سایر خبرها
دروغگویی به خاطر سریال علی حاتمی
بعدازظهرها از ساعت 4 در تلویزیون کار می کردم. من در رادیو مشغول بودم و با ادغام رادیو و تلویزیون، ما را به گروه خبر تلویزیون بردند. بعد در کار تاریخ و برنامه های مستند فعالیت کردم و در همان حال برای رادیو داستان شب تاریخی می نوشتم. درخواست قطبی از معتضد برای حل قضیه سانسور فیلم حاتمی این مورخ یادآور شد: روزی آقای شاه بختی پسر سپهبد شاه بختی که مرد بسیار خوب و افتاده و شریف و ...
از ارسال نامه عاشقانه تا رجزخوانی برای داعش / بی تابی فرزند شهید با دیدن قسمت آخر پایتخت5
زد و زمانی که اخبار اسامی شهدا را اعلام می کرد دلهره ای وصف ناشدنی در ما ایجاد می شد. از طرف دایی ام خبردار شدم که همسرم مجروح شده و تیر خورده؛ اما سریع گفتم من می دانم همسرم شهید شده است و در همان لحظه پسرانم با گریه از من میخواستند که این خبر را تأیید نکنم و به آن ها بگویم پدرشان زنده است و به زودی برمی گردد و آن جا بود که متوجه شدم همسرم به آرزویش رسید... داستان دلتنگی ...
قبرستان زنده های سرپل ذهاب
قبر برادر شهیدم که همان جا دفن شده بود. یک چادر مسافرتی در ماشینم داشتم، بیرون آوردم و خوابیدیم، همه، جا نمی شدیم، تعدادی داخل چادر ماندند و تعدادی بیرون خوابیدند. محوطه امامزاده، قبرستان شهر است، شهروندان سرپل ذهاب، هر کدام شان، یک یادگار در امامزاده دارند؛ امامزاده ای که در همان زلزله تخریب شد. روایت مهدی از قبرستان خوابی، تلخ است وقتی از شب های اول و وحشت ماندن در میان مردگان، می ...
روایت دردناک بازیگر خردسال عرب زبان از نجات پیکر ابومحمد از دست نیروهای داعش
...، خیلی ترسیده بودم؛چراکه آنها می گفتند "شما ایرانی هستید و قصد داشتند ما را تکه تکه کنند". موسی به صحنه کشته شدن ابومحمد به عنوان پدرش اشاره می کند و یادآور می شود: وقتی همه اعضای گروه پس از حمله نیروهای داعشی فرار کردند، من در آنجا تنها ماندم و ترسیده بودم اما به خودم گفتم "باید بابایم را با خود به عقب برگردانم" و نمی خواستم بپذیرم پدرم از دنیا رفته است. گریه کردم و خطاب به او گفتم ...
قرار بود کانون بحران پایتخت طالبان باشد
می زد و موقعیت کمیکی نبود. مثلا صحنه ای که نقی می گوید آموزش با اسلحه را یاد بگیرند و بعد با امتحان کردن اسلحه پوکه ای به داخل یقه باباپنجعلی به عنوان یک پیرمرد ناتوان می افتد. - این صحنه همه اش طنز است. اگر ما در سریال شوخی نگذاریم به ما گفته می شود همه کار جدی شده است. اگر ما به این سمت حرکت کنیم می گویند پایتخت سریال کمدی است پس خنده اش کو و اگر به سمت دیگری سوق پیدا کنیم، می گویند این ...
عاشقی که به آرزویش رسید + عکس
همسران شهدا که در آن جلسه بودیم فرمودند: صبور باشید، و صبرتان همانند حضرت زینب(س) زیاد باشد و ما نیز باید صبوری کنیم. یک شب با یسنا تنها بودم. چراغ ها را خاموش کردم و برای یسنا کوچولو داشتم لالایی می خواندم تا خوابش ببرد. گفتم دخترم بابا کجاست؟ با دست کنار پنجره اتاق را نشان داد گفت اونجاست، من نگاه کردم ولی ندیدمش، دوباره دیدم به جای دیگری اشاره کرد و باباش رو صدا می زد، یک بار دیگر آقا ...
