سایر منابع:
سایر خبرها
این دل شده هیأت اباعبدالله(34) / قرار نیست پدر جان دهد کنار پسر
ت باز شود، بال و پرم را ببرد تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد دست و پا گیر شدم، زود زمین می افتم یک نفر زود، تن دردسرم را ببرد همه سرمایه ام این است که غارت شده است هر که خواهد ببرد جنس حرم را... ببرد صد پسر خواسته بودم ز خدا، آخر داد صد علی داد به من تا که سرم را ببرد ...
افشاگری بی سابقه قهرمان جهان
کرده است. آن فرد به جای اینکه شماره موبایل من را یادداشت کند، شماره موبایل خودش را نوشته است. پورعلی فرد عصبانی شد و همان لحظه به شماره آن ورزشکار زنگ زد. به آن ورزشکار گفت از امروز تا یک ماه دیگر رضا زیودار هستی و هرکسی از نادو یا وادا به تو زنگ زد، می گویی یکی از اقوامم فوت کرده و در شهرستانی هستم که نمی توانم به تهران بیایم. وی تاکید کرد: دو هفته مانده به آغاز بازی های ساحلی اردوی شبانه ...
وصیت نامه سردار شهید همدانی
شهیدانمان لبیک بگوییم. بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع ها این نفس سرکش سراغ من می آمد و مرا گول می زد، وسوسه می شدم، نق می زدم، در درونم اعتراض ایجاد می شد اما خدا مرا کمک می کرد، متوجه می شدم، پشیمان می شدم، توبه می کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می کردم و مرا می پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. ...
اشعار ویژه شب هشتم محرم _ حضرت علی اکبر (ع)
ریزد وسط معرکه شمشیر که می چرخانی سر دهها نفر از دور و برت می ریزد به سرت تیغ فرود آمد و از هم وا شد خون ز پیشانی قرص قمرت می ریزد چقدر نیزه به پهلوست خدا می داند آنقدر هست که خون از جگرت می ریزد صید صد نیزه و تیری کمی آرام بگیر دست و پا گر بزنی بال و پرت می ریزد جسم تو مثل خبر در همه جا پخش شده ...
اشعار شب ششم محرم؛ حضرت قاسم(ع)
گروه دین مشرق- به مناسبت برگزاری سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، 40 قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع "حضرت قاسم (علیه السلام)"، به محبان آل الله (علیهم السلام) تقدیم می نماید. پشت خیمه قدم زنان به دعا داشت با درگه خدا نجوا ای خدا عاشق عمو هستم تو خودت راضی اش کن از دستم چارۀ درد را نمی دانم او ...
مداحی، اشعار و مقتل روز ششم محرم حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینه جو فراوان است و یاور اندک. بعد از آن پیکر قاسم (علیه السلام) را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد. سهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) - که قبر بی شمع و چراغش در بقیع خاموش است - در کربلای حسینی، قربانی به نامهای: ابی بکر، قاسم، عبدالله، عمر، بُشر و احمد (محمد) بن الحسن ...
زمان برای خانواده شهدای گمنام سخت می گذرد
به دیدار من آمد و من سراغ محسن رااز او گرفتم. به من گفت مجروح شده و در بیمارستان شیراز بستری است. رفتم شیراز. آن زمان زانو و ران محسن تیر خورده بود. بعد که آمدم اهواز محسن هنوز کامل بهبود پیدا نکرده بود که با دوستش به دیدار من آمدند و بعد از کمی حال و احوالپرسی رفتند. محسن در عملیات رمضان و حمید در عملیات کربلای 4 آسمانی شدند. برادرش علی یک ماهی بود که از مفقود الاثر شدن حمید اطلاع داشت ...
