سایر منابع:
سایر خبرها
آشنایی تصادفی یک بازیگر با احمدی نژاد/ طوری پریدم جلو که چاوز تعجب کرد
باره شلوغ شد. آن روز چاوز از عربستان با آقای احمدی نژاد آمده بودند. مراسم که تمام شد من با لباس صحنه پریدم جلو ؛ خود چاوز تعجب کرد از تیپ من، یک عده ریختند آقا نرو، ولی آقای احمدی نژاد گفت راه بدهید ایشان تشریف بیاورند. هنوز چاوز سوار ماشین نشده بود. به ایشان گفتم بچه ها اینجا کار می کنند، بیا یک خسته نباشید بگو! قبل از آن هم بچه ها گفتند نرو فایده ندارد، من گفتم می گویم. تا گفتم، آقای احمدی نژاد ...
نقش لشکر55 ویژه شهدا در عملیات مرصاد ثبت شود
کیلومتر را در چند ساعت تا اسلام آباد غرب آمده باشد. پس بی درنگ بساط تفریح خانواده را برچیدیم؛ آنها را به ارومیه فرستادیم و خودمان هم به قرارگاه برگشتیم. وی که انگار هنوز هم به قول خودش در موقعیت جنگ و صلح قرار دارد، در ادامه می گوید: با اینکه در حال پدافند بودیم، اما ساز و کار لازم را در قرارگاه نداشتیم، سه گردان احتیاط داشتیم که بیشترشان نیروهای مردمی و سرباز بودند. بچه ها را ...
در قمارخانه های تهران چه می گذرد؟
قمار همیشه که نمی بری. این بازی یک سرش برد است و یک سرش باخت. اگر ادامه می دادم شاید همه چیزم را از دست می دادم. مثل خیلی از بچه پولدارهایی که می شناختم و یک شبه همه چیزشان را از دست دادند. آن هم تنها با یک تاس! ولی من به خودم و نامزدم قول دادم ترک کنم. حالا این شرط بندی های کوچک که چیزی نیست. راز و رمزهای قماربازی قماربازی تنها یک بازی معمولی که در آن پول معامله می شود ...
هیج کجای دنیا آدم ها یک شبه پولدار نمی شوند!
سگی و در تلویزیون با سریال راه دررو آغاز کرد. او همچنین در فیلم ضد گلوله و سریال مهمانان ویژه به ایفای نقش پرداخته است. با محسن کیایی درباره حضورش در عصر یخبندان و فعالیتهای کاری اش در این چند سال اخیر گفت وگویی انجام داده ایم. محسن کیایی به واسطه حضور برادرش در مقام کارگردانی از صحنه تئاتر وارد سینما شد و خیلی زود جای خود را نزد مخاطبان به دست آورد از این اتفاق خوشحالی؟ ...
ماجرای تکیه کلام بامزه جواد عزتی: مگه میشه؟!
، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده. کوچکترین کارهای روزمره ما از آشپزی تا چیدمان خانه می تواند عرضه کننده هنر باشد، در صورتی که مخاطب داشته باشد؛ یعنی یک نفر دومی باشد که به شما بگوید احسنت، آفرین و هنر شما دیده بشود، وگرنه تا قبل از آن یک کار روزمره بوده و این نکته در مورد همه هنرها صدق می کند. بعد از بازی در نقش بابا اتی ما دیگر هیچ وقت شما را در کارهای مهران مدیری ندیدیم؛ از آن فضا ناامید ...
گفت و گوی فوتبالی با نیوشا ضیغمی
، وقتی مسی گل را زد چه حسی داشتید؟ همه بهت زده به هم نگاه می کردیم و باورمان نمی شد که گل خوردیم، چون واقعا هم سخت بود. اگر در آن لحظه می توانستید جمله ای به مسی بگویید چه می گفتید؟ واقعا به او تبریک می گفتم. بسیار از بعضی از رفتارها که در این چند وقته مد شده و در فضای مجازی به چشم می آید متنفرم. باید واقع بین باشیم. مسی همیشه مسی است، حتی اگر ناآماده باشد. مطمئن ...