برخی افراد دل مادران شهدا را آتش می زنند/ به فرزندم و اعتقادش افتخار می کنم
گناه کنم؟ . دفاع پرس: حامد چگونه فرزندی برای شما بود؟ حامد خیلی مهربان و عاطفی بود، اگر می فهمید بیمارم شب تا صبح کنارم می ماند، زمانی که هنوزمدرسه نمی رفت سریع می دوید و همسایه ها را خبر می کرد، بیایید مادرم را دکتر ببریم. دفاع پرس: مداحی را چگونه آغاز کرد؟ حامد همه جا می رفت و مداحی می کرد. گفتم حامد می روی مداحی کنی چه قدر می گیری؟ گفت: مامان جان چه کسی برای اهل ...
محمد حسین میثاقی: به طرز مسخره ای هیجان زده ام
اشاره شده است. البته یکی دو بار قرار مصاحبه به خاطر بیماری میثاقی جابجا شد: موقع اجرای 120 داشتم می مردم. رفتم بیمارستان و دوتا سرم زدم. فقط نشسته بودم و نتوانستم ایستاده اجرا کنم. من کلا خیلی کم مریض می شوم ولی این روزها به دنیا آمدن بچه و شب ناخوابی و اجرای دو برنامه خیلی انرژی ام را می گیرد. مردم پیام دادند که چرا نشستی؟ گفتم هشت سال ایستاده اجرا کردم گفتید چرا وایستادی؟ محمد ...
گزارش برنامه نود/پیراهن تیم ملی؛ دفاع از لباس ساده 2018
به گزارش وانانیوز، برنامه نود دوشنبه شب(بیست و هفتم فروردین ماه) از ساعت 22:53 آغاز شد که مسابقات هفته بیست و هشتم لیگ برتر در آن مورد بررسی قرار گرفت، به عملکرد ضعیف تراکتورسازی طی لیگ هفدهم اشاره شد، هدایت ممبینی راجع به حواشی گسترده پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی 2018 مصاحبه ای انجام داد و به طور مفصل راجع به اتفافات عجیب تیم لیگ یکی صبای قم که در آن بازیکن هایی پول های 80 تا 100 ...
جنگ در دو جبهه ارضی و ارزی
الهی یک نفر دادند. بله! همه اینان که نامشان را خواندید و همه آنها که خودتان نامشان را می دانید، جان و عمر و سلامت و زن و بچه و همه چیزشان را پیشکش فرمانی کردند که سال ها قبل(حتی قبل از تولد خیلی هایشان) امام راحل صادر کرد و سالها بعد رهبر عزیز انقلاب با جدیت تکرار و دنبال کرد. فرمان لزوم حمایت از مسلمانان و مستضعفان و مقابله با زیاده خواهی آمریکای جنایتکار. آنها این فرمان را خوب شنیدند و مردانه برایش ...
سرمقاله های روزنامه های 28 فروردین
سالها قبل بر می گردد. به آن روزی که تهرانی مقدم با شیرینی خاطره اش را از دیدار با رهبر انقلاب تعریف می کرد. از عهدی که همان روز بسته بود تا ایران را در موشکی خودکفا و مستقل کند. به آن روزی که قاسم سلیمانی مثل روزهای 8 سال دفاع مقدس خودمان لباس رزم به تن کرد و منطقه را زیر نگاه تیزبینش مدیریت کرد، از عراق به سوریه رفت، گوشه چشمی به فلان منطقه داشت و هرجا رفت، دشمن مثل گله ای که شیر به آن حمله کرده ...
پایتخت در پایتخت تکرار می شد اگر مدافعان حرم نبودند
مدتی که سکانس های حضور خانواده نقی را در سوریه می دیدم به یاد همسرم بودم. با خودم می گفتم چه شجاعتی داشتند، دخترم فاطمه می ترسید و بغض می کردو آن یکی با اخم به فیلم نگاه می کرد. دیدن آن لحظه که پسربچه سوری محمد ماند تا پیکر پدر را با خود ببرد برای فرزندانم سخت گذشت. آن صحنه ها را با دقت نگاه می کردند و چشم های خیس من هم روی نگاه فرزندانم گره خورده بود و با خودم می گفتم خدایا دردل آنها چه می ...
