سایر منابع:
سایر خبرها
دعای جوشن کبیر + دانلود فایل صوتی
...، ای آن که سایه خنک و گرما را آفرید، ای آن که خورشید و ماه را مسّخر ساخت، ای آن که خیر و شر را مقدّر نمود، ای آن که مرگ و زندگی را آفرید، ای آن که خلق و امر از آن اوست، ای آن که همسر و فرزندی نگرفت، ای آن که در فرمانروایی شریکی برایش نیست، ای آن که از روی خواری سرپرستی نخواهد. (63) یَا مَنْ یَعْلَمُ مُرَادَ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ یَا مَنْ یَسْمَعُ ...
برگزاری ویژه برنامه مرگ بر، جامِ سراب در لانه جاسوسی آمریکا
.... من به لبخند گرگ بدبینم/به دروغ بزرگ بدبینم/گرم تر می شود مذاکره ها/تنگ تر می شود محاصره ها/این چه بازی ست این چه شطرنج است/که نصیب پیاده ها رنج است عرفان پور در ادامه شعر دوم خود را که درونمایه ای طنز داشت با عنوان آمریکا خوب است خطاب به امریکادوستان خواند. ابیات آغازین این شعر در ادامه آمده است. آمریکا این روزها خوب است و سابق خوب بود/از زمان شاه این یار ...
مبلغان و مفسران وظیفه دارند به شبهات، پاسخ عالمانه بدهند
را از بین ببرد، به همین دلیل هیچ مثل و همانندی برای قرآن نمی آید؛ اگر قرآن، مثل و مانندی داشت از بین رفته بود، زیرا قرآن داعیه اعجاز دارد. وی ادامه داد: تمام نزول های از آسمان مانند باران به معنای انداختن است اما نزول قرآن به معنای آویختن است، خداوند متعال، قرآن را آویخت که یک طرف آن به دست متکلم و طرف دیگر آن در اختیار مخاطب قرار دارد، باید قرآن را بگیریم، بخوانیم و بالا برویم. ...
دعای جوشن کبیر (متن و معنی)
و ماه را مسّخر ساخت یَا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ یَا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ ای آن که خیر و شر را مقدّر نمود، ای آن که مرگ و زندگی را آفرید یَا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا ای آن که خلق و امر از آن اوست، ای آن که همسر و فرزندی نگرفت یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی ...
متن کامل سخنرانی آیت الله جوادی آملی در شانزدهمین همایش اساتید تفسیر حوزه علمیه قم
. از همه شما سپاسگزاریم که در کنار مائده و مأدبه قرآن کریم مردم را به فیض و فوز ماه مبارک رمضان آشنا می کنید! اینکه فرمودید قرآن در آینه ماه مبارک رمضان برای آن است که خود قرآن کریم به زمان نزولش بیش از زمین نزولش حرمت نهاده است. اصرار قرآن کریم در زمان نزول به عنوان لیله مبارکه، لیله قدر و شهر رمضان و مانند آن، یا این متزمّن آن قدر به این زمان شرف بخشید که در بسیاری از موارد قرآن از زمان ...
نگاهی به فیلم به وقت شام ؛تلسکوپ
...، فراتر از تفسیرهای جاری در رسانه های رسمی کشور، نمی رود و ساختار کلی اثر، آگاهی بخشی فزون تری برای بیننده ندارد. کشمکش داستانی فیلم در همان صحنه های نخست در قالب ارسال کمک های انسان دوستانه برای مردم در محاصره و گلوله باران آنها از سوی معارضان تجلی می یابد که نویدبخش روایتی پرکشش از تقابل جبهه خیر و شر است. مسیری که با پیشرفت روایت، تشدید شده اما ابعاد تازه ای نمی گیرد و در نهایت به جدال ...
آیا روح مرا شنیدی که در شهر می دوید؟!
ملال و رنجی دیگر می افتد. به همین دلیل راوی/شاعر در مجموعه از رنج اشیاء که انسان را با همه پدیدارهای اطرافش می جوید از ملال موجود به احساس نیاز و رنج می رسد. ملال در اندیشه شوپنهاور، بعدی هستی شناختی دارد و البته او این جهان را بدترین جهان ممکن و میدان تاخت و تاز و اراده شر می داند، اتفاقی که با وجود بیان رنج و ملال در شعرهای این مجموعه نمی افتد. اگر قرار است شاعر رنج درخت را از ...
وقتی به پنجره شکسته بی اعتنا هستیم
را به رخ می کشاند. در این فصل رحمت حق وردی بعد از ده سال سراغ فیلم نامه اش را می گیرد. شاپور با پوران ملاقات می کند و مخاطب از زوایای دیگر این رابطه نه چندان منسجم آگاه می شود. ماجرای کریستین و آندره آی نیز در این فصل روایت می شود. فصلی که از هر طرف تلاش می کند تا حدودی احوالات شخصیت های رمان را بیشتر به تصویر بکشد. فصلی که پوران اعتراف می کند می خواهد نویسنده شود و قصه ای را که در دست نوشتن دارد ...