من هر کاری که انجام می دهم با عشق همراه است
است و از طرفی باید به این موضوع توجه داشت آن میزانی که خرج دیگر مسائل سینما می شود، خرج فیلمنامه نمی شود. در انتها و به عنوان سؤال آخر و یک ذره شخصی اینکه خانم رامین فر به این فکر کرده که یک روز خانه نشین شود و پیشنهادی به او ندهند؟ اگر فکر کرده در آن لحظه چه حسی به او دست داده؟ زمانی که در برنامه خندوانه حضور یافتم رامبد جوان به من گفت که چند ماه تهران نبودی؟ گفتم 3 ماه کامل ...
گزارشی از اتفاقات قمارخانه ای در تهران
خواهد معامله کند. با هرکس حرف می زند، سر کوچکترین موضوع پول می گذارد وسط و شرط بندی می کند. معتادش شده. او هشت سال است که قمار می کند. بهزاد می گوید: اگر نامزدم نبود، من در قمارخانه ها سر زندگی ام معامله می کردم. در بازی قمار همیشه که نمی بری. این بازی یک سرش برد است و یک سرش باخت. اگر ادامه می دادم شاید همه چیزم را از دست می دادم. مثل خیلی از بچه پولدارهایی که می شناختم و یک شبه همه ...
آفلاین رویاها
را نداشتم؛ از خانه زدم بیرون؛ نمی فهمیدم چند قدم برداشتم؛ رسیدم در کافی نت مجید آقا؛ کافی نت شلوغ بود و همان یک دستگاهی که مجیدآقا همیشه برای من نگه می داشت، منتظر من بود، طبق معمول تا رسیدم پای کامپوتر نفسش را گرفتم و رفتم توی چت روم تا ببینم کدام یک از بچه ها آنلاین هستند. رضا ، احمد ، حسن و ....زیاد برام مهم نبودند؛ تا اینکه همان دوست همیشگیم را که همیشه منتظر آنلاین شدنش بودم، دیدم ...
توسعه نفت در دولت "مشایی نژاد" متوقف شد
ما در بخش نفت کسب می کنیم چند تخصصی است. شیمی را در این صنعت داریم، مکانیک را داریم، دانش بازار را داریم زیرا فروشنده نفت در دنیا هستیم. 80 درصد مالیات مستقیم و غیرمستقیم از بخش نفت است یعنی اسکناس که چاپ می شود به پشتوانه این بخش است. صادرات غیر نفتی که به آن می بالیم، بخش اعظم آن از صنایع پایین دست نفت و کالای پتروشیمی یا پایه مصرف آن نفت است. اگر همه این ها را درنظر بگیرید، چه کسی می تواند بگوید ...
کدام خودروها ناگهان خاموش می شوند؟
چیز عجیبی نیست هر روز تعدا زیادی از هم وطنان در ارابه هایمرگ تکه تکه و اگر شانس بیاورند می میرند وگرنه معلولوناقص می شوند و تا اخر عمر زجر کش می شوند. ماشین دوستم پراید مدل اواخر نود و سه هستش بیچاره میگه روزی هشت بار ماشینش در حین رانندگی خاموش میشه نمیدونم ما داریم تقاص چی رو میدیم؟؟! این مطالب باعث نمیشه مردم با همت ما دست از خرید خودروهای ملی! بردارند، بیخود خودتون ...
خباز: بینش لاریجانی فرق کرده است
شورای عالی امنیت ملی شد و با دنیا صحبت کرد بینش وی(لاریجانی) خیلی فرق کرد. مثل اینکه من می خواهم خانه خود یا کشور را اداره کنم. اگر خانه خودم باشد هر طور که دوست داشته باشم رفتار می کنم ولی وقتی بخواهم کشور داری کنم باید ببینیم چه راهی برای اداره کشور بهتر است چراکه اداره خانه نیست، سلیقه ای نیست باید به همه سلایق احترام بگذاریم و از خرد جمعی استفاده کنیم بنابراین به دلیل اینکه آقای لاریجانی هم اصولگر ...
