سایر خبرها
متفاوت ترین سرایدار ایران را بشناسید +عکس
چند می فروشید؟ گفتم چند می خرید؟ بالاخره سر 5 هزار تومان به توافق رسیدیم . بعد از اینکه این مرد رفت ، ما خیلی هم خوشحال شدیم که یک نفر کار دست ما را خریده است. اولین چیزی که فروختید چه بود؟ یک نیم تنه انسان که من با استفاده از کاغذ و چسب کاشی ساخته بودم. البته دوتا ازکارهای اوستا حسن را هم آن مرد خرید. دیگر از فردای آن روز من با جدیت بیشتری کار را دنبال کردم. شب ها تا ساعت دو ...
حسین تهرانی نیک نژاد ؛ نخبه ایرانی در سرزمین سامورایی ها
نمی رفتم. همراه دیگر اعضای تیم در محل کار و آزمایشگاه چند ساعتی می خوابیدیم تا این که موفق شدیم پس از یک سال کار شبانه روزی در سال 2010 اولین خودروی هوشمند خودران را با موفقیت آزمایش کنیم. از این پروژه موفق به عنوان برگ برنده صنعت خودروسازی ژاپن برای تسخیر بازارهای آینده خودرو در جهان یاد شد. شرکت تویوتا پروژه های سنگینی برای ساخت و آزمایش خودروهای خودران دارد که پروژه های تک و بسیار ...
انتقام خواستگار کینه جو از دختر جوان
را داخل خودرویش جا گذاشته ام و به این بهانه مرا به یکی از خیابان های غرب تهران کشاند. وقتی سوار خودرو او شدم تا کتابم را بگیرم ناگهان چاقویی به پهلویم گذاشت و تهدید کرد حرکتی نکنم وگرنه مرا می کشد. از ترس دست و پایم می لرزید و توان هیچ حرکتی و حرفی نداشتم و بهنام هم با خودرو به راه افتاد تا اینکه وارد پارکینگ آپارتمان مسکونی شد. او قصد داشت مرا آزار و اذیت کند که با داد و فریاد موفق شدم از پارکینگ ...
از نفس افتاده ها
رو هستیم که رفتار مردمان و سوگیری میل ها و پیکربندی موقعیت ها را رقم می زند. در عمل در جامعه ایرانی و بویژه در کلانشهر تهران تمام شکاف های اجتماعی کلاسیک فعال هستند. گسست سنی (دوقطبی جوان-پیر)، شکاف جنسیتی (زن- مرد)، شکاف اقتصادی (توانگر-تهیدست)، تنش فرهنگی (سنتی- مدرن) و... در تهران و در سایر نقاط ایران فعال هستند و به فرسایش و گاه فروپاشی نهادهای اجتماعی منتهی شده است. بی شک ...
فقط می گوید یا علی
بیماری پدر ما این را نمی دانستیم. اگرچه گاهی از روضه های خودش برای ما تعریف می کرد اما هیچ وقت نشنیدیم که به کسی کمک کرده باشد.تا این که در بستر بیماری افتاد و از این موضوع اطلاع پیدا کردیم. بعد از بیماری پدر افراد زیادی به خانه ی ما می آمدند و می گفتند حاج آقا فلان کار را برای ما کرده. گویا پدرم در بحث کمک مالی به نیازمندان، قرض دادن پول به گرفتاران، گرفتن وام برای جوان ها و کارهایی از ...
ناگفته های ضرغامی از دهه 60، سینما و صداوسیما
پخش تیزر تبریک خانه سینما به مناسبت روز ملی سینما را در تلویزیون دادید و الحق که مردانگی را به کمال رسانیدید ، از من تشکر کردند که من هنوز این نامه را دارم. چون آن زمان جدا از تعطیلی خانه سینما، روز ملی سینما هم از تقویم رسمی کشور حذف شده بود. صحبت هایی وجود دارد مبنی بر اینکه مدیران شما بعد از خروجتان از صداوسیما که همچنان در سازمان باقی ماندند، بلایی سر محمد سرافراز آوردند که نتوانست ...
