سایر خبرها
نداشته ات دینوی زاده با اشک ادامه می دهد: کمی که گذشت حسن دوباره گفت: می خواهم مادرم را ببینم. گفتم تو چقدر مامانی هستی. برای خودت مردی شدی، سربازی. احساس کردم از من رنجید. سرش را به طرف دیگری چرخاند. بعد از من آب خواست. چون دکتر منع کرده بود گفتم نمی توانم آب بدهم. نگاه خاصی به من انداخت که یعنی تو می گفتی هر کاری بخواهم انجام می دهی و حالا نمی توانی یک لیوان آب به من بدهی. رفته رفته ...
پرسم از شرایط زندگی و شغل شوهرت راضی؟ با نیم خنده ای جواب می دهد: به شما نگفتن نباید از رضایت کسی بپرسی چون شرایط زندگیش براش ملموس تر می شه ومیان بهت من ادامه می دهد: نه نیستم با 18 سال سن چند تا بچه دارم و یکی تو راه، از خانواده و شهرم دورم به اسماعیل گفتم برگردیم بروجرد و گرنه میرم دیگه نمیام و الان تمام وسایلشو حراج کرده که بریم. اسماعیل برای مشتری هایش وانت می گیرد و تاب بزرگ و سنگینی ...
.... خاطرات "مسعود کرامتی" از پشت صحنه فیلم افق و رسول ملاقلی پور/ در اولین قسمت های "خانه ما" می خواستند متوقفش کنند خودش می گوید محمد نبودی نوحه معروفی بود که بخشو با شعر دیگری در بوشهر آن را برای ایام دیگری خوانده بود. این ملودی بعدتر توسط کویتی پور با ترانه ای که به محمد نبودی مشهور شد برای محمد جهان آرا و آزادسازی خرمشهر خوانده می شود. آقای کرامتی می گوید: محمدرضا ...
از روند مذاکرات از قبل از انقلاب در مسئله هسته ای را بنویسم تا مردم با این پرونده به خوبی آشنا بشوند. ما در این کتاب به دو نکته توجه خاصی کردیم. اول اینکه برای فهم و درک بهتر مخاطب و همچنین آشنایی بیشتر با این مسئله فوائد انرژی هسته ای در حوزه های مختلف را بیان کردیم. همچنین اصطلاحات هسته ای را هم معرفی کردیم. نبویان با اشاره به اینکه این کتاب براساس مستندات واقعی تدوین شده است گفت: کتاب ...
به گزارش بلاغ ،اول صبح وقتی پا توی مغازه ای می گذاریم و اولین مشتری مغازه داری هستیم، کاسب پشت دخل، پول را که می گیرد، با لحنی خاص می گوید: دشت اول است و بعد دعا می کند که دست مان برایش سبک باشد و برکت بیاورد. دشت اول؛ خدا برکتش دهد... یکی از عقاید مردم در رونق کسب گرفتن دشت اول است که با تعابیر گوناگونی از آن یاد می شود. همچون: در اول روز، هفته، ماه یا سال، نقدی ...
زمان ما بار دیگر به دنبال شکایت رفتیم و باز هم گفتند پیمانکار مقصر بوده و داستان خاک ریزی اتفاقی بوده است. دادگاه به خاطر ضرب دیدگی یک دیه جزئی تعیین کرد و تمام شد. پس از آن آقای قالیباف چند نفر را فرستادند که از ماجرا گزارش تهیه کنند. حتی چند بار هم اینجا تیراندازی شد و یکی دو بار دیدیم افرادی که می آیند اسلحه در دست دارند و به سمت ما نشانه گیری می کنند. یک بار هم تیری شلیک شد اما خوشبختانه به ...
داربست میله ای پهن شده اند، افتاده است. در، باز می شود. قوطی هایی که گلدان ها توی آن چیده شده، دمِ در است؛ معصومه خانم تازه از بوستان برگشته. بوی سیرترشی از انباری کنار پله ها بیرون زده و شناور مانده در هوا. ترشی چندساله ای که معصومه خانم خودش تهیه کرده: وقتی ترشی، رب و مربا را خودت درست کنی بابرکت، به صرفه و سالم می شود. پیچ پله ها تمام می شود. به پشت بام می رسی. همان جایی 10، 11 سال است، خانم ...