سایر منابع:
سایر خبرها
کسی نمی تواند جای خالی اخوان را پر کند، حتی خود اخوان
آخرین و کشیده ترین شعله خوب می داند. امّا شعر دردواره ها، آینه های ناگهان، دستور زبان عشق او که آخرین نفس هایش نیست. هر سال که نگاه کنید، یک مطلب تازه ای دارد. پس چه بهتر که در این تولّدها، ما به تاریخ تولّد آن شاعران نگاه کنیم. ما در برابر شعر آن ها هیچ نداریم؛ گرچه هیچ هم خیلی زیاد است. اگر من بگویم که همه این قصیده واره ها یک طرف و یک سطر از روز ناگزیر امین پور یک طرف دیگر، اغراق نکرده ام. اگر ...
گفت و گو با بهناز جعفری در مورد کار و زندگانی شخصی اش
برایش بگیرم. حتی برای آن نقش که ایدز داشت رفته بودم آزمایشگاه و خودم هم آزمایش دادم یا به انسان های متفاوت می اظهار کردم تو اچ ای وی مثبت هستی تا نگاه کنم واکنش شان چیست. بعد شنیدم که آقای دستور آرا در پروازی کنار شبنم طلوعی نشسته بودند و سر و زبان او را که نگاه کردند اظهار کردند بد نیست این نقش را شبنم بازی کند. دستیارشان ارتباط گرفتند و اظهار کردند ما یک جابه محلی داریم و شما فلان نقش را به جای ...
کارگر باغ شازده محمد علی میرزا/ پدرشهید واقف و کشاورز نمونه است
پایش را جا انداخت و دو روز بعد با اینکه مرخصی داشت به جبهه برگشت. دلم در جبهه جا مانده است او با اشاره به اینکه میرزا حسین همه دو سال خدمتش را در جنوب کشورگذراند می گوید: بعد ازتمام شدن خدمتش به خانه آمد و 75 روز پشت سرهم روزه گرفت می گفت همه بدهکاری های روزه ام را گرفتم و دراین مدت مرتب به پدرش اصرارمی کرد که پای ورقه اعزام به جبهه بسیج را امضا کند و وقتی پدرش مخالفت کرد که تو ...
حقیقتی که یک شهید یافت و به همسرش توصیه کرد
را در خودم نمی بینم ولی به هر حال هر کسی بایستی وصیت نامه ای داشته باشد. من خواهشی که از شما پدر و مادرم دارم این است که اگر من شهید شدم برای شهادت من گریه و عزاداری نکنید و صبور باشید. چون دشمن از گریه شما شاد می شود و برای شما بایستی باعث افتخار باشد که پدر و مادر شهید هستید و از شما طلب بخشش می کنم که فرزند خوبی نتوانستم برای شما باشم و در گذشته گناهانی و یا خطاهایی از من سر زده است ...
صدا می ماند
شده بودم، یک روز به پدرم گفتم دلم می خواهد زدنِ سازی را یاد بگیرم، گفت می خواهی مطرب شوی؟ یعنی تمام! نشد، نشدم - هنوز چیزی درباره سنت ها و نظام های ارزشی طبقات و گروه های اجتماعی مختلف و هنر و این جور چیزها نمی دانستم؛ این اتفاق حتی موقعی هم که می خواستم همه زندگی ام را بر سر عکاسی بگذارم افتاد، بعضی می گفتند می خواهی فوتو بشوی؟ اما هم زمانه قدری تغییر کرده بود، هم من دیگر بزرگ شده بودم، حرف دیگران ...
کریمی: هیچ کس به استقبال ام نیامد/ برای پول کار نکرده ام
شب از استراحت خود بزند و این همه راه را تا فرودگاه امام بیاید. اصلاً دوست ندارم و نمی خواهم مزاحم کسی باشم. به ویژه که ساعت برگشت ما هم خیلی دیر و بی موقع بود. * هیچ یک از مسئولان وزارت ورزش و فدراسیون در فرودگاه نبودند. البته بازهم تأکید می کنم اصلاً توقعی از کسی نداشته و ندارم. کاری نکرده ایم که انتظار داشته باشیم، دیگران از زندگی و استراحت شان بزنند و این همه راه را بیایند. ...
بیوگرافی کاظم سیاحی، صداپیشه و بازیگر سینما و تلویزیون
برای برخی دیگر جوان محسوب می شدم! البته تا جایی که به خاطر دارم، سروش صحت از همان ابتدا مرا برای بازی در نقش رحیم انتخاب کرده بود و من هم بسیار خوشحال شدم؛ چون نقش های چالش برانگیز را دوست دارم. فاصله سنی من و امیر کاظمی زیاد نیست و در آوردن رابطه پدر و پسری برایم چالش لذت بخشی بود. نگران بودم از پس این کار برمی آیم یا نه! ضمن این که بازی در نقش معتاد برایم یک چالش محسوب می شد، چراکه باید تصویری از ...