آرزویم ملاقات با رهبری و سردار سلیمانی است
...> افسانه، مادر 41ساله پرهام که در این شش سال یکه و تنها پابه پای او بوده و درد و رنج ها و اشک های فرزندش را به جان خریده، تنها آرزویش بهبود پسرش است . او به جام جم می گوید: خوشحالم که پسرم دوباره روحیه اش را باز یافته است. این لطف خدا و همکاری پلیس با ما بود. شش سال پیش یک روز پسرم دچار شکم درد شد، اول گمان کردم این درد به خاطر آپاندیس است، او را به مرکز درمانی و مطب چند پزشک بردم، هرکدام حرفی ...
شیخ الاسلام:چرا ملت ایران نباید بگویند مرگ بر آمریکا/نعیمی پور: اینکه دانشجویان قبلا با سپاه هماهنگ ...
روزهای تسخیر بودند. درباره این اقدام اعتراضی بعدها انتقادهای صریح و بعضا تندی شد. درباره این انتقادها محمد نعیمی پور می گوید دو روز قرار بود با گرفتن سفارت آمریکا اعتراض کنیم اما هرآنچه بعد از آن دو روز اتفاق افتاد هیچ ربطی به دانشجویان ندارد. لااقل من خودم مسئولیتش را نمی پذیرم. حسین شیخ الاسلام نیز می گوید: هرکسی می تواند هر عقیده ای داشته باشد و هر وقت هم که خواست عقیده اش را عوض کند ...
نگذارید شهدای مدافع حرم فراموش شوند
قلبی داشت. بعد از شنیدن صحبت هایش ما اجازه دادیم. بعد از پشت سر گذاشتن دوره آموزشی به سوریه اعزام شد. امیرحسین رضایی، پسرخاله مصطفی هم قبل از مصطفی اعزام شده بود؛ این دو تا با هم رفیق بودند. هر دو از دلیجان اعزام شدند. کلاً از زمان اعزام تا شهادتش هم سه ماه بیشتر طول نکشید. من و مادرش رفتیم پارک نماز تا بدرقه اش کنیم. حدود 35 نفر از بچه ها بودند که می خواستند اعزام شوند. از لحظات خداحافظی ...
در فرودگاه برلین به من گفتند که چادرت را بردار!
موقعیت بازیگری اش پیش آمده است، می پردازد. خیلی از ما در کودکی دورترین جایی که پدر و مادرمان می فرستادند کوچه یا کلاس های آموزشی بود، اما شما وارد صدا و سیما شدید. در خانواده مرفه و خاصی بودید؟ نه. خیلی اتفاقی این ماجرا پیش آمد و بعد پاگیر شدم. ماجرا را برایمان تعریف می کنید؟ یک روز به برنامه سلام کوچولو رفتم و بعد مهمان برنامه شدم. علاقه مندی ...
مردی که در موتور خانه گنج پیدا کرد
نمی زند، آن وقت تیشه را برمی دارم و می افتم به جانش. لت و پارش می کنم. بعد این خمیر را دوباره بازیافت می کنم و سعی می کنم یک شکل دیگری بسازم که با آن بیشتر ارتباط برقرار کنم. در افغانستان که بودید هیچ تجربه مجسمه سازی نداشتید؟ نه اصلا. من هیچ مجسمه ای در کشور خودم ندیدم. حتی همین جا هم تا قبل از شروع این کار، هیچ مجسمه ای را از نزدیک ندیده بودم. اما قسمت این شد که به سمت ...
ربودن پسر جوان و نامزدش به دنبال اختلاف مالی
تهران انتقال دادند و در آنجا بشدت کتک مان زدند، بعد هم ما را سوار خودروی دیگری کردند و به باغی در یکی از شهرهای شمالی انتقال دادند. زمانی که آنها ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند به آنها گفتم دست نامزدم شکسته است. ولی آنها به درخواست ها و التماس های ما توجهی نکردند. دقایقی بعد و به دلیل اینکه آنها تمام شب را بیداربودند از خستگی خوابشان برد و من و نامزدم در فرصتی مناسب دست هایمان را باز ...
