سایر منابع:
سایر خبرها
گردان تک نفره زرین 3هزار شلیک موفق داشت
پر می کردند. یک منطقه حساس را انتخاب کرد و توانست 40 نفر از گارد ریاست جمهوری را بزند. دشمن در آن نقطه زمینگیر شد و نیروها توانستند سریع پیشروی کنند. در ادامه شهید خرازی می گوید: اینها که گفتم تنها شخصیت کلی شهید را بیان کردم و تنها جزئی از کارهای شهید است که در این جلسه کوتاه نمی شود همه را بیان کنم. در عملیات خیبر که دست شهید خرازی قطع می شود پدر به شهادت می رسد. شهید خرازی در جمع رزمندگانی که ...
آنهایی که معجزه آسا از سیل سیجان نجات یافتند
پا به سن گذاشته های روستای سیجان،روستایی که حالا اسمش نه به خاطر طبیعت بکر یا رودخانه هایی که آرام از کنارش می گذرند – البته حالا دیگر خبری از رودخانه نیست- بلکه به خاطر سیل ویرانگرش معروف شده،می گویند: 40سال پیش که سیل آمد به این شدت خرابی نداشت و این همه کشته نداد. از جاده چالوس اگر راهتان را کج کنید به سمت روستاهای ارنگه و سرزیارت و آدران از هرکسی که بپرسید سیل چه خسارتی زده می گویند خسارت آنچنانی ندیده اند و با دستشان جاده ای را نشان می دهند که ختم می شود به سیجان. از دور ماشین های له و لورده شده در سمت چپ جاده حکایت از عمق فاجعه دارد. به ورودی روستا می رسیم؛ پلیس همراه اهالی روستا با چوب و طناب راهبند درست کرده اند تا غریبه ای و ماشینی به روستا نرود. بولدوزرها سنگ های ریز و درشت را پشت کامیون ها می ریزند. جاده گل آلود است و لغزنده. ا ...
گزارشی از اتفاقات قمارخانه ای در تهران
. در بازی قمار همیشه که نمی بری. این بازی یک سرش برد است و یک سرش باخت. اگر ادامه می دادم شاید همه چیزم را از دست می دادم. مثل خیلی از بچه پولدارهایی که می شناختم و یک شبه همه چیزشان را از دست دادند. آن هم تنها با یک تاس! ولی من به خودم و نامزدم قول دادم ترک کنم. حالا این شرط بندی های کوچک که چیزی نیست. راز و رمزهای قماربازی قماربازی تنها یک بازی معمولی که در آن پول ...
احمدزاده: دوران احمدزاده ایشیمبالا گذشت
ملاحظات از کجا آمد؟ ما دیگر احمدزاده را در اجرای یک مسابقه عامه پسند ندیدیم. من همواره یک سری ملاحظاتی داشته و دارم. برای الان هم نیست، این وسواس را از ابتدا داشته ام. احساسم این بود که من از یک راه معمول وارد تلویزیون نشدم که بخواهم معمول خرجش کنم. اوج شهرت و عزتی که در میان مردم به دست آوردم از همان فیلم خانه حضرت علی (ع) بود و دوست نداشتم که کوپنم را همینطوری خرج کنم من اصلا نمی دانستم ...
زندگینامه حسنعلی نخودکی اصفهانی
کرده است . در این اضطراب و اندیشه بودم که ناگهان خورشید از مغرب طلوع کرد و به قدر یک نیزه بالا آمد. مقداری که راه آمدم متوجّه شدم که کارد بزرگی در دست من است و سگ بزرگی مرا تعقیب می کند. ناگهان پیری نسبتاً بلند بالا پدیدار گشت و کارد را از دست من گرفت و با یک دست سگ را نگاه داشت و با دست دیگر سر او را از تن جدا کرد، بی آنکه کارد به خون آلوده شود. آنگاه کارد را به من ردّ کرد و فرمود ...
سفره های خالی، کوچه های بن بست
. دخترک رها می خندد که ماشین کجا بود. فاطمه در را می بندد و می آید بیرون. دست مریمش را سفت می گیرد که ناغافل اجل از راه می رسد و پرتشان می کند آن طرف خیابان. دختر جابه جا می میرد و فاطمه به قول خودش چلاق می شود. عصایی که فاطمه دارد از همان تصادف است، و راننده ای که فرار می کند و پشت سرش را هم نگاه نمی کند. فاطمه خانم نمی داند چند سالش است، ولی پیر است؛ خیلی پیر، آن قدر که تمام بدنش می ...