امیلی نوتوم: جز نویسندگی کار دیگری بلد نیستم
دهنده را ایفا کرده اند. بخصوص کتاب هایی که در دوران نوجوانی خوانده ام. استاندال، مونترلان، وولف و غیره... نوجوانی بی انتها و آکنده از انزوا به من ثابت کرد که می شود هر روز با یاری جستن از کتاب دوباره نجات یافت. نمی شود در عدم زندگی کرد، بخصوص در دوران نوجوانی. من قدردان همه آن نویسندگان بزرگی هستم که مرا از نیستی محض بیرون کشیده و توان رویارویی با آن را به من دادند. همچنین سپاسگزار همه کتاب هایی هستم که خوانده ام، حتی کتاب های بد. در خواندن کتاب های بد نوعی لذت هست. این کتاب ها نیز به ما می آموزند. می آموزند که چیزی را نباید بنویسیم. ...
مجموعه جملات تبریک تولد برادرزاده
به آسمان می فرستم. تولدت مبارک. *** عزیز دل عمه/عمو! آرزو می کنم شاد و تندرست باشی و تا تولد صد و بیست سالگی ات را جشن بگیری در حالی که به همه آرزوهایت رسیده باشی. *** برادرزاده عزیزم! میلادت مبارک، دلت شاد و زندگی ات قرین سعادت باشد. *** برادرزاده دلبندم! تو را دوست دارم که میوه دل برادرم و ثمره زندگی اش هستی. تولدت بی نهایت مرا ...
بازخوانی پرونده ای جنجالی پس از 7 سال | وکیل: شهلا جاهد قاتل نبود!
چشم بند و دستبند و صورتی شکسته در روزنامه ها دیدم سه روز تمام در بازداشتگاه گریه می کردم. وقتی ناصر خواست مرا ببیند و با من حرف بزند، نمی دانید چه حالی داشتم، اما می دانید ناصر به من چه گفت؟ گفت من هیچ وقت تو را دوست نداشتم. گفت من اصلاً عاشق تو نبودم، اما می دانستم ناصر دروغ می گوید. می دانستم به خاطر من این حرف ها را می زند. همانجا بود که تصمیم خودم را گرفتم و بالاخره قدرت عشق مرا وادار کرد اعتراف ...
فعالیت داوطلبانه باید از حالت هیجانی و فردی خارج شود
فعالیت داوطلبانه است. در مورد خاطره بد، بارها با این حرف مواجه شده ام که تو حتما نفعی از این کارها می بری و منافعی داری. یا دزدی می کنی یا افراد را به سمت خاصی می بری. و باید بگویم این جمله هم به نظرم بدترین خاطره من از فعالیت اجتماعی است و هم امروز با شنیدن آن فقط می خندم. آیا فعالیت داوطلبانه خصوصا در حوزه اجتماعی می تواند منجر به تحقق عدالت اجتماعی شود؟ آیا عدالت را ما می توانیم ایجاد ...
احترام بر فراز آسمان
به گزارش آی سبک ، نزدیک به دو ساعت با او گپ زدیم، گفت وگوی جالبی که برایمان خاطره شد، خاطره از کاپیتان 48 ساله شرکت هواپیمایی آسمان که سال هاست در سالن های فرودگاهی کشور می گردد به امید کمک کردن به مسافری مستاصل. ابراهیم ناجیان در هر پرواز چند صندلی سهمیه خلبان دارد که بی چشمداشت به این آدم ها می دهد. در کابین او نیز به روی همه باز است؛ چه چیزی از این استثنایی تر؟ شما خلبان متفاوتی هستید. خودتان می دانید متفاوتید؟ هر خلبانی یک خصوصیت دارد، مثلا ...
نوابی نژاد: هزار داستان واقعی بود، مردم باورش کردند با صدای بلند می گویم قصه های هزارداستان انتها ندارد ...
) گفتیم هر جا که احساس کردی مهمان شعار می دهد بگو لطفا شعار نده بگو من باور نمی کنم. ضمن اینکه من وقتی سوژه ای را پیدا می کنم جدا از اینکه مستندش را می گیریم و قبل از برنامه هم با او حرف می زنیم اول باید خودم باورش کنم. این را هم بگویم که به سبب کاری که در همه این سال ها داشتم موارد زیادی به من معرفی می شود، اما این موارد توجه مرا جلب نمی کنند، قصه آدم هایی مرا به خود جذب می کند که با نگاه خودم پیدا و ...
