روایت یک جنات تکان دهنده؛ اعترافات مردی که همسرش را مثله کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
سرقت از حساب بانکی همسر بعد از جنایت
آنها زندگی نکنیم. مادرش سال گذشته فوت کرد و درگیری های مهرنوش با من همچنان ادامه داشت. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ خانه ای که مهرنوش گرفته بود پارکینگ نداشت و او گاهی اوقات خودرواش را در پارکینگ خانه من پارک می کرد. از طرفی برای دیدن پوریا هم به خانه من می آمد. روز حادثه بعد از کارش برای دیدن پوریا آمد، گوشی تلفن همراهش دست پوریا بود و من ناخواسته پیامک ها و چت هایش را خواندم ...
پسر تهرانی پدرش را به خاطر صدای بلند موسیقی کُشت!
مدت از من به خوبی مراقبت کردند. درحالی که چنین زن و مردی وجود نداشتند و ما همیشه خودمان از فرزندمان مراقبت می کردیم. این زن ادامه داد: پسرم فکر می کرد ما باعث شدیم از ناپدری و نامادری اش جدا شود. پزشکان هم می گفتند چنین حرف هایی ناشی از بیماری اوست. روز حادثه شوهرم به پسرم گفت کمی صدای موسیقی را کم کند. درگیری ای بین آن ها نبود، اما یک دفعه دیدم پسرم به آشپزخانه رفت و با عصبانیت و درحالی ...
مادر رومینا : قاتل قصاص شود
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز گیلان ؛ مادر رومینا دختر13 ساله تالشی که چند روز پیش به دست پدرش کشته شد گفت : نگذارید خون دخترم پایمال شود. وی افزود : روز حادثه من ، دخترم و پسرم تازه از خانه خواهرم در آستارا به خانه برگشته بودیم که رومینا به من گفت که می خواهد بخوابد ، برادر کوچکش هم خوابید ، من مشغول مرتب کردن خانه شدم ، چای دم کردم و مشغول شستن لباس ها شدم ، پدر رومینا از راه رسید چای ...
پرونده قتل رومینا اشرفی به طور ویژه در دستور کار دستگاه قضا قرار گرفت
بهانه اینکه ما سنی مذهب هستیم و اختلاف سنی ما زیاد است، مخالفت کرد و من و رومینا هم فرارکردیم و به خانه خواهرم رفتیم و 6 روز آنجا بودیم. قرار بود به عقد هم دربیاییم اما روز مراسم پلیس ما را دستگیر کرد. رومینا به پلیس گفت که با میل و اراده خودش با من آمده است و قاضی دادگاه هم او را با وجود مخالفت شدید خودش تحویل خانواده اش داد. دو روز بعد هم این اتفاق رخ داد. رومینا خودش می گفت آن چند روزی که در خانه خواهرم بودیم بهترین روزهای زندگی اش بوده است و آرامش و امنیت داشته است. رومینا در خانه پدرش همیشه کتک می خورد و احساس امنیت نمی کرد. منبع: مرکز رسانه قوه قضائیه ...
خانواده های شهدای ناجا تا آخر حامی نظام هستند/ آمریکا با تحریم هایش هیچ غلطی نمی تواند بکند
همسرم وی افزود: همان شب خواب های آشفته زیادی دیدم که که موج بزرگی از لجن، خانه و زندگیم را نابود می کند و من در حالی که فرزندانم را در آغوش دارم به سمت خدا فریاد می زنم خدایا خانه خراب شدم به دادم برس. همسر شهید گفت: صبح روز بعد بی خبر از همه جا به دنبال بخشی از کارهای اداری که داشتم رفتم و عصر پسرم را به آرایشگاهی که شهید می رفت بردم ، بلافاصه آرایشگر به سمت من و دخترم که در ماشین ...
زن میانسال: همسرم با رازی که در سینه دارم مرا تهدید می کند
است باید از پررویی امید بکاهد تا بداند که او را برای رضای خدا بزرگ کرده است! اما من به دست و پایش می افتم و التماس می کنم تا زمان برگزاری آزمون سراسری چیزی به پسرم نگوید چرا که دچار ناراحتی های روحی و روانی می شود! به همین دلیل اتابک بعد از یک مشاجره لفظی و درگیری، من و فرزندم را از خانه بیرون انداخت و حالا دوباره اشک ریزان به دامان مادر پیرم پناه برده ام تا شاید ... شایان ذکر است، به ...