از عصبانیت مدیر سابق حوزه های علمیه تا دعوت از طرفداران "یمانی" به مباهله
... شکر خداوند عالم طبق فرمایش حضرت آیت الله سبحانی که خدمت ایشان بودیم، گفتند ناصرالدین غفاری زمانی که جواب شما را مطالعه کرده در یک مقاله ای نوشته: "من اشتباه کردم علیه شیعه کتاب نوشتم، زیرا مبانی اعتقادی شیعه را خوب مطالعه نکرده بودم!!" بنده گفتم: "خدا را شاکرم حداقل یک ناصبی تمام عیار با خواندن جوابیه کتابش، از کار خود اظهار ندامت می کند." این کتاب در اینترنت هم موجود است؛ ما ...
پری صابری: تئاتر ایران لیاقت جهانی شدن دارد
...> یکی از تأثیرگذارترین خاطره ها یا آموزه های تعزیه خوان ها را برایمان تعریف کنید؟ یادم هست که یک روز یکی از تعزیه خوان های برجسته که فکر نمی کنم دیگر درقید حیات باشد آمده بود و من از او خواستم تا برایم تعزیه بخواند و او گفت: صدا کوچیکه رو می خواهی یا صدا بزرگه؟ من تعجب کردم و گفتم صدا بزرگه و او چنان عربده ای زد که سقف داشت فرو می ریخت. به قدری با شور و هیجان بود که من مانده بودم تعزیه خوان ...
از موشکافی لباس پرماجرای تیم ملی تا باشگاهی عجیب به نام صبا + عکس ها
. سلایق 80 میلیون ایرانی متفاوت است و از دید من فکر کنم لباس زیبایی است. طرح لباس را قبل از ما کادرفنی تایید کرده بود که از جمله طرح های آماده آدیداس است و امیدوارم مردم هم بپسندند و یکی از پیراهن های خوب جام جهانی باشد. خلاصه و حواشی مسابقه پرسپولیس 1-1 پارس جنوبی نکته ها: • پرسپولیس خوردن 4 گل در 3 بازی اخیر در آزادی در لیگ • پارس جنوبی 13 بازی یک برد • فروزان کسب امتیاز برابر پرسپولیس پس ...
باربد از تمام لحظاتی که در کنارش بودم با پست فطرتی فیلم گرفته بود!
...، هنگام برگشتن از مدرسه، او راهم را سد کرد و گفت:"ببخشید خانم، شما چرا این طوری به من زل می زنید؟!" این اوّلین باری بود که با یک پسر غریبه همکلام شده و حسابی دست و پایم را گم کرده بودم و نمی دانستم که چه جوابی به او بدهم. من و من کنان گفتم: "هیچی... هیچی... همین طوری، یعنی شما رو با یکی دیگه اشتباه گرفته بودم!" پسرجوان که قدی بلند داشت و چشمانی درشت و مشکی، لبخندی زد و گفت: "یعنی عین تمام ...
آتش به دل نسلی انداختی
جوانکی با رؤیاهایی بزرگ و سوادی اندک، پس از گرفتن دیپلم در دانشکده هنرهای زیبا شرکت می کند و بحق، مردود می شود. یک سال تمام، با وجود مخالفت خانواده، در کلاس های مختلف تئاتر شرکت و شبانه روز تمرین می کند، نمایش نامه و تاریخ تئاتر و هر چیز را که به تئاتر ربط دارد، می خواند و باز در امتحان شرکت می کند و این بار همراه هشت نفر دیگر، نمره قبولی می گیرد، اما چون شرط تشکیل کلاس 15 نفر است، مسئولان با بی ...
نود و پیراهن تیم ملی؛ دفاع از لباس آسان 2018
ورزش سه: برنامه نود دوشنبه شب(بیست و هفتم فروردین ماه) از ساعت 22:53 شروع گردید که مسابقات هفته بیست و هشتم لیگ برتر در آن مورد ارزیابی قرار گرفت، به کارکرد ضعیف تراکتورسازی طی لیگ هفدهم اشاره شد، هدایت ممبینی درمورد حاشیه های وسیع پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی 2018 مصاحبه ای انجام داد و به صورت طولانی درمورد اتفافات عجیب تیم لیگ یکی صبای شهر قم که در آن بازیکن هایی پول های 80 تا 100 میلیونی ...
