سایر منابع:
سایر خبرها
سقوط امین پس از اجرای نقشه شیطانی
دارد من را ببیند برای همین با او قرار گذاشتم. بعد از چند بار که همدیگر را ملاقات کردیم، امین گفت قصد ازدواج با من را دارد و می خواهد مرا به خانواده اش معرفی کند. روز حادثه برای دیدن خانواده اش به خانه شان رفتم، اما وقتی به خانه رسیدم او مرا 24 ساعت زندانی ام کرد و آزارم داد. سپس متهم در دفاع از خود گفت: من با بهار در خیابان آشنا شده بودم و برای همین فکر می کردم او خیابان گرد است و جایی ...
خیانت زن متاهل مشهدی در دادگاه خانواده که منجر به خودکشی شد!!
در حالی که هنوز از مجتبی جدا نشده بودم، با سینا وارد رابطه شدم و به خانه اش رفتم. این بی وفایی و خیانت ریسمان پوسیده ای را که بین من و مجتبی بود از هم گسست به طوری که بعد از چند ماه با بخشیدن تمام مهریه ام و واگذاری حضانت بچه ها به همسرم، از او جدا شدم. چند ماه بعد با جدایی سینا از همسرش، من و سینا با یکدیگر ازدواج کردیم. خیلی خوشحال بودم تصور می کردم این بار دیگر طعم خوشبختی را خواهم چشید اما دیری نپایید که متوجه شدم از چاله به چاه افتادم. ...
رازهای سر به مهر تجاوز پسر جوان به دو دختر
تجاوز پسر جوان به دو دختر مردی که متهم است دو دختر را مورد آزار و اذیت قرار داده، وقتی با پلیس مواجه شد، برای فرار از دست مأموران خود را از طبقه دوم ساختمانی به پایین پرت کرد و دچار جراحت شدیدی شد. اوایل سال جاری دختری جوان مخفیانه با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت جوانی او را به زور در خانه نگه داشته، مورد آزار قرار داده و در را هم روی او قفل کرده است. این دختر درخواست کمک کرد. بلافاصله ...
قتل داماد در جشن تولد با ضربات قلوه سنگ به دست مادرزن
.... در باغ های کشاورزی کار می کردم تا خرج بچه هایم را بدهم. چند سال بود دخترت با محسن ازدواج کرده بود؟ هفت سالی می شد با هم زندگی می کردند. محسن با عموی بچه های من آشنا بود. اما بعد از این که با مرجان ازدواج کرد فهمیدیم اعتیاد دارد. پسر خیلی خوبی بود و اهل کار. من دوستش داشتم و به خاطر اتفاقی که افتاده خیلی عذاب وجدان دارم. مرجان با اعتیادش مشکل داشت. یک بار در خانه مادرشوهرش ...
اولین تصاویر از پدر رومینا اشرفی
رومینا را تحت فشار بگذارم و می خواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی می گفت دوست دارم همان را برایش می خریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست. خبرگزاری میزان؛ اولین تصاویر از پدر رومینا اشرفی و بهمن خاوری، پسری که باعث فرار رومینا از خانه شده بود را منتشر کرد. مرگ دردناک رومینا اشرفی دختر نوجوان ...
کل لواسان چند؟
همیشه گوشی ام دست دخترم بود. دوست دارد در شبکه های اجتماعی من سرک بکشد. هنوز ماکارونی ترکیبی گوشت و سویا را که خانمم در پختنش استاد است تمام نکرده بودم که دخترم گوشی به دست آمد: – پدر، کل لواسان چقدر قیمت دارد؟ حالا خدارا شکر می کنم که هنوز زنده ام. چند رشته از ماکارونی دست پخت همسرم در حد فاصل بین نای و مری من گیر کرده بود و داشتم خفه می شدم. همینطور که سرفه می کردم در دلم ...
از شایعه تا واقعیت مرگ معمایی فاطمه
روز به من گفت دوست دارد با من ازدواج کند، گفت عاشق من شده و نمی تواند بدون من زندگی کند. خیلی تعجب کردم و به او گفتم نباید این حرف ها را بزنی. به او گفتم که احساسی به او ندارم ولی فاطمه اصلا متوجه نبود تا اینکه روز حادثه همراه با نامزدم به خانه شان رفتم. می خواستم ببیند که ارتباطم با نامزدم جدی است و نمی توانم از او جدا شوم. سر همین موضوع با هم جر و بحث کردیم، فاطمه خیلی ناراحت شد و ناگهان دیدم که ...
