سایر منابع:
سایر خبرها
وزارت بهداشت تذکری بدهد پای کار آمدند. قبل از اینکه رهبر معظم انقلاب بحث مماسات مهربانی را مطرح کند، این جوانان خوش فکر انقلابی به عنوان آتش به اختیار خودشان پای کار می آیند. ما آمدیم و با بچه هایمان در تکیه های آملی و علی اصغر برای کل شهر و برای کل روستا خانه به خانه محلول ضدعفونی آماده کردیم و با عزت و احترام تحویل دادیم. چقدر خوب است که مسئولان همراه و همدل همین جوانان آتش به اختیار باشند. ...
ساله یتیم شدند. روزی که پدررا غسل و کفن کردند، بچه ها اصرار کرده بودند با او وداع کنند. این صحنه ها با جان آدم بازی می کند. ای کاش آن ها که هنوزبی خیال جشن عروسی نشده اند و مهمانی هایشان را در خانه برگزار می کنند کمی به عواقب کار خودشان فکر کنند. جهادی ها وسط میدان هستند، همین حالا در موج دوم کرونا که آمار مبتلایان هر روز بالاترمی رود و ویروس کرونا آن روی خودش را به ما نشان می دهد. همین ...
ناعادلانه است و اصلا مسئولیت کار خانه به صورت مساوی تقسیم نشده اما همراهی می کردم. چرا؟ می شد نامش را تنبلی گذاشت اما من به هرحال از آن تبعیض و نابرابری منتفع می شدم. نمی شود این را نادیده گرفت. دانشجو که شدم و فعالیت دانشجویی کردم رشته ی قضیه برایم روشن تر شد و تلاش کردم که موقعیت را متعادل تر کنم، حداقل اگر جایی با دوستانم می رفتیم سعی می کردم که توازن برقرار باشد ولی بازهم وقتی به خانه برمی ...
قرار نمی گرفت. هر وقت فراغتی پیدا می کرد با گروه جهادی که داشتیم برنامه ای می ریخت تا برای کمک به روستاهای اطراف برویم. شب شهادتش را به خوبی به خاطر دارم. از غروب آن روز احوالات غریبی داشت. نزدیک نیمه شب که شد بین بچه ها راه می رفت و به هرکسی می رسید می پرسید در گوشی ات روضه حضرت عباس داری؟ بالاخره کسی روضه ای برای او گذاشت و کمی آرام گرفت. فردای آن روز بعد از انجام کار بنایی یک مسجد در یک روستا ...
خواهم ، گفتم نه ولی رعایت رضا را بکنید. آقا رضا مدتی در کار فیلمبرداری بودند و بعد می بینند که خلق و خویشان با صدابرداری بیشتر هماهنگ است، فیلمبرداری را کنار می گذارند، خیلی سریع و به صورت حرفه ای کار صدابرداری را در پیش می گیرند. بنده آن زمان به هیچ چیز جز رضا و زندگیمان فکر نمی کردم، ما در عالم خودمان بودیم و به حاشیه ها توجه نداشتیم، هیچ کداممان. البته یک مورد بود و آن هم اینکه من ...
ویرایش برای شما چطور است؟ قبل از اینکه نوشته ام را به کسی نشان بدهم تا جایی که بتوانم آن را درست می کنم. در مراحل اولیه از دوستانم کمک می گیرم. داستان یا فصلی را که به پایان نرسیده است، حتی به دوستانم نشان نمی دهم. فکر می کنید نوشتن داستان کوتاه ساده تر از رمان است؟ خب الان دارم روی یک رمان کار می کنم و فقط در فکر تمام کردن آن هستم. می خواهم بگویم رمان سخت تر است، بله. چه ...