آدم ربایی با سناریوی عاشقانه
. مهدی متهمی که در بندرعباس دستگیر شده بود به کارآگاهان گفت: من و داوود با هم از قدیم دوست بودیم و در یک رستوران کار می کردیم تا این که چند روز قبل داوود و شوهر خواهرش که حبیب نام دارد، در بندرعباس نزد من آمدند و از من خواستند تا با آنان به مشهد سفر کنم. من هم قبول کردم و به مشهد آمدیم اما در این جا داماد داوود (حبیب) موضوعی را مطرح کرد و گفت: به فردی مواد مخدر فروخته ام اما پول مرا نداده ...
ترش و شیرین های سفر اربعین!/ پیرزن های عاشق/ مردی که در موتورخانه گنج پیدا کرد
، من هم از شرایط کاری ام با اینکه درآمد زیادی ندارم راضی ام، من اینجا در موتور خانه همین ساختمان گنج زندگی ام را پیدا کردم؛ مسیر زندگی من همینجا عوض شد ؛ شاید اگر من یک جای دیگری بودم ، سرِ کار دیگری بودم هیچوقت مجسمه ساز نمی شدم. من از نظر هنری یک آدم بی استعداد بودم. هیچ هنری نداشتم. تنها کارم همین بود که اینجا سرایدار باشم. اما همیشه در زندگی انسان ها، یک جرقه، یک اتفاق، یا باعث خوشبختی می شود یا ...
یک چالش کاملا زنانه!
بهترین شکل ممکن برگزار کرد.مدتی کوتاه بعد از ازدواج با همسرم متوجه حساسیتهای زیاد وی نسسبت به همسر برادرم شدم تا جایی که احترام من به همسر برادرم او را اذیت می کرد و کوچکترین برخورد و رفت و امدی به خانه برادرم تبدیل به یک تنش چند روزه در خانه ما بود.از این مساله بسیار در عذابم چون همسر برادرم الان یک زن میانسال و جا افتاده است و دلیل این همه حساسیت همسرم را درک نمی کنم؟ نمی دانم چرا حسادت می کند. گاه ...
دوستم زیرقبه امام حسین(ع) دعاکرده بود که من برای اربعین مستند بسازم
یادشان می آید. پیرزنی بود که التماس می کرد و زائر گدایی می کرد. سر خیابان آمده بود و به زوار التماس می کرد که به خانه ما بیایید. همانطور که آن صحنه روی مردم تاثیر گذاشته، قطعا روی من هم تاثیر ویژه تری گذاشته که توانسته ام آن را منتقل کنم من این صحنه را فراموش نمی کنم. یادم هست که در خانه اش به خودم می گفتم که اسم تو مرد است،ولی مرد این پیرزن است. کاش در روز قیامت بتوانم تار چادر این پیرزن را بگیرم و به ...
طعم گیلاس با وساطت ولایتی به کن رفت/ بازیگران سینما، به جز معدودی سوپراستار، مظلوم واقع می شوند/ خیلی از ...
. اما دوباره با من تماس گرفت و گفت فشار روی من زیاد است و باید به مجلس بروم. به ایشان گفتم شما وارد صحن نشوید. در راهرو با همه سلام و علیک کنید و بعد هم برگردید. ایشان هم گفت پیشنهاد خوبی است. آقای شمخانی به مجلس آمدند و با بعضی از نماینده های خوزستان و رفقای خود گعده کردند و رفتند. ولی به صحن مجلس نیامدند. حتی برای آقای شمخانی در مسائل مجلس و فرهنگی مشاور خوبی بودم. آقای شمخانی به سینما خیلی علاقه ...
استاد انصاریان: باور قیامت دیدگاه انسان را نسبت به آینده تغییر می دهد
... آتش دوزخ نتیجهٔ نفرت خدا از بندهٔ مجرمش است وی به راهنمایی مرحوم فیض(ره) در مورد باور قیامت اشاره و تصریح کرد: تمام انبیاء با امت ها یک حرف داشته اند: انی اخاف من عذاب یوم عظیم ، ای ملت و ای جامعه! من برای خودم که ترسی ندارم، من عبدالله بودم و هستم و عبدالله هم از دنیا می روم. من یک گناه هم نکرده ام که از کیفرش بترسم؛ ما انبیاء که معصوم هستیم و اهل گناه نبودیم و اگر می گوییم می ...