اظهارات عجیب دوست پسر رومینا؛ پشیمان نیستم!/قبل از رومینا هم یک دختر دیگر را فراری داده بودم
آن روز فرار کنیم. پس از اینکه خانواده او (رومینا) خوابیدند، سر کوچه آنها ایستادم تا وسایل شخصی اش را جمع کند. در ابتدا او را به خانه پدرم بردم و خواهر و مادرم او را دیدند.، سپس او را به خانه خواهر بزرگم در آستارا بردم. رومینا اولین دوستت بود؟ خیر. تصور می کردی که پدر رومینا دست به چنین کاری بزند؟ اصلا فکر نمی کردم این کار را بکند. در آن زمانی که رومینا با تو فرار کرد ...
آخرین نماز در حلب خوانده شد
از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است ...
اعتراف تلخ بهمن خاوری از ارتباطش با رومینا + جزئیات
سر یک دختر 13 ساله تالشی به دست پدرش منتشر شد که همه ایران از شنیدن این خبر شوکه شدند رومینا دختر 13 ساله که دلباخته یک پسر همشهری خودشان شده بود و بعد از مخالفت های خانواده با دوست پسرش به اسم بهمن خاوری دست به فرار زد بعد از دستگیری این دختر و پسر با توجه به سن کم دختر مجبور به بازگشت به خانه پدری اش شد و بعد از برگشتش به خانه همان شب پدر با داس سر دخترش را میبرد ...
ناگفته های بهمن خاوری/قبل از رومینا دختر دیگری را فراری داده بودم +عکس و فیلم
...: بهمن خاوری می گوید: به خاطر فراری دادن رومینا اشرفی پشیمان نیستم؛ من خودم را مقصر نمی دانم. ادعاهای بهمن خاوری و همچنین نقش او در فرار رومینا اشرفی سبب شد تا پس از بازداشت به سراغ او برویم و روایت بهمن خاوری را در مورد قتل رومینا بشنویم. گفت وگو با بهمن خاوری را می خوانید. خودت را کامل معرفی کن. بهمن خاوری، اهل تالش و روستای سفیدسنگان هستم و 28 ...
اولین اخراج
شهاب پاک نگر اولین روزی که ریاضی داشتیم، فهمیدم تیزهوشان با همه جا فرق دارد. معلم مان گفته بود باید اعداد را انگلیسی بنویسیم و از آن مهم تر، با مفهومی به اسم ایکس آشنا شدم. تا سال قبل مثال های ریاضی پرتقال و چوب و خیار بود، اما از امروز باید ایکس را پیدا می کردیم. بعد از مدرسه در کوچه بچه ها را دیدم، با هم چشم تو چشم شدیم اما من سلام نکردم. چون آنها یک مشت عدد فارسی نویسِ بی سواد بودند ...
بدون تعارف با خانواده شهید مدافع امنیت رضا صیادی / برایم دعا کن تا شهید بشوم+فیلم
می گفت. هیچ گاه از موقعیت کاری خود برای اطرافیان حرف نمی زد. عکسش را که بر سر مزارش دیدم، به دیگر پسرم گفتم این لباس بر تن رضا چه کار می کند؟ ، و حالا که شهید شده متوجه شده ام که رضا فرمانده نوپو بوده است. وی اظهار داشت: هرگاه به خانه رضا می رفتم یا مأموریت کاری بود یا شب ها به دلیل شرایط کاری دیروقت به خانه می آمد. یک روز که به خانه اش رفته بودم با اینکه خستگی از چهره اش مشخص بود ولی ...
پشیمانم اما زمان برنمی گردد
ازدواج من و همسرم، رومینا به دنیا آمد. * اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟ یک نفر به من گفت ظرف 2 تا 3 روز دیگر دخترت فرار می کند؛ به خانه آمدم و گوشی دخترم را چک کردم متوجه شدم پیامی در این رابطه رد و بدل نشده است. *چه هنگام متوجه شدید رومینا فرار کرده است و بعد از آن چه کردید؟ یک هفته از شنیدن اینکه می خواهد فرار کند می گذشت؛ خرید کرده بودم، همسرم ...
دروغ هایی برای نابودی 2زندگی
شده بود که به خاطر اختلاف با زیبا با وی درگیر شده و او را ناخواسته به قتل رسانده است، اما در ادامه تحقیقات معلوم شد که علت اصلی این حادثه دروغ هایی بوده که پسر جوان به همسرش و خانواده او گفته بود. مادر زیبا در گفت وگو با همشهری می گوید: محمدرضا وقتی به خواستگاری دخترم آمد، گفت که لیسانس حقوق قضایی دارد و در یک شرکت کار می کند و بعد از سربازی اش قرار است به عنوان وکیل همان شرکت، کارش را ...
تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که از لحظه رفتنش فیلم گرفتم. الان تمام دلخوشی ام همین فیلم و عکس هاست. ...
این حرف را زد سریع رفتم آن نامه را آوردم و نشانش دادم. نکته دیگری که خیلی تأکید داشت احترام به پدر و مادر بود. آیه قرآن مثال می زد و می گفت خدا در قرآن گفته اگر بعد از من سجده بر کسی واجب باشد آن هم به پدر و مادر است. به خودم گفتم کسی که پدر و مادرش را اینقدر محترم بدارد قطعاً به زنش هم احترام می گذارد و برای او ارزش قائل است. اصلاً همدیگر را نگاه نکردیم، فقط من یک لحظه صورت او را نگاه ...
افشاگری های مهران مدیری درباره محمدرضا غفاری: از خودزنی در خواب تا موهای سفید! + عکس
: متولد 6 مرداد 64 هستم و 34 سال و 10 ماه! خیلی به سن خودم حساس هستم. محمدرضا غفاری در دورهمی محمدرضا غفاری افزود: مرداد ماهی ها بسیار مهربان هستند، خودم خیلی آرام و مظلوم هستم، اما زمانی که عصبی می شوم دیگر چیزی یادم نمی آید، آخرین بار دو هفته پیش بعد از یکی دوسال عصبانی شدم. در بخشی از برنامه مدیری گفت: چیز هایی ازت می دانم که فکر نمی کنی من ...
ازدواج معصومه در 16 سالگی با پسر افغان ! / عاقبت کودک همسری!
را به زور به منزل ببرد اما من که ماجرای پرخاشگری ها و شکنجه هایش را فهمیده بودم دیگر نمی گذاشتم دخترم این شرایط را تحمل کند، اما چند روز قبل وقتی از سرکار به منزل بازگشتم متوجه شدم پسر بزرگم خواهرش را به خانه خودش برده و او را راضی کرده است تا به خانه شوهرش برگردد. وقتی در جریان حیله گری دامادم قرار گرفتم به شدت از پسرم دلگیر شدم چرا که می دانستم دامادم قصد کشتن او را دارد. هنوز در افکار خودم غرق ...
پدر رومینا: پشیمانم
متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد. خانمم بیدارم کرد و گفت رومینا کجاست؟ متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ریخته بود و از خانه رفته است. تا صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت بهمن خاوری در اینستاگرام نوشته که با رومینا فرار کرده اند. او ادامه می دهد: با آن پسر تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می دهم ...
بررسی تفاوت انگیزه ها و ابزار قتل در جنایت های شمال و جنوب پایتخت
خواست به خانه شان بروم که متوجه نیت او شدم و گفتم فکر کشتن پدر و مادرش را از سرش بیرون کند. پسر جوان که رازش را برملا شده می دید، قتل مادرش را گردن گرفت و گفت: این دختر ده سال از من بزرگ تر است و می دانستم پدر و مادرم زیر بار ازدواج ما نمی روند. سه بار از خانه فرار کردم، حتی دست به خودکشی زدم ولی فایده نداشت. تصمیم گرفتم آنها را بکشم. به مادرم زنگ زده و خواستم تا به خانه بیاید و خودم پشت ...
جزییات جدید قتل رومینا اشرفی از زبان مادر+ عکس
مادر رومینا اشرفی در حالی که این روزها حال خوبی ندارد می گوید دخترم با گوشی موبایل من چت می کرد اما من از رابطه او با بهمن خاوری اطلاع نداشتم و قتل رومینا اشرفی دختر 14 ساله تالشی 2 ساعت پس از بازگشتن به خانه به دست پدرش رقم خورد. تهران- اقتصادبرتر- 21 خرداد 99 به گزارش #اقتصادبرتر به نقل از رکنا، مادر رومینا اشرفی به عنوان یک شاهد و یک مادر به ادعا های مطرح شده از سوی بهمن ...
