سایر منابع:
سایر خبرها
شب عروسی زنم لباس نامناسب پوشید و ... / فیلم گفتگو با اسماعیل که صبح عروسی غوغا به پا کرد + عکس
خانه پدرزنم و پسرم را به خانه خودمان بردم، از خانه یک چاقو برداشتم و به قصد درگیری به خانه پدرزنم رفت، هنگامی که داخل خانه شدم پدرزنم می خواست سرکار برود که از او خواستم چند لحظه صبر کند تا با هم صحبت کنیم. به همسرم گفتم من از این وضع خسته شدم که او گفت ایرادی ندارد از هم جدا می شویم حتی پدرزن و مادرزنم از تصمیم همسرم حمایت کردند، دیگر نفهمیدم چه شد با پا یک ضربه به پدرزنم زدم که روی زمین افتاد و یک ...
جزئیات مرگ گروگان در خانه زوج سارق
شواهد و مدارک علیه متهم است. او بارها به دست داشتن در سرقت مرگبار راننده پرادو اعتراف کرده است و خواستار مجازات وی هستم. در ادامه متهم در دفاع از خودش گفت: همه چیز زیر سر پدرخوانده ام بود. من از نقشه او برای سرقت خبر نداشتم. وی ادامه داد: یک روز وقتی به خانه رفتم دیدم مردی بیهوش در یکی از اتاق ها افتاده و دست و پایش بسته است. مادرم گفت او از دوستان شوهرش است و چون با او اختلاف حساب ...
انتقام دختر جوان از خواننده رپ/ محاکمه همدست ژان والژان پس از رهایی از قصاص/ مرگ خانم دکتر اسیدپاش در ...
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرنگار خبرگزاری میزان،دختر جوان بعد از تمام شدن دوستی اش با خواننده رپ، برای کتک زدن او و سرقت اموالش دو نفر را اجیر کرد. اوایل خرداد امسال پسری جوان که خواننده رپ بود با حضور در پلیس آگاهی تهران از دوست دختر سابقش که با همدستی دو جوان از وی سرقت کرده بودند، شکایت کرد. وی به افسر تحقیق گفت: من یک سال پیش به طور اتفاقی با دختری جوان آشنا شدم. این ...
قول و قرارهای پوچ ازدواج
اهل دوستی و این حرفها نیستم و اگر قصدش ازدواج است می توانیم به این رابطه را ادامه دهیم. امیر هم حرف من را تایید کرد و باعث دلگرمی بیشتر من شد اما هر وقت به امیر می گفتم که برای خواستگاری اقدام کن هر بار بهانه ای می آورد. امیر وقتی که متوجه شد من از این مسئله ای ناراحتم یک روز خواهر و همسر برادرش را برای دیدن من آورد، خیلی برخورد خوبی داشتند. خواهرش همان روز به من گفت خیالت راحت باشد ما حتماً برای ...
آتنا از روی پله افتاد و مرد!
نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادن پیراهنم به مغازه اش رفتم دیدم مغازه اش ترسناک است. هیچ کس به مغازه اش نمی رفت. ماهانه 100 هزار تومان هم در آن مغازه کار نمی کرد. همیشه خلاف می کرد. در آن مغازه به خانم ها تجاوزه می کرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمی کنند. آرزو داشتم دخترم معلم شود همسرم ...
آقا شاگرد نمی خواهید؟
یادش تا همیشه با من است. جایی که دریچه های ادبیات و هنر به رویم گشوده شد و تأثیرش تا حالا مانده است. سال های آخر نوجوانی کارمان را با هنرمان گره می زدیم. حاصل مالی یک تابستان را به عکاسی ژرژ یونانی بردم و یک دوربین عکاسی و وسایل چاپ عکس خریدم. نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم. زندگی با همین یادآوری هایی که اشک انسان را درمی آورد زیباست. من آدم خوش بختی بودم. خوش بخت ترین بچه ی ...
جزئیات جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی از زبان قاتل
سال دارم و چیزی ندارم که مخفی کنم. الان چرا بغض کردید؟ نمی خواهم با سؤالاتم شما را اذیت کنم. راجع به عزیزم می خواهید صحبت کنم، چطور بغض نکنم؟ هرکسی باشد اذیت می شود. من مجبور بودم این کار را بکنم. شما را برای بررسی سلامت روانی هم برده اند؟ بله، به پزشکی قانونی رفتم، آنجا یک سری تست ها از من گرفتند، البته به آنها گفتم در سال های 43 تا 45 سرباز ژاندارمری ...
او که نسخه ما را می پیچد!
