ماجرای پرسپولیسی شدن نیکبخت از زبان خودش
سایر منابع:
سایر خبرها
باقری ها: به خاطر پول از این تیم جدا شدم
، یک روز دوستم گفت خواب دیده ام سر تمرین منچستریونایتد رفته ایم و فرگوسن مرا خط زد و تو را انتخاب کرد، همه زدند زیر خنده، من با بغض کردم و گفتم خدایا یعنی می شود یک روز با پیراهن پرسپولیس در ورزشگاه آزادی بازی کنم! از آن روز 6 سال گذشت و اتفاقات به گونه ای برایم رقم خورد که به پرسپولیس رفتم. وقتی سوت پایان بازی پرسپولیس و سایپا زده شد آن خاطره را به یاد آوردم و ناخودآگاه گریه ام گرفت و روی زمین ...
اعترافات/ رونالدو نازاریو
به من ترجیح داد.” بارسلونا ” در پایان فصل قراردادم را تمدید کرده بودم و برای سفر به برزیل رفتم. پنج روز بعد با من تماس گرفتند و اعلام کردند با وجود تمدید قرارداد دیگر نمی توانم با باشگاه همکاری داشته باشم.” “هرگز دست من نبود. من دوست داشتم در تیم بمانم. آن تصمیم دست من نبود. دوست داشتم برای بارسلونا بازی کنم.” فینال جام جهانی 98 دیدار نهایی ...
افشای راز پرسپولیسی شدن ستاره سابق استقلال!
گپ و گفتی با انصاری فرد داشته باشیم. صحبتی برای قرارداد و رفتنم به پرسپولیس مطرح نبود، اما نمی دانم در جلسه ام با انصاری فرد چه گذشت که بدون هیچ چک و چانه ای قرارداد را امضا کردم. بازیکن سابق سرخابی های پایتخت ادامه داد: از روی لجبازی به پرسپولیس رفتم. از سمت انصاری فرد محبتی شد و من هم به سمتش کشیده شدم، اما در قراردادم ذکر کردم که اگر استقلال مرا بخواهد به تیمم باز خواهم گشت. در آن سه ...
داستان کرونا و طلبه های جهادی قم(23): روایت بیست و سوم؛ روضه شام
خورد با سوز خاصی گفت: یا حسین! پشت بندش گفتم: یا حسین لیوان خالی را از دستش گرفتم و نشستم روی یک صندلی قدیمی. یاد روضه خرابه های شام افتادم. بارها خودم روی منبر خوانده بودم این ها را. دختر سه ساله و چند هفته چشم انتظاری؟ یاد علی افتادم که وقتی توی سوریه شهید شد، فاطمه اش هم سن فاطمهٔ من بود. از روی صندلی بلند شدم. گوشی را درآوردم و برای سمانه نوشتم: دلم گرمه که یکی مثل تو بالاسر فاطمه هست . 313/ ...
عمران زاده:چهار پیروزی پیاپی برابر پرسپولیس لذت عجیبی داشت
حرف بدی می زد! پدرش حرفی به تو نزد؟ نه اتفاقا گفت من نتونستم این پسر را ادب کنم اما تو این کار را انجام دادی. از بازی با بوریرام تایلند بگو که قرار بود بین 2 نیمه تعویض شدی؟ بازی با بوریرام تایلند بود، بازیکنی که مامور مهارش بودم بلند شد روی سرم و گل زد، بین 2 نیمه امیر قلعه نویی از من انتقاد کرد، گفتم من اصلا بازی نمی کنم، گفتم یک کارت زرد دارم، اگر کارت ...
درخشان: من پروین را آقای گل کردم
که هر کدام از آنها اسم و رسمی در فوتبال داشتند. آن روزها منصور امیر آصفی سرمربی پرسپولیس بود، خدایش بیامرزد مربی بزرگ و انسان به تمام معنایی بود که به من علاقه زیادی داشت. شنیدیم اصغر حاجیلو شما رو به باشگاه استقلال برد اما قرارداد امضا نکردید؟ خب با اصغر حاجیلو رفیق بود، او مرا به باشگاه استقلال برد، خودم دوست نداشتم قرارداد امضا کنم و دنبال بهانه ای بودم که باز باشگاه بیرون ...
