سایر خبرها
روایت نیویورک تایمز از سرنوشت همسر یک داعشی
سرباز اشاره اش به حضرت محمد بود، بسیاری از مسلمانان ساکن موصل به اسلامی که داعش به آنها تحمیل می کرد بی میل بودند. نبا متوجه گریه سرباز شد. زندگی او زمانی تغییر کرد که پدرش دیدگاه های اش در خصوص اسلام را تغییر داد و به حامی رادیکال داعش بدل شد، مردی که سپتامبر گذشته دختر خود را مجبور کرد به عقد یک جنگجوی داعش در آید. اینک حامله است و "همسر داعشی" قلمداد می شود. با چنین زنانی و بچه های شان به عنوان مظنون برخورد می شود. دولت عراق اردوگاهی در خارج از موصل برای آنها برپا کرده تا از آنها بازجویی کند، یا اینکه صبر کنند تا ب ...
یک معامله خوب، از جنس خشونت پنهان / ما به این سوی آب ها پرت شده ایم
هم وطنان هزاره ام که از دور هویتشان هویداست، بسیار کمتر بود. عادت کرده بودم که از 15 سالگی شب را در صف اداره اتباع برای تمدید مدارک اقامتی خانواده به صبح برسانم تا در وقت اداری پدرم بیاید و مدارک را تحویل بگیرد، اما این اواخر به یکباره دریافتم از لحاظ حقوقی و حق شهروندی دقیقاً جایی هستم که 37 سال قبل ناخواسته پای در این سرزمین نهاده بودم. من خود مشکلی با این رویه نداشتم اما با خود فکر ...
سرمقاله روزنامه ها
به نان شب است. این خواسته برای دولت روحانی حداقل است یا حداکثر! * زمان بالنده و زمان چرخنده مفاهیمی هستند که از کتاب تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ نوشته محمد توکلی طرقی، نشر پردیس دانش عاریه گرفته ام. مقصد بعدی صبح نو در سرمقاله امروز نوشت: یکی از سوالاتی که این روزها توسط مردم زیاد پرسیده می شود، این است که آقای قالیباف بعد از شهرداری تهران کجا خواهد رفت و به چه ...
چه کسانی به خدمت امام مهدی (عج) رسیدند؟
کوبیده شده بود. وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم. فرمودند: ای ابوالحسن، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟ عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد. فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: نه لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر ...
داعش در خط پایان/ حل بحران بیکاری با ظرفیت تولید ملی/ رونق غیرتورمی، چگونه؟
...، این است که آقای قالیباف بعد از شهرداری تهران کجا خواهد رفت و به چه کاری مشغول می شود؟ سوالی که شاید درباره سایر مسئولانی که دوره مسئولیت آن ها به اتمام می رسد تا حدودی مطرح باشد؛ اما در اینجا مردم با دغدغه بیشتری می خواهند بدانند مدیری که در 17سال گذشته، چه در فرماندهی نیروی انتظامی و چه در سمت شهردار تهران شبانه روز با آن ها بوده و با مدیریت جهادی پایتخت کشور را متحول کرده، از این پس به چه ...
محسن اندرزگو: پدرم اگر بود به مشکلات اعتر اض می کرد
شفقنا- شهید سید علی اندرزگو، نه تنها نامش علی بود، بلکه در مسلک زندگی نیز همان راهی را رفت که مولایش حضرت علی(ع) پیموده بود. در13رجب، زاده شد و در 19رمضان نیز به شهادت رسید. زندگی او پس از ترور حسنعلی منصور وارد فاز جدیدی شد و از آن تاریخ به بعد بودکه شهید اندرزگو برای بیش از چهارده سال در خفا زندگی کرد. سرانجام سید علی اندرزگو در دوم شهریور 1357 در حالی که تنها 6 ماه به ثمره مبارزات او و ...