وحید شمسایی: کاش در ایتالیا می ماندم
...> اوایل حضورم در ایتالیا یک مترجم داشتم. کرانیوتی مالک باشگاه بعد از مدتی گفت که وحید باید زبان ایتالیایی را کامل یاد بگیرد و برای همین مترجمم را خارج کردم. تا وقتی هم در ایتالیا بودم چَک و لگدی زبان را یاد گرفتم ولی وقتی حرف می زدم، سه، چهار نفر سکته می کردند! (با خنده) در هر صورت تا وقتی که آنجا بودم حدود 60 درصد زبان ایتالیایی یاد گرفتم. کاش در ایتالیا می ماندم امروز می گویم ...
خباز: بارها با کروبی صحبت کردم/ روحانی اصولگرای شناسنامه دار است
بر اساس واقعیت برخی حرف ها زده شود نه بر اساس آرمان ها. *حزب از نان شب هم برای کشور واجب تر است نگاهتان به اصلاح طلبان نسل دوم همچون ندا چیست؟ خباز: من بر این باورم که هرچه میزان احزاب فراگیر در کشور بیشتر باشد به نفع کشور است. حزب حتی از نان شب برای کشور واجب تر است چون همه خسارت هایی که ما امروز متوجه آن هستیم به دلیل عدم وجود حزب قوی است. اگر حزب قوی در کشور ...
فخرالدینی: دیجیتال عکاس ها را تنبل کرده
فرصت کوتاهی برای انتشار کتابم داشتم. به مرتضی زنگ زدم و گفتم می خواهم عکس تو هم در کتابم باشد، اما وقت کمی دارم. او گفت الان روحیه خوبی ندارم؛ چون همسرم فوت کرده است. گفتم می دانم، اما فرصت دیگری ندارم و اگر به آتلیه ام بیایی، یک ربع بیشتر وقتت را نمی گیرم. وقتی آمد در یک ربع، از همان قیافه حزن انگیزش عکس گرفتم و به نظرم خوب شد؛ چون حالت ممیز همان بود. موردی داشته اید که نتوانسته باشید ...
واگویه های فرزند از شهید جاویدالاثر/من پدرم را از بوی پیراهنش می شناسم
آگاه بودم، به همین دلیل مرا نزد پزشک بردند که پزشک آبستن بودن مرا تایید کرد. 'شنیدن این خبر برایم خوشحال کننده بود و از سوی دیگر ناراحتم کرد، چون قرار بود من نیز به همراه عبدالحسین عازم جبهه شوم و در پشت جبهه به یاری رزمندگان اسلام بپردازم که این خبر موجب شد من در خانه بمانم و او به تنهایی عازم این راه شود. دو ماه بیشتر از اعزامش به جبهه نمی گذشت که در دلم آشوبی برپا شد، هر هفته نامه ای از او ...
شیطان دست نوشته هایش را بر جام می نویسد
سال 61 چه بلایی بر سر مردم آمده که اینگونه دچار نادانی شده اند؟ اهل کوفه در دعوت نامه های خود به امام چه نوشتند؟ آیا ننوشتند پسر علی (ع)! کوفه محل خلافت و حاکمیت علی (ع)، پدر تو بود، کوفه در انتظار توست. بعد چه اتفاقی می افتد که به عهد و دعوت خود وفا نکرده و اینگونه عهدشکنی می کنند. آیا امام زمانشان را نشناخته بودند، یا شناخته بودند و صدای سکه های زر یزید و عبیدالله دست و پای آنها را لرزانده بود ...
اشعار شب پنجم محرم؛ حضرت عبدالله بن حسن(ع)
...> سرباز حسینم اگر ابن الحسنم من (احمد ایرانی نسب (امین)) صبر کن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد که شبیهت باشم ذکر الغوث بریده ز لبت می آید سعی کن تشنۀ اذکار صریحت باشم آمدم باز بخندی و بگویی پسرم کشته ومردۀ لبخند ملیحت باشم دست من رفت نشد سینه زنت باشم حیف دم دهم تا دم گودال مسیحت باشم بدنم خوب قلم ...
