سایر منابع:
سایر خبرها
لیستی از محدودیت ها در تولیدات وجود دارد/ معضل رساندن اثر به آنتن
...> بازیگر سریال پرستاران در بخش دیگری از سخنانش درباره پیوستنش به مجموعه پرستاران و همچنین قصه آن یادآور شد: من اواخر فاز اول وارد سریال شدم و در فاز دوم در این کار حضور داشتم. شرایط ما برای کار بسیار عالی بود و مهمترین عامل در صحنه آرامش عوامل است که برای ما فراهم بود. درباره سفارشی بودن کار نیز نکته ای دارم که باید گفت پیشنهاد خود وزارتخانه بوده که درباره پرستاران سریالی ساخته شود اما اینکه چه چیزی ...
روایت خرازی از پدرخوانده های جریان اصلاحات
اصلاح طلبی خود را در آن پیاده کند. تصاویری از پدرش آیت الله سید محسن خرازی، آیت الله بهجت و سیدحسن نصرالله روی میز کارش قرار گرفته و عکس هایی از رهبر انقلاب و سردار سلیمانی به دیوار اتاقش نصب شده است. یاد این جمله می افتم که حدود دو سال پیش گفته بود: من اگر بخواهم به قدرت نزدیک شوم با همه کوچه پس کوچه های قدرت ارتباط دارم، از شخص اول کشور تا سایرین. می گوید که به طور نسبی از ...
نظر متفاوت شهید لاجوردی درباره توبه منافقین/ چه کسانی در سازمان منافقین سریع سیانور می خوردند
مبارزان شنیده بودم، ولی سعادت آشنایی و همکاری نزدیک با ایشان زمانی دست داد که بنده در قوه قضائیه شروع به کار کردم و ایشان دادستان بودند. از آن به بعد رابطه ما صمیمی تر شد و تا لحظه شهادت ایشان ادامه پیدا کرد. عده ای با توجه به اینکه شهید لاجوردی سابقه کار یا تحصیلات خاصی در امرِ قضا نداشت، صلاحیت او را برای تصدی این مسند نفی می کنند، در حالی که با مطالعه صورت محاکماتی که وی انجام داده و ...
دخترمقیم امریکا در دام جوان فریبکار
فراری اش در روزنامه آگهی شود و مدارک دیگری لازم است تا در آینده رأی طلاق غیابی صادر شود. سپس رو به گیسو کرد و گفت: دخترم؛ در آینده مراقب باش با احساسات و از روی عجله تصمیم نگیری. سن زیادی نداری و می توانی در آینده فرد موفقی شوی و به مردم کشورت خدمت کنی. گیسو هم گفت: در آن سن و سال، من خیلی تنها بودم و در خیالم تصور می کردم با ازدواج کردن، همدم خوبی پیدا خواهم کرد اما از این شکست درس گرفتم و هیچ وقت در زندگی ام بی جهت به کسی اعتماد نمی کنم و از روی عجله تصمیم نمی گیرم... بعد از آن دست مادرش را گرفت و با هم از دادگاه خارج شدند. ...
برای اصلاح قوانین تبعیض آمیز به زنان قول می دهم
خودمان را خواهیم کرد؛ چه خشونت خانگی و چه حتی خشونت در محل کار. اینها مسائلی است که حتما مورد توجه قرار خواهد گرفت و از همه ابزارها باید استفاده کنیم. فکر می کنیم مهمترین مسأله، رویکرد پیشگیری است؛ این که آموزش های لازم به خانواده داده شود، هم به زنان و هم به مردان. قبلا نقل قولی از من شده بود که همه مشکلات را مردان به وجود می آورند. خب من به این شکل نگفته بودم و بعد توضیح دادم که یقینا راه حل ها ...
یه دهن بخون!