روزی روزگاری مسجدسلیمان
هم فروخته بودم و چند تا گوسفند خریده بودم گوسفندها را هم دزدها شبانه ربوده بودند،گفتم بروم حالا برایشان کار کنم تا وقت کوچ شود، بعد هم خودم با " کناری" پسر دالو ماهپاره حرف زدم و گفتم تا کی می خواهی چوپانی عباسقلی قدرنشناس را بکنی و هی کتک بخوری ، برویم پیش این خارجی ها خوب " پیل " می دهند، و بعد هم یکی یکی همه آمدند " ها بووم" . سال سال " گله میرون" بود . درخت ها و درختچه های "دره خرسون" را مرتب ...
روایت تازه از قتل رومینا؛ پدر در زندان از بی آبرویی جسد و قبر ناموسش می ترسد
ساکن حویق نبود، اما خانه اش کمتر از یک کیلومتر با حویق فاصله داشت و عصر ها که از کارگری خلاص می شد، می توانست قدم زنان خود را به حوالی خانه رومینا برساند. از همان روز هایی که رومینا توانست در دستان کوچکش گوشی همراه بگیرد، رابطه رومینا و بهمن دور از ید خانواده در فضای مجازی ادامه پیدا کرد. مادر رومینا از همان روز ها از رابطه دختر دوازده ساله اش با پسری که فقط یکی، دوسال با همسرش اختلاف ...
اخبار حوادث امروز (7 خرداد 99) از مصاحبه جنجالی پسر مورد علاقه رومینا تا درخواست قصاص مادر رومینا برای ...
می دهد پسری که رومینا، دختر 14 ساله گیلانی با همراه او از خانه فرار کرده بود بعد از 24 ساعت بازداشت آزاد شده است. دام شیطانی استاد دانشگاه برای 40 دختر و زن جوان / یک خانم دکتر همدست مرد آزارگر بود عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه های کشور با همدستی یک خانم دکتر با راه اندازی دفتر مشاوره دختران و زنان جوان را به دام انداخته و مورد آزار و اذیت قرار می داد. بررسی های اولیه حاکی از ...
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال/تعبیر جالب نیکبخت از سریال های نمایش خانگی
من را نگاه می کند و با خودش می گوید پسرم که به اردو رفته بود، خلاصه زمانی که به خانه آمد متوجه شد که من برای تست به بم رفتم و از خجالتم در آمد (خنده) پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی ...
دختر 13ساله ام را به عقد جوان 30ساله ای در آوردم که آدم ربا بود
بعد گواهی نامه رانندگی گرفت. از سوی دیگر، پدرم مردی بیمار و خانه نشین بود و مادرم که در بیرون از منزل کار می کرد، هوای مخارج زندگی و پرداخت اجاره منزل ما را داشت. خلاصه، اکبر آرام آرام شغل رانندگی را انتخاب کرد و با اتوبوس دیگران به شهرهای مختلف کشور مسافر می برد. روزها به همین ترتیب سپری می شد و پسرم که در سال 73 به دنیا آمده بود همچنان قد می کشید. تا این که 9 سال بعد خداوند دختری زیبا و شیرین ...
سردار سلامت فارغ از مال و مقام
...، نام پسرمان را احسان گذاشت. روز های دفاع ادامه داشت؛ و حالا بی قراری های فائزه برای حمید بیشتر شده بود. گاهی اشک های زمان وداع، حال حمید را زیرورو می کرد، اما هر طور بود، با مهربانی همسرش را راضی می کرد تا به رفتنش رضایت بدهد و او تا آخرین روز های دفاع در جبهه بود. بعد از پایان دوران دفاع مقدس، او یادگار های زیادی با خود به مشهد آورده بود؛ جانبازی در تعدادی از عملیات ها و کلی ترکش ...
کارآگاه بازی های خواهرزن راز جنایت را فاش کرد
مابقی را به صورت اقساطی می پردازم. بعد از آن با مادر فرزندم ازدواج کردم اما مدام دعوا داشتیم. از روز جنایت بگو چه شد که جانش را گرفتی؟ آن روز همسرم به خانه ام آمده بود تا پسرم را ببیند. پسرم با من زندگی می کرد اما همسرم هر ازگاهی به خانه ام می آمد تا پسرمان را ببیند. از طرف دیگر چون خانه اش پارکینگ نداشت اکثر اوقات به خانه من می آمد و ماشینش را در پارکینگ خانه من می گذاشت. آن روز وقتی آمد ...