کوچه باران
...، نگاهمان افتاد به عکس بابا که انگاری داشت رفتن ما را نگاه می کرد. بابا امیر! همان موقع دل تنگی ام چند برابر شد. زدم زیر قولم. زدم زیر گریه. اوضاع مامان هم بهتر نبود اما خودش را کنترل می کرد. تازه وقتی رفتم در حیاط مدرسه و باباهای بچه ها را دیدم دلم داشت از دل تنگی ات می ترکید بابا امیر! ای کاش آن روز در بازی مان می گفتم: نه پسرم! تو نباید بری. باید بمونی و همه اش با دخترت بازی کنی، اون رو پارک ...
قیمت بهترین بازیکنان لیگ فوتبال چقدر است؟
کرده اند. روز بازی با سایپا در خانه مصدوم شدم من صبح روز بازی با سایپا در خانه مصدوم شدم! از خواب بیدار شدم که دیدم، نمی توانم از جایم بلند شوم. پدرم آمد و گفت حاضر شو باید برویم استادیوم که گفتم اصلاً نمی توانم راه بروم. همان روز از خانه بازی استقلال و سایپا را تماشا کردم. در حالی که تیم 3 بر یک جلو بود، اما بازی را باخت، شب هم پدرم همراه با اصغر حاجیلو آمد خانه و خیلی ناراحت ...
به عمویم ناسزا گفت عصبانی شدم
معاش می کنم و سال هاست که با عباس دوست بودیم. آخرین باری که برای مصرف مواد مخدر به خانه او رفتم به یکباره شروع به فحش دادن به عمویم کرد. عموی من آدم بسیار معتقد و خوبی بود که سال ها پیش فوت کرد و من به خاطر اینکه دستش از دنیا کوتاه بود به عباس اعتراض کردم که درگیری بین ما آغاز شد. او چند لگد به من زد و من هم گلویش را فشار دادم و او را روی تخت انداختم و با حالت قهر از خانه اش خارج شدم. اما چند روز ...
وقتی به اسکورت پوتین در اصفهان پیشنهاد رشوه شد + تصاویر
زاهدان زندگی کردم. بعد از آن تصمیم گرفتیم به بجنورد بیاییم. علی از ما خواست که وسایل را جمع کنیم و برویم خودش هم انتقالی اش را می گیرد و با وسایل می آید. وقتی من رفتم تازه متوجه شدم که علی انتقالی برای مرز گرفته است و وقتی رفت تا سه ماه تمام در مرز بود و به خانه نیامد. وقتی هم می آمد ده و یا نهایتاً پانزده روز پیش ما بود و مجدد می رفت. چهل وپنج تا پنجاه روز مأموریتش به لب مرز طول می کشید. پنج روزی هم ...
آزارگران امروز آزاردیدگان دیروز!
.... از این مسئله خیلی راضی بودیم، چون مهسا دیگر تنها نبود و همبازی همسن و سال خودش داشت. چند ماهی به همین روال پیش رفتیم. بعد ها هزینه ای هم برای زن همسایه در نظر گرفتیم. ماجرا از اینجا شروع شد که مهسا دیگر آن دختر شاد و سرحال نبود. با کوچک ترین مسئله عصبانی می شد و با من و پدرش بدخلقی می کرد. برای هر چیز کوچک لج می گرفت. انگار دخترم را جادو کرده بودند. احتمال دادم چیزی شده که نمی ...
قاتل دختر جوان در یک قدمی آزادی
کنم و بعد موضوع را به خانواده ام بگویم. وی در ادامه گفت: آن روز عصر سمیرا به کارگاهم آمد تلفن همراهش چندباری زنگ خورد اما او پاسخ نداد. برای انجام کاری به داخل دفترم رفتم و پس از چند دقیقه در حالی که او متوجه برگشت من نبود شنیدم که در حال صحبت کردن با دوست پسر قبلی اش است. بسیار عصبانی شدم و علت کارش را پرسیدم که او با صراحت به من گفت ارتباطاتش هیچ ربطی به من ندارد. وقت و هزینه ای که ...
ماجرای قتل دختر جوان به دست پسر عاشق پیشه
هیچ چیز را برای خودم نگه نمی داشتم تا اینکه روز حادثه از او خواستم تا بعد از کار به کارگاه من بیاید و چندساعتی با هم باشیم و بعد برای خوردن شام بیرون برویم. وقتی در کارگاه بود، چندباری تلفن همراهش زنگ زد، اما جواب نداد. هرچه به او گفتم چرا جواب نمی دهی، پاسخ درستی نداد و گفت، چون از محل کارش است نمی خواهد خارج از وقت کاری صحبت کند. در همین حین من برای شستن دست هایم به سمت دستشویی رفتم و دوباره تلفن ...