سایر منابع:
سایر خبرها
را ادامه می دهیم راه آنها در گمنامی است اگر خودشان بخواهند همه چیز درست می شود نیازی هم به این سر و صداها نیست. کمی دلیل و منطق برایش ردیف می کنم تا شاید حریفش شوم ولی هرچه بیشتر تلاش می کنم کمتر نتیجه می گیرم. چرا که آنچه در جریان است عشق است، عشق به ابراهیم ، عشق به اهل بیت علیهم السلام و عشق به خدا است. و عشق را از عقل و منطق دو مسیر متفاوت است به خواسته ی مغازه دار و راه و رسم ابراهیم احترام می گذارم ، نام مغازه دار و ماجرای حضور ابراهیم هادی در زندگی او گمنام می ماند تا زمانی که ابراهیم خودش بخواهد. محمد زارعی/ دریا ...
، هنوز هم می شود سوغاتی های فراوانی یافت. این البته همه داشته های این بازار نیست. اگر جایی باشد که بشود با خیال راحت ضرب المثل از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را استفاده کرد، شک نکنید که آنجا، همین بازارهای تاریخی کرمانشاه است. کرمانشاه درست مثل همه شهرهایی که بازارهای تاریخی دارند، در محل تقاطع شاهراه های ارتباطی قدیم قرار گرفته است. چه کاروان هایی که از سرحدات شمالی می آمده اند و مال التجاره ...
ایران تولید فیلم های مستند برای وزارت فرهنگ و هنر بود. در این چارچوب با خلق فیلم هایی مانند "حاج مصورالمُلکی" درباره یک هنرمند مینیاتوریست، و "آنسوی هیاهو" درباره نوجوانان ناشنوا و مدرسه باغچه بان، نگاه و شیوه خاصی را به جامعه سینمایی معرفی کرد. او بیان مستند را با نوعی بافت روایی و داستان گونه همراه کرد که به فیلم های او جلوه و جذابیت خاصی بخشید.خسرو سینائی از سال 1351 در تلویزیون ملی ...
دلارهای سایت قمارش است اما به نظر می رسد، ابعاد او نیز بر آنچه در این سریال به تصویر کشیده شده است کوچک است. نیما بعضی اوقات درحال تماشای فوتبال است و از دیالوگ هایش مشخص است که روی قمار در فوتبال سرمایه گذاری کرده اما این همه فسادهای او نیست و از این جهت اعتراض اخیر ساشا سبحانی که گفته بود رفتن از شخصیت من سریال ساختن بیشتر شبیه این ضرب المثل است که ما سه تا رو کجا می برید! حراج تهران ...
فصلنامه گفتمان را در کشور راه انداختم و در یک دوره ای به عنوان یک مجله ضاله منحرف در دوران آقای خاتمی... این هنر در نزد من نیست که به راحتی بتوانم سبک نوشتاری ام را تغییر دهم/ پذیرفتم مخاطبان من مخاطبان خاصی هستند و آنها ممکن است واسطه زبانی من شوند *سال 76 راه انداخته بودید. این را ممنوع کرده بودند. آقای خاتمی گفته بود، اصلاً می فهمید چه می گوید که حالا تعطیلش کردید ...
داریم حَناش می بَندیم اگه حنا نباشه ، خشک طَلاش می بَندیم -خانواده داماد می گویند : گل داریم حنا بوی حنا داره میاد -خانواده عروس می گویند: عموی دوماد بگین بیا داریم حَناش می بَندیم اگه حنا نباشه دل به خداش می بَندیم مادر داماد و خانواده داماد روی دستهای حنا بسته عروس پول می گذارند و هر کس از فامیلهای نزدیک عروس دوست داشته ...