.... این پسر ما به دایی ا ش رفته که اون هم لاغره. منتها این استخونی ها جَنَم دارن. اصلا شما هر حمالی رو نگاه کنید، استخونیه! بعد یکی زد پشت کمرم که صدا داد و همزمان شنیدم گفت: عین تیرچه می مونه لامصب! تا نمی شه! صاف نشسته بودم و جم نمی خوردم اما عرق روی پیشانی ام نشسته بود. اضافه کرد: پدر خوبی هم ازش درمی آمد. چون من که از بچگی ش زانو درد داشتم هیچ وقت نتونستم خم بشم. ولی این آقا؛ بچه رو بذار رو ...
از سی دی فروشی تا سرقت مسلحانه طلافروشی های تهران
... به گزارش پلیس، دزدان مسلح ساعت 7 بعد از ظهر 26 بهمن سال گذشته نیز به یک طلافروشی دیگر در خیابان جوادیه هجوم برده بودند که صحنه این سرقت نیز بازسازی شد. صاحب طلافروشی مذکور نیز به خبرنگار ایران گفت: هنگام غروب مغازه را تعطیل کرده بودم که مرد جوانی با اصرار وارد مغازه شد و خواست زنجیر و گردنبندی ببیند. در حالی که به پسر جوان مشکوک شده بودم خواستم از مغازه بیرون بیایم که ناگهان همدستش که ...
احمدی نژاد، موسوی و کروبی دیگر هرگز تایید صلاحیت نمی شوند
درباره ابلاغ سیاست های کلی انتخابات که از طرف رهبر انقلاب ابلاغ شد شروع کنیم. مجلس هم نظرش را در این باره داده و حتی آقای لاریجانی هم در نطقی گفتند شورای نگهبان در این زمینه دو بار با اصلاحات مجلس مخالفت کرده و منتظر سیاست های کلی است. در این زمینه اصلاحات چه زمانی قرار است انجام شود؟ چه زمانی قرار است نظر شورای نگهبان به مجلس برود و کلا چه زمانی شاهد اجرایی شدن این سیاست ها باشیم؟ چون همانطور که می ...
رواج شیوه های عجیب و غریب خواستگاری/ آداب و رسومی که فراموش می شود
ازدواج می گوید: تنها ملاک ازدواجم، اصلاح نژادی بود، برای همین به دنبال دختری با قد بلند و موی بور و چشم رنگی بودم و به چیز دیگری اهمیت نمی دادم و وضع مالی خیلی مناسبی هم داشتم. در حال حاضر 6 سال است که ازدواج کردم و یک دختر 3 ساله دارم، اما هر دو ما از زندگی راضی نیستیم و مدتی است به ارتباط های خارج از خانه فکر می کنم. چرا خواستگاری با گل و شیرینی در منزل دختر؟ با توجه به اینکه ...
بشار رسن: این مساوی کمتر از برد نبود
این فرم رسیدی؟ خب من دو سال است بدون استراحت در بازی های باشگاهی و ملی حضور دارم . در لیگ عراق هم همین 10 روز پیش آخرین بازی ام را انجام دادم اما مشکلی ندارم و با تمرینات منظم شرایط بدنی ام را برای مسابقه حفظ کردم. به نظرت نتیجه مساوی برای این بازی عادلانه بود؟ الاهلی تیم خوبی بود. من با بازیکنان این تیم و شرایط فنی شان آشنایی داشتم اما ما برای برد به زمین رفته ...
طرح تحول سلامت بیمار شد / لبخند بیمار بالاترین دستمزد برای پزشک جهادی
...، به هر کار غیراخلاقی و غیر انسانی دست می زند تا پول بیشتری به دست آورد. این پزشک متخصص بیان کرد: امیدوارم روزی برسد که تنها فکر جامعه بهداشت و سلامت پیشگیری باشد نه درمان، باید ما پزشکان تا می توانیم در زمینه پیش گیری تلاش کنیم چرا که جامعه بیمار جامعه ناتوان و ضعیف است. وی با بیان این که بنده تمام کسورات پزشکی و همچنین زیاده خواهی برخی از این افراد را قبول دارم اظهار کرد ...
داستان معجزه وار دفن علامه طباطبایی(ره)
ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا عصر صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت. من تلفنا فوت ایشان را به آقای خمینی اطلاع دادم. ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم دید. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را ...