کار شبانه روزی حقوق 350هزار تومانی!
ام را شنید به من پناه داد. مدتی را آنجا ماندم تا توانستم برای خودم کار دست و پا کنم. زمانی که کار پیدا کردم، حس می کردم تمام دنیا را به من داده اند. کم کم روال زندگی ام بهتر شد چرا توانستم با کمک چند خیری که از طریق حسینیه با آنها آشنا شده بودم، خانه ای را اجاره کنم؛ خانه ای بدون پول پیش و این بهترین موقعیت برای من بود. چرا که من پولی برای پرداخت نداشتم، از طرفی چند نفر کمک کردند و وسایل ضروری ...
برخی مدارس بردۀ باسواد تحویل شما می دهند! / تفاوت نسخۀ لیبرالی و اسلامی برای کنترل انسان طغیان گر
تربیت کند. خداوند می خواهد انسان از سر عقل و رشد و مروّت و عاطفۀ بلند خودش، طغیان گری خود را کنترل کند. ولی بی دینی، آدم بی عرضه و ضعیف تربیت می کند. غالباً آن بخش هایی از فیلم های غربی که مثلاً خوب است و تلویزیون ما هم پخش می کند، و غالب فیلم های اخلاقی دینی سکولار، می خواهند انسان های برّه وار تربیت کند، انسان هایی که مثل برّه های رام در زیر دست گرگ ها و طواغیت عالم قرار بگیرند. بعضی ...
خلاصه کتابی که حدادعادل به ظریف هدیه داد!
] حکایت ملاقات خود را با مسیو گو نقل کرد. گفته بود دول بی طرف را در کنفرانس راه نمی دهند اما در مجمع ملل خواهید بود و در کارهای ایران هم یقین داشته باشید که بدون استماع حرف های شما تصمیمی نخواهند کرد. کاغذی از علاءالسطنه رسیده بود که من در لندن با انگلیسی ها حرف زده ام و وعده داده اند که در قبول عضویت ایران مساعدت بکنند. ممتاز السطنه از این جهت کاری نکرده و همین که جواب داده اند که دول بی ...
فاطمه هاشمی:ممکن است نامزد انتخابات مجلس شوم/پدرم وقتی در انتخابات هیئت رئیسه خبرگان رای نیاورد خوشحال شد
فاطمه هاشمی رفسنجانی دختر ارشد آیت الله هاشمی رفسنجانی، 19 سال است که عنان بنیاد امور بیماری های خاص را بر دوش می کشد؛ بنیادی که با حمایت آیت الله هاشمی پا گرفت و برای نخستین بار درمان بیماران تالاسمی، هموفیلی و دیالیزی را رایگان کرد. وی در مقایسه با سایر فرزندان آیت الله کمتر دغدغه سیاسی دارد هرچند معتقد است او هم سیاسی است اما ترجیح می دهد در امور غیردولتی و کمتر سیاسی فعالیت کند چون معتقد است اثرگذارتر خواهد بود. ...
مودب سرش را از پنجره بیرون برده!
... گلوله ای به قلبم شلیک می کنی و چشم هایم را می دزدی تا برایم گریه کنی! حیرت نمی کنم چرا که دیده ام صاحب خانه، رئیس جمهور مستاجرهایش است مرد رئیس جمهور زن ها و بچه هایش مدیر شرکت، رئیس جمهور منشی هایش کاندیدای شکست خورده، رئیس جمهور هوادارانش و رانندة تاکسی، رئیس جمهور همه مگر تو در وبلاگت رئیس جمهور خوانندگانت نیستی؟ ...
ماجرای گُل خوردن صوری از ولیعهد در مدرسه نظام/ به ما گفتند فردا اعدام خواهید شد!/ شاهد سقوط فاو بودم ولی ...
