سایر منابع:
سایر خبرها
فاجعه منا همان سیلی بود که مرجان خواب دید
سراغ مرجان را می گرفتند، خبر حادثه را شنیده بودند. من اما من باز هم خیلی نگران نشدم. گفتم مرجان زن قوی و توانمندی است. انشالله که هیچ اتفاقی برایش نیفتاده. به خاطر اینکه می دانستم تراکم جمعیت خیلی خیلی زیاد بوده ، فکر می کردم شاید گم شده باشد و بعد از چند ساعت خودش تلفن بزند و خبر سلامتی اش را بدهد. البته تا آن موقع من هیچ خبری از شدت این فاجعه نشنیده بودم. عصر که شد خبر را از طریق تلویزیون شنیدم ...
شب کاری پرسود در خیابان های پایتخت
با رفقا یا خانواده شان هستند و می گویند و می خندند. رستوران نیست، کافه نیست، اما دنج تر و با صفاتر است و مردم انگار حال بهتری دارند. به سعید می گویم که کار جالبی دارید، مخصوصا که این ساعت هیچ رستورانی در تهران باز نیست. او لبخند می زند و تایید می کند و این شروع گپ وگفت ماست که آن را در ادامه می خوانید: چه شد که این کار را راه اندازی کردید؟ قبل از این کار صاحب رستوران بودم و پنج ...
مخوف ترین قتل های سریالی ایران
. با شکایت چند دختر جوان از دو مرد، ماموران براساس چهره شناسی دو نفر به نام های علی کریمی و غلامرضا خوشرو را دستگیر کردند و بعد از بازجویی های صورت گرفته و اقرار این دو به اعدام محکوم شدند. در راه دادگاه وقتی بر دستان غلامرضا دستبند زده بودند، او با فریب دادن مامور همراهش توانست دستبندش را باز و فرار کند، اما دوستش علی کریمی همان سال به دلیل تجاوز به عنف به اعدام محکوم و حکمش در اسفند همان سال اجرا ...
درد آوارمرگ ماند
برو به مادرت بگو شام درست کنه، احمد آقا شام نخورده. من اومدم اینو به مادرم گفتم و رفتم خوابیدم. توی خواب و بیداری، یادمه اول یک باد شدید اومد که تمام درها رو به هم می زد، آسمون هم برقی زد عین رعد و برق. بعد دیگه خونه رفت بالا و موندیم زیر آوار. حدود دو ساعت، من با دو تا خواهرام زیر شیب تیر سقف گیر افتاده بودیم. یک کلوخ چند کیلویی روی گردن خواهرم افتاده بود. منم از شکم تا پا، مونده بودم توی خاک. یک ...
شاعرانی که برای شهید حججی شعر سرودند
ایران را وادار به واکنش کرد، هرکسی در هر جایگاهی که داشت ضمن همدردی با خانوده این شهید بزرگوار سعی کرد از دریچه دیدگاه خود این حرکت قهرمانانه را تفسیر کند. در این بین شاعران ایرانی زیادی هم در وصف این شجاعت شعر سرودند که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است. یوسف رحیمی گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را مرور می کنم امشب غم تمام جهان را غم عراق و یمن را که شعله ...
قتل دختر جوان پس از ارتباط پنهانی
سرقت کرده و پس از آن خودرو را در این مکان رها کرده اند. ارتباط پنهانی با مرد جوان در حالی که مأموران پس از کشف خودروی دختر گمشده هیچ ردی از وی پیدا نکردند، در تحقیقات فنی دریافتند وی از مدتی قبل با مرد 33 ساله ای به نام مجتبی ارتباط دوستانه و پنهانی داشته است. بررسی های تخصصی نشان داد مجتبی که متأهل و یک پسر چهارماهه دارد، در یکی از شهرک های شهر جدید پردیس زندگی می کند. با بدست ...