بانوی اهل کوثر مجری توانمند شبکه یک شد
عرصه های اجتماعی بسیار فعال و من زمان زیادی را با مادربزرگم سپری می کردم. مادربزرگی داشتم که می توانم بگویم عاشقش بودم. ایشان توانایی خواندن قرآن را داشت و همواره با کلام خدا مأنوس بود. مادربزرگم به زبان فارسی صحبت نمی کرد و نمی توانست ترجمه فارسی قرآن را بخواند. یک روز از من خواست پس از مدرسه به خانه آنها بروم و ترجمه قرآن را از فارسی به گویش آذری برایش بگویم. از آن به بعد، من هر روز بعد از مدرسه ...
مداحی، اشعار و مقتل روز پنجم محرم حضرت عبدالله بن حسن(ع)
...> دست مادر , غلاف یک نامرد داود رحیمی : دور گودال ازدحام شده نگرانم ازین شلوغی ها صبر کن آمدم عمو جانم من بمیرم که مانده ای تنها پدر من همان کسی است که شد در مدینه عصای مادر تو زاده ی مجتبایم و امروز من سپر می میشوم به پیکر تو تا رسیدم شکسته بود سرت کاش بهتر دویده بودم عمو ...
همسر آیت الله مهدوی کنی: بعد از رفتن آیت الله در دانشگاه کانه هیچ اتفاقی نیفتاده است/ زندگی عاشقانه ما ...
های قلبی که می خوردند، یک مقدار خوابشان بیشتر شده بود. کاملاً معلوم بود خواب هستند، اما در خواب، شروع به نماز خواندن می کردند. بعد از خواب می پریدند و پهلو به پهلو و جا به جا می شدند و دو باره که خوابشان می برد، در خواب بقیه نماز را می خواندند! شاعر می گوید: خوشا آنان که دائم در نمازند .(2) و ایشانواقعاً دائماً در حال نماز بود. این نکته ای است که خیلی ها نمی دانستند. می دانم که راضی ...
سخنرانی دبیرکل حزب الله لبنان در سومین شب محرم
...> بسیار خوب منطقه هم به این شیوه صحبت می کنند، می گویند برادر خیلی خودت را اذیت نکن، بسیار خوب در چنین حالتی دیگر نیازی نیست تو سوال کنی و پیگیری کنی و حتی لازم نیست توجه کنی، و حتی تعهدی هم نداشته باشی، چرا که همانگونه که می دانید توجه داشتن باید توام با تعهد هم باشد، این در زبان اصلی عربی است، بسیار خوب واقعا چه دلیلی دارد، بگذریم که شما می اندیشید که کمک کنید و همراهی کنید ولی آنها به این مسائل ...
به هنگام پیری مرانم ز پیش
آباد قدیم بودیم و قرار بود همه سربازان را ببرند به جایی که اصطلاحا به آنجا می گفتند جنگل. فرمانده ما صدا زد کسی هست که بتواند برای اینها روضه ای بخواند؟ من سریع گفتم من بلدم و بعد هم شروع کردم به روضه خواندن. حال همه منقلب بود و فرمانده پادگان دستور داد همه با نظم به سمت جنگل حرکت کنند. نمی دانم چطور شد که فریاد زدم: بر بهایی لعنت. گروهبان سیلی محکمی به صورتم زد. من به بچه هایی که در دسته ما بودند و ...
افزایش کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شیرخوارگاه ها
. دوست داشتم میزگرد ما متفاوت باشد از آنچه تاکنون دیده ایم. جرأت زنگ زدن به خانواده ها را نداشتم کسی مرا نمی شناخت که دعوتم را برای حضور در این جمع بپذیرد به همین خاطر از خود بهزیستی خواستم با خانواده هایی که فرزند خوانده دارند تماس گرفته وآنها را برای میزگردمان دعوت کند. باورم نمی شد موفق شوم پای آنها را به روزنامه باز کنم. باور کنید نه یکی نه دوتا از 5 خانواده دعوت شده همه آمدند. حضور آنها می ...
