالب بود که تمام کمک ها هم، به مسجد آل رسول رسیده، نه به سازمان شیر و خورشید و فرمانداری! مات و مبهوت از کامیون پیاده شدم و راه افتادم به طرف مسجد. خدا را شکر، سیل آسیبی به مسجد نزده بود. مسجد آل رسول تنها مسجد شیعیان در ایرانشهر بود که نسبتاً بزرگ و زیبا بود. این مسجد ...
تاکید شهید قاسم زاده بر پرهیز از شایعه پراکنی، تهمت و غیبت
من و احمد قاسم زاده با هم صمیمی بودیم، همیشه با هم شوخی می کردیم، از ویژگی های او شجاعت و علاقه زیاد به نماز و دعا بود، همیشه قبل از همه به حسینیه می رفت و بعد از همه نماز و دعا را اتمام می کرد. یک روز از او پرسیدم در این دنیا چه آرزویی داری؟ گفت: دو آرزو دارم یکی پیروزی رزمندگان اسلام در این جنگ و دیگری شهادت خودم در عملیات مرصاد به سختی زخمی شده بود، بالای سرش رفتم، خون زیادی از بدنش رفته ...
بعضی از ما آخوندها خیانت می کنیم
بکنیم و ما نمی کنیم. ما باید تابع امر و نهی باشیم. این شعر یعنی این که راه یک قدم بیشتر نیست. هزار منزل نمی خواهد. حضور قلب چیست؟ -امجد: حضور قلب در نماز وقتی برای انسان حاصل می شود که انسان در تمام زندگی موحد باشد. توحید هم این است که انسان دائما با ذکر و فکر باشد؛ دائم الذکر باشد و توجه داشته باشد. و الا وقتی فرد همه کاری می کند و همه فکری می کند، مشخص ...
چگونه با مادری که سقط جنین داشته رفتار کنیم؟
. امیلی: دست آنها را بگیرید و آنها را در آغوش بگیرید. هلند: آنها را در آغوش گرفته و بگویید که این اتفاق بد و غیرعادلانه ای بوده که رخ داده است. 14.کار خاصی برای آنها انجام دهید که برایشان ارزش و مفهوم دارد. اشلی: یکی از دوستانم بعد از سقط جنین من تی شرت هایی با طراحی های خاص برایم فرستاد. که هیچ ربطی به از دست دادن بچه من نداشتند ولی نشان می داد که دوستم ...
واستعینوا بالصبر و الصلاه یعنی چه؟/نماز؛ راه حل مشکلات
و بزرگ، مادی و معنوی، جسمی و روحی، یک دستور العمل چهار ماده ای برای برون رفت از مشکلات دارند، یکی مریض دارد یکی قرض دارد حتی مشکلات بین المللی مثلا تحریم ها فشار آورده راه حلی امام صادق می دهند می فرماند ان یتوضع ثم یدخل المسجد، فیرکع رکعتین فیدع الله فیها وارد مسجد شوید حال محل عبادت یا مسجد، دو رکعت نماز بخوان، بعد از نماز خواندن بر آن غم و غصه ات دعا کن امام صادق دارند تشر می زنند می فرمایند ...
فرهنگ استکبار ستیزی هرگز در مردم ایران از بین نخواهد رفت
می کنند. وی ضمن گرامیداشت یاد شهید محسن حججی افزود: استان اصفهان و شهر نجف آباد شهدای ارزشمندی را تقدیم انقلاب اسلامی کرده و شهید حججی با خون پاکش انقلابی در عرصه های فرهنگی، جهاد در راه خدا، دفاع از انقلاب اسلامی و حریم ولایت به وجود آورد. فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: شهادت شهید حججی را به خانواده محترم این شهید، پدر و مادر، برادران و خواهران و همسر مکرمه اش تبریک عرض ...
