سایر منابع:
سایر خبرها
دو اشکالی که قرائتی به امام گرفت!
.... گفتم خمینی که در ایران انقلاب کرده، رفته ترکیه، گفت: من همانم. هواپیما مرا آورده بغداد و رها کرده و رفته. می گفت: وقتی دیدم آقای خمینی است، دیدم مسافرخانه درشان ایشان نیست و بردیمشان خانه. استراحت شهید مطهری در منزل قرائتی ایشان چند هفته ای، پنجشنبه ها تقریبا مرتب می آمد منزل ما. ناهار می خورد و بعد استراحت می کرد من برای اینکه بچه ها سروصدا نکنند، دو تا دختر کوچولویم را بغل می کردم و ...
قصه حر انقلاب
اعتراضی به تحرکات، زیرزمینی تبدیل شد و ادامه پیدا کرد. بعد از سال 50 هم، گروه های اسلامی فعالیتهایی داشتند، در حالی که چپی ها فقط تماشاچی ماجرا بودند. اخیراً فیلمی از زندگی طیب ساخته شد، دلیل مخالفت شما با پخش آن چه بود؟ سناریوی آن فیلم، اشتباه بود. کارگردان در آن فیلم می گوید که سال 42 مادر پدرم در دادگاه ها دنبال طیب بوده است، در حالی که مادربزرگم در سال 36 به رحمت خدا رفت. در ...
فراموشی رزمنده ای در کنج خرابه ها +عکس
حاج خانوم صدا می کنند، در مورد پسرش می پرسم. از اعصاب خردی ها و بیماری پسرش دلخور و ناراحت است. می گوید که اموراتش با مستمری کمیته امداد می گذرد و فطریه و کمک همسایه ها و آشنایان! با آب و تاب از جبهه رفتن هوشنگ می گوید. از اینکه چگونه فرار کرده و با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شده است. از همسر مرحومش که معتمد محل و آبادی بوده، حرف می زند و اینکه وقتی امام به رحمت خدا رفت، مراسم سوگواری ...
رسالت واقعی هنر انقلاب اسلامی
طرف و آن طرف را نگاه می کند. گفتم: آقا! اینجا امن است، حمله نیست؛ کجا را نگاه می کنی؟ گفت: نه حاج آقا! می خواهم ببینم باد گرم کجا می آید که صورتم را بیاورم جلو، به شما نخورد!!این ها رفتند! این می شود هنر. هنوز هم با اینکه چند سال است، هر وقت این خاطره رامی گویم منقلب می شوم! نمونه ای از هنر معقول خاندان عصمت و طهارت(ع) وجود مبارک حضرت امیر (ع) در آن نامه ای که برای دربار معاویه نوشت ...
لایه های پنهان مبارزات انقلابی مردم گچساران در قاب تاریخ
حاج سید نجف بلادیان بود.ایشان در بازار خیاطی داشت و از طرفداران و علاقمندان امام راحل بود.مدتی نمایندگی مجله مکتب اسلام را داشت و آنرا توزیع می کرد. در بخشی از مغازه او کتابهای مذهبی فراوانی به چشم می خورد. این انسان وارسته سرانجام روز 19 آبان ماه 57به همراه 5 نفر دیگر از مجاهدان با گلوله مامورین دژخیم پهلوی هدف قرار گرفت و در مسجد شهیدان به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. این مبارز گچسارانی ...
خاطرات بسیار خواندنی از دختر امام
بنشانید و از آنها بپرسید چه غذایی دوست دارند و هر روز مطابق میل یکی از آنها غذا بپزید . البته به من لقب کودتاچی دادند و گفتند تو کودتا کردی! * خواهش امام از من: به چین نرو! - چند سال قبل از فوت امام مرا به چین دعوت کردند که بروم آنجا و صحبت کنم. سر سفره بودیم و ایشان به خاطر قلبشان به دستور دکتر پشت میز کوچکی می نشستند و غذا می خوردند. من خیلی عادی و معمولی گفتم: من هفته دیگر ...