رادو: من دروازه بان شماره یک پرسپولیس هستم
بازگشت از ایران 14 روز در قرنطینه بودم و پدرم یک باشگاه خانگی برایم درست کرده بود تا بتوانم در آنجا تمرین کنم و پس از آن به یک روستای خالی از سکنه رفتم تا بتوانم تمرینات هوازی خودم را انجام دهم و همراه پدرم که مربی دروازه بانان است و دوستم که یکی از دروازه بانان خوب کرواسی است در آنجا تمرینات خوبی انجام دادیم تا شرایط بدنی خودم را حفظ کنم. تغییر چهره دادی و موهایت را زدی؟ هیچ ...
زالوی کرونا به جان معیشت کارگران افتاده
، متوجه نگاهش و بریده بریده حرف زدن هایش شده بودم، گویی که دل نگرانی داشته باشد که دیر برسد و بسته های نان تمام بشود، وسط صحبت هایش گفت: ببین من بروم نان بگیرم، امشب باید نان می بردم خانه ، در حالی که کیسه لباس های کارگری اش را زد زیر بغلش، رفت سراغ 206نقره ای، حالا کنار ماشین پر بود از بهمن هایی که تقاضای یک کیسه نان چندتایی داشتند، به خودم گفتم منتظر بمانم تا برگردد، اما پشیمان شدم، چیزی که می خواستم از بهمن بشنوم را حالا با چشمانم دیده بودم. شعار سال ،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی،تاریخ انتشار:9اردیبهشت1399،کد خبر:3286،www.hamdelidaily. ...
شزنی: سیگار کشیدنم را به ونگر گفتند، جدا شدم!
در رختکن بود، به گوشه ای از رختکن که دوش ها بودند رفتم و بقیه آن طرف بودند. هیچ کسی نمی توانست مرا در حال سیگار کشیدن ببیند. من هم یک نخ سیگار برداشتم و شروع به کشیدن کردم. یک نفر، اما مرا در حال سیگار کشیدن دید، اما آن شخص سرمربی مان نبود و خیلی سریع به سرمربی گزارش داد. شزنی ادامه داد: من چند روز بعد سرمربی را دیدم و او از من پرسید حقیقت دارد که در رختکن سیگار کشیده ای و من هم گفتم بله ...
جاور: می خواهم دوباره به تیم ملی روئینگ برگردم
...: می خواهم دوباره به تیم ملی روئینگ برگردم قایقران روئینگ سوار کشورمان گفت: با پیگیری هایی که با رئیس فدراسیون قایقرانی داشتم به احتمال زیاد دوباره به تیم ملی برگردم. مهسا جاور قایقران روئینگ سوار کشورمان در گفت و گو با خبرنگار پایه و آبی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان ، اظهار کرد: 22 اردیبهشت ماه 1373 در زنجان به دنیا آمدم. نزدیک به 8 سال عضو تیم ملی قایقرانی بودم ...
فتح الله زاده : اگر می دانستم فوتبال تعطیل می شود در استقلال می ماندم
در خانه قرنطینه بودم و نمی توانستم کاری کنم. اسناد پزشکی آن هست، دیدیم 10 روز بیشتر فرصت نداریم، چطور می توانم 25 روز خانه بمانم و نیایم، همه چیز به هم می خورد. می خواستم استراماچونی را بیاورم او ادامه داد : بعد از اینکه رفته بود و باشگاه اطلاعیه رسمی داد که یک ماه رابطه ما با استراماچونی قطع و کلاً تمام شد، با رحمان رضایی صحبت کردم چون می دانستم وکیل استراماچونی وکیل رحمان ...