از فردوسی تا سربلندی
سال و وضع و حال خود را دارد. هر قهرمانی در هر مورد، همان کاری را انجام میدهد و همان سخنی را بر زبان می آورد که از شخصیت او انتظار می رود. هر داستان شاهنامه،حکمت ژرفی را در نهان دارد و در سرآغاز و سرانجام داستان هم، والاترین و ژرفترین اندیشه های حکیمانه، به لحن موثری بیان شده است. ” جهان سر به سر همه عبرت و حکمت است چرا زو همه بهر ما غفلت است” ...
رهبر انقلاب چه کتاب هایی را برای مطالعه پیشنهاد کردند ؟
ویل دورانت مطالب فلسفی غرب را با ذوقی ترین بیان ها مطرح کرده است. این کتاب مثل شعر می ماند و انسان وقتی آن را مطالعه می کند، اصلا نمی فهمد این کتاب فلسفه است. هم نویسنده و هم مترجم، خیلی عالی و با ذوقی زیبا و هنری، یک کتاب فلسفی را مثل یک لقمه چرب و نرم و شیرین، در دهان خواننده می گذارند... . جان شیفته / رومن رولان با ترجمه م.ا. به آذین رهبر انقلاب در دیدار دست اندر کاران هفته ...
درباره پروژه فلوریدا ؛نمادهای فقر در دل ثروت
حساب می آید اما شون بیکر متمرکز بر دو خانواده و به واقع افرادی آمریکایی و بومی و روابط آنها در یک غرب فرو رفته در سرمای روابط انسانی حتی در دل گرمای سوزاننده فلوریدا شده است. فاصله محل اقامت این بچه ها با مناطق ثروتمندنشین و منجمله پارک عظیم تفریحی والت دیسنی که باران دلار بر آن می بارد، اندک است اما آنها و خانواده های مخدوش و پرایرادشان در آن سوی خط فقر و در نداری زندگی می کنند و شاید شون بیکر با رو ...
نمایش "دده خانم"؛ روایت سوگواری
.... چرا نمایش این قدر سیاه است؛ چون جواد عاطفه مثل شخصیتش در میان این همه سیاهی، به دنبال خورشید امید است؛ اما اگر در نمایش همه روزنه ها بسته است؛ اما در بی طاقتی ناامیدی، امیدی در ما جوانه می زند، صحنه خالی با میزانسن کلمات و نور های رنگ پریده و بازیگری پرانرژی و حرفه ای با چهره حزن زده، ما را غافلگیر می کند. چرا جواد عاطفه این نمایش را نوشته و به صحنه برده و چرا ما طاقت می ...
بیم و امیدهای رفع کم آبی با بارش های بهاری
، لرستان و همدان همگی مدت هاست با خشکسالی دست و پنجه نرم می کنند با این همه طی روزهای اخیر آسمان آنچنان دست و دلبازانه بر سر زمین این مناطق باریده که سیلاب روی زمین جاری شده و خساراتی را به بار آورده است. گرچه این زمین و مردم این سرزمین آنچنان از خست آسمان کشیده اند که باران حتی اگر به سیلاب منتهی شود برایشان نعمت و رحمت است و آن را قدر می نهند، اما زمزمه هایی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پیچیده ...
رونمایی از دو کتاب روی موج باران و تو خودت گل هستی
رضا (علیه السلام) از شاعران منتشر شد اما این شعرها بیشتر توصیفی و به صورت کلی بود و در آن حضور شاعر و مخاطب حس نمی شد اما از دو دهه قبل و به ویژه این دو کتاب تفاوت های برجسته ای رخ داد؛ حضور شاعر و مخاطب در شعرها احساس می شود گویی اینکه شاعر در شعر حضور دارد و در شعر به جزئیات پرداخته شده است. وی ادامه داد: تصویرها ما را به شخصیت شعر پیوند می زند و موجب می شود تا شعر هنری تر شود و از توصیف صرف ...
آینده دموکراسی و سرمایه داری ولفگانگ استریک: اقتصاددانِ مرگِ سرمایه داری
فضای بیرون وحشت زده بود. فقط چند ساعت بود که دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور ایالات متحده اعلام شده بود و حتی ستون نویس های سیاسی، این ملازمان خوش سر و وضعِ قدرت، در شوک فرورفته بودند. اما در گالری ملی لندن، یکی از معدود اندیشمندانی که رشدِ ترامپ را پیش بینی کرده بود، آماده می شد که چندتا نقاشی ببیند. ولفگانگ استریک برای چند روز سخنرانی از آلمان آمده بود و بعدازظهری آزاد داشت و هر دوی ما می خواستیم ن ...