سرقت طلاهای همسایه در پوشش مأمور اداره آب و فاضلاب
با دوستم که با هم در یک کارگاه مشغول به کار هستیم مطرح کرده و عنوان داشتم که حداقل 20 میلیون تومان طلاجات در خانه شاکیه وجود دارد و واقعا هم بوده چون من بارها شاکی را با طلاهای داخل دستانش دیده بودم؛ که وی قبول کرد تا سرقت را انجام دهیم و طراحی سرقت توسط من انجام شد" . وی ادامه داد:همدست متهم در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت صبح روز سرقت من به پشت بام خانه رفتم تا اطمینان پیدا کنم ...
ناگفته هایی که ضرغامی از سیما و سینما و خانه سینما و هاشمی و لاریجانی و... به خاطر دارد
نگذاشتم آن صحنه پخش شود. چون در صورت پخش ممکن بود طرف مقابل از آن بهره برداری کند. به هر حالت علایقم به سینما کاملا معلوم است. جالب است بعد از آن اتفاقات آقای فرهاد توحیدی، رئیس وقت هیئت مدیره خانه سینما، با دستخط خود نوشتند و با این جمله کلیدی که در روزگاری که از منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد شما دستور پخش تیزر تبریک خانه سینما به مناسبت روز ملی سینما را در تلویزیون دادید و الحق که مردانگی را به کمال ...
نگران فیلمسازان جوانم
گذاشته شده و حتی از تلویزیون ها پخش شده است. من امیدوارم که روزبه روز شرایط برای تولید و ساخت چنین فیلم هایی بیشتر بشود. در زمینه همکاری با سینماگران ترکیه چه پیشنهادهایی دارید؟ من با بسیاری از سینماگران ترکیه چون سمیح کاپلان اوغلو دوست هستم و ارتباط دارم و با بسیاری از فیلمسازان جوان و نیز آکادمیسین های ترکیه در رابطه هستم. با هدف همکاری مشترک با ترکیه نیز از مدت ها پیش در ...
اخاذی مرد سرهنگ نما ازکسبه و مسافربرها در تهران
مراجعه کرده؛ به بهانه اینکه مالباختگان برای دو خانم جوان ایجاد مزاحت کردند، ایشان را تهدید به توقیف خودرو، تعطیلی محل کسب، ابطال مجوز کار، بازداشت و... نموده و به این شیوه و ترفند اقدام به اخاذی و گرفتن مبالغ بعضا چند میلیون تومانی کرده است. یکی از مالباختگان در اظهاراتش به کارآگاهان، گفت: یک روز بعدازظهر مشغول مسافرکشی بودم که دو نفر خانم به عنوان مسافر سوار ماشین شده و آدرس خیابان دماوند را ...
ضرغامی زیر ذره بین
تولیدات برجسته ای داشته ایم که از نظر فرم، قصه گویی و محتوا ویژگی های بیشتری داشته، ولی به هیچ وجه سراغشان نرفته اند! آقای امیر نادری. ایشان قبل از انقلاب فیلم های خوبی ساخته بود و من همیشه از ایشان به نیکی یاد می کردم. هرچند بعد از انقلاب به آمریکا سفر کرد و فیلم سازی را در آنجا ادامه داد. ایشان فیلم آ، ب، ث... منهتن را ساخت، اما وقتی این فیلم را به کن فرستاد، حتی آن را در انتخاب ...
ترفند عجیب سرهنگ قلابی برای اخاذی
نیروهای نظامی و انتظامی به آنها مراجعه و به بهانه اینکه مال باختگان برای دو خانم جوان ایجاد مزاحمت کرده اند، آنها را تهدید به توقیف خودرو، تعطیلی محل کسب، ابطال مجوز کار، بازداشت و... کرده و به این شیوه و ترفند مبالغ بعضا چند میلیون تومانی از آنان گرفته است. یکی از مال باختگان در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: یک روز بعد از ظهر مشغول مسافرکشی بودم که دو نفر خانم به عنوان مسافر سوار ماشین ...
