سایر منابع:
سایر خبرها
توانایی هایم را ثابت کنم و بازخورد خوبی هم از مخاطب بگیرم؛ پیشنهاد های خیلی جالبی نداشتم. به همین دلیل گزینه های خیلی کمی برای انتخاب وجود داشت. این بازخوردهایی که درباره شان صحبت کردید بیشتر به سمت نقش های طنز بوده یا جدی؟ - هر دو. برای خودم هم جالب و خیلی خوشایند است. مخصوصا در تئاتر که بازخوردها به شکل زنده و رودررو است. چون تماشاچی نفس به نفس با من همراه است و همان جا نظرش را منتقل ...
شهادت عنوان کرد و گفت: بر خود وظیفه دانستیم که از نزدیک با خانواده شهید "سفیدی نسب" دیدار و تا حد توان بتوانیم بخشی از مشکلات این خانواده شهید را حل و فصل کنیم. گفتنی است، در ابتدای این دیدار سردار "حسین عبدی" فرمانده انتظامی استان گزارشی از نحوه شهادت کارمند رتبه 11"محمد رضا سفیدی نسب" ارائه کرد و افزود: این شهید والامقام از خوش نام ترین و با صداقت ترین کارکنان انتظامی استان بوده که از خود 2 فرزند پسر و دختر به یادگار گذاشته و امیدواریم خانواده این شهید بتوانند نام و یاد پدر خود را همیشه زنده نگه دارد. ...
شدند ابتدا مادر را و به دنبال او 3فرزندش را از زیر آوار بیرون بکشند. نکته باورنکردنی این بود که همگی آنها زنده بودند و نفس می کشیدند. اعضای این خانواده به سرعت با آمبولانس به بیمارستان انتقال یافتند و تلاش امدادگران برای چهارمین کودک خانواده که هنوز زیر آوار بود ادامه پیدا کرد.
عوامل خطر مرتبط با آن را طی موج اول اپیدمی از ماه مارس تا مه، با استفاده از داده های جمعیتی بیش از 200 هزار نفر سالمند ساکن استکهلم بررسی کرده است. اگرچه این مطالعه مربوط به سوئد است اما نتایج کاربردی فراوانی دارند که حتی در شرایط کشور ما نیز می توانند کمک کننده باشند. عوامل خطری که در این مطالعه با افزایش مرگ و میر سالمندان همراه بوده اند عبارتند از: 1. زندگی در خانه سالمندان؛ این سالمندان ...
، زندگی مفیدی داشتند، دست آنان خالی نبود و به سوی خداوند بزرگ رفتند. یادآور می شود، طی یک ماه اخیر مادر چهره های قرآنی همچون سیدمحسن و سیدحسین موسوی بلده، حسن صیادی، محمدرضا ستوده نیا، محمدصادق صالحی، حسین اخوان اقدم و محمدحسین سعیدیان دار فانی را وداع گفتند. همچنین در این ماه پدر چهره هایی همچون مهدی عادلی، جهانبخش فرجی، محمود نوروزی، امیر درستکار، محمدرضا پورزرگری، حسن مناحی ...
نفر از خانواده ما در گاراژ بودند. ما پیش از آن هیچ جامی را فتح نکرده بودیم و سپس مارادونا آمد و همه چیز تغییر کرد. همه چیز. وقتی کوچک بودم عادت داشتم با بعضی از بچه های بازیکنان ناپولی در این زمین های کوچک نزدیک ورزشگاه تمرین کنم. عادت داشتم صبح ها از خانواده ام جدا شده و بعد تمام روز در آنجا بازی کنم. یک بار صدای یک مرد بزرگسال را از پشت سر شنیدم که می گفت “پاس، پاس”، و من چرخیدم و ...