استفاده ابزاری از ارزش های رزمندگان جنگ در تگرگ و آفتاب
زن و بچه های مرتضی درآورده را به آنها بازگرداند. یحیی که به اصرار به دو سه روز مرخصی رفت، فکر و خیال جبهه از یادش رفت و همه چیز را به کناری نهاد تا زندگی حاج مرتضی را سامان دهد. در این بین کم کم عاشق دختر حاج مرتضی می شود و درگیری های ذهنی زیادی برایش ایجاد می شود. پس از شک و تردیدهای فراوان تصمیم می گیرد به مادر دختر جریان را بگوید اما مادر از او خواهش می کند تا در مراسم خواستگاری ...
از خاطرات مبارزات علیه رژیم شاه تا دیدار آخر از زبان مادر
دختر که قربانعلی پسر بزرگم بود که در سال 1345 از مادرمتولد شده بود و در سال 65 یعنی در سن 20 سالگی شهید شد و الان حدود 29 سال است که شهید شده است. نوروز بابایی پدر شهید با بغضی که در گلو داشت به سخنان خود ادامه داد و گفت: قربانعلی در سن 15 سالگی در عملیات کربلای 5 شهید شد یعنی در سن 15 سالگی داوطلب به جبهه رفت و در طول این مدت تا شهادتش بارها مجروح شده بود، یادم هست روزی که با همرزمانش که ...
+ امام خمینی: یک وعده هم ممکن است غذا بخوریم
داشتیم که گوش ما را یک وقت هم، نغمۀ امثال آقای پاپ نوازش بدهد، و استفسار کند که این ملت چرا به این طور می گذراند. و از کارتر بپرسد، استیضاح کند که چرا یک همچو آدمی را شما مسلط کردید بر این ملت. و الآن هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سی و چند سال جنایت کرده است، خیانت کرده است، و جنایات و خیانات او مشهود است، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم می خواهید توطئه بکنید؟ ما از ...
جشن فجر در میان حصارها
در خیابان ها شعار می دادم و با خودم می گفتم نهایت این است که کشته شوم. بعد از انقلاب هم عضو سپاه شدم و حدود یک سالی در بیت امام خمینی (ره) مشغول به کار بودم. 8 سال دفاع مقدس جنگ که شروع شد، تصمیم گرفت راهی جبهه شود اما سن کم باعث شد تا برای رفتن به جبهه با او مخالفت شود. وقتی ابراهیم صابری دید نمی تواند نظر موافق را کسب کند، دست به تهدید زد که اگر مرا به جبهه اعزام نکنید ...
میثم ولایت به روایت آیت الله مهدوی کنی
...> دوسال پیاپی، شهید محلاتی، به حاج آقا میثمی گفت: بیایید و شما هم به حج بروید. با وجودی که این سفر مدت زمان زیادی طول نمی کشید، قبول نکرد و گفت: حس می کنم تکلیفم در این جاست؛ در جبهه ها. حتی بعدها هم، وقتی بر این امر اصرار کردند، پاسخ داد: خیر! اگر قرار باشد اجری از حج ببریم، همان اجر را در این جا هم به دست می آوریم. شهید محلاتی، نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران ...
خاطرات زنان مبارز و انقلابی سیستان وبلوچستان ازبهمن57
طرفمان آمد و گفت: چه کسی مجروح شده است؟ به شدت نگران بودم. گفتم: نمی دانم چند دفعه اصرار کرد بگذارید فرد مجروح راببینم. ولی من که حال و هوای شهید رزمجومقدم را دیده بودم نمی توانستم بگذارم پسرشان را با این وضعیت ببینند. نفس های شهید رزمجو مقدم به شماره افتاد، لحظه ای نگذشت که به ما خبر دادند که ایشان شهید شد کم کم باید مسجد را خالی می کردیم خلاصه از داخل مسجد و به همراه یکی از خانم ها بیرون آمدیم ...