احرام اولین گروه کاروان جانبازان در مسجد شجره
به گزار ش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ اولین گروه زائرین جانباز سرافراز میهن اسلامی شنبه شب در مسجد شجره لباس احرام به تن کردند و پس از اقامه نماز لبیک گویان خدای خود را صدا زدند. حال و هوای امشب شجره متفاوت از شب های دیگر بود، صدای گریه و نم اشک جانبازان عزیز ،نوای یا حسین (ع) و لبیک در هم آمیخته بود تا بار دیگر به یاد بیاوریم که هر چه داریم از سرافرازی و ایثار شهدا و جانبازان ...
ما در اینجا می توانیم خودمان را پیدا کنیم
جانباز حاج علی ییلاقی فرمانده سابق لشکر 25 کربلا که در سال 61 به درجه جانبازی نائل شد سر می رسند، به احترام آنها همه بچه ها از روی صندلی شان بلند می شوند. سردار حاج عباس ییلاقی صندلی خالی کنار جانباز حاج مهدی صادقی را انتخاب می کند، بعد از احوال پرسی با سردار، برای گوش کردن صحبت های آنها به جمع شان می پیوندم، حاج مهدی وقتی می فهمد خبرنگارم، شروع می کند به گلایه و دق و دلی اش را خالی می ...
نذر همسفر روزهای خوب سردار شهید ومدافع حرم جانمحمد علیپور
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از اندیمشک جوان ،آقا جان این منم مهدی بهداروند. روسیاه درگاه شما. آخرین باری که در قرارگاه عاشقان باهم عکس یادگاری گرفتیم و خنده جانانه ای کردی ، نگفتی قرار است پرواز کنی، این رسمش بود سردار؟ این رفاقت است؟ همه می گویند توشهید شدی ولی من که هنوز باور ندارم تو رفته باشی. خدا نگذرد از هرکه بگوید قرار است تن جانمحمد را دست خاک سرد بسپاریم. من که ...
فرهنگ استکبار ستیزی هرگز در مردم ایران از بین نخواهد رفت
می کنند. وی ضمن گرامیداشت یاد شهید محسن حججی افزود: استان اصفهان و شهر نجف آباد شهدای ارزشمندی را تقدیم انقلاب اسلامی کرده و شهید حججی با خون پاکش انقلابی در عرصه های فرهنگی، جهاد در راه خدا، دفاع از انقلاب اسلامی و حریم ولایت به وجود آورد. فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: شهادت شهید حججی را به خانواده محترم این شهید، پدر و مادر، برادران و خواهران و همسر مکرمه اش تبریک عرض ...
فرهنگ استکبار ستیزی هرگز در مردم ایران از بین نخواهد رفت
می کنند. وی ضمن گرامیداشت یاد شهید محسن حججی افزود: استان اصفهان و شهر نجف آباد شهدای ارزشمندی را تقدیم انقلاب اسلامی کرده و شهید حججی با خون پاکش انقلابی در عرصه های فرهنگی، جهاد در راه خدا، دفاع از انقلاب اسلامی و حریم ولایت به وجود آورد. فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: شهادت شهید حججی را به خانواده محترم این شهید، پدر و مادر، برادران و خواهران و همسر مکرمه اش تبریک عرض ...
شهادتم گواه اینکه رهبرم ولی امر خداست/شمیم شهادت در وجود آقا محسن
که مانند مقتدایش امام حسین (ع) بی سر در پیکر شهید شود. فرمانده لشکر وی می گفت که پس از شهادت آقا محسن بارها و بارها منطقه شهادت ایشان را جست و جو کردیم اما پیکر پاک وی را نیافتیم. شاید که شهید دوست ندارد مطابق آرزوی وی جسمش پیدا شود تا مانند حضرت زهرا (س) مدفن وی بی نام و نشان باشد. شهید محسن به واقع بچه پاکی بود و در ادب، اخلاق، متانت و رفتار با خویشاوندان، دوستان و همسایگان ...