شاگردان اول شهرستان بودم و سال 55 با معدل و رتبه کنکوری که کسب کردم، رشته پزشکی را در همین اهواز قبول شدم. وی ادامه داد: دو سال بعد با شروع جنگ تحمیلی به امدادرسانی در جبهه کشش پیدا کردم. بالاخره بومی استان و در معرض مستقیم جنگ بودیم. سال 62 که پزشک عمومی شدم به دلیل شرایط خاص ناشی از جنگ و نیاز به وجود پزشک جراح، رشته جراحی را انتخاب کردم و سال 67 مدرک جراحی ام را گرفتم. این ...
کودکان زخم خورده ای که در نبود قوانین، تبدیل به زنان و مردان جامعه ستیز می شوند
پایان خدمت می گرفت اما او نمی خواست برود سربازی، البته من هم آن موقع آن قدر بدبختی داشتم که اصلا به این موضوع فکر نمی کردم . یک روز مهدی به بهاره و مادر او خبر می دهد که تعدادی از رفقایش می خواهند به تهران بیایند و باید آبروداری کنند. مادر و دختر با قسط و قرض، وسایل خانه و پذیرایی را آماده می کنند و به خواست مهدی از خانه بیرون می روند تا رفقای مرد آن ها را نبینند. من و مادرم ...
عاشقانه های کهن
کمتر کسی پیدا می شود که بپذیرد با خانواده همسرش زندگی کند برای همین وقتی از سرور خانم در این زمینه سؤال می کنیم، می گوید: مادر شوهرم خیلی خانم بود. اصلا با هم قهر و آشتی نداشتیم. وضع مالی مان آنقدر خوب نبود. سیب زمینی پخته می خوردیم ولی خوش بودیم. الان مرغ مسما می خوریم و حرص می خوریم. در این سال ها گرفتاری و غصه هایمان بچه هاست. آن زمان ها که جوان تر بودیم خیلی کمتر عصبانی می شدیم اما الان دیگر سن ...
آنگاه که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
بیدار شدم دیگر نه تنها پای راستم بلکه پای چپم نیز هیچ حرکتی نمی کرد، نمی توانستم هیچکدام از پاهایم را تکان بدهم، هیچ حسی در پاهایم باقی نمانده بود، هرچه تلاش کردم فایده ای نداشت، با عصبانیت تمام فریاد زدم، پدر و مادرم که شب را تا صبح کنارم مانده بودند روی سرم گریه می کردند، با اینکه پنج سال بیشتر نداشتم ولی هنوز تصویر مادر و پدرم که شب را تا صبح روی سرم بودند و اشکهایشان تمامی پهنای صورتشان را ...
این زن به راحتی راننده خودروی شاسی بلندها را به خلوتگاه می کشاند و ... + عکس
روز طول کشید من ناچار بودم مقدار بیشتری آبمیوه مسموم به بیژن بخورانم که همین موضوع موجب مرگ او شد. سپس بابک به دفاع پرداخت و منکر دست داشتن در شد. این مرد گفت: حسین پسر همسرم، در یک عطاری کار می کرد و او خودش داروهای بیهوشی را به مادرش می داد تا به طعمه ها بخوراند. من در مرگ بیژن دستی نداشتم. من فقط ماشین های را به سیستان می بردم و به یک مالخر می فروختم. حسین نیز منکر دست ...
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی/مامور ساواک در انگلیس بودم
. بعد از انقلاب هم دو شرکت واردات تجهیزات پزشکی داشتم که ورشکست شدند. الان از کجا درآمد دارید؟ 18 میلیون خودم و 30 میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را می گرفتیم، خانه ای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود. کی ازدواج کردید؟ من دهم اردیبهشت سال 40 با خانمم آشنا شدم و اول اسفند 45 ازدواج کردم. الان 56 سال است. از شهرام بگویید ...
روایتی دخترانه از 12217 روز انتظار و گمنامی
جنازه اش بگردم و همین باعث شد که تصمیم به طواف گرفتم. عبای پدر را بعد از 34 سال به او بازگرداندم/مادر شهید می گوید تا پسرم را نبینم جان به عزرائیل نمی دهم او که عبای پدر را بعد از34 سال به او بازگردانده است، در این باره می گوید: لباسی هم که روی پدرم انداختم عبا و قبایش بود. 14 سال پیش آن عبا را گاهی به همسرم می دادم تا وقت نماز روی دوشش بیندازد و گاهی می ایستادم و تماشایش می ...
متهم سرهای بریده خیابان شیخ بهایی: 75 سال دارم و چیزی ندارم که مخفی کنم / کار خوبی کردم! | ساواکی بودم و ...
بودم و به غیر از استرالیا به همه کشورها سفر کرده ام، بعد از انقلاب هم دو شرکت واردات تجهیزات پزشکی داشتم که ورشکست شدند. الان از کجا درآمد دارید؟ 18 میلیون خودم و 30 میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را می گرفتیم، خانه ای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود. کی ازدواج کردید؟ من دهم اردیبهشت سال 40 با خانمم آشنا شدم و اول اسفند 45 ازدواج کردم ...