ناگفته های عسگراولادی از دیدار با احمدی نژاد
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره جلسه خود با رئیس جمهور گفت: به رئیس جمهور گفتم یکی از مسایل تولی به ولایت است که برخی همراهان شما در تولی به ولایت امتحان خوبی پس نمی دهند؛ شما مراعات می کنید اما آنها مراعات نمی کنند . حبیب الله عسگراولادی در گفتگو با فارس در خصوص ملاقات اخیرش با رئیس جمهوری گفت: خواست بنده از ایشان این بود که مجموعه جبهه پیروان خط امام و رهبری با ایشان دیداری ...
عمو عبدالحسین یک شیر مرد بود
فراری از پشت سر تیر می خورد! برادرزاده شهیدان واحدی درباره پیشنه خانوادگی و همچنین وضعیت پدر و عموهایش به این نکته اشاره می کند که مادربزرگش وقتی که پدر فقط 4 یا 5 سال داشت از دنیا رفت و خانواده شان در آن زمان در نجف زندگی می کردند. بعد از مدتی به ایران برگشتند و در راه تهران، به واسطه ازدواج پدر بزرگ، در کرمانشاه و شهرسنقر ماندگار شدند. پدرم تقریبا 16 یا 17 ساله بودند که عموهایم ...
برگزیده سرمقاله های روزنامه های امروز
اسلحه را راه حل مشکل می بینند بدون توجه به عاقبتی که جنگ نیابتی برای اروپا و حتی صلح و امنیت جهانی به بار می آورد. حمایت:آزموده را آزمودن خطاست آزموده را آزمودن خطاست عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر اصغر زارعی است که در آن می خوانید؛روز سه شنبه، وزارت دفاع آمریکا در بودجه 2016 میلادی خواستار 9.6 میلیارد دلار منابع مالی برای مقابله با تهدید موشک های دوربرد کره شمالی و ...
گفتگویی خاص و متفاوت با عراقچی
.... توافق ژنو این دستاورد را برای مردم ایران داشته که بعد از 10 سال مقاومت در مقابل همه تحریم ها که شدیدترین تحریم هایی بوده که می توانستند برقرار کنند، در مقابل همه تهدید هایی که کردند، در مقابل قطعنامه های شورای امنیت، در مقابل فشار های روانی و سیاسی تبلیغات وسیع و در مقابل همه این ها ما ایستادگی کردیم و اعلام کردیم که زیر بار حرف زور نمی رویم و زیر سلطه آن ها نخواهیم رفت. اگر آن ها می گویند که ...
حرف های هاشمی پس از بازداشت 2 فرزندش
اشتباهی که بانک مرکزی و وزارت بازرگانی کردند، یک بار در دو، سه ماه تورم به 49 تا 50درصد رسید که این را هر روز تکرار می کنند. من در مسافرت بودم، رهبری تلفن کردند و گفتند لازم است دخالت کنید. من برگشتم و ظرف دو ماه شرایط به وضع قبل برگردانده شد. وقتی که بعد از جنگ کشور را تحویل گرفتیم، تورم 30درصد بود و وقتی که تحویل آقای خاتمی دادیم 17درصد شده بود. یعنی به تدریج تورم را پایین آوردیم. البته یک یا دو ...
مصاحبه تکان دهنده با عفو گرفته از چوبه دار
رییس زندان و دیگر کارکنان تولدش را تبریک می گویند. بلال روز سه شنبه 26فروردین تا بالای چوبه دار رفت و به زندگی برگشت. هفت سال پیش وقتی که 19ساله بود درگیری او و چند جوان دیگر در چهارشنبه بازار شهرستان نور منجر به کشته شدن عبدالله حسین زاده، فرزند یکی از پیشکسوتان فوتبال شهرستان شد و بلال به قصاص محکوم شد. روز اجرای حکم روبه روی دادسرای شهرستان نوشهر، چندقدم دورتر از دریا داربست فلزی زدند. مردم از ...