شیک و تمیز از آن بیرون آمدند. شنیدم قرار است ولیعهد در آنجا ادامه تحصیل دهد. وقتی این جمله را شنیدم، پیش خودم گفتم من هم حتماً به این مدرسه خواهم آمد و در مدرسه ای درس خواهم خواند که ولیعهد در آن است. وقتی به خانه برگشتم، موضوع را با پدرم مطرح کردم. پدرم به شدت مخالفت می کرد ، زیرا از عواقب آن به خوبی مطلع بود. اما گوشم بدهکار نبود. با اصرار من پدرم راضی شد. بعد از امتحان ورودی و مصاحبه و ...
گفته های تکان دهنده بازماندگان سیل
سلامانه : از محله جیحون که وارد خیابان 16 متری امیری می شوی، با حجله های جوانان و مردم سیاه پوشی رو به رو می شوی که فضای محله را غم انگیز کرده است. وقتی از چند روز قبل شنیده ای که حدود10 نفر فقط از این محله در منطقه سولقان حضور داشتند و سیل و کشته شدن تعداد زیادی از مردم و از همه اسفبارتر پرپر شدن رفقای نزدیکشان را جلوی چشمشان دیده اند، تصمیم می گیری برای شنیدن دیده ها و اتفاقاتی که گذرانده اند به سراغشان بروی. محمد یکی از جوانانی است که تصمیم می گیرد چند روز قبل از مراسم ازدواجش آخرین روزهای ...
روایتی از قایق شکسته و پاروی طلایی دو بانو
خودشان را به خوبی نشان بدهند. برنامه های ما همه بلند مدت است. قطعا در طول زمان اجرای آن مسئولان زیادی تغییر می کنند اما باید به هر شکلی که شده به برنامه پایبند باشیم. مهم نیست که شخص من حضور داشته باشد یا خیر. مهم پیش روی برنامه هاست. نگاه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک چقدر می تواند به مسئولان فدراسیون برای پیشرفت قایقرانی کمک کند؟ اشرف: در ایران استعدادهای خوبی وجود ...
رضا عطاران، اسیر پول و شهرت نیست!
.... گاهی می گویم اگر جای او بودم شاید جواب سلام کسی را هم نمی دادم، اما او با همه فرق دارد. تاپ و غیرمنتظره ردکارپت تنها کاری است که برای عطاران بازی کرده ام؛ شاید افرادی که موقعیت هایی مانند شخصیت عطاران در فیلم را درک کرده و دیده بودند بیشتر فضای فیلم را دوست داشتند اما مخاطب عادی با دید دیگری به سینما رفت و شاید انتظارش را نداشت. خود من بسیار ردکارپت را دوست داشتم چون یک ...
روایتی خواندنی از کسی که خبر شهادت می داد
دژبان روی دست می بردند. یک کسی که مسئول تشریفات بوده با یک شمشیر در جلو پیش می رفته. موزیک هم می زدند. وقتی به آن جا می رسیده توی آمبولانس می گذاشتند تا گلزار شهدا. مردم هم پشت سر اینها تشییع می کردند. شهرداری هم که از قبل خیابان را تمیز کرده تا آن جا می رفتند و تشییع می کردند. همه این مراحل در دو، سه روز اتفاق می افتاده. حتی بعضی موارد در یک روز، یکی از کارهایی که ستاد باید در این فاصله ...
قدرت ملی ما را دکل تعیین می کند، نه نیروی نظامی
درصد مالیات مستقیم و غیرمستقیم از بخش نفت است یعنی اسکناس که چاپ می شود به پشتوانه این بخش است. صادرات غیر نفتی که به آن می بالیم، بخش اعظم آن از صنایع پایین دست نفت و کالای پتروشیمی یا پایه مصرف آن نفت است. اگر همه این ها را درنظر بگیرید، چه کسی می تواند بگوید که این نعمتی را که خدا بر سرزمین تان عطا کرده، دور بریزید. 30سال است راجع به رژیم حقوقی دریای خزر چانه زنی می کنیم و به جایی ...
