سایر منابع:
سایر خبرها
. دخترم معصومه در همان بحبوحه جنگ به دنیا آمد و بعد از او هم سید مجتبی. به فاصله دو سال بعدش هم سید اسماعیل پا به این دنیا گذاشت. بچه هایم با فاصله سنی کم، پشت سر هم به دنیا آمدند و خانواده ما را حسابی پرجمعیت کردند. درگیر بچه ها و بزرگ کردن شان بودیم که مجبور شدیم به خاطر نداشتن کارت شناسایی، برگردیم افغانستان. سید اسماعیل را تازه برای کلاس اول دبستان در مشهد ثبت نام کرده بودم که مجبور ...
مظلوم دکتر بهشتی نزد امام رفت و گفت: طرفداران بنی صدر به من جسارت می کنند و فحش می دهند. نقل شد امام فرمود: آقای بهشتی چه صدایی می آید؟ گفت: گوش دادم دیدم مردم می گویند: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی! امام فرمود: اگر مردم دنیا پشت این دیوار به من دعا کنند یا به من فحش بدهند در من اثری ندارد. چون در دست من طلاست، همه بگویند: سفال است، قرآن یک آیه دارد می گوید: قُلِ اللَّهُ ثُمَ ذَرْهُم (انعام/91) بگو ...
... نیز موجب قدرت گرفتن حزب الله، حماس و جهاد اسلامی شد. سردار فرهنگ مقاومت را در گروه های حماس و جهاد اسلامی زنده و به آنها ثابت کردند که تنها راه نجات فلسطین مقاومت و مبارزه است. ایکنا مبارزه سردار با داعش چگونه رقم خورد؟ وقتی که ساعت سه بعدازظهر گفتند که داعش موصل را گرفته، از سامرا عبور کرده و پشت دروازه بغداد است، سریع گفتند که بچه ها برویم. رفتند و منطقه داعش را شناسایی ...
صورت گرفته همچنان این سریال پربیننده ترین سریال بوده است. اما در این فصل حاشیه هایی با سریال همراه شد و در کنار آن برخی عوامل سریال هم هرشب در فضای مجازی اعلام کردند که بخش هایی از سریال سانسور شده است. درباره همه حواشی که این بار برای فصل ششم پایتخت روی داد، با مهدی فرجی مدیر اسبق شبکه یک که سریال در زمان او پا گرفته و رشد و نمو کرده و در حال حاضر نیز مشاور پروژه است، گفتگو کرده ایم که در ادامه می ...
نیافته اند. چون احساس من این است که اصولا نوشته، داستان و حتی جهان و هرگونه جهان بینی ملهم از آن برای دوایی مُرده است. نویسنده فقط برای مرمت دل های شکسته می نویسد؛ برای بازیابی آنچه از دست رفته. قصد احیا و تجدید بنا هم ندارد. راوی اصلا خسته است. فقط نشسته می گوید: امروز صبح هم از کنار آن باغ گذشتم و به پشت نرده و پرچین که رسیدم، یکی از پرملخی هایی را که جلوترش جمع کرده بودم درآوردم ...
به گزارش سلام نو، علیرضا 39ساله دارد و در حال حاضر در زندان قزل حصار دوران محکومیت خود را می گذراند. حاصل ازدواجش یک پسر یازده ساله است. همزمان با به دنیا آمدن پسرش، همسر او فوت کرد. اما علیرضا بدترین و سنگین ترین ضربه را وقتی می خورد که مادرش را در ماه مبارک رمضان از دست داد اما نمی توانست به مرخصی رفته و برای آخرین بار با مادر خداحافظی کند. او در مورد اعتیادش می گوید: موادمخدر مصرف می کردم اما ...
گواهی می دهد. از اینجا پایین رفتن دست ماست، اما بالا آمدنش نه. گفت ان شاءالله چیزی نمی شود و رفت. من از آن روز هر بار که با بچه های لشکر قدس تماس می گرفتم، سراغ حسین را می گرفتم. چون دلم به شک افتاده بود. عاقبت در یکی از این تماس ها، خبری که از آن می ترسیدم مخابره شد. خبر رسید منطقه را شیمیایی زده اند و، چون یک بسیجی ماسک همراهش نداشته، حسین ماسکش را به او می دهد و خودش بر اثر استشمام ...
نگه دارد. به نظرم بیکاری عظیمی که در رکود بزرگ آن همه کارگر را آواره کرد تا سالیان طولانی از ذهن او زدوده نشد. هنوز هفت ساله نشده بودم که کشور برای جنگ بسیج شد. شرایط را نمی فهمیدم، با این حال دم در باغ، همراه همسایگان به تماشای عبور ستون های زرهی و تانکها ایستادم. ما برای هواپیماهایی که از فرودگاه کبلی در همان نزدیکیها برمی خاستند و بالای سرمان می غریدند دست تکان دادیم. مادر بغضش ...
بازدید و عیدی دادن و عیدی گرفتن؟ فرزندان مان به واقع چقدر از این فرایندها لذت می برند؟ از دید و بازدیدهای نوروزی لذت ببریم متاسفانه با توجه به مشغله های بسیار خانواده ها، گاهی مناسبت ها و رفت و آمدها فقط معطوف می شود به رعایت ادب و احترام گذاشتن صوری. بدین معنا که باید به خانه عموی بزرگ برویم. اگر نرویم ناراحت می شود. باید به خانه دختر دایی مادر بروی چون او آمده و اگر ما نرویم ...