ماجرای دلاکی آیةالله العظمی مرعشی نجفی
ایشان را بیدار کنم، همان طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می مالیدم تا ایشان بیدار می شد.در این حال که بیدار می شد، برایم دعا می کرد و عاقبت بخیری می خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.*حتی یک بار هم به مادرم تندی نکردپدرم سعی می کرد تا جایی که می تواند کارهایش را خودش انجام دهد و با مادرم خیلی مهربان بود، به یاد ندارم حتی یکبار هم نسبت به او تندی کرده ...
چرا برخی از اسرای ایرانی به منافقین پیوستند؟/ ماجرای طراحی نقشه قتل ابریشمچی توسط اسرای اصفهان
اتفاقی را می دادیم. عاقلانه هم این بود که همه چیز را در نظر بگیریم ممکن بود مجروح یا اسیر شویم و حتی سالم برگردیم. بعد از اینکه شما را گرفتند کجا رفتید؟ شب 21 بهمن ماه ما را به غرب العماره بردند. یک شب در مدرسه ای ماندیم و فردا به بغداد حرکت کردیم. سه شب هم در سالن های سوله ای وزارت دفاع عراق ما را نگه داشتند و روز سوم به اردوگاه رفتیم. بچه ها را شش نفره در ماشین های آیفای ارتش ...
تشییع پیکر زائران شهید حرم زینب(س) در جنوب بیروت
هستیم. بر اثر اقدام تروریستی حمله به اتوبوس زائران لبنانی در روز یکشنبه 12 بهمن ماه که در حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) و از سوی تروریست های جبهه النصره صورت گرفت، 9 زائر لبنانی به شهادت رسیدند و 22 تن دیگر مجروح شدند. چهار تن از این شهدا روز دوشنبه در جنوب بیروت تشییع شدند.
شهیدی که هم سلولی کمونیست خود را دگرگون کرد
برای قبول کردن آن ها یک طرف. می گفت: راضی نیستم شما به زحمت بیفتید . ما از روزی که عبدالله را دیده بودیم، دلمان آرام نداشت. حاج آقا نان می گرفت، خشک می کردیم. هر دفعه می رفتیم ملاقات عبدالله، می بردیم این مبارزات، پس از انقلاب به شکلی دیگر ادامه دارد، به شکل جنگیدن در جبهه. جبهه رفتن و مرخصی گرفتن ها هم حکایتی دیگر است: هر وقت می خواست بیاید مرخصی، زنگ می زد به رحمت الله. رحمت الله می رفت ...
مرد زندانی هم سلولی خود را کشت
بهداری بیمارستان شده و سه روز بعد جان داد.در ادامه مادر مقتول به جایگاه آمده و خواهان قصاص متهم شد.سپس اکبر به دفاع از خود پرداخت و گفت: محکومیت من مواد مخدر بود و محمدحسن هم به جرم چاقوکشی در زندان بود. ما کم کم با هم دوست شده و بیشتر با هم بودیم. محمدحسن مدام دعوا می کرد . یکروز وی با من درگیر شده و شروع به فحاشی کرد.من هم به او گفتم دیگر نمی خواهم او را ببنیم. روز حادثه از او خواستم به سالن ...
خاطرات منتشر نشده بهزاد نبوی: کولر خانه مهستی را من نصب کردم!
رفتارشان در زندان انتقاد داشت. واقعیت ماجرای دستگیری آن مرحوم این بود که تحصیلات عالیه خود را قبل و بعد از انقلاب اکتبر روسیه در آن کشور به پایان رسانده بود و به همین دلیل به زبان روسی مسلط بود. به همین دلیل، در دوران رضاخان در یک شرکت پنبه و نئوپان روسی به عنوان مترجم مشغول کار شد. ایشان می گفت: سرپاس مختاری رییس شهربانی رضاشاه چند بار پیغام داده بود که تو باید برای ما جاسوسی کنی و من گفتم: جاسوسی ...
