سایر منابع:
سایر خبرها
بی تابی آنها را در لابه لای حرف های ما کرونا را شکست میدهیم می شنوم ناخوداگاه یاد رزمندگان دوران جنگ و مدافعان حرم می افتم. مدافعانی که با علم به حقیقت آنچه که می دانند لباس رزم برتن کردند و برای دفاع از حریم مرزهای ایمانی و اعتقادی ما پای باورهای خود ماندند و ستارگان درخشان آسمان شهادت شدند. یادم آمد امروز روز 22 اسفند، مصادف با روز بزرگداشت شهدا است. چه نیکو که تمام تلاش ...
ضریح آقای آقانور بیاندازم! تویوتا لندکروز بی خیال همه چیز مشغول تماشای چاله سرویس تعمیرگاه قرارگاه نجف اشرف و لباس یک تکه سرباز آچار به دست بود! درست مثل بیماری که به سر تا پای مسئول تزریقات و آمپول در دستش نگاه می کند! پدرم می گفت: به خدا این خاک، این آهن و اصلاً در و دیوار احساس دارند! و من با کشیده شدن بی اراده ذهنم از سمت و سوی کفترهای دایی حسین به طرف حرف های پدرم، با خودم فکر می کردم بر خلاف ...
اگر تعداد پرستار ها بیشتر باشد قطعا ساعت های شیفت ما هم کمتر می شود. می پرسم: با این اوصاف پشیمان نشدید چرا بعد از بازنشسته شدن درخواست داوطلبانه برای کار در بخش قرنطینه دادید؟ می گوید: خسته هستم، اما پشیمان نه! بالاخره دوره این بیماری هم می گذرد. این روز ها خیلی یاد جانباز مدافع حرمی که چند ماه قبل از بازنشسته شدن پرستارش بودم و با هم رفیق شده بودیم می افتم. دو دست و دو پایش قطع شده ...
در تابستان چندین بار پیاده رفته ایم، به همین دلیل هم تصور پیمودن این مسیر در زمستان برفی قدری غیرممکن به نظر می رسد اما شوق تماشای آبشارهای یخی و قندیل های بلورآجین که پیش تر عکس هایش را دیده ایم، آن قدر وسوسه انگیز است که شال و کلاه کنیم و قدم در راه بگذاریم. برخلاف ما که تا توانسته ایم خود را باندپیچی کرده ایم، حسین پروازی، یکی از اهالی قدیمی اخلمد علیا که راهنمای سفرمان هست، با لباسی بسیار سبک ...