آقای شهردار محله ی چمارسرا را هم در یابید
وآگاه مردم رشت اینجاست که آیا جنابعالی آن قدرتوانایی داری که بتوانی این شهر را که پر از مشکلات است آباد کنی؟! واگر این توانایی را در خودت سراغ داری پس هیچ تردیدی به خودت راه نده و با تکیه به حق تعالی کارت را تا پایان تمام پروژه ها و آبادانی این شهر ادامه بده چرا که شهر رشت نیاز به یک انقلاب و رنسانس دارد و اگر این انقلاب و رنسانس در شهر رشت به وقوع نپیوندد در آینده ی نه چندان دور شهر رشت با مشکلات ...
فرزندخواندگی؛ یک نمایشنامه در چهار پرده
...، گفت من نمی تونم بچه دار بشم. اینو که گفت انگار خیالم راحت شد، گفتم فدای سرت، فکر کردم سرطان داری. این چطور برخوردی بود که داشتن، خوب اینو تلفنی می گفتن. یک توضیحات کوتاه هم برام داد که من زیاد بهش توجه نکردم. خوشحال بودم که سلامت هستش و مشکلی نداره. یادم نمی یاد که اون موقع گفت که دکتر گفته تنها راه حل فرزندخواندگی هست یا نه، ولی خودش می گه گفته. به هر حال من اون موقع، فقط به این فکر می ...
گفت و گوی فوتبالی با نیوشا ضیغمی
به بازی آرژانتین، وقتی مسی گل را زد چه حسی داشتید؟ همه بهت زده به هم نگاه می کردیم و باورمان نمی شد که گل خوردیم، چون واقعا هم سخت بود. اگر در آن لحظه می توانستید جمله ای به مسی بگویید چه می گفتید؟ واقعا به او تبریک می گفتم. بسیار از بعضی از رفتارها که در این چند وقته مد شده و در فضای مجازی به چشم می آید متنفرم. باید واقع بین باشیم. مسی همیشه مسی است، حتی اگر ...
شغل دوم هنرپیشه ها چیست؟
نگاه کرد. و کشید به سمت چپ، یعنی سمتی که اتومبیل هایش از روبرو می آمدند. که ترافیک را رد کند. کار او باعث شد که در مسیر مقابل هم یک گره ترافیکی ایجاد شود. سعی کرد گره را رد کند ولی دیگر دیر شده بود. هر دو طرف خیابان بند آمد. من فقط او را نگاه می کردم. گفت : می بینین، یک ذره فداکاری وجود ندارد. از همه دلخور بود. گفتم : طرف ما ترافیک بود. اون طرفی ها که داشتند راه شونو می رفتند ...
فرزندان شهیدم را با رزق حلال کارگری پرورش دادم
همین مجبور شدم خیلی زود برای تأمین مخارج خانه و خانواده ام دست به کار شوم. به خانه مردم می رفتم و کارهایشان را انجام می دادم. کار خانه، لباسشویی، کارگری. خیلی کار کردم. نمی خواستم کسی به بچه هایم ترحم کند یا آنها زیر بار دین و منت کسی باشند. همه فکر و توجه من به آینده بچه ها بود. بچه ها زود بی بابا شدند. پسر سوم من هم بیماری حصبه گرفت و فوت شد. نگران بچه ها بودم. اینجاست که رمز دستان پینه ...
بررسی کمپین والیبالی بانک سامان؛ فعالیت تبلیغاتی اسپانسری شناخته شده نیست
...، اجرای پیچیده این کمپین، با این دقت ممکن نبود. یکی دیگر از چالش ها، تولید و دریافت مجوز پخش 12 آگهی تلویزیونی بود که متأسفانه در سه مورد، به دلیل استفاده از دست خانم ها موفق به دریافت مجوز پخش نشدیم. در مجموع دست همه عوامل این کمپین، چه بچه های تیم ملی که در زمین مسابقه آبشار زدند و چه مردم که پاس دادند، درد نکند . منبع فرصت امروز – ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (78)
خاندان به آدم دست میده. 21. زندگی خانمها چهار مرحله دارد... 1 - کودکی 2 - جوانی 3 - اصلاً تکون نخوردی 4 - چقد خوب موندی 22. گربه ها یجوری به آدم نگاه میکنن انگار منتظرن سوارشون شی و تا یه مسیری برسوننت. 23. ولی اولین باری که رتبه ی کنکورم رو بهم گفتن اونقد تعجب کردم که ازشون پرسیدم به ریال گفتید دیگه... نه؟ 24. هوا به حدی گرم شده ...