فرهاد مهراد به روایت رضا یزدانی
.... به سراغ این خواننده پرطرفدار رفتیم تا برای مان از فرهاد بگوید. رضا یزدانی معتقد است بازخوانی آثار فرهادِ بزرگ، حرکتی کاملا اشتباه است و او نیز تنها به اجرای دوباره کارهای این خواننده فقید پرداخته است. ماحصل گفت وگوی ما با رضا یزدانی را در ادامه می خوانید: شما بارها بر این مسأله تاکید کرده اید که علاقه بسیاری به صدا و موسیقی فرهاد مهراد دارید. آیا مرحوم فرهاد مهراد الگوی شما ...
راز مرگ دختر یک پزشک در گردنبند طلا
او است.وقتی سراغ دختر جوان رفتیم دیدیم او نیمه جان در کنار اتوبان بر زمین افتاده است. با دوستم علی، این دختر را به داخل خودرویمان انتقال دادیم. من رفتم آب معدنی و آب لیمو خریدم و دختر جوان را به باغی که پاتوقمان بود بردیم.من یک ساعتی بیرون از باغ بودم که وقتی برگشتم دیدم المیرا فوت کرده است. سعی کردم با تنفس مصنوعی او را نجات دهیم اما دیر شده بود. به همین خاطرجسد این دختر را با خودروی علی به کنار ...
افتخار من روستایی بودنم است
دارید؟ من در 14 مهر سال 1361 ازدواج کردم و ماحصل آن دو فرزند به نام های سید امیر حسین و حنانه سادات است. فرزندانتان هم راه شما را ادامه دادند؟ ما در خانه خود 4 هنرمند داریم و هر 4 نفر مان هنرستانی هستیم. من خودم هنر ستان فنی برق خوانده ام. همسرم، پسر و دخترم هنرستان هنر تحصیل کرده اند. دخترم در حال حاضر فوق لیسانس انیمیشن دارد و پسر م در رشته گرافیک و تدوین مشغول به ...
عطاران در ورطه تکرار افتاده و باید مدتی استراحت کند/فیلم آخر مهران مدیری خیلی زشت و بد بود
دارد و به جوان ها اعتماد می کند. یکی از افرادی که شبکه نسیم را هندل می کند، آقای میرباقری هست. عبدی در رابطه با همکاری با شبکه نسیم گفت: قرار است به تهیه کنندگی آقایان فرهانی و طباطبایی کاری انجام دهیم، ولی داریم روی آن فکر می کنیم تا تکراری نشود و اگر ارزش آن از کارهای قبلی کمتر شود، انجامش ندهیم. در ادامه کیک تولد عبدی بریده شد و دختر و دامادش آرزو کردند که اکبر عبدی سال ...
برای آزادی امام موسی صدر چه کرده ایم؟
دنبال آثار محسوس هستیم که بشود به مخاطب نشان داد. وقتی از امام موسی صدر در این شهر جستجو می کردیم من را به خانه ای راهنمایی کردند. از پله هایی قدیمی و خاک آلود، بالا رفتیم و دیدم در اتاقکی عکس امام موسی صدر روی دیوار هست. صاحب خانه مرد میانسالی بود که از همان سال ربوده شدن امام، تمام روزنامه های مربوط به اخبار امام را جمع کرده بود. می گفت ما مسلمانان اولین بار به دلیل حضور امام با مسیحیان دور یک ...
امام زمان(عج) در روز عرفه کجاست؟
از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حجّ بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیةالله روحی فداه مشرّف شوم، لذا سال ها به همین آرزو به مکّه معظّمه مشرف می شدم. در یکی از این سال ها که عهده دار پذیرائی جمعی از حجّاج هم بودم، شب هشتم ماه ذی حجّه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم یک شب قبل از آنکه حُجّاج به عرفات می روند، من برای زوّاری که با من بودند جای بهتری تهیّه کنم. ...
پس از خبر سقوط هواپیمایش تا 10 سال از او بی خبر بودم/ زنده شدن شهید لشگری تنها آرزویم است!