درباره طبیب تورم که از کابینه رفت
. *** *دولت اول آقای روحانی به پایان رسید و ایشان تعدادی از وزرای دولت اول را برای دولت دوم خودشان، انتخاب نکرده اند که یکی از این وزیران آقای دکتر طیب نیا هستند. شما در مجلس برای وزارت آقای دکتر طیب نیا با نمایندگان رایزنی کردید که رای اعتماد بیاورد. بعد از 4 سال نتیجه کار و عملکرد وزارت اقتصاد را چگونه ارزیابی می کنید؟ -نکته ای که در رابطه با حوزه ...
جداسازی بحرین از ایران، زمینه ها، فرآیند و تبعات آن
اینها احزاب دولتی و روزنامه های دولتی این مباحث را ادامه می دهند. تا اینکه در روز نهم فروردین 1349 رئیس مجلس شورای ملی نمایندگان را به یک جلسه فوق العاده دعوت می کند که من هم جزو نمایندگان مجلس بودم و اردشیر زاهدی گزارش خودش درباره بحرین را به مجلس ارائه می دهد. شما در چه سالی وارد مجلس شدید؟ ما برای نخستین بار در سال 1346 در انتخابات شرکت کردیم که درنهایت پنج نفر انتخاب شدند ...
تلویزیون بازهم طنز سیاسی بسازد
پیشنهاد کردم این شخصیت مازندرانی باشد، چون می خواستم هم این نقش کمی متفاوت تر بشود و هم من به عنوان بازیگر یک انرژی جدید به نقشم اضافه کنم. آقای بذرافشان موافقت کردند. یک بار آن را به صورت تمرینی اجرا کردیم و مورد پذیرش کارگردان قرار گرفت و شد چیزی که الان می بینید. بعد از پخش چهار فصل از سریال پایتخت، واقعا نگران نبودید مخاطب با دیدن یک مازندرانی دیگر غر بزند و گلایه کند؟! ...
ناگفته های جدید مادر حمید صفت درباره قتل همسرش
...، به من گفت ظهر به خانه می آید تا من هم کمی استراحت کنم. حمید وقتی تماس گرفت از درگیری شما و همسرتان با خبر بود؟ نه اصلا چون آن زمان من و هوشنگ هنوز با هم مشاجره نکرده بودیم. وقتی به خانه رسیدم با هم بحثمان شد و درگیر شدیم. بعد هم حدود ساعت 11 صبح بود که حمید آمد. حاج آقا روی راحتی نشسته بود. حمید هم رفت و کنار او نشست. به همسرم گفت چرا با حاج خانم دعوا می کنی؟ چرا از کنار هم ...
فیلمی که همگام با امید حرکت می کند
.... از اینجا کم کم یک خط داستانی شکل گرفت و بعد از آن شروع به نوشتن سکانس هایی در ارتباط با این قصه کردم و بعد هم احسان ثقفی اضافه شد و هفت هشت بار (و حتی تا روز فیلمبرداری) این فیلمنامه را بازنویسی کردیم. پس شخصیت هایتان ما به ازای بیرونی دارند و منطبق با واقعیت هستند؟ بله. این قصه ریشه در واقعیت دارد و ممکن است خیلی از اتفاقات در فیلم ساخته و پرداخته تخیلات ذهن من باشد. در ...
زنده ی بیدار
؟ ابوالعلاء عفیفی بوعلی را صوفی واقعی نمی داند و حاج سید نصرالله تقوی مقام عرفانش می دهد. هرچند آن عبارت مستیِ عقل شرف الدین خراسانی را دوست دارم رمزها را باز کرده یا نکرده، دوباره و چندباره این کتاب را خواهم خواند. چرا سلامان و ابسال یا رساله الطیر را نمی خوانم؟ چرا فقط همین یکی؟ گوید که: پژوژناکیِ شما به تقاضا کردن مرا، ای برادران من!... دوست داشتم بارها و بارها این عبارت ها را بخوانم. این ...