افسردگی حاصل 5 سال عضویت در سایت های همسریابی
.... او می گفت بهتر است زودتر ازدواج کنم و بعد از ازدواج در صورت موافقت همسرم کاری مناسب بیابم. مادرم اجازه نمی داد با دوستانم بیرون بروم. او از طریق یکی از دوستانش مشخصات من را در یکی از سایت های همسریابی ثبت کرد. در این مدت با چند نفر آشنا شدم اما هیچ کدام معیارهای مرا برای ازدواج نداشتند. فشارهای مادرم از یک سو و نگاه سنتی جامعه به بالا رفتن سنم از سوی دیگر سبب شد بیش از قبل نگران شوم ...
علیرضا جلالی تبار: سرنوشتم شبیه سکانس آخر فیلم بیضایی است
سریال در یک منطقه کوهستانی دور از شهر مشغول فیملبرداری کار دیگری بودم فقط توانستم قسمت اول آن را ببینم. به نظر من و فقط با دیدن قسمت اول نفس شیرین یک کار شاخص درجه یک نشده است. انتظارم از کارگردان چیز دیگری بود، چون با ایشان تله فیلم مجرم را کار کردم که موفق بود. البته انتظار می رفت بعد از گذشتن چند سال ایشان هم پخته تر شوند اما چون نفس شیرین را کامل ندیدم، نمی توانم قضاوت درستی داشته باشم. ...
درخواست عجیب یک زن برای طلاق
مختلف را؛ وقتی مجرد بودم، تنها تفریحم همین بود. سفر کردن به کشورهای مختلف حال مرا خوب می کند. ولی فرشاد اهمیتی نمی دهد. 20 سال است با او زندگی می کنم ولی یک بار هم به خواسته ام اهمیتی نداده؛ برای همین خسته شده ام و نمی خواهم دیگر در کنارش زندگی کنم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی مشغله کاری من زیاد است و نمی توانم با همسرم به سفر بروم. ولی او همیشه این موضوع را بهانه می ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود
بیست دقیقه گذشت که سید با سربازی سوار بر موتور آمد و مرا به اسم کوچک صدا زد و گفت: بیا اینجا! سرباز را آنجا گذاشت و به من گفت سوار شو! دوباره به اتاقش برگشتیم. در آنجا بود که معنی یک فرمانده دلسوز را به خوبی درک کردم. چرا که حرف هایی بین مان رد و بدل شد که در این چند بار تجربه سرباز فراری بودنم، نشنیده بودم. من پدرم را از وقتی 9 ساله بودم از دست داده بودم و بعدها فهمیدم نگاه سید به سربازهایش با همه ...
بازداشت سرهنگ قلابی +عکس
به گزارش دولت بهار، چندی قبل مرد جوانی در پایتخت به اداره پلیس مراجعه و از مرد مأمورنمایی که با همدستی دو زن جوان از وی اخاذی کرده بودند، شکایت کرد. وی گفت: شغل من مسافرکشی است. عصر روز قبل دو زن جوان را به عنوان مسافر سوار خودروام کردم تا به مقصدشان در خیابان دماوند برسانم. در حال رانندگی بودم که شخصی با موتورسیکلت مشکی کنارم آمد و خواست توقف کنم. او کارت شناسایی به من نشان داد و خودش ...
گروگان ها کمک مان کردند/براساس اسناد لانه،جاسوسی بنی صدر محرز بود
تابع آنها بودیم. تجربه خیلی خیلی زیبا و عمیق و معنوی ای برای من در لانه بود. من با دانشجویان داخل کشور قبلا کار نکرده بودم. از اینجا چند تا رفیق خوب پیدا کردم که اسم چند تا از آنها محمد است. من واقعا شب زنده داری شان را دیدم چون همه با هم در همان ساختمان زندگی می کردیم. حفاظت اسناد بعد از یک مدت خیلی مهم شد. آن هم وقتی فهمیدیم که منافقین یا مجاهدین آن موقع می خواستند نفوذ کنند. چون آنها فهمیده ...