آن شب که خانه خراب شد
می داند که بساز و بفروش ها از شعبه دیگری اقدام می کنند: حالا دوباره شکایت کرده اند. وکیل گفت من بالاخره اسباب شما را بیرون می ریزم. من هم گفتم خدا کریم است. ما اگر داشتیم که این جا نمی نشستیم. قانون طرف من بدبخت بیچاره نیست، طرف کسی است که پول دارد، نه مایی که یکی مان تا دیروز توی همین پارک دبستان یخ دربهشت می فروخت و آن یکی مان رفته آزمایشی کار کند تا بلکه ماهی 200 هزار تومان دستمان را بگیرد. تا ...
2 سال کار رایگان برای انقلابی کردن یک ضد انقلاب/ چشم هایتان را خرج قرآن کنید
اندازی کزدند و سعید هم از همان دوران پای رحل قرآن نشست. انس و علاقه اش به قرآن از همان دوران کودکی بسیار عجیب بود و هنگامی که قرآن می خواند منقلب می شد و اشک می ریخت. ما هیچ وقت علت این اتفاق را نفهمیدیم فقط به یاد دارم حاج آقا موسوی یک بار به ما گفت: قدر این بچه را بدانید او با بقیه تفاوت دارد. علاقه اش به قرآن تا حدی بود که خودش در نوجوانی جلسه ای راه اندازی کرد و به بچه ها ...
امام فرمود: دستگاه قضایی پهلوی صلاحیت محاکمه مرا ندارد
چاپ به تهران فرستادیم. ایشان همان شب فردی را فرستاد امضایش را پس بگیرد، اما دیگر کار از کار گذشته بود. به موضوع اصلی بازگردیم. نتیجه فعالیت های شما و دوستان برای تجمیع علما و گفت وگو با آنان چه شد؟ رژیم از برقراری ارتباط بین علما به شدت وحشت کرد و توطئه محاکمه و اعدام حضرت امام خنثی شد و کمی بعد امام از زندان آزاد شدند. چه کسی قبل از همه مرجعیت امام را تأیید کرد؟ ...
عصیان علیه قیصر
روحانی طی نامه های سرگشاده و یا مقالات و همین طور از روی منابر خواهان آزادی های مدنی و انحلال حزب رستاخیز شده اند؛ همان حزبی که به فرمان قیصر، هر ایرانی از بدو تولد به عضویت آن درمی آید. هنگامی که شاه در پایان سال گذشته به دیدار کار تر در واشنگتن رفت و تلویزیون ایران بر حسب وظیفه همه جزئیات مراسم را پخش کرد، مردم عادی برای نخستین بار آنچه را که تا قبل از آن نادیدنی بود به چشم خود دیدند ...
پوردستان: صیاد نبود، کرمانشاه سقوط می کرد
آقای شمخانی (معاون وقت اطلاعات و عملیات ستاد کل) تلفن زد و گفت دشمن از مرز خسروی به نزدیک اسلام آباد رسیده و از من خواست که به منطقه بروم ( هنوز نمی دانستند که منافقین آمده اند) شهید صیاد می گوید من گفتم که مسئولیتی ندارم و برای این کار باید به من حکم بدهید. بلافاصله این حکم صادر شد و صیاد شیرازی با همان نامه دو خطی ساعت 10:30 همان شب خودش را به فرودگاه رساند و به کرمانشاه رفت که اوضاع درهمی داشت ...
در نقد افتضاح جدید فدراسیون فوتبال؛ صدای بلند روضه
زیر چادر شب، سال ها برای رقصیدن، با روضه خوان مذاکره کردند و کودک پیش از همه فهمیده بود که مرثیه در همان چادر سیاه است و نه در داستان های شب. حالا ما هم انگشت اشاره را نه به سمت هدایت الله که باید به سمت خود رئیس قبیله ببریم. رئیسی که در دو دوره کمترین واکنشی به افتضاحات ورزشی نداشت و تنها در روز پیروزی تبریک گفت. اما آیا واقعا همه این اشتباهات بر گردن روضه خوانان است؟ ما کجا ایستادیم ...