بیانیه خانواده حمید صفت + عکس
جواب گفت: بازم می زنم. حمید هم میز روبه روی کاناپه را برگرداند. از همین جا درگیری بین آنها بالا گرفت. موقع درگیری شما کجا بودید؟ من بلافاصله خودم را بین حمید و حاج آقا قرار دادم. همسرم به طرف آشپزخانه رفت من چندبار به حمید تشر زدم که حلالت نمی کنم اگر با هوشنگ دعوا کنی. همسایه ها هم آمدند. یکی از آنها به حمید گفت بیا برویم خانه ما تا کمی آرام شوی اما حمید گفت من با مادرم از ...
پدر آتنا: حرف های قاتل دروغ است
...> ترشی را گرفتم و گذاشتم داخل وانت. دخترم گفت نیاز نبود بگیری، در خانه ترشی داریم. ما که ترشی نمی خوریم و آنهایی را هم که داخل خانه داشتیم به مادربزرگ دادیم. حدود یک ساعت بعد از این ماجرا، آتنا ناپدید شد. خانه مان نزدیک بود. فکر کردم خانه رفته است. با خانه تقریبا 50 متر فاصله داشتیم. با خودم گفتم حتما خانه رفته است. یکی، دو ساعت بعد دیدم خانه نرفته است. با خودم گفتم کجا می تواند رفته باشد. به خانه ...
بیماران در دام کلاهبرداران!
ها زیرمیزی وجود ندارد، اما این به معنی نبود تخلف نیست و در کلانشهرها کار کمی سخت تر است. این اظهارنظرات آذر سال گذشته توسط وزیر بهداشت درباره میزان زیرمیزی در کشور انجام شد. به گفته حسن قاضی زاده هاشمی کاری که دولت با جامعه پزشکی در طول این سال ها انجام داده با هیچ قشر دیگری نکرده است، چون پولی نداشت که به بیمه ها بپردازد، چهار سال تعرفه ها را ثابت نگه داشت. در اصل مقصر اصلی زیرمیزی دولت و مجلس ...
شیطان پارس آباد: وجدانم راحت است نه آتنا را آزار دادم نه او را کشتم! + تصاویر
. اون رو چطور کشتی؟ اونو نکشتم. خودت مگه اعتراف نکردی؟ توی آگاهی پارس آباد زیرفشار بودم و گفتم هر قتلی اینجا بوده رو من گردن می گیرم. اصلاً از خانواده اش بپرسید می گن که عصمت رفته آذربایجان و با یکی ازدواج کرده. توی آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم ...
مجرمان کوچک، قربانیان بزرگ
بقیه نگاه نمی دزد و لبخند می زند، اسمش علی است و به جرم حمل مواد دستگیر شده، معتاد نیست، این را از ظاهرش هم می توان فهمید، سری تکان می دهد و می گوید: تو خانواده ما کسی لب به سیگارم نمی زد، من پول نیاز داشتم و به پیشنهاد دوستم برای یه نفر مواد جابه جا می کردم که دستگیر شدم. جلسه با مدیر کانون که شروع می شود جوانی با صوت قرآن می خواند و همه را وادار به سکوت می کند؛ کانون اصلاح و تربیت ...
راهی افغانستان شد تا اذن والدین را برای راهش بگیرد
پدر و مادرمان بعد از شهادت داداش محمد یعنی حدود دو سال پیش به ایران آمدند. محمد متولد 1375بود و زمان شهادت یعنی در 31 فروردین 1394 تقریباً 19 سال داشت. محمد جوانی مذهبی بود. اهل خواندن نماز اول وقت و قرآن بود. با همه سرشلوغی های کارش، کتب دینی زیادی را مطالعه می کرد. محمد فرشته بود. یک فرشته زمینی. او همه چیز تمام بود. بعد از شهادتش متوجه شدیم که چقدر با بقیه فرق داشت. سنگ کار ماهر ...
