سرقت سریالی به سبک فیلم های سینمایی
سایر خبرها
دزدی های خانم بازیگر سینمای ایران لو رفت
نشسته بودم که یک زن 50 ساله که خود را خیر معرفی کرد و سر صحبت را با اینکه برای چی بیمارستان آمد باز کرد که با او در مورد بیماری مادرم صحبت کردم و پس از چند دقیقه که ادعا کرد که با آمدن به بیمارستان افرادی را که نمی توانند هزینه بیمارستان یا دارو را بپردازند شناسایی و به آنها کمک می کند. زن جوان ادامه داد: زن خیر که یک بطری آبمیوه و چند لیوان یکبار مصرف در دست داشت برای من یک لیوان آبمیوه ...
جنایت هولناک برای سرقت یک مشت طلا
. همان زنی که می گفت وقتی به همراه بچه ها و برای هواخوری خانه را ترک کرده اند، زن عمویش به قتل رسیده است.مأموران به بررسی دوربین های مداربسته پرداختند و متوجه شدند از زمانی که دختر مقتول به سر کار رفته بود، هیچ فرد دیگری وارد خانه آنها نشده بود. از سوی دیگر معلوم شد که دخترعموی وی چند دقیقه ای فرزندان خودش و فرزندان دختر مقتول را برای بازی به کوچه فرستاده و برای مدتی کوتاه با زن عمویش در خانه تنها ...
طلا های زن میان سال مشهدی به بهای جانش تمام شد
ساعت بعد: اعتراف و بازسازی جنایت با اعتراف دیرهنگام متهم به قتل، بازپرس جنایی دستور بازسازی صحنه جنایت را صادر کرد. متهم در اعترافاتش اعلام کرد که به موادمخدر اعتیاد دارد و برق طلا های زن عمویش عقل و هوش را از سر او برده است. او با طراحی نقشه قتل، به خانه دخترعمویش می آید و زن عمویش را هم به آنجا می کشاند. ساعاتی پس از رفتن صاحب خانه به محل کار، او دست بچه ها را گرفته و به بهانه کار بانکی و ...
از جن گیر تا آنابل پردرآمدترین فیلم های ژانر وحشت/مخاطبینی که پول می دهند تا بترسند+فیلم و عکس
می کنند. در این مراسم سخت و طاقت فرسا، پدر مِرین جان خود را از دست می دهد و پدر کاراس در نهایت، به قیمت جان خودش، اهریمن را از بدن ریگن خارج می کند... روانی/Psycho محصول سال 1960 فروش گیشه جهانی: 32 میلیون دلار بودجه تولید: 800 هزار دلار در مهمترین فیلم ترسناک آلفرد هیچکاک منشی ای است که پس از سرقت هزاران دلار از کارفرمای خود برای فرار با دوست ...
ماهشهر، یک سال پس از وقایع اعتراضی/ مردم اعتراض شان برای کار بود
، همان را می گفتند: مشکل اصلی ما بیکاری بچه هایمان است. بازاری شبیه بازار بمبئی حرف هایمان تمام می شود. باز به سمت بازار می روم. کف خیابان بازار به شدت آلوده است. صبح چند جوان گل ولای بدبوی سیاه رنگ را با بیل جمع می کردند. برخی هم با تی، آب های جمع شده در وسط خیابان را به سمت جوی اصلی هدایت می کردند. با این حال هنوز چاله های پساب مانندی هستند که جز سرویس خدمات شهری که در شهرک ...
سرقت های خانم سیاهی لشکر در بیمارستان های پایتخت
هایم را سرقت کرده است. دستگیری، آخرین سکانس تعداد افرادی که از زن خیرشکایت داشتند روزبه روز در حال افزایش بود. همه شاکیان زن بودند و در محوطه بیمارستان ها در دام سارق گرفتار شده بودند. در این شرایط مأموران مشخصات سارق را به مأموران پلیس مستقر در بیمارستان ها اعلام کردند تا اینکه چند روز قبل زمانی که زن سارق در جست وجوی شناسایی طعمه جدید بود، شناسایی شد. او با یک پاکت آبمیوه و 2 ...
قتل زن عمو برای سرقت یک مشت طلا
انگیزه ام برای ارتکاب جنایت نبود. شنیده بودم که زن عمویم میان فامیل پشت سر من حرف زده و برای همین از او کینه به دل داشتم. به همین دلیل به ذهنم رسید که با یک تیر 2 نشان بزنم و هم از او انتقام بگیرم و هم طلاهایش را سرقت کنم. متهم ادامه داد: بچه ها را به داخل کوچه بردم که بازی کنند و بعد برگشتم و در یک لحظه با ضربات میله آهنی زن عمویم را به قتل رساندم و النگوهایش را با سیم چین بریدم و در لباسم ...
سرقت دارو های مخدر و دزدان مراکز ترک اعتیاد
بایگانی قطور اداره آگاهی ندارد. دستگیری و شناسایی این تعداد معدود از سارقان بداقبال مثل مرتضی هم توفیری به حال مالباخته ندارد چون داروهای ترک اعتیاد، خوش فروش ترین مال سرقتی است که سارق چه ناشی و چه زبردست، به سر خیابان نرسیده، در اولین عطاری، کل محموله را یکجا و نقد آب می کند. مرداد 1395، خبری درباره دستگیری اعضای باند سرقت از مراکز ترک اعتیاد منتشر شد؛ باند 3 نفره ای که نیروی خدماتی در یک مرکز ترک ...