سردار در جام جهانی بدرخشد؛ می بخشمش
همانقدر که امروز متعلق به آقا خلیل است به من هم هست چرا که لباس تیم ملی کشورم را پوشیده است.نه فقط سردار که هر کسی که لباس تیم ملی ایران را بپوشد متعلق به همه مردم است.مثل پدرمن که سرباز بوده و برای مملکتش جنگیده و شهید شده است.وقتی لباس ملی به تن می کنید شخصیت ملی هستید و من به عنوان یک ایرانی و یک رسانه ایرانی حق دارم به آن بپردازم.سردار بازیکن یک تیم محلی نیست، نماینده تمام مردم ایران است و خوب ...
چه کسی واژه قلابی خلیج عربی را سر زبان ها انداخت؟
. پادگان ایرانی آنجاست که همه آن ها مسلمان می شوند. آقای بازان ارتشبد ایرانی مرد شجاعی بود که در مدینه وقتی پیامبر را می بیند عوض می شود و به اسلام روی می آورد. این ها خدمات زیادی به اسلام می کنند. نویسنده اشرف از سرای سنگلج تا سریر سلطنت امارات را هم جزء ایران ندانست و ادامه داد: ممکن است امارات جزء ایستگاه هایی بوده که کشتی های ایران به آنجا می رفت، ولی آنچه که ما می دانیم موقعی که دزدان ...
شاعر صدای ملت است
زارونزار نبود، با ولع سیگار می کشید، حرف می زد، می خندید و شوخی می کرد، از هر دری سخن گفتیم؛ گفت وگویی که هفت ساعت طول کشید. منشی زاده به ندرت سیگار می کشید، اما آن شب نزدیک دو پاکت سیگار کشید. در ادامه بخش هایی از آن گفت وگو را می خوانید. پدربزرگ شما ناصرخان گوری در جوانی از اقصی نقاط کرمان قشون جمع می کند برای فتح پایتخت، اما خود کیومرث منشی زاده وقتی که به سن پدربزرگ رسید و به شکل ...
گلریز: در سال 97 برای شهید حججی می خوانم
...: در دوران کودکی، نزدیک تحویل سال که بود، یکی از بچه ها در خانه را زد و وقتی بیرون آمدم داخل یک چاله گل افتادم و تمام لباس های عیدم کثیف شد. همه مرا مسخره کردند و پدرم مرا تنبیه کرد. علاوه بر این یک سال ما می خواستیم کت بدوزیم. از صبح در خیاطی بودیم تا کت آماده شود. خیلی منتظر ماندیم. آن موقع زمان تحویل سال ظهر بود. به یاد دارم که سال تحویل شد، اما کت من آماده نشد و ما با ناراحتی به خانه ...
پای صحبتهای پژوهشگر ادبیات عامه/تاثیر متل ها در زندگی کودک
کردم و نتیجه خیلی خوبی گرفتم. مثلا با بعضی از آن ها بازی درست کردم که می شود در دورهمی بچه ها و بزرگ ترها اجرا کرد. به خصوص شب هایی مثل شب یلدا، زمان خوبی برای استفاده از این ترانه متل ها است. یا بعضی از آن ها را با فرزندان و نوه هایم به صورت نمایشنامه در آوردیم و اجرا کردیم. ببینید این کار چقدر به بچه اعتماد به نفس می دهد! این کتاب را در حدود 156 صفحه تدوین کرده ام. شیوه اجرای آنها را هم ...
گفت وگو با هوتن شکیبا ی برخاسته از تئاتر
به بچه هایی که به آموزشگاه می آیند بگویم و تلاشم این است که اول از همه تجربیات شخصی خودم را به آنها بگویم و بعد تلاش کنم بین من و آنها و بین خودشان با هم گفت وگو شکل بگیرد تا ابزارهای شان بیشتر شود و این توانایی را داشته باشند که هر طور که دل شان می خواهد از این ابزارها استفاده کنند. به هنرجوها می گویم شما باید بیان خوبی داشته باشید و باید توانایی این را داشته باشید که هر طوری که دل تان می خواهد ...