از دختر 15 ساله تا زن مطلقه 49 ساله متقاضی ازدواج
گری می پرسم که در پاسخ به سوالم فکر می کند و می گوید: الحمدلله نه تا به حال مشکلی برایم پیش نیامده. من با چند نفر از اساتید هم در این باره صحبت کردم که معتقد بودند این کار خوبی است و ادامه آن هیچ اشکالی ندارد . ازدواجی به شیرینی یک جعبه گز وقتی از ایشان خواستم یک خاطره خوب از سال ها واسطه گری ازدواج بگویند، برایم گفتند: سال گذشته یک خانمی با من تماس گرفت و از من پرسید: شما ...
گفتگو با مادر حمید صفت / به هوشنگ گفت چرا مادرم را می زنی و دعوا شروع شد
بود که حمید با من تماس گرفت و گفت که می خواهد برای عوض کردن لباس به خانه بیایید، اما چون من شب قبلش میهمان داشتم، به من گفت ظهر به خانه می آید تا من هم کمی استراحت کنم. حمید وقتی تماس گرفت از درگیری شما و همسرتان با خبر بود؟ نه اصلا؛ چون آن زمان من و هوشنگ هنوز با هم مشاجره نکرده بودیم. وقتی به خانه رسیدم با هم بحثمان شد و درگیر شدیم. بعد هم حدود ساعت 11صبح بود که حمید آمد. حاج ...
ادعای اعدام بدون محاکمه توسط لاجوردی بی اساس است
تحویل رجوی در عراق می شود. این ماجرا به خوبی نشان دهنده روحیه رئوف و انسانی آن شهید بزرگوار است. ** با اتهام علیه لاجوردی می خواهند جای جلاد و شهید را عوض کنند اکنون بعد از گذشت سی و شش سال از آن حادثه و ایضاً قریب به بیست سال از شهادت آن شهید عالی مقام، فردی که از شاگردان آقای منتظری است، با ذکر مطلبی از جنس من بودم و فلانی خدابیامرز چنین اتهام ناروایی را به شهید لاجوردی روا می ...
آقا شاگرد نمی خواهید؟
پخش شدند. تا آمدم به خودم بجنبم شروع کردند به غارت آدامس های بر زمین ریخته. با گریه برگشتم خانه. همه سرزنشم می کردند و این وسط فقط بی بی بود که دلداری ام می داد. اولین تجربه ی شکست و اولین رویارویی با واقعیت های موجود. دنیا فقط رؤیاهای ذهنی من نبود. موفقیت چه طور به دست می آید؟ برادری دارم که چهارسال از من بزرگ تر است. او هم اهل کار و کاسبی بود. یک سال با او شریک ...
زن جوان خندید و من سست شدم / سر قرار بود که راز سیاه او را فهمیدم و ...
...، با همسرم اختلاف داشتم. او خون سرد و بی تفاوت بود و نسبت به خانواده اش حساسیت زیادی به خرج می داد. نمی گذاشت دربارۀ بداخلاقی و بی احترامی های برادرش یک کلمه حرف بزنم. در عوض، راه می رفت و پشت سر خانواده ام صفحه می گذاشت. یک روز، که خسته و کوفته از سرکار به خانه برگشته بودم، دوباره با هم جر و بحث کردیم. از خانه بیرون زدم. جلوِ یک فضای سبز، زیر سایۀ درختی توقف کرده بودم که زن جوان از کنارم رد ...
وقتی زن بیوه از شوهر صیغه ای کم سن باردار شد و ...
خانواده ام درگیر می شدم و به مشاجره می پرداختم این بود که چند سال بعد تصمیم گرفتم خانواده ام را رها کنم و به طور مستقل به زندگی ام ادامه بدهم به همین خاطر از شهرستان عازم مشهد شدم و در یک شرکت خصوصی کاری برای خودم پیدا کردم از همه کس و همه چیز بریده بودم تا این که با پسر جوانی در محیط کارم ارتباط برقرار کردم. شهریار 12 سال از من کوچک تر بود اما من که زنی تنها بودم احساس می کردم او تا پایان عمر در ...