فتح الله زاده: یکی، دو نفر نگذاشتند با استراماچونی مذاکره کنم
هواداران به استقلال آوردند. زمانی که آمدم کلا یک هفته تا 10 روز زمان داشتیم تا مشکلات مالی را برطرف کنیم و بدهی را پرداخت کنیم، اما مریض شدم. ابتدا آنفولانزا بعد از ذات الریه و سپس همه این ها تبدیل شد به کرونا. 15 روز ضعف بدنی شدید داشتم و 25 روز درگیر این موضوع بودم. 10 روز در خانه قرنطینه بودم. به همین دلیل با تمام علاقه ای که به باشگاه دارم دیدم همه چیز در این صورت به هم می خورد و به همین دلیل کنار ...
دختر فیلمنامه نویس مشهور
خودم را در مقابل دوربین دیدم برایم خیلی عجیب بود نمی دانستم دوست دارم یا نه و حتی قایم می شدم، لباس های گلنار و دستمال آبی و عروسک ها (به جز آن ها که در موزه سینما هستند) در دفترخانه ادبیات نگهداری می شوند من هم به جز چند عکس قاب شده در اتاقم، ضبط صوتی را که به عنوان دستمزد گرفته بودم و چند وقت پیش آن را به دختری هم سن همان روزهای خودم هدیه دادم چیز دیگری ندارم. غزل با درخشش سریال شهرزاد ...
گاف یک میلیاردی پرسپولیس به نفع بیرو/ بیرانوند: درصد قراردادم بود، الان هم از همه کمتر گرفته ام
قراردادی که با پرسپولیس امضا کردم در زمان مدیریت گرشاسبی بوده است و در جریان موضوعی که شما می گویید نیستم. بیرانوند درخصوص مبلغ مازادی که به حسابش واریز شده بود و در لیست منتشرشده هم وجود داشت، گفت: زمان مدیریت ایرج عرب تمام بازیکنان بخش زیادی از رقم قراردادشان را گرفتند و من هم یکی از آنها بودم. اگر پولی هم به حساب من واریز شده، درصد قراردادم بوده و من مبلغ اضافه تری دریافت نکرده ام. بیرانوند در پایان خاطرنشان کرد: من از این حرف ها اطلاعی ندارم اما چیزی که می دانم این است که تا به این جای فصل دریافتی ام از باشگاه 10 درصد کمتر از سایر بازیکنان است و این را می توانید از باشگاه سوال کنید. ...
مریم ایراندوست: انحلال تیم فوتبال زنان ملوان سیاه ترین تصمیم بود
آمادگی کردم و خیلی روی این موضوع اصرار داشتم. گفتم شرایطش را دارم. شبانه روز بدنبال تشکیل این تیم بودم. هر روز از 8 صبح تا 11 شب با مسوولان مختلف جلسه گذاشتیم و هر جایی شد رفتم و براحتی مجوز تیم زنان ملوان بدست نیامد. 6 سال در تیم انزلی بودی؟ 6 سال در این تیم در فاصله 40 کیلومتری انزلی در دامنه کوه تمرین می کردم. چرا در دامنه کوه؟ برای آنکه کسی ما را نبیند که فوتبال دختران وجود ...
سعید معروف باندی ندارد و فقط حواسش به تیم است
...> *برای دو فصل قرارداد بسته ای؟ فصل اول قطعی است و فصل دوم توافقی. مهم سال اول است که بروم ببینم شرایط تیم چطور است. *می دانی از کی برای تمرین به بلژیک بروی؟ با باشگاه صحبت کرده ام ، آنها گفتند فعلا که تمرینات تیم تعطیل است باید ببینیم چه زمانی اوضاع عادی می شود و دولت اجازه شروع تمرین می دهد. * فسخ قرارداد با کولاکوویچ یکسال مانده به المپیک کار درستی بود؟ این ...
چرا مهاجم پرسپولیس در دربی مشت خورد و افتاد !