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین ؛ 19 مردادماه سالروز شهادت جانباز "حسین لشگری" از آزادگان عزیز استان قزوین است که پس از 18 سال اسارت به کشورر بازگشت در ادامه مصاحبه همسر این شهید بزرگوار را می خوانید: نحوه آشنایی شما با شهید چگونه بود؟ آقای لشگری یک نسبتی با ما داشتند و بعضا هم رفت و آمد فامیلی داشتیم و گهگاه ایشان به منزل ما می آمدند. آن روزها من کلاس دوم یا سوم راهنمایی بودم ...
شیوه تدریس 2050 ژاپن منطبق با شیوه تدریس موسس حوزه علمیه قم تدوین شده است
به گزارش قم نیوز، آیت الله شب زنده دار در این گفتگو به تفاوت های نظام آموزشی قدیم و جدید حوزه و خطر فراموشی نظام آموزشی محقق پرور در حوزه های علمیه پرداخته و تاکید کرده است: برای تحصیل فقه و سایر علوم حوزوی و حتی علوم غیرحوزوی، بهترین روشی که پرورش محقق، مخترع و مبتکر در علوم را به دنبال دارد همان روشی است که اسلاف ما به آن رسیده اند و حوزه های علمیه ما نیز تا به حال بر اساس آن روش، چهره های محقق و بزرگواری را تربیت کرده است. ...
تروریست های خارجی چگونه به سوریه منتقل می شوند / زنی که برای جوانان داعشی سنگ تمام می گذارد
: تونسی هستی ؟! دلیل این لبخند تمسخر آمیز را می دانستم .. گفتم: بله. در آن مقطع زمانی روزی نبود که چندین جوان تونسی وارد فرودگاه استانبول نشوند و بالطبع مقصد همه آنها شام بود. دولت ترکیه تمام گذرگاه های مرزیش با سوریه در غازی عنتاب و اروفا و انتاکیه و دیگر گذرگاه ها و شهرهای مرزیش را برای عموم مهاجران، به ویژه تونسی ها باز کرده بود. آن مامور ترک مرا به دایره امنیت فرودگاه جهت ...
عمو جهان، آقای تیتراژ!
بابا؟ گفت بابا آبرویت را بردم! حرفت درست بود و کار من نبود. تمام صحنه ها را به سختی گرفتند و فقط به خاطر شما گرفتند؛ من استعداد بازیگری ندارم. الان دخترم دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی کودک است. پسرتان شغل شما را ادامه نداد؟ نه! چند بار او را با خواهش و تمنا بردم سر صحنه و از او خواستم با کمربند بالای چراغ برق برود و کنارم کار را یاد بگیرد ولی قبول نکرد. زبان من مو در ...
چین زدا پوکوندا رفت
کردما دادمش تا خوردا حالش بهتر شد. آب مثی اشکی چش. خودمم یه مشتشا خوردم. یخده دیگه رفتیم دیدم یه جا دارن ارسی می فروشن، چه کفشای... کاری دسی اوسا کارا اصفان. گفتم خبس دو جفت بخرم، شاه عباس گفت چرا دو جفت؟ گفتم د حیفس... دیگه نیس ازینا، گفت چیطور؟ اومدم قضیه چینا براش تعریف کونم، دیدم حالاس که دوباره شمشیرا در میاردا میتابوند یه وقتم میخورد به ما. گفتم هیچی با خودم بودم. کفشارم هر چی خواست حساب کوند ...
عرفانِ عَرَفه در شعر آئینی/ اینجا عرفات است و یا روحِ من آنجاست؟
هم زمانه چه دلگیر می شود دارد دگر یواش یواش از نشانه ها آن بنده جوان تو پیر می شود وقتی ز دست شب و روز است قدر من قدر مُسلَّمم آینه تسلیم می شود باید سراغ قافله عرشیان گرفت ور نه هوای شهر، نفس گیر می شود پیش شهید عشق چه سان سر کنم بلند وقتی نگاه فاطمه تکثیر می شود اینجا هنوز وقتی برای انابه هست با یک اشاره بر لبم ...