بهمن فرمان آرا: پای ما دیگر توان رفتن ندارد
عجیب نیست آمده ام با شما گفت وگو کنم، فیلم را هم دیده ام اما اسمِ فیلم خاطرم نیست؟ حکایت دریا . نام فیلم صحنه ای قبل از تیتراژ آمده است که صحنه مهمی است. طاهر و ژاله، در گلخانه ای نشسته اند که همه گیاهان در آن خشک شده اند. درواقع این صحنه آغازِ فیلم است که بناست فضای فیلم را به مخاطب القا کند. طاهر از کابوس هایش، و ژاله از رؤیاهایش حرف می زند. یک شاخه گل یخ هم، نمادِ این فضاست. عجیب است که در زمستان و سرما، طبیعت به ما گلی می دهد که هم زیبا و هم خوش بو است. در کابوس طاهر ایستگاه راه آهن بزرگی است با صدها قطار که هر یک به مقصدی می روند ولی او بدون مقصد گم شده است. این کابوس ها انگار دست از سر شما برنمی دارد. راستی شما از چه چیزی بیشتر می ترسید؟ به صراحت و سادگی بگویید. قطعا از تاریکی نمی ترسم. اکنون که هفتادوهفت سال دارم وقتی با خودم فکر می کنم می بینم از مرگ هم نمی ترسم، چون زندگی خوبی داشته ام. بیشترین چیزی که من را می ترساند نامهربانی است. آنچه به من آسیب می زند نامهربانی و دروغ گفتن هاست. اینها واهمه من از زندگی است. این یعنی ترس از طرد و تنهایی. شما در فیلم هایتان همواره از ترس ها می گویید و یکی از این ترس ها مرگ بوده است. در فیلم حکایت دریا ترس از مرگ دیگر وجود ندارد اما در فیلم های قبلی تان همیشه مرگ حضور جدی دارد. انگار الان دیگر از مرگ هم نمی ترسید. اما ترس از گم گشتگی یا گم شدن همیشه هست، در همین فیلمِ حکایت دریا هم. نگرانید بچه ای یا انسانِ ترس خورده ای در این دنیای آشفته گم شود و دیگر پیدا نشود. در حکایت دریا ترس دیگری به ترس هایتان اضافه شده است، چیزی از جنسِ ترس براهنی از آلزایمر، شما نیز می ترسید دچار فراموشی و جنون شوید. مرگ آگاهی باعث می شود شما بهتر زندگی کنید، چون همه ما می دانیم مرگ یک بلیت یک طرفه است. ترس من از مرگ نبوده است، بلکه آگاهی از این بوده که مرگ اتفاق خواهد افتاد. در یکی از دیالوگ های بوی کافور، عطر یاس ، مرد می گوید، فکر می کردم وقتی کسی می میرد به فکر زن و بچه و خاطراتش است. اما من فکر می کنم آدم در حال مرگ تصاویر زیبایی از طبیعت می بیند. بعد دیدم دلم هوای طبیعت را می کند. چون تنها چیزی که من را به قدرت ماوراءالطبیعه وصل می کند طبیعت است. امکان ندارد همه این چیزها در طبیعت باشد. مثلا یک پرنده به صورت اتفاقی رنگارنگ باشد؟ زیبایی ها همیشه باعث می شوند من به قدرتی دیگر فکر کنم. اما درباره ترس دیگری که به ترس هایم اضافه شده باید بگویم مادرم دَه سال آخر آلزایمر داشت و دست بر قضا من به مادرم خیلی نزدیک بودم و یکی از بزرگ ترین غم های زندگی ام این بود که وقتی مادرم به من نگاه می کرد من را مثل شی ای می دید و محبت مادری در نگاهش نبود. انگار برایش آَشنا نبودم. دیالوگی در فیلم بوی کافور، عطر یاس... هست که می گوید آلزایمر، مردن قبل از مردن است. شما مرده اید و حالی تان نیست اما اطراف ...
پول گرفتن سودجویان ایرانی از سوئدی ها به اسم هنرمندان موسیقی اقوام
، نابود می شود. اگر کیهان کلهر در همان فضایی که در آن رشد کرد، می ماند، بدون شک بودند کسانی که بگویند چرا انگشتش را این جا می گذارد و آنجا نه یا چرا این طور ساز می زند و آن طور نه؟! حتما محدود می شد و می شد یکی از نوازندگان معمول کشورمان، کسی مثل صدها نفر دیگر که فقط درجا می زنند... یک ایستایی در آن به وجود می آید. بله. یعنی برای همیشه چیزی موزه ای خواهد شد که به ...