عنوان نکردم، در رختکن گفتم که آقا پرویز را می بخشم. البته در آن زمان مصاحبه ای هم کردم که "هم می زنند و هم می گویند ببخشید" ! در این مدت خیلی ها به من زنگ زدند که شکایت کن ولی من اینقدر از این اتفاقات در فوتبال دیده ام که برایم مهم نیست و این ماجرا هم همینطور بود. رافت در مورد واکنش هواداران استقلال پس از بازی توضیح داد: من دو ماه با خانواده ام اصلا بیرون نمی رفتم. استقلالی ها از دور به من ...
به وصیت پسرم به جبهه رفتم
پسرش آمده، این را بردارید ببرید، برای همین هم من را آوردند اهواز، بعد من را به تهران و سپس به زاهدان راهیم کردند. افتخار می کنم که سهمی در این انقلاب دارم یک روز به من گفتند مدیر مدرسه با تو کار دارد، وقتی رفتم او گفت: آقا رضا ترکش خورده و در بیمارستان زابل بستری شده است. من گفتم حقیقت را بگویید، رضا شهید شده؟ گفت نخیر، لباس هایت را بپوش با ماشین برویم زاهدان. بعد که رفتم کم کم گفت ...
هاشمیان: نیم فصل باید از بایرن به دورتموند می رفتم
نمی کردم که فوتبالم در آلمان 11 سال به طول بینجامد و تصورم این بود که بعد از اتمام قرارداد دوساله ام برمی گردم اما ادامه پیدا کرد تا آنجا که 11 سال ماندگار شدم. ولی موافقم چون فوتبالیست منظمی بودم اخلاق روحیاتم به فوتبال آلمان شبیه بود. شاید اگر در فوتبال انگلستان حضور پیدا می کردم و تا این حد بی حاشیه بودم سریع مرا خراج می کردند. شرایطی که امثال من داشتند باکسی که در مونیخ آلمان به دنیا ...
لوریس چکناواریان: عاشق موسیقی زورخانه ای بودم
نیفتاد اما بالاخره او را دیدم و در همان دیدار او به من گفت بنشین و پیانو بزن وقتی بخشی از رستم و سهراب را اجرا کردم بسیار پسندید و از من خواست در اتریش بمانم اما به او گفتم من از ایران آمدم و باید به کشورم برگردم. یک بار دیگر وقتی او را دیدم به من گفت برای تو اتاقی اجاره می کنم تا بمانی و اپرای رستم و سهراب را کامل بنویسی، بغضم گرفت چون در وطن خودم به من می گفتند نت های آن را ننویس ولی در اتریش ...
نفت بشکه ای چند؟
منفی چهل دلار . گفتم آره یه چیزهایی تو اینترنت خوندم . گفت: یعنی چی؟ مکثی کردم و گفتم نمی دونم والا. این هم از عجایب روزگاره. دوباره رفت به سکوت و من داشتم فکر می کردم که واقعا نفت منفی یعنی چی که پشت چراغ قرمز بعدی ایستاد و گفت: می دونی یعنی چی! یعنی یه بشکه نفت بهت میدن، چهل دلار هم پول بهت میدن. کاش می شد بریم بگیریم. هم نفت رو انبار می کردیم برای تحریم های بعدی، هم دلارها رو می ذاشتیم برای ...
بیوگرافی پژمان جمشیدی بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون + تصاویر جدید
ایران ورزشکار اگر قهرمان المپیک هم بشود - که اتفاق مهمی برای اوست - و به خیابان بیاید، شاید به اندازه یک بازیکن نیمکت نشین تیم استقلال و پرسپولیس شهرت نداشته باشد. همیشه به این موضوع فکر می کردم. سال 89 با پیمان قاسم خانی درباره این موضوع صحبت کردم. آن موقع پیمان گرفتار ساختمان پزشکان بود. من سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او ...
پنجعلی : بازوبند کاپیتانی آسیا افتخار برزگی بود
را باشگاه خواهم برد. 100 تا روپایی را زدید؟ به راحتی، وقتی تعداد روپایی هایم به عدد 100 رسید ناصرخان ابراهیم گفت بچه فردا ساعت 3 زمین برق تهران واقع در میدان شهدا باش. منم فردا رفتم سر تمرین، یک هفته ای تمرین کردیم و قرارداد امضا کردیم. هیچ وقت اولین جمله ای که ابراهیمی پس از عقد قرارداد به من گفت را فراموش نمی کنم. چه جمله ای گفت؟ گفت تو استعداد فوق العاده ...
