سایر منابع:
سایر خبرها
به مواردی از شکنجه آنها توسط مزدوران آل خلیفه اشاره نمودند؛ زندانی های محکوم به اعدام از جمله پسر من تحت شدید ترین شکنجه ها از جمله شوک برقی، مشت زدن بر دهان که منجر به ریختن دندان های جلوی او شده ، شکستن بینی،سوراخ کردن گوش، آزار و اذیت جنسی و لگد زدن، محرومیت از خواب برای چند روز، محرومیت از دیدار با وکیل و خانواده بیش از دو ماه و اقدامات دیگرکه هتک حرمت و تحقیر کرامت انسانی محسوب می شود، هستند ...
بخوریم و باز تحمل کنیم تا ببینیم چه موقع راضی می شوند ما را روانه ی ایران کنند. تا اینکه حدود ساعت یک بعد از نصف شب سی ام شهریور ما را سوار اتوبوس کردند و به طرف مرزهای ایران آوردند و ساعت 11 صبح روز بعدش توانستیم پا روی خاک میهن اسلامی و بگذاریم. ما با استقبال گرم و غیر منتظره هموطنانی که سال ها از دیدنشان محروم بودیم روبرو شدیم و اشک ریختیم چرا که هم شوق داشتیم و هم در مقابل آنها احساس ...
دایی مستانه با ماشین او به سمت تهران راه افتادند. تقریبا نزدیک صبح بود که همه در تهران و علی هم در اتاق عمل بود. خوشبختانه بعد از دو ساعت انتظار، عمل علی با موفقیت به اتمام رسید و دکتر خبر خوش این موفقیت را به خانواده اش داد. دایی و زن دایی مستانه به سمت او آمدند و در آغوش گرفتندش. آنها هر ساعت و شاید هر چند دقیقه از مستانه تشکر می کردند و دائم می گفتند: انشاالله تو شادی ها و موفقیت ...
. روز اول وقتی به همراه خواهرم پول زیادی در سه چهارراه جمع کردیم، خیلی خوشحال بودم. دیگر آرام آرام شرم و خجالت را کنار گذاشتم و با ناز و عشوه و آرایش های غلیظ درآمد بیشتری داشتم، به طوری که می توانستم برای خودم و خواهرم خرید کنم اما در این میان فهمیدم خواهرم که فقط دو سال از من بزرگ تر بود، درآمد خیلی بیشتری از من دارد. او صبح از خانه خارج می شد و شب هنگام با پول های بیشتری به خانه باز می ...
تکیه گاه ندارم کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم به راه عشق تو سر می دهم که وای به حالم اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم به اشتباه سوی کوفه خواندمت که بیایی دریغ مهلت جبران اشتباه ندارم غم تو کرده سیه روز من که در همه ...
ساعت 10 صبح و کل اردوگاه در خواب اجباری در زیر پتو قرار داشتند؛ چون علی آمریکایی و عدنان بعثی قرار است جنایتی تازه داشته باشند. بدن مطهر محمد رضایی را ابتدا با کابل و باتوم خونین و مالین کردند و سپس پیکر بی جان او را با اتو سوزاندند. آن ها شیشه سرویس بهداشتی را شکستند و بدن مطهر وی را در شیشه ها غلطاندند تا شیشه در بدن این شهید عزیز فرو رفت و سپس با کابل و باتوم روی شیشه ها کوبیدند و در ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : صبح از خواب برخواستیم، رخت پوشیدیم با مجدالدوله، سایر پیش خدمت ها حرکت کردیم که این عمارت را بگردیم. اول رفتیم اطاق مهدی خان را پیدا کردیم. بیچاره با حالت تب دار تک و تنها بی آدم و بی کس روی نیمکت افتاده بود. صندوق اسبابش هم در گار [ایستگاه راه آهن] مانده بود، نیاورده بودند. هی می گفت: بابا صندوقِ مرا بدهید اسفرزه [گیاهی با خواص طبی – انتخاب] دَر آرَم بخورم. دلم به احوالش سوخت. در این بین موچول خان، فخرالاطبا پیدا شدند. گفتم به زین دار باشی که مهدی خان را با فخرالاطبا ببر هتل آن جا متوجه شو، او را ...