روحانی تاکسی دار
، عبا و عمامه می پوشم و برای اقامه نماز جماعت به مسجد می روم. بعد از پایان نماز هم دوباره لباس ها را در می آورم و استارت می زنم و تا پایان ساعت کاری ام مشغول مسافرکشی هستم. پس موقع رانندگی عبا و عمامه نمی پوشید؟ نه، البته این دلیل نمی شود مردم از من حتی با همین لباس های عادی، بدون عبا و عمامه سوال شرعی نپرسند و من هم جواب ندهم. پس مسافرها شما را می شناسند و می دانند ...
گذاشت آخرسر، روی پای مولا سر
را به پایان برسانند... همچنان که شهید مدافع حرم محسن حججی به پسرش علی، وصیت کرده بود: علی جان بابا من خیلی دلم می خواهد در این راه رو سفید و شهید شوم. خیلی دلم می خواهد که یک بار قبل از ظهور امام زمان(عج) و یک بار بعد از ظهور شهید شوم. به خیال خودم این یک نوع زرنگی است. ان شاءالله که بتوانم به این آرزو برسم. اما باز هم راضی ام به رضای خدا. اگر به آرزویم رسیدم و شهید شدم که الحمدلله، اگر هم ...
روایت رزمنده عراقی از نجات معجزه آسا از دست داعش
، فردا آنها را سر ببُر و به بهشت برو . محمد سلمان ادامه می دهد: ما را در بازداشتگاه العبیدی حبس کردند و برای ایجاد ترس و وحشت در دل هایمان، هر چند دقیقه یکی از داعشی ها می آمد و نزدیک شدن زمان اعدام را به ما خبر می داد .. شب شده بود، دو رکعت نماز خواندم و به خدا متوسل شدم و از حضرت فاطمه زهرا طلب شفاعت و برای نجات درخواست کمک و یاری کردم .. اولین ساعات صبح روز بعد بود که همه ما را با خودرو پیک آپ ...
بوسه بر پای پدر و مادر اذن شهادتش شد/ همسر یک شهید، آسمانی شدن محسن را به من بشارت داده بود/خبر اسارت و ...
...، شهید نذر کرده بود که اگر رفتن به سوریه قسمتش شد برود کف پای پدر و مادرش را ببوسد، بعد از بوسه بر دست و کف پای پدر و مادر گفت که قسمتم شده به سوریه بروم، خوشبختانه آن ها هم خیلی قشنگ و با یک صبر خاصی گفتند به سلامت ان شاءالله بروید و به سلامت برگردید، در راه امام زمان شهید شوید؛ ساعت 11 روز 27 تیرماه 96 بود که آقا محسن برای اعزام به سوریه رفت. *می گفت من همان جایی هستم که دوست دارم باشم ...
پاهایی خسته از ایستادن
. محسن خان ورثه زیادی دارد. مرحوم قبل از ازدواج با رقیه خانم ازدواج ناموفق دیگری داشته و حاصل این زندگی 5دختر و 2پسر قد و نیم قد بوده؛ من مدتی در خانه محسن خان زندگی می کردم. تا چند سال بعد از فوت او هم همانجا بودم. ولی با آن خانواده اصلا راحت نبودم. آنها اذیتم می کردند. چون نمی توانستم درست راه بروم مسخره ام می کردند. آنجا خیلی جوش زدم. جمعیت آنجا زیاد بود. بعدها به خانه خودم آمدم و از دست بچه ها ...
بند به بند از بندهای عراق!
نفر از بچه های اصفهان آنجا بودند. همان شب دوباره تنفس من مشکل پیدا کرد و دوباره راهی اتاق عمل شدم.خلاصه خواست خدا با زنده ماندن من بود.18 روز در بیمارستان العماره بودم.بعد از آن ما را به بغداد بردند.در بیمارستان بغداد رسیدگی ها خیلی بهتر بود.تعدادی از پرستارها شیعه بودند و به دور از چشم بعثی ها رسیدگی خوبی داشتند. بعد از طی دوره درمان چه شد؟ انتقالمان دادند به شهر رمادی.آنجا کمپ ...