چگونه ابالمهدی در فقدان آزادی سیاسی و اجتماعی از دین دفاع کرد؟
بن عبده هستی تا وی به آنچه من در نامه ای که توسط محمد موسی نیشابوری فرستاده ام عمل کند. تو و همه کسانی که در شهر تو هستند موظفید بر اساس نامه مزبور عمل کنید. ابراهیم بن عبده این نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند... درود و رحمت فراوان خدا بر ابراهیم بن عبده و بر تو و همه پیروان ما باد! همه کسانی که از پیروان من و از مردم شهر تواند و این نامه را بخوانند و کسانی که در ...
گفت وگو با رضا نیازمند درباره تکنوکراسی عصر پهلوی
خوب تعمیر پمپ آب یاد بگیری و او را مرخص کنم . تو اگر خیلی خوب باشی ممکن است تو را به آلمان بفرستم، چند ماه هم آنجا بیشتر یاد بگیری. گفتم حاضرم. گفت از فردا بیا. من آن روز آنقدر خوشحال شدم که نپرسیدم چقدر می خواهی حقوق بدهی . آن زمان حدود 18 سال داشتم که با شادی گفتم مادرجان دیپلم گرفتم. مرا بوسید و خیلی خوشحالی کرد. گفتم کار هم پیدا کردم. یک مرتبه گفت کار؟ گفتم بله . گفت چه کاری ...
بررسی روایات نهم ربیع
روز قیامت محشور شود و (با اینکه در دنیا) دستش به خونی آلوده نشده (و خونی نریخته) به اندازه یک حجامت یا بیشتر خون به او بدهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان کس؟ عرض می کند: پروردگارا! تو خود می دانی که همانا جان مرا گرفتی (و در آن حال) من خون کسی را نریخته بودم (و هیچ خونی به گردنم نبود؟). خداوند فرماید: آری تو از فلانی روایتی چنین و چنان شنیدی و به ضرر او بازگو کردی، پس زبان به زبان به فلان ...
توصیه های عملی امام عسکری، در رفتار با اهل سنت/ مطالعه و تبلیغ زندگانی امام عسکری، مغفول شیعیان و مبلغین ...
حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه. ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نموده و به شهادت رسیدند. بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد... تا دو سال تفحص احوال او می کردند.... این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که معتصم ...
مشکل از پدر و مادرهای دیروز بود یا از کودکان امروز؟
لبیک می گفت! حالا من از یک طرف دلم به حال آن مرد و جیب نه چندان پرش می سوخت از یک طرف هم با فروش آن همه کالا و جنس، ذوق مرگ شده بودم! با خودم فکر کردم چگونستی که بچه های نسل قدیم با اینکه از طرف والدین کوچکترین توجهی به امیال و خواسته هایشان نمی شد و دائم تو سرشان می زدند حالا این همه آن پدر و مادر را عزیز می دارند و هنگامی که خدمتشان می رسند با احترام در مقابلشان کرنش می کنند و از صمیم ...
آهِ دخترانی که پشت سرم بود...
یاهو آشنا شدم. دانشجو بود و اهل رشت. خوب آن موقع 13-12 سالم بیشتر نبود اما به دروغ خودم را 25 ساله معرفی کردم. مدتی بعد چَت هایمان کمتر شد و رفته رفته او را فراموش کردم، اما هرچه بزرگتر می شدم، دخترها بیشتر دنبالم بودند. سوم دبیرستان بودم که سمیرا وارد زندگی ام شد. دوستش تینا با محمد دوستم رابطه داشت و از این طریق شماره مرا پیدا کرده بود. اولین بار که زنگ زد از صدایش خوشم آمد. لحن خاصی ...
افتخار می کنم پسرم لباس مقدس پدر را بپوشد
علی رغم همه سختی ها و همه نگرانی ها و دلتنگی ها مردش را راهی میدان نبرد می کرد و نه امروز که همسر را در خانه ندارد و کارهای مردانه را هم برعهده گرفته است. آن زمان دلش رضایت همسر را می طلبید و اکنون شادی و آسایش فرزندان را... فقط زمانی که در خلوت فرصتی دست دهد یاد خودش می افتد و می تواند کمی ببارد و دل سبک کند تا فردا صبح باز هم همان مادر مقاوم و با صلابت شود. اینها خصوصیات همسر نخستین شهید مدافع ...