رحیمی: شاید برگشتم؛ اما نه به هر قیمتی
. البته تفکرات و هدف خیلی مهم است و من چنین تفکری را دارم و اگر هم یک روزی مربی یا سرمربی شدم هیچکسی را به یکباره نمی آورم و اگر کشتی گیری باشد که بتوان رویش حساب کرد شاید امتیازی به او بدهم اما همه فیلترها را به رویش باز نخواهم کرد. در این خصوص با آقا رسول (خادم) هم صحبت کردی؟ اشاره ای کردم و گفتم که المپیک یک سال عقب افتاده و به من گفت بهش فکر می کنی؟ و در جواب گفتم اگر دروغ ...
تا سه می شمرم، جواب بده
زانو ندارن، ایرادم اینه که زیادی مهربونم و همشون با هم مورد پسند واقع شده بود. چون دو سه روز بعد زنگ زدند و گفتند باید یک مصاحبه نهایی با شخص مدیرعامل داشته باشم. در آن جلسه هم از تجربیات و مهارت ها و علایقم گفتم و در جواب پرسش های هوشمندانه مدیرعامل، تشخیص دادم که یک کیلو آهن و یک کیلو پنبه هم وزن هستند. در جلسه بعدی، قرارداد را امضا کردم و قرار شد از روز اول ماه، کارم را شروع کنم. استقلال و پول درآوردن خیلی حس خوبی است، اما پول هم از آن چیزهای بدقلقی است که معمولا راحت درنمی آید، حتی اگر تو خیلی برای درآوردنش تلاش کنی. این را نمی دانستم تا روزی که در آن شرکت مشغول به کار شدم. ...
منصوریان: حاضرم 30 درصد از قراردادم را ببخشم/ تمرین در خانه کیفیت لازم را ندارد
صورتی عمل کند که ما لطمه نخوریم، چون درآمد ما از همین مسابقات است و باید به توافق برسیم. به نظرم رئیس باشگاه ما فرد منصفی است و 70 درصد از مبلغ قراردادمان را پرداخت کند. البته من از قبل از باشگاه چینی طلب داشتم و روز های خوبی برای چینی ها رقم زدم و قهرمانی برای تیم چینی بدست آوردم و فکر نمی کنم کاری کنند که من دلخور شوم. من از قبل گفته بودم که حاضرم 30 درصد قراردادم را ببخشم، اما مابقی را پرداخت کنند ...
کلاهبرداری حرفه ای پرتقال فروش ها
مجبور شدم به ایران برگردم. در ایران در یک رستوران کار می کردم که به خاطر کرونا تعطیل شد. کلی بدهی داشتم. برای همین به ناصر زنگ زدم و از او خواستم پولم را پس بدهد. در ترکیه به او 35 میلیون تومان پول قرض داده بودم تا ماشینش را درست کند، اما بعد از گذشت مدت طولانی هنوز پولم را پس نداده بود. چون بی پول شده بودم، زنگ زدم طلبم را بگیرم، اما ناصر گفت کاری دیگری با تو دارم. اگر بتوانی این کار را انجام بدهی ...
دو ماه است زندانی ام و آهنگ می سازم
دانستم که چه کار سختی است.او ادامه داد: وقتی که بزرگ شدم خواستم در ایران این اپرا را اجرا کنم ولی دیگران به مهرداد پهلبد (نخستین وزیر فرهنگ و هنر) می گفتند که به من اجازه این کار را ندهد. با مادرم به وزارتخانه رفتم و به وزیر شکایت کرد که چرا نمی گذارید پسر من این قطعه را اجرا کند؟ پهلبد به مادرم گفت: پسرت کدام است؟ مادرم مرا نشان داد و او وقتی مرا دید، گفت: تو فسقلی همه هنرستان را به هم ریختی. من دخالت ...