فرزند خواندگی همت می خواهد نه پارتی
ایران آنلاین /باورم نمی شد موفق شوم پای آنها را به روزنامه باز کنم. باور کنید نه یکی نه دوتا از 5 خانواده دعوت شده همه آمدند. حضور آنها می توانست فضای میزگردمان را متفاوت کند. یکی از آنها دختر بچه کوچک خود را هم آورده بود تا اونیز در این نشست که مربوط به کودکانی مثل اوست شرکت کند. گرچه مادرصبا وقتی صحبت می کرد و از خاطرات روزهایی که قرار بود صبا را به فرزندی قبول کند می گفت و اشک می ریخت اما برای ...
با 4 میلیون تومان خودرو بخرید
دولت بسته رونق اقتصادی در شش ماهه پیش رو را بالاخره رونمایی کرد. این بسته بندهای زیادی داشت که تحریک تقاضا را شاید بتوان شاه بیت همه آنها دانست. برخی روایت ها خبر از 9 هزار میلیارد تومان کالای مانده در انبارها خبر می دهند و برخی تولیدکنندگان هم، پای خود را از روی گاز تولید برداشته اند و به مانعی به نام موجودی انبار برخورده اند. حال دیگر نه تولید برایشان باصرفه است و نه انبارهایشان اجازه تولید ...
20 سال زندگی با 108 مادر
تنفس او را بند بیاورد. همان طور که به سجده می رفتم هسته خرما را از دست او گرفتم. بعد از پایان نماز دلم شکست و ساعت ها گریه کردم. از خدا خواستم سعادت مادر شدن را به من بدهد. وقتی از سفر حج بازگشتیم چند روز بعد از بهزیستی تماس گرفتند و اعلام کردند با درخواست ما موافقت شده است. وی ادامه داد: روزی که به همراه همسرم برای تحویل گرفتن نوزاد به بهزیستی رفتیم هوا بارانی بود. نوزاد دوماهه ای را به ما ...
پاسخ احمدی نژادی احمدی نژاد به دو سوال/ پیش خوری پول های بلوکه شده/ سلفی ولادیمیر پوتین با ملکه زیبایی ...
سرعت دهنده فوتونی استفاده شده و با بهره برداری از پالس لیزر، امکان انتقال داده ها با سرعتی که تاکنون غیرقابل باور بوده، عملی شده است. روزنامه روسی ماسکوفسکی کامسامولتس امروز (شنبه) درباره موفقیت این پروژه در بزرگترین دانشگاه روسیه نوشته است: ترکیب فناوری لیزر و نانو برای انتقال داده ها با کمک گرفتن از پرتوهای الکترونی و بازتاب لیزر ممکن شده است.بنا به این گزارش، پژوهشگران فعال در اجرای ...
علّت مقام والای مسلم
کار هستند. نیّت آن ها هم الهی است ولی جدّی باور دارند که این توفیق از جانب خداوند تبارک و تعالی است و إلّا نمی توانستند انجام بدهند. بعد هم چون نگاهشان به افق اعلی است، احساس می کنند برای رسیدن به آن افق کاری نکردند؛ چون آرزو آن جاست. هر چه آرزو بلندتر و لایتناهی باشد، عمل هم همین حال را دارد. سیر عملی انسان هم به همین حال جلو می رود. لذا در مقام سیر، چنان سیری می کند که حال او حال خوبان عالم می ...
دست نویس وصیتنامه سردار همدانی+عکس
این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم. بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع ها این نفس سرکش سراغ من می آمد و مرا گول می زد، وسوسه می شدم، نق می زدم، در درونم اعتراض ایجاد می شد اما خدا مرا کمک می کرد، متوجه می شدم، پشیمان می شدم، توبه می کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می کردم و مرا می پذیرفت و این ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(32)/دستش به دست زینب و میخواست جان دهد
برابرش؟ با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش یک دست,گرم اشک گرفتن ز چشم هاش مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش ... زینب همان شکوه که ناموس غیرت است ...