مجید درخشانی: کاش بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد
معتمدیان و... . برخی از آنها را از طریق دانشگاه شناختم و این گروه تشکیل شد. اولین اجرایمان هم رندان مست بود و 15 شب در وزارت کشور روی صحنه رفت. بعد آلبومش هم منتشر شد. درهمین حین استاد شروع کردند به ساختن سازهای جدید که در آلبوم های بعدی از آنها استفاده شده است. شما در گروه شهناز از سازهای ابداعی استاد شجریان استفاده می کنید. دلیل استفاده از این سازها صرفا به خاطر سازنده آن است یا اینکه این ...
زندگی نامه ایلان ماسک ؛ فراز و نشیب های زندگی مرد جاه طلب دنیای علم و تکنولوژی
قرارداد 22 میلیون شد. ایلان ماسک با 10 میلیون دلار از سرمایه اش شرکت بانکی آنلاین “X.com” را در سال 1378 راه اندازی کرد. یک سال بعد، این شرکت با “Confinity”، استارتاپی که به کمک بیزنس من معروف پیتر تیل (Peter Thiel) شکل گرفته بود، ادغام شد و کمپانی ترکیبی جدیدی با نام پی پل (PayPal) شروع به کار کرد. مکس لوچین ایلان ماسک به عنوان مدیرعامل پی پل انتخاب شد، اما اوضاع به ...
10 فیلم ترسناک که به واقعیت تبدیل شدند/تصاویر
نویسنده ی داستان همراه شد اما برای یکی از تماشاگران بسیار الهام بخش بود. در سال 20013، یک جوان 22 ساله به نام آلن منزیس بعد از اینکه دوست 21 ساله اش، توماس مک کندریک از فیلم انتقاد کرده و به بازیگر نقش خون آشامی به نام آکاشا (با بازی آلایا هاتن) بد و بیراه گفته بود، با چاقو ضربات مرگباری را به وی وارد کرد و در نهایت پس از مرگ مقداری از خون وی را نوشید. منزیس در جلسه ی دادگاه خود عنوان کرد ...
متهم جنایت: من قاتل آتنا نیستم!
رو من گردن می گیرم. اصلاً از خانواده اش بپرسید می گن که عصمت رفته آذربایجان و با یکی ازدواج کرده. توی آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ میزنه می گه کجایی. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم؛ پارس آباد محیط کوچکیه، همه همدیگر رو می شناسن. - از ...
چرا زنان داعش از مردان خطرناک ترند؟
هم پروفایل های داعش در توییتر را دنبال می کرد. ناگهان متوجه شد آن ها نیز او را دنبال می کنند و ناگهان با افزایش تعداد فالوئرها به او حس “محبوبیت” دادند. سپس طی پیغامی از او خواستند به داعش بپیوندد. گفتند به عنوان یک مسلمان می تواند از سرزمین کفر هجرت کند. زمانی که دختر اعتراض کرد که برای ازدواج هنوز خیلی جوان است، به او گفتند می تواند بعد از یک یا دو سال با یکی از “برادران” ازدواج کند. هنگامی که ...
14 اعتراف شوکه کننده درباره زندگی آنجلینا جولی
آزادانه بگویم و امیدوار باشم که منظور درستی از حرف هایم استنباط شود. دوست ندارم دست از آزاد بودن بردارم. و دست نیز برنخواهم داشت". 6- او می خواهد که خانواده اش به خاطر طلاق از پیت قوی تر باشد جولی همیشه گفته که بهترین چیزها را برای فرزندانش می خواهد و طلاق از برد پیت نیز در همین راستا بوده است. اما سخت است باور کنیم که طلاق تاثیر خوبی بر روی فرزندان داشته باشد. طلاق همیشه زشت ...
10 درس پیوند ازدواج علوی و فاطمی
که جمع شوند. وقتی همگان گرد آمدند پیامبر بر فراز منبر رفت و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: ای خلایق، جبرئیل هم اکنون پیام آورد که خداوند ملائکه را در بیت المعمور گرد آورده و همه را گواه گرفته که خدمتکار و دخت پیامبرش را به بنده خود علی بن ابیطالب(ع) تزویج فرموده و مرا هم فرمان داده که ازدواج این دو را در زمین بر پا سازم، شما را بدین امر گواه می گیرم، سپس رسول خدا نشست و به علی(ع) فرمود ...