روز اعزام به حج، استخاره خوب در نیامد/ بعد از 3 هفته پیکر را تحویل گرفتیم
معراج واقع در خیابان نیروی دریایی تهران بود. به مناسبت فرارسیدن دومین سالگرد شهادت مظلومانه ی مهاجران الی الله در فاجعه ی حج سال 94 به سراغ زهرا عرب همسر شهید حادثه منا رفته ایم تا چند دقیقه ای زندگی زیبای آن شهید را نظاره کنیم. حاج آقا مرتضایی چه فعالیت های فرهنگی از زمان انقلاب تا زمان شهادتشان داشتند؟ از وقتی که ایشون را می شناختم از قبل ازدواجمون، همیشه بیشترین ...
سیّد کودتاچی که بود؟/ از کشف رضا شصت تیر تا آبادسازی سعادت آباد
: - آقا راسته که میگن شما انگلیسی هستید؟ -بله این طور می گویند. او در توضیح بیشتر خود در باب این سوال می گوید: "تاریخ سیصد ساله ی اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر می کند. اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی می شود. من به عنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیم، ضرر این دوستی را کشیده ام، اما حاضر نشده ام محو شوم." و سپس توضیح تکمیلی ارایه داد: ""می ...
پیشوای پیشرو
مخالفان و دشمنان امام و موافقانش موفق می شوند جسم او را تا همین امروز از مردم دور نگه دارند. حسن حبیبی از نزدیکان امام در مورد آخرین شب حضور او در لبنان در خاطره ای می نویسد: شب آخری که امام موسی صدر می خواستند به لبنان بروند و از آنجا عازم لیبی شوند، با هم بودیم. تا اواخر شب نشستیم و در خدمت ایشان بودیم. وقت به صحبت های متفرقه گذشت، شما بهتر می دانید که امام موسی صدر کم خواب بودند. گفتگو که تمام شد ...
فال روز (09 شهریور- 31 آگوست)
زمان دارید و تعهد زیادی نسب به انجام وظایف خود احساس می کنید. خوشبختانه با ایجاد چند تغییر کوچک می توانید اثرات مثبت بسیاری روی روند پیشرفت خود ایجاد کنید و در مسیر درست قرار بگیرید. اگر اولویت هایتان را مشخص کرده و بر اساس آنها پیش بروید قطعا نتایج بسیار خوبی به دست خواهید آورد. شما طی چند هفته ی گذشته خیلی روی اعتماد به نفس خود کار کرده اید و امروز موقعیتی برای نشان دادن جسارت و استقلال فکریتان می ...
آقای بازیگر:درمتن های بیضایی،حتی نقش رهگذر راهم می پذیرم
های رو به رو ادامه داد: نوبت اجرای من همچنان سر جایش بود اما متنم فیکس نشده بود تا این که چند طرح از فیلمنامه آینه های رو به رو ی بهرام بیضایی را در فیسبوک ایرج رامین فر دیدم. با توجه به این که پیش تر اجازه روی صحنه بردن این متن در قالب فیلمنامه خوانی را برای چند شب از بهرام بیضایی گرفته بودم، به رامین فر زنگ زدم و پرسیدم طرح های دیگری هم دارد یا نه؟ رحمانیان افزود: در گفت و گو با رامین ...
روایتی از عاشقانه های جوانان در چهارراه ولی عصر (عج)
اشتباه انداخت و با هم زمزمه کردند که شیطان می گوید برویم مانتویی شویم تا به ما هم گل بدهند و خندیدند و رفتند، گلی که دختر جوان دست پسری که محکم دستش را گرفته بود رها کرد و پس زد و دستش را دراز کرد تا آن گل را بگیرد و ببوید و چشمش را به تصویر شهیدان دوخت. رفتم جلوتر سر تقاطع مظفر گوشه ای ایستادم تا این منظره جالب را تماشا کنم، جوانانی که با شور وشعور خود بدون کلامی سخن گفتن مردم را به یاد ...