پناهیان: هوای نفس مثل کیسه بوکس است
...> هوی یعنی علاقه ای که آدم را ساقط کند؛ پس با هوای نفس خودت مبارزه کن و زرنگ بازی در نیاور. این مبارزه برای اولیاء خدا هم وجود دارد. یعنی اولیاء خدا هم از دوست داشتنی های شان می گذرند. منتها اولیاء خدا از دوست داشتنی های خوب خودشان در راه خدا می گذرند. اگر از علی بن ابیطالب(ع) بپرسید: آیا شما دوست دارید از فاطمه زهرا(س) دفاع کنید؟ معلوم است که ایشان حاضر است در دفاع از فاطمه زهرا(س) جانش را فدا کند. اما خداوند می فرماید: علی جان! شرایط به گونه ای است که اگر درِ خانه تو آمدند، هر اتفاقی که افتاد دست به شمشیر نبر! خدایا به علی(ع) رحم کن... ...
منافقین را در سه راهی اسلام آباد به دام انداختیم
.... داخل بالگرد توجه همه به سمت راست یعنی جاده و محل درگیری بود، چراکه هر آن احتمال داشت از آنجا مورد اصابت قرار بگیریم. در همین اثنا و به خواست خدا رو به رو را نگاه کردم و دیدم فقط چند متر مانده تا به یک کابل فشار قوی برق برخورد کنیم. سریع به صیاد شیرازی اشاره کردم و ایشان هم زود خلبان را مطلع کرد و او هم با مانوری سیم را رد کرد، اما انتهای بالگرد به این سیم گیر کرد و احساس کردم عن قریب است که ...
مظاهری: شک نکنید دستکش
برای آمدن به مراسم آماده می شدم به همسرم گفتم که شک نکن بیرانوند به عنوان بهترین گزینه انتخاب خواهد شد. آمار من هم خوب بود و این امید را داشتم که انتخاب شوم اما به هر صورت بیرانوند فصل بسیار موفقی را سپری کرد و عملکردش فوق العاده بود. با این وجود همه آمارها نشان می داد تو بهترین دروازه بان لیگ چهاردهم بودی... درست است اما فکر می کنم فاکتورهایی همچون پایین بودن سن بیرانوند ...
چشم هایم غمگین است، اما در زندگی می خندیدم و شاد بودم / یک مرور خاطرات خواندنی از عمر شریف، در روزگار ...
کردم و در تئاتر هم مشغول بازی شدم. یادم می آید اولین نقش خودم را وقتی 13ساله بودم در یک تئاتر بازی کردم. بچه ها برایم دست می زدند. نه برای اینکه خوب بازی می کردم بلکه برای اینکه توانسته بودم آن همه عدد و شعر و چیزهای دیگر را حفظ کنم. این تئاتر مدرسه مرا تشویق کرد که دنبال هنرپیشگی بروم و عاشق آن شوم. وقتی درسم تمام شد، پدرم از من خواست با او کار کنم ولی من قبول نکردم. به او گفتم من یک ...
محمد صنعتی: روشنفکری چپ ایرانی و تفکر عارفانه همراه با آن، همیشه اسطوره ساخته و راه نقد را بسته است / ...
به عنوان اهل قلم آشنا بودم. شاید در آن دوره خود من هم تحت تأثیر همان اندیشه های روشنفکری غالب بودم و خیلی مسائل را نمی توانستم با نگاه نقادانه بررسی کنم؛ در واقع همه در یک التهاب خاصی بودیم و حالا که به عقب برمی گردم، از نوع نگاه خودم به مسائل حیرت می کنم. ما در ایران دو جریان روشنفکری اصلی داریم که یکی از آنها قطعاً جریان چپ است که قبل از سال 1320 ایجاد شد و کم کم تبدیل به تشکّل هایی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (145)
... 20. هیچی بهتراز این نیست که اتفاقی تو یه مهمونی بزرگ عرض سفره نشسته باشی. لامصب حس بزرگ خاندان به آدم دست میده. 21. زندگی خانمها چهار مرحله دارد... 1 - کودکی 2 - جوانی 3 - اصلاً تکون نخوردی 4 - چقد خوب موندی 22. گربه ها یجوری به آدم نگاه میکنن انگار منتظرن سوارشون شی و تا یه مسیری برسوننت. 23. ولی اولین باری که رتبه ی کنکورم رو بهم ...