سرقت دارو های مخدر و دزدان مراکز ترک اعتیاد
تحویل سال ح. الف، صاحب یک مرکز ترک اعتیاد در اصفهان است که مطبش دو بار مورد سرقت قرار گرفت؛ اسفند 95، آذر 97. چند ساعت قبل از تحویل سال بود؛ 7 غروب. پای سفره هفت سین نشسته بودم که صاحب ملک تلفن زد و پرسید خودت در مطب رو باز گذاشتی؟ ح. الف، همان لحظه به پلیس 110 تلفن زد و خودش را به مطب رساند که با درهای شکسته و قفل های گشوده و گاو صندوق خالی مواجه شد. دزدگیر نداشتیم ولی دوربین مداربسته ...
سرقت های سریالی نقش سیاهی لشکر از همراهان بیماران
سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید زن جوانی به طرز مشکوکی داخل محوطه بیمارستانی بی هوش و اموالش سرقت شده است. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند روز قبل مادرم بیماری کرونا گرفت و برای درمان او را به بیمارستان منتقل کردیم. بخش بیماران کرونایی قرنطینه بود و پزشکان اجازه نمی دادند من کنار مادرم باشم، اما من نگران حال مادرم بودم و هر روز به بیمارستان می آمدم و داخل محوطه می ...
پیک موتوری معتاد با بستنی مسموم ،صاحب مغازه را کشت
اشکان به مغازه ام آمد و بستنی خرید و به داخل مغازه برد. او ادامه داد: اواخر شب بود که داشتم مغازه را تعطیل می کردم که دیدم چراغ مغازه فریبرز همچنان روشن است. عجیب بود او هیچ وقت تا این موقع شب مغازه اش را باز نمی گذاشت. وقتی داخل رفتم فریبرز را دیدم که بی هوش داخل مغازه افتاده است. خانواده فریبرز نیز مدعی شدند که اشکان مدتی است که برای پدرشان جنس می آورده و شب ها او را به خانه می رسانده ...
بستنی مسموم برای تسویه حساب با بدهکار
.... او پیک موتوری است و برای فریبرز جنس می آورد و گاهی اوقات اجناسش را جا به جا می کند. حتی چندین بار دیده ام که شب ها پیرمرد را با موتورش به خانه می رساند. شب حادثه اشکان به مغازه ام آمد و بستنی خرید و به داخل مغازه برد. او ادامه داد: اواخر شب بود که داشتم مغازه را تعطیل می کردم که دیدم چراغ مغازه فریبرز همچنان روشن است. عجیب بود او هیچ وقت تا این موقع شب مغازه اش را باز نمی گذاشت ...
معمای خواب ابدی محمدحسین در بیمارستان
محمدحسین روی تخت بیمارستان جان خود را از دست می دهد. همان لحظه مادرش نیز در حیاط بیمارستان خودکشی می کند. خانواده آن بچه هم شکایت کردند. ای کاش که این پرونده به جایی می رسید تا دیگر مادری چنین داغی نبیند. داغ محمدحسین این مادر داغدیده در ادامه صحبت هایش می گوید: بعد از محمدحسین هرگز نتوانستم زندگی سابقم را داشته باشم. دخترم مانیسا ده ماهه است. بعد از محمدحسین به دنیا آمد. زندگی ام بعد ...
مشکل این سرزمین کتاب نخواندن است
مطالعه و کتاب خوانی بودم و هیچ امکاناتی در آن روستا پیدا نمی شد. برای رفت و آمد به شهر مجبور بودیم مدت بسیار زیادی را پیاده به همراه برادرانمان طی کنیم تا به ایستگاه اتوبوس برسیم و از آنجا به مدرسه یا کتابخانه برویم. در مهدی آباد 6 سال بسیار سخت را گذراندم، چون عاشق کتاب بودم و دسترسی نداشتم. نوجوان که بودم در خانه فقط کتاب های مذهبی بود و آن قدر این کتاب ها را خوانده بودم که برایم تکراری شده بود تا ...
داستان های کوتاه بلند در مورد مهر و محبت و فداکاری مادر
. مردم می گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم نفهمیدی کی بود؟ گفت من اصلا جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و ...
بیان و عمل باید در تعریف از شهدا یکی باشد/یادی از شوخی های شهید زین الدین
الدین در مقاطع حساس خیلی برای ما کمک بود. شهید زین الدین خیلی شوخ بود؛ حدود هشت روز قبل از شهادت شهید زین الدین با شهید اخلاقی کنار یک چشمه ایستاده بودیم و میوه می خوردیم که دیدیم شهید زین الدین با یک خودرو با چندتن از شهدای دیگر رسیدند و همینطور که رسیدند به سمت ما آمدند؛ من به شهید اخلاقی گفتم این ها نقشه ای برای ما دارند و آماده شدم و شهید اخلاقی گفت نقشه ای ندارند و من فرار کردم که وقتی رسیدند دست و پای شهید اخلاقی را گرفتند و به داخل چشمه پرتش کردند و خودشان هم داخل چشمه رفتند. انتهای پیام / 106 ...