ببخشید گلم!
محکم کوبیدم به هم و به قهر نشستم آنجا. تا چند ساعت بعد خبری نبود و کم کم احساس کردم کار درستی نکرده ام. برای همین نادم و پشیمان بیرون آمدم و از دور همسرم را دیدم که غمگین در حال شستن ظرف هاست. طرفش رفتم و به رسم نوعی منت کشی گفتم: شرمنده؛ اعصابم خرد بود. به کارش ادامه می داد و نگاهم نمی کرد. برای همین جلوتر رفتم و اضافه کردم: عزیزم، ببخشید گلم! حواسم نبود. ...
دل هاجرزده
گل بردند شب قبل ازحرم خبر دادند خبر ازخنجرو خطر دادند به خدامابه چشم خود دیدیم عاشقانت دوباره سر دادند دم به دم هی شهید اوردند مادران، گوشه جگر دادند منتظرها شبیه عاشورا هی برادر،پسر،پدر دادند منتظرها به عشق روز ظهور درغیاب تو بال وپر دادند نوجوانانمان به یکباره آسمانی شدند و سردادند گریه هارا کرامتی مولا ندبه ...
روایت خاموشی فرهاد در سال های پس از انقلاب
... و این چنین است که ما امشب با هم آلبالو پلو خوردیم. – بله. دوستی ادامه پیدا کرد؛ سال ها، تا الان. ما نسلی بودیم که با فرهاد خیلی عجین شدیم. به خصوص که اوج این رابطه با دوره دانشجویی من هم زمان شد. در مورد رابطه این نسل با فرهاد زیاد گفته شده است اما آنچه را که فکر می کنم نظر شما را جلب کرد و من هم روی آن خیلی تکیه دارم اشاره من در آن مقاله نشریه چلچراغ به فرهاد ...
بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را(چشم به راه سپیده)
که طاووس هستی و یوسف - به پیش جلوه تو سر به زیر خواهد ماند مگر همیشه و هر جا غروب عاشوراست؟ که با ظهور تو ظهر غدیر خواهد شد علی پورزمان آفتاب گمشده بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را این لحظه های مبهم در هم تنیده را هر شب برای عشق به چالش کشیده ایم این چشم های مضطرب خواب دیده را امسال در دو سوی خیابان نشان زدیم این سروهای از غم عشقت ...
آتش به اختیارهایی که ابراهیم هادی انتخاب کرد/ در مدارس تربیت را رها کرده ایم و تنها به آموزش پرداختیم
هنوز زنده است، نمی گوید شب ها پیش ما می خوابید ما که برای نماز شب بیدار می شدیم او هم بیدار می شد و نماز شب می خواند. برخی کتاب را نخوانده انتقاد می کردند گاهی نیز خاطره ای نقل شده که بعدا متوجه شدیم درست نیست و در چاپ های بعدی آن را ویرایش کرده و حذف کردیم. یکی از راویان راهیان نور از کتاب انتقاد زیاد می کرد، من به صورت ناشناس پیش او رفتم و گفتم نظرت درباره کتاب ابراهیم هادی ...
عروس جوان از شب عروسی دل تنگ بود!
...، تا روزی که ازدواج نکرده بود، به دیدنم می آمد اما عروس شد و برای همیشه از مشهد رفت. تازه به کلاس دوم ابتدایی رفته بودم که پدرم زن دیگری گرفت. نامادری ام، با کوچک ترین بهانه ای، مرا دختر بدریخت صدا می زد. همیشه دوست داشتم جلو بروم و او را ببوسم اما می ترسیدم. یک بار آرام صورتش را در خواب بوسیدم. از خواب پرید و سیلی محکمی به صورتم زد. می گفت: دیوانه ای که نمی گذاری ...