سایر منابع:
سایر خبرها
اس ام اس تبریک تولد متولدین آذر (2)
وجودم طنین انداز شد شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها آخر پاییز نام تو دختر آذر ماهی را فریاد می زنند و من خوشحالم که در اوج عشق خودرا در پستوی زمان تنها حس نمیکنم تولدت مبارک عشقم. ____________________________________ پیام تبریک تولد پسر آذر ماهی تو بهترین پسر از جنس پاییزی برای من پایان پاییز مصادف است با تولد گل پسری هم ...
مادر شهیدان میرکریمی:از غسال خواستم اجازه بدهد خودم فرزند شهیدم را غسل بدهم
مدتی همراه چند تن از دوستانش راهی قم شد و حدود چهار سال در حوزه علمیه مؤمنیه مرحوم آیت الله مرعشی نجفی تا مدارج بالای علمی پیش رفت و از طریق بسیج همانجا عازم جبهه های جنوب شد و به عنوان مبلغ دینی خدمت کرد و محور تبلیغشان را ولایت پذیری و پیروی از ولایت فقیه قرار داد و در جبهه در جواب دوستش علی رحمانی که به او گفته بود مواظب خودت باش، گفت شهادت در راه خدا بهتر از مرگ با ذلت است و همه ائمه ما هم در ...
نمی خواهم مادر شوم، لطفا مرا عقیم کنید!
کردی یه رابطه عاشقانه توی یه اتاق شیک با مردی که دوسش داریِ که من بهش بگم عزیزم لطفا برای پیشگیری از ایدز یا بچه، از این استفاده کن! کاری که با ما میشه در واقع تجاوزه فقط زوری نیست و به خاطر مواده، اغلب زن های معتاد از این راه جیره شون رو درمیارن، کل این رابطه کوتاه، خیلی سریع و تو هرجا و مکانی اتفاق میفته، آدم از شدت خماری اصلا نمی دونه چی به چیه، والا مرد های سالمش هم حاضر نیستن از کاندوم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی؛ کلاه گیس هانیه و بازگشت جواد
؟ خب قشنگ معلومه که نقابه رو برای قشنگیش زدی دیگه! استندبای صدا و سیما چی؟! عاشقانه بابک جهانبخش برای پسرش. دو ساعته دارم فکر می کنم که چرا کسی باید از آدم خودخواه حمایت کنه و تازه محسن یگانه هم ازش بابت حمایت تشکر کنه؟! کرونا که تموم شد، دوباره بعد سه روز همه تو خیابون، با قفل فرمون افتادن دنبال هم، حمایت خودشون رو از خانواده های همدیگه اعلام کردن، بهت ...
لباس تاناکورا خوب است یا بد؟
. دختری که از گشتن خسته شده، رو به فروشنده می گوید: پس مامان من که هر دفعه میاد اینجا و با کلی لباس خوب بر میگرده خونه، از کجا پیداشون می کنه؟ فروشنده جواب می دهد: مادر شما خوب می گرده . تعداد فروشگاه هایی که پوشاک و کفش دست دوم در میدان رسالت عرضه می کنند، کم نیستند. برخی از فروشگاه ها دکورهای آنچنانی دارند و برخی دیگر هم لباس ها را روی هم تلنبار کرده اند. پشت شیشه برخی از آنها حراج نوشته ...
متن کامل حدیث کسا + ترجمه و صوت
یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِسآءِ، پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیده ام و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خدا است گفتم: آری همانا