سایر منابع:
سایر خبرها
باورهای اشتباه بسیاری از خانم ها درمورد بند ناف
به گزارش پایگاه خبری شباویز ، چندی پیش مادر بارداری به من مراجعه کرد و نگران بود مبادا به دلیل رفتارهایی که داشته، جنینش آسیب دیده باشد. گفت که در سونوگرافی دیده شده بندناف دور گردن جنین پیچیده و با آنکه به او گفته اند موضوع اصلا مهم نیست، می ترسد خطری جان فرزندش را تهدید کند. بعد از معاینه به او اطمینان دادم که مخصوصا در اواسط بارداری این موضوع اهمیت چندانی ندارد و جای نگرانی نیست ...
بنیاد در آینه مطبوعات
همه خانواده اش را تحت تأثیر قرارداده است. او درباره فعالی تهای ورزشی فرزندانش هم می گوید: پسر بزرگم جواد چند سال پیش در مسابقات دو و میدانی سازمان آتش نشانی، اول شد و زمانی بوکس کار می کرد و در حال حاضر هم به بدن سازی مشغول است. علی، پسر دیگرم هر وقت فرصت پیدا م یکند فوتبالب ازی م یکند. او در هریکا ز مسابقات برگزار شده در مدرسه شان که شرکت می کند با تیمش اول می شود. مدتی علی را در سالنی ورزشی واقع ...
می خواهم جبهه کار شوم و صدام از من بترسد
.... بعد از مدتی مهدی شروع کرد به تمرین تکبیر گفتن و کم کم شد مکبر مسجد. مادربزرگ با خوشحالی به پدر و مادر مهدی گفت: آخر و عاقبت این بچه سعادت و خوشبختی است. سال های پیش مادر بزرگ به رحمت خدا رفت و نبود تا ببیند مهدی با شهادت به سعادت رسید. می خواهم جبهه کار شوم زمان جنگ بود و پدرشان در ماموریت به سر می برد؛ به بچه ها می گفتم دعا کنید برای بابا اتفاقی ...
از 40 سالگی، قدم در راه علم و عرفان نهاد و شد:جهانگیرخان قشقایی
...، من خوب شدنی نیستم، میرزا مسیح خان رفت دکتر شافتر را آورد. دکتر شافتر نسخه نوشت و دواها را از مریضخانه انگلیسیها تهیه کردیم ولی خان آنها را نخورد. سه چهار ساعت از شب گذشته بود که خان گفت رختخواب را رو به قبله کنید، سپس یک لیوان آب خوردن خواست. پس از نوشیدن آن به ذکر حق مشغول شد، و چند لحظه بعد خلاص شد. تمام علماء در همان شب حاضر شدند. جماعت انبوهی آمده بودند. صبح فردا تشییع جنازه به عمل آمد. آقا ...
ماجرای میازاکی، قاتل مخوف ژاپنی +عکس
اش خورد، چند هفته از مرگ پدربزرگ می گذشت که میازاکی، وحشیانه به خواهرش حمله کرد. وقتی مادر خانواده برای جداکردن آنها مداخله کرد، او نیز توسط پسرش مورد حمله قرار گرفت. مادر برای این که پسرش را تنبیه کند، دستور داد که وی بیشتر ساعات روز را بیرون از خانه کار کند و کمتر فیلم تماشاکند. در دوران کالج، میازاکی در مسابقات تنیس به عنوان عکاس شرکت می کرد تا از بازیکنان عکس بگیرد، سال 1984، میازاکی ...
روایتی همسرانه از ماجرای خواستگاری پدر موشکی ایران با یک جفت کتونی چینی
. مادر ایشان مرا دیده و برای ازدواج پیشنهاد کرده بودند. حاج حسن آن موقع فرمانده توپخانه بود و به هیچ عنوان حاضر نمی شد که برای تشکیل خانواده صحنه نبرد را ترک کرده و به شهر بیاید. اما مادر ایشان بعد از شهادت برادر حاج حسن اصرار بسیاری داشتند که حاج حسن این مسیر را با همسرش ادامه دهد. همسر شهید طهرانی مقدم به خاطره شیرین روز خواستگاری اشاره کرد و ادامه داد: روزی که خانواده شهید طهرانی مقدم ...
تصویربردار دفاع مقدس نخستین تصاویر آزادسازی خرمشهر را روایت می کند
بودند جریان را اطلاع دادم که چند نفر از برادران برای انتقال جنازه مطهر شهدا حرکت کردند اما متأسفانه وقتی به آن نقطه می رسند مشاهده می کنند که تانک های عراقی درآنجا مستقر شدند و امکان دسترسی به جنازه ها و انتقال آنها به عقب وجود ندارد. بعد از اینکه از انتقال جنازه شهدا مأیوس شدم همراه با اکیپ دیگر به طرف اهواز حرکت کرده و گزارش را تحویل سازمان صدا و سیما دادم که در آن شب از شبکه سراسری ...
شمه ای از کرامت سیدالکریم به مناسبت 15 شوال
حلال کن، إن شاءالله مشکلت حل شود، دستمال را گرفتم به یکباره همه چیز محو شد، صدای موذن مرا از خواب بیدار کرد و تنها چیزی که از آن رؤیا باقی مانده بود دستمال گره زده در دستم بود، باز کردم دوازده عدد سکه یک قرانی داخل آن بود، برخواستم وضو گرفتم نماز صبح را بجا آورده، با خوشحالی به سمت تهران به راه افتادم، آن 12 سکه را به این کسب زدم و به سرنوشتی که تو شاهد آن هستی رسیدم. یک ریالی که تبدیل به ...
آرزویی که همکار درگذشته مان در روابط عمومی شبکه مستند سیما به آن رسید
ام نمی کند. خواستم درباره دورانی که او برای بچه های کار و خیابان و محک فقط برای رضای خدا فعالیت می کرد صحبت کنم یا درمورد نمایشنامه هایش، قلم عالی و خلاقش و مهربانی هایش حرف بزنم اما راضی نشدم. خدایا از عمر من کم کن به عمر حضرت آقا اضافه کن صفالو تأکید کرد:اما یاد خاطره ای افتادم؛ سارا چند روز قبل از مرگش به خواهر کوچک ترم ثمین گفته بود که ثمین اگر خدایی نکرده زبانم لال برای ...
انتظار شاگردان برای بازگشت پیکر معلم قرآن
نمازهایش را می خواند. در خانه خیلی ساکت بود و از کارهایش برای ما چیزی نمی گفت و رفتارش با ما خیلی خوب بود و در مدرسه هم خیلی از او تعریف می کردند. صدای قرآن از آسمان می آید مادر شهید ادامه داد: همسایه های ما می گفتند که صبح خیلی زود بعد از اذان صبح صدای قرآن در محل شنیده می شود و بعد از بررسی در مورد صدای قرآن متوجه شدیم که محمد در پشت بام منزل به قرائت قرآن مشغول است. ...
دست فروشی با مدرک کارشناسی ارشد!
...، همه حرف ها به فراموشی سپرده شد . قرار بود به من کار تدریس بدهند ولی حالا می گویند کار نیست، بعد از سفر رییس جمهوری به زنجان و نامه نگاری هایی که کردم، دوباره مرا به بهزیستی ارجاع دادند ولی بعد از مدتی پیامکی از طرف این سازمان به من ارسال شد که به علت مشکلات جسمی و معلولیت، امکان استفاده از شما در این مجموعه وجود ندارد ! فکرش را بکنید حتی برای کار تدریس گفتند باید امکان سرپا ایستادن ...