آتنا از روی پله افتاد و مرد!
ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غ. رو کجا نگه داشتم، منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم، اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ می زنه می گه کجایی؟. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم، پارس آباد محیط کوچکیه، همه همدیگر رو می شناسن. از همسر اولت جدا شدی؟ بله. چرا می خواست از تو جدا بشه؟ اخلاقمون با هم جور درنمی آمد ولی من نمی خواستم ...
گفت و گو با - حمید ص - درباره ی قتل ناپدری اش
فروشی داشت. این آخری ها هم در آلمان بود و یک ماهی می شد که به ایران آمده بود. هوشنگ بیماری های زیادی هم داشت و امکان دارد به دلیل همان بیماری ها فوت شده باشد. او هپاتیت سی داشت. یک سوم کلیه اش نابود شده بود. در خانه ناپدری ات زندگی می کردی؟ خیر من فقط وسایلم را آنجا نگه می داشتم. آن روز هم برادرم از آلمان زنگ زد و گفت که برو خانه حاج خانم کتک خورده است. مثل اینکه شب واقعه ...
کودکی فراموش شده را با الهام از کودک غرق شده سوری ساختم
اندک و بدون هیچ عجله ای فیلم به مراحل نهایی خودش رسید. از این مرحله به بعد زمانی در حدود یکماه صرف دیدن این فیلم با دیگران رسید که خوشبختانه مسیر فیلم با اندکی تغییر به اتمام راه خود رسید. ذهن زخمی یک کودک مهاجر چگونه به آرامش میرسد؟ آیا خانه نرم و غذای گرم برای او کافیست؟ تسنیم: نظر شخصی خودتان درباره وضعیت کودکان سوری که از جنگ گریخته و در اروپا آواره شده اند چیست؟ ...
جزئیات جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی از زبان قاتل
؟ من همسرم را دوست دارم. این کار را کردم که کمتر اذیت شود. صورتش به خاطر کتک های شهرام و نرگس کبود شده بود. یعنی او را به خانه خواهرش نفرستادید که شهرام و نرگس را بکشید؟ نه، من فقط می خواستم جلوی دست آنها نباشد که اذیت نشود. آن شب هم وقتی شروع به پرخاش کردند و به پدرم فحش دادند، یک لحظه جنون گرفتم و این اتفاق افتاد. بعد از قتل چه کردید؟ جسدها را ...
کودکان زخم خورده ای که در نبود قوانین، تبدیل به زنان و مردان جامعه ستیز می شوند
خوب بود اما آن قدر هوس باز بود که وقتی دوساله بودم، گذاشت و رفت. من و مادرم را بدون سرپناه ول کرد. هرروز خانه یکی بودیم. کمکم مادر به کارنامناسبی روی آورد چون کار دیگه ای نمی توانست بکند. بعد هم الکلی شد و بعضی شب ها مست به خانه می آمد. برای اینکه آینده بهتری داشته باشم، من را فرستاد اهواز منزل دایی ام. مخارج نگهداری ام را هم برایشان می فرستاد . دایی ام معتاد بود، وضع مالی اش خوب نبود ...
عاشقانه های کهن
کمتر کسی پیدا می شود که بپذیرد با خانواده همسرش زندگی کند برای همین وقتی از سرور خانم در این زمینه سؤال می کنیم، می گوید: مادر شوهرم خیلی خانم بود. اصلا با هم قهر و آشتی نداشتیم. وضع مالی مان آنقدر خوب نبود. سیب زمینی پخته می خوردیم ولی خوش بودیم. الان مرغ مسما می خوریم و حرص می خوریم. در این سال ها گرفتاری و غصه هایمان بچه هاست. آن زمان ها که جوان تر بودیم خیلی کمتر عصبانی می شدیم اما الان دیگر سن ...