با یک لگد محکم مسأله را حل کردم!
می شدیم... قاتی بچه ها شدیم و شروع کردیم به تیراندازی به سمت دشمن. در این بلبشوی حادثه یک نفر را دیدم کنار دشت خودم که داشت کار دیگری می کرد. داشتم عصبانی می شدم، اما او چشم از چشمی دوربین برنمی داشت و از جنازه های شهدا، از ما، از زمین و آسمان، از همه جا فیلمبرداری می کرد و دوستش کیف مانندی از روی دوشش آویزان، و چیزی مثل گوشی- از دو طرف- روی گوش هایش وسیمی که از کیفش راه کشیده بود تا ...
زنبیلت را در صف شیمی درمانی بگذار!
حسرت نگاه شان می کرده و اشک می ریخته. می گوید: بچه ام را از امام رضا دارم. سلامتی اش را هم از خودش می خواهم. صورتش شکسته و درهم است مثل دلش. آخ که چقدر دلش را سوزاندند اهل فامیل که گفتند بچه را به زور از خدا گرفت، نتیجه اش همین می شود! آخ که گاهی چقدر بی رحم می شوند این مردم! مادر، چشم از رضا برنمی دارد. پسر اصرار دارد که خودش می تواند برای شیمی درمانی بیاید. چطور می تواند با آن هیکل تحلیل ...
آشنایی تصادفی یک بازیگر با احمدی نژاد/ طوری پریدم جلو که چاوز تعجب کرد
احمدی نژاد آمده بودند. مراسم که تمام شد من با لباس صحنه پریدم جلو ؛ خود چاوز تعجب کرد از تیپ من، یک عده ریختند آقا نرو، ولی آقای احمدی نژاد گفت راه بدهید ایشان تشریف بیاورند. هنوز چاوز سوار ماشین نشده بود. به ایشان گفتم بچه ها اینجا کار می کنند، بیا یک خسته نباشید بگو! قبل از آن هم بچه ها گفتند نرو فایده ندارد، من گفتم می گویم. تا گفتم، آقای احمدی نژاد با وجود این که 24 ساعت بود نخوابیده بود و از ...
گزارشی از اتفاقات قمارخانه ای در تهران
.... با هرکس حرف می زند، سر کوچکترین موضوع پول می گذارد وسط و شرط بندی می کند. معتادش شده. او هشت سال است که قمار می کند. بهزاد می گوید: اگر نامزدم نبود، من در قمارخانه ها سر زندگی ام معامله می کردم. در بازی قمار همیشه که نمی بری. این بازی یک سرش برد است و یک سرش باخت. اگر ادامه می دادم شاید همه چیزم را از دست می دادم. مثل خیلی از بچه پولدارهایی که می شناختم و یک شبه همه چیزشان را از دست ...
مرور 45 سال فیلمسازی عباس کیارستمی (1)
فیلم تبلیغاتی و آموزشی شکل پذیرفته است نه فیلم بلند داستانگو؛ این را هم می توان در کارهایش دید. مسافر * او خیلی کم فیلم دیده و فرهنگ سینمایی اش ضعیف است. بچه سینما نیست چه برسد به اینکه عشق سینما باشد. این امر نیز به اریژینالیته کارهایش کمک کرده است. جالب است که در مصاحبه ای که همین یکی دو سال پیش کرده، درباره اهمیت بازیگر چنان سخن می گوید که انگار نخستین بار است متوجه شده است ...
"خداحافظی طولانی" وارد عرصه های کمتر تجربه شده ای در سطح سینمای ایران می شود/ سخنان منتقد "کافه سینما" ...
می پذیرم و خودم از دریچه خودم عبورش می دهم و می سازم. قریشی: فیلم هایی داریم که طرح جذابی دارند اما منجر به فیلم خوب نمی شوند در ادامه، سید آریا قریشی هم دیدگاه خود را در این مورد بیان داشت و گفت: درکلیات با آقای هاشم زاده موافقم، به خصوص مینیمالیسم که دوست داشتم اینجا مورد بحث قرار بگیرد ولی در مورد نگاه حرفه ای می خواهم به قضیه کلی تری اشاره کنم که هم می تواند راه را برای ...