شکاف یک تراژدی تمام عیار برای تماشاچی+فیلم
قرار بگیرد، آن هم با آن همه ضعفی که در فیلم هایش وجود دارد، اینجاست که من اعتراض دارم. - یک روز از قم به من زنگ زدند و گفتند ما می خواهیم شما در مورد فیلم های هیچکاک صحبت کنید. من هم گفتم من فقط درباره ی فیلم هایی حرف می زنم که بریده نشده باشند، چون اگر بریده شده باشند از نظر حیثیت حرفه ای به خودم اجازه نمی دهم. اما حاضرم سکانس هایی از فیلم های معروف هیچکاک را به شما معرفی می کنم. شما آن ...
پیام دختر شهید دریساوی مدافع حرم خطاب به داعش
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، به نقل از اهوازنیوز ، بسیجیِ بی ادعای اهوازی و رزمنده ی سال های دفاع مقدس، جبار (فرید) دریساوی به تاریخ 14 خرداد 1350 در اهواز به دنیا آمد. وی در سال های دفاع مقدس، یکی از بسیجیان کوچک سال لشکر 7 ولی عصر(عج) به شمار می رفت. جبار روز پنج شنبه 17 مهر ماه 1393 شمسی، در نبرد با متجاوزان به حریم بانوی مقاومت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در سوریه، مورد اصابت تیرِ ...
بیان خاطرات شهدای قزوین از زبان مادران صبورشان
ترکش به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است. گوهر نساء داربر مادر شهید پرویز عباسعلی ضمن بیان خاطرات در آخرین وداع خود با فرزند شهیدش به خبرنگار فارس می گوید: به تازگی نامزد کرده بود و پنج روزی برای مرخصی آمد تو دلم گفتم این بار ماندنی است اما هنوز روز سوم مرخصی اش تمام نشده بود، گفت: من نمی توانم اینجا بمونم و می خواهم برگردم منطقه بدون اینکه علت این تصمیم اش را ...
قاری قرآنی که تلاوت زنده اش در زمان طاغوت از تلویزیون پخش می شد
وی با استاد حسن رجبی داشت بسنده نکرده و در ادامه از کوهپیمایی هایی گفت که حتی بعد از ازدواج استاد رجبی، هفته ای سه بار در برنامه خود داشتند و خطاب به همسر استاد رجبی گفت: نمی دانم شما در آن سالها از اینکه ما هفته ای سه بار به کوهپیمایی می رفتیم چه می کشیدید و چقدر برای شما سخت بود! اما من دو نصف شب به درب منزل شما می آمدم و با حسن رجبی به کوه می رفتیم؛ تا صبح در کوه بودیم، موقع اذان صبح، حسن با ...
مردم جمهوری اسلامی را می خواهند و این شدنی است
آغازین بخش از گفت و شنود ما با حاج حسین مهدیان از مبارزان دوران انقلاب اسلامی را روز گذشته از نظر گذراندید. اینک واپسین بخش از این گفت و شنود پیش روی شماست. یکی از سرفصل های خاطرات شما از انقلاب، به مسافرتتان به نوفل لوشاتو مربوط می شود. در چه مقطعی از حضور امام به این دهکده در حومه پاریس عزیمت کردید و از فعل و انفعالاتی که در آنجا در جریان بود چه خاطراتی دارید؟ تقریباً در ...
حمله زنان چماق به دست به بانوان انقلابی/ مامایی که به خاطر حجاب رختشور معرفی شد
کفن نشود این وطن، وطن نشود" روز سوم محرم بود، بعد از چندین بار که ساواک خانه اش را تهدید به آتش زدن کرده بوده تعدادی از اسناد و مقدار پول و طلایی که داشت را به دوستش داد که ساکن گنبد بود تا با خودش ببرد، آن روزها خانه او تحت کنترل بود، ام البنین در حالی که هفت ماهه باردار بود و سه فرزند کوچک در حالی که همسرش برای ماموریت به تبریز رفته بود از هر کاری که از دستش بر می آمد کوتاهی نمی کرد ...