من به بچه هایم گفته ام طوری باشید که وقتی نگاهتان می کنم پیش خدا رو سفید باشم و به شما افتخار کنم. هیچ ...
اسلام را در سراسر دنیا برافراشته کند. نباید به حرف عده ای ملامت گر توجه کرد. آن ها بیشتر دنبال منافع دنیای خود هستند و ان شاءالله که به آن برسند! فرزندتان از شهادت حرف می زدند؟ پسر من عاشق شهادت بود. هر وقت تلویزیون خانواده ی شهدای 8 سال دفاع مقدس را نشان می داد به من می گفت : مامان بنشین گوش کن تا اگر بعد از شهادت من آمدند با تو مصاحبه کنند قشنگ از من تعریف کنی! عاشق طی کردن ...
رمز و رازهای ساخت ساز از زبان 4 استاد
.... فرضا یک نفر از خارج آمده و به من ساز سفارش می دهد و می گویم یک سال دیگر تحویل می دهم. او عجله دارد و کسی که ساز مرا مثلا 10میلیون خریده، به او می گوید، ساز را به تو 15میلیون تومان می فروشم. به این ترتیب در جامعه می پیچد که تار فرهمند 15تومان فروش رفت. هاشمی وقتی مرد سه تارهایش قیمتی نداشتند. پوریا: دیروز 30میلیون فروخته شد! مرادی: سه تارم بین هفت تا 10میلیون تومان به ...
نگذاشتند سینما، انقلاب را به جهان صادر کند
... چرا؟ چرایش را باید از مخملباف بپرسید. کسی که بگوید من سال هاست با این ها نیستم و نگفته ام، چرایی رفتارش خیلی به این سادگی درنمی آید. البته چیزهایی گفته اما آن گفته ها اصل ماجرا نیست. مثلاً گفته چون در آن سینما فردین و امثال او بود و آن ها در کارهای ما بازی نمی کردند، کسی فیلم های ما را نمی دید. اما همه دلیل این نیست. برزخی ها حدود یک ماه در حال اکران بود و خوب هم فروخته بود و جالب ...
پدرم گفته بود پیروز می شویم / خون شهدای مدافع حرم به ثمر رسید
فرودگاه تا شهر دمشق هم نا امن بود و من این را بعدها فهمیدم. با خودم گفتم: بابا جان تو که خدمتت تمام شده است. در دوران بچگی که به همراه تو آواره این شهر و آن شهر بودیم کرمانشاه و سرپل ذهاب و اهواز و... و مادرمان برای ما هم پدر بود و هم مادر. بعد از جنگ هم که همه زندگی ات را وقف انقلاب کردی. حتی در زمان تولد پسرم هم در سوریه بودی و من بدون حضور تو برای او ولیمه دادم. خب بنشین گوشه ای و زندگی ات را ...
مهناز افشار از حاشیه های زندگی شخصی خود گفت
دادند دوباره فیلم موزیکال اولیور توئیست را دوباره تماشا کردم. تجربه اولیور برایت دوست داشتنی است؟ به نظرم یکی از متفاوت ترین تئاترهایی است که حداقل خودم در این سالها دیدم. هیچ ادعایی ندارد، ادا و توقعی ندارد و بچه ها با هیچ تفکر عجیبی وارد صحنه نمی شوند چون با عشق و تکاپو هستند. مردم حق شان است که شاد شوند. من هم لذت بردم و تا خانه حالم خوب بود. باید بگذاریم مردم شاد ...
پنج نقص اساسی در آموزش و پرورش ایران
، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خطیبان، واعظان و سخنرانان، صدا و سیما، و همه آنهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته در حال تربیت من و تو هستند. من و تو به عنوان شهروندان این جامعه. 5 نقص اساسی در آموزش و پرورش ایران بنابراین من فقط به وزارت آموزش و پرورش نظر ندارم، به نهاد آموزش و پرورش نظر دارم. اما شک نیست که در نهاد آموزش و پرورش، مهمترین سهم از آنِ وزارت آموزش و ...
نسبت تفکر بسیجی با مفهوم نظم و قانون
بگوید من عضو فلان نهاد هستم. من می گویم تو می توانی هر ادعایی بکنی اما امام(ره) تو را با این کارت بسیجی نمی داند. ممکن است آدم نابابی بگوید اینها بسیجی اند. این تهمت می زند؛ مثل اینکه کسی بگوید همه پزشک ها رشوه بگیرند. حالا دوتا پزشک هم رشوه گرفته اند؛ هزاران پزشک خدوم هم داریم. او که حق ندارد دو پزشک را یا دو نفری را که به دروغ می گویند پزشک هستند به بقیه تسری دهد. اگر موافق ...