روایت یک جنات تکان دهنده؛ اعترافات مردی که همسرش را مثله کرد
من و مینا بعد از مدتی دوباره با هم دچار اختلاف شدیم. زنم می گفت، چون خانواده اش ساکن شمال کشور هستند، ما هم باید به آنجا برویم، ولی من مخالف بودم. اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه پدرزنم فوت کرد. بعد از آن مادرزنم به تهران نقل مکان کرد و...
قتل نوید 5 ساله به دست عموی سنگدل / قاتل از چوبه دار نجات یافت
حادثه 24 - مرد جوان که هنگام رانندگی با خودروی نیسان، برادرزاده 5 ساله اش را زیر گرفته بود در حالی که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با رضایت خانواده برادرش از قصاص نجات یافت. رسیدگی به این پرونده از سال 91 و همزمان با اعلام خبر ناپدید شدن پسر 5 ساله ای به نام نوید در محمدشهر کرج از سوی پلیس آغاز شد. در حالی که تحقیقات ادامه داشت سه روز بعد جسد پسر خردسال در یکی از کانال های ...
معمای مرگ فرزندان طلاق در پایتخت
با کشف جسد 2 برادر در خانه، تحقیقات برای رمزگشایی از مرگ آنها توسط تیم جنایی پایتخت آغاز شده است. به گزارش همشهری، ساعت23:30 دوشنبه مردی جوان قدم در کلانتری جامی گذاشت و از ناپدید شدن 2نفر از دوستانش خبر داد. وی گفت: 2نفر از دوستانم که با یکدیگر برادر هستند و با هم در آپارتمانی در مرکز تهران زندگی می کنند، به طرز مرموزی ناپدید شده اند. آنها قرار بود روز شنبه به خانه مادربزرگشان در تهران بروند و ...
بعد از ماجرای عین الاسد کسی جرأت دست درازی به خاک ما را ندارد(اخبار ادبی و هنری)
می آمد دیدم. یادم هست به پسرم گفتم که حاج قاسم را در میان مسافران دیدم. پسرم در ابتدا باور نکرد اما وقتی از هواپیما پیاده شدیم ایشان را از نزدیک دیدیم و مشغول سلام و احوالپرسی شدیم. وقتی از فرودگاه بیرون آمدیم از ایشان پرسیدم که ماشین دارند؟ و جواب دادند که با تاکسی به خانه می روند. هرچقدر اصرار کردم که همراه ما شوند قبول نکردند و خیلی فرز و چابک سوار یک تاکسی شدند و رفتند. نکته جالب این بود که ...
افشای عجیب یک جنایت با پیامک از دیار باقی
کرد و بعد مادر زنم برای ادامه زندگی به تهران آمد. پس از آن اختلاف ما بیشتر شد، چون همسرم دوست داشت در نزدیکی خانه مادرش زندگی کند و از او مراقبت کند، اما من موافقت نکردم. شهریور سال قبل مادر زنم هم فوت کرد که اختلافات ما دو چندان شد و همسرم مدعی بود، اگر پیش مادرش زندگی می کرد او فوت نمی کرد. همین موضوع باعث شد که دوباره از هم جدا زندگی کنیم. روز حادثه برای چه به خانه تو آمده بود؟ ...
تجاوز به دختر17ساله قبل از مراسم عروسی!
کردیم تا اینکه یک روز قبل از عروسی ام، به رومینا گفتم مراسم عروسی ام است و نمی خواهم به این رابطه ادامه دهم. او به من وابسته شده بود و می گفت می خواهد با من ازدواج کند، حتی به من گفت همسرم را هم قبول می کند، اما من زنم را دوست داشتم، ضمن اینکه می دانستم همسر برادرم از سر حسادت حرف هایی درباره همسرم و خواهرم زده است، چون خواهر و همسرم رابطه خیلی خوبی با هم داشتند. رومینا من را تهدید کرد و گفت خودکشی می ...
ناگفته هایی از ماجرای زنده شدن یک زن روستایی 42 ساله
اوگفتم موقعی که جسد را در تابوت گذاشتم، حالتش این طور نبود، اما اهمیتی به حرفم نداد و مرگش را تاییدکرد. بعد هم گفت:جسد را به غسالخانه برگردانید. چون کارتخوان ما خراب است، 200 هزار تومان هم به حساب پزشکی قانونی کارت به کارت کنید. یدا.. لحظه ای از فکر خواهرش غافل نمی شد. با خودش فکر می کرد شاید زنده باشد و خدای ناکرده او را داریم زنده به گور می کنیم: به غسالخانه که برگشتیم، دوباره خواهرم را ...