روایت حضور رجوی در فرمانداری اسلام آباد غرب/ از دستور مریم برای کشتن مجروحین تا راز یک عملیات ناگفته ...
آن خیلی کم بود، به طوری که نیمه شب وقتی در تاریکی مطلق به اسلام آباد رسیدم اطلاعات اولیه ام این بود که منافقین به اسلام آباد آمدند و مردم را در مسجد جامع شهر جمع کرده و دور مسجد تله گذاشته و ادارات را منفجر کرده و فرار کرده اند. این اطلاعات با عقل هم جور می آمد چرا که کسی فکر نمیکرد که منافقین بخواهند تا تهران پیش بروند. شب وقتی به اسلام آباد رسیدم با چند رزمنده که بودند و ماشین خودم داخل شهر رفتیم ...
سرطان اندروید
.... به همین علت الان با این که سطح تحصیلات عمومی بین آدم ها بالا رفته، اما سطح فهم عمومی پایین آمده و برای این که مقصر را پیدا کنیم باید به همین گوشی ها و تبلت هایی که دست همه است نگاه کنیم.این روان شناس در ادامه می گوید: امروز این تکنولوژی های هوشمند به همه خانه ها راه پیدا کرده، چون سهل الوصول و راحت هستند و بچه های کوچک هم براحتی می توانند از آنها استفاده کنند. استفاده کردن از آنها علم نیست ...
قتل پدر به خاطر پیامک های عاشقانه
کمکش رفتم و با چاقویی که در دست داشتم دو یا سه ضربه به وی زدم و بعد چاقو را به محسن دادم، پسرم نیز چند ضربه زد. دخترم نیز به کمکمان آمد و برای کشتن پدرش گلویش را فشار داد. عصمت ادامه داد: وقتی مطمئن شدیم او را کشتیم، جسدش را لابه لای پتو و در صندلی عقب خودرویش گذاشتیم و به بیابان های رمزآباد در ورامین بردیم و در آنجا رها کردیم. با اعترافات این زن، دختر و پسرش نیز بازداشت شدند و تحت ...
مولاوردی در گفتگوی اختصاصی با روزان: زنان به زنان رای نمی دهند
هزینه هایی که زنان بابت کاندیدا شدن می پردازند بیشتر می شود. کاندیدا شدنشان گران تر شده و تعداد زنان داوطلب کمتر می شود. هزینه های مالی یک وقت هایی غیر قابل تحمل است. بعضی وقت ها زنان برای حضور در این عرصه ها هزینه های معنوی و مالی و بعضا اخلاقی گزافی می پردازند. این همه می گوییم باید در انتخابات سهمیه بندی مثبت به نفع زنان اعمال شود، از آن طرف نگرانیم که داوطلب زن برای استفاده از این سهمیه ها کم ...
شغل دوم هنرپیشه های ایرانی چیست؟
فداکاری وجود ندارد. از همه دلخور بود. گفتم : طرف ما ترافیک بود. اون طرفی ها که داشتند راه شونو می رفتند. شما خلاف رفتی و راه شونو بستی. گفت : من کار دارم مثل اونا که بیکار نیستم! مرجان شیرمحمدی هم نخستین اثر داستانی اش را در سال 1380 با عنوان بعد از آن شب منتشر کرد که برنده جایزه گلشیری نیز شد. او در نخستین کتابش، نویسنده ای توانا نشان داد و داستان ها بیانگر ...
اینجا اولویت استخدام با معلولان است +عکس
به گزارش مشرق ، یک زیر زمین تنگ و باریک پر از پارچه های تیره و نخ هایی که به در و دیوار آویزان شده اند و هوایی آنقدر گرفته که مجبوری برای آنکه حالت جا بیاید چند نفس عمیق بکشی تا شاید از این هوای کهنه به ریه هایت برسد. صبح رسیده ایم و بچه ها سخت مشغول کارند کمتر کسی با کسی حرف می زند. سرها همه پایین است و صدای چرخ های خیاطی همه جا را پر کرده است. عده ای هم که راه می روند نگاهی به ما می کنند و به ...
تنگه مرصاد پایانی بر خیانت جاویدان
...، رنگ های پرچم شبیه پرچم ایران بود اما پرچم ما نبود. از آنجا دور شدیم و به سمت سه راهی اهواز رفتم. صدای تیراندازی به گوش می رسید، با ورود به جاده اصلی با چند جنازه مواجه شدم؛ مردمی که می خواستند فرار کنند اما فرصت پیدا نکرده بودند. گرمای هوا همه را کلافه کرده بود، صدای گریه بچه هایم از یک طرف و خستگی راه و اینکه یکی از بچه هایم را بغل کرده بودم و وضعیت حاملگی همه و همه شرایط خسته کننده و ...
گاوهایی که می توانستند نسل بعثی ها را نابود کنند
گذشته بودند و به اسلام آباد رسیده بودند. من مانده بودم این طرف، شوهرم آن طرف. دیگر راهی نبود که به اسلام آباد و ماهیدشت برسم. فکر اینکه دیگر رحمان را نبینم، دیوانه ام می کرد. روی زمین نشستم و گریه کردم. به کفراور برگشتیم. خانواده ی زن برادرم دوباره مرا به خانه خودشان بردند. شب توی کفراور ماندم. تا صبح خواب به چشمم نیامد. فکرهای مختلف داشت دیوانه ام می کرد. با خودم می گفتم: نکند تا آخر ...
مرور 45 سال فیلمسازی عباس کیارستمی (1)
و آموزشی شکل پذیرفته است نه فیلم بلند داستانگو؛ این را هم می توان در کارهایش دید. مسافر * او خیلی کم فیلم دیده و فرهنگ سینمایی اش ضعیف است. بچه سینما نیست چه برسد به اینکه عشق سینما باشد. این امر نیز به اریژینالیته کارهایش کمک کرده است. جالب است که در مصاحبه ای که همین یکی دو سال پیش کرده، درباره اهمیت بازیگر چنان سخن می گوید که انگار نخستین بار است متوجه شده است (دست کم در ...
همسرانه هایی از شهید سلگی
هفت ساله بودم که ما از آن خانه رفته و به یوسف آباد رفتیم. در سال های جنگ تحمیلی، محمد سلگی به جبهه می رفت و گاهی از جبهه که می آمد به خانه ما هم سر می زد. 15 سالم بود که جنگ تمام شده بود. فکر می کنم اوایل سال 68 بود که به پدرم موضوع خواستگاری از من را مطرح کرد. اول پدر من قبول نکرد. محمد به پدرم می گفت: دایی! اگر قبول نکنی و من را بیرون کنی، از پشت بام خودم را به حیاط می اندازم و آنقدر التماس می ...
نیم نگاهی به ترانه های نگاه من
کمال تعجب سه مصرع از این چهار مصرع اضافه هستند و حذفشان تغییری در معنا ایجاد نمی کند! آیا مصراع اونی که دلواپسش میشم هر جا هست به تنهایی مفهموم دو بیت بالا را نمی رساند؟؟؟ 2.چقدر دیر بیت ویژه : زنده بودم به هوای تو که یک روزی توو آغوشت بمیرم / جای خالیمو توو آغوشت چقدر دیر اومدم که پس بگیرم نگاه مثبت : ترانه ی این کار یکی از ترانه های اسلو امضا دار محسن یگانه محسوب ...
چاه باید خودش آب داشته باشد نه اینکه آب در آن ریخت
کشور ما با همه جا فرق می کند. وگرنه من خودم به صدای نیما مسیحا علاقه بسیاری دارم و کارهای او را مرتب دنبال می کنم. و ای کاش مردم هم کمی در سلیقه خود تحول ایجاد می کردند. این جاست که تهیه کننده و کنسرت گزار مجبور می شود از علایق شخصی خود چشم پوشی کند و با توجه به درخواست مردم، به برگزاری کنسرت بپردازد. از توضیحات شما می توان به این نتیجه رسید، هر کاری که مورد استقبال قرار بگیرد، کار خوب و ...