خاطره شنیدنی مهران رجبی از دیدار با سردار سلیمانی
...: مهران رجبی بازیگر کشورمان در گفتگو با برنامه تلویزیونی رادیو فتح با اشاره به خاطره انگیز بودن دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: من بسیجی بودم و به صورت داوطلبانه و از سوی لشکر ده سیدالشهدای کرج به جبهه رفتم. الان هم بسیجی و به اصطلاح پا در رکاب هستم. در دوران جنگ غواص بودم و در عملیات فتح جزیره مجنون شرکت داشتم. ما اهالی سد کرج از همان دوران کودکی شنا کردن را یاد می گیریم. من هم مانند ...
اعترافات تاریخی
کرد و چون کف اتاق شیب داشت قِل خورد، رفت وسط اتاق و شروع کرد به لرزیدن؛ بچه عمه گلی گفت: مامان بزرگ دوباره مُرد. عمه گلی خندید و گفت: نه پسرم، مامان بزرگ که نمرده، می خواد جلب توجه کنه. همه باز خندیدند؛ مادربزرگ همان طور که غش کرده بود گفت: لال بشی بچه، ایشالا اون یکی مامان بزرگ بمیره که مثل مشک آب می مونه. عمه گلی گفت: وا، چه کار به مادرشوهرم داری؟ جناب سرهنگ بلند شد پیرزن را کتک بزند که ...
ماجرای مرگ مردی که در خانه خود به دار آویخته شد
مزاحمت برای همسرش شکایت کرد و پرونده ای نیز در دادسرا تشکیل داد. بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت مرد همسایه و تحقیق از همسرهومن را صادر کرد. بررسی ها در رابطه با رازگشایی از مرگ مرموز مرد جوان ادامه دارد.
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال
...، یک فراخوان برای تیم ملی نوجوانان اعلام شد. ما 16 نفر ثبت نام کردیم وبا یک مینی بوس از مشهد به بم رفتیم. پدرم فکر می کرد من به اردو رفتم، اما مادرم می دانست. وی افزود:بعد از چند روز که ما برگشتیم ، پدرم اسم من را در روزنامه خراسان دیده بود که نوشته شده رضا واحدی به تیم ملی نوجوانان دعوت شد! عکس من را نگاه می کند و با خودش می گوید پسرم که به اردو رفته بود، خلاصه زمانی که به خانه آمد ...
کشف جسد جوان 19 ساله در رودخانه کرج
جسد جوان 19 ساله در رودخانه کرج پیدا شد محمدیساولی لحظاتی پیش به خبرنگار ایرنا گفت : این مرد جوان چهار روز پیش حین ورود به حریم رودخانه کرج غرق شد که بلافاصله تیم های امدادی عملیات جستجو را آغاز کردند. وی ادامه داد: سرانجام بعد از ظهر امروز جسد این جوان در محدوده آبگیر بیلقان رود خانه کرج کشف و تیم های آتش نشانی این جسد را از آب بیرون آوردند. جسد متوفی در اختیار ...
یاسر ، از آرزوی معلم شدن تا سکوت و خوابیدن در گوشه اتاق/خدا همین نزدیکی است
می گوید... از اینکه یکسال و نیم پیش یاسر که سوار موتور بوده و با یک خودرو تصادف می کند... از فرار کردن خودرو... و از اینکه از شب تصادف دیگر حسرت یک بار شنیدن صدای یاسر به دلش مانده است. وی با بیان این مطلب که پسرم 40 روز در ICU بستری بود، ادامه داد: یاسر در این حادثه ضربه مغزی شد و تاکنون سه بار جراحی شده و حتی مدتی جمجمه او در شکمش گذاشته بودند و پس از عمل دوباره سرجایش گذاشتند و هنوز ...
تبعید تازه داماد بعد از خودکشی یک دختر
شاهدانی دارد که تأیید می کنند در زمان مرگ رومینا در خانه خودش بوده و هیچ ارتباطی با مرگ او ندارد. در ادامه تحقیقات پزشکی قانونی تأیید کرد که مرگ رومینا خودکشی بوده، اما داشتن ارتباط با یک مرد را تأیید کردند. با این گواهی، رامین از اتهام قتل عمد تبرئه شد. اما از آنجا که پدر رومینا قبل از مرگ دخترش از رامین به اتهام تعرض به دخترش شکایت کرده بود وی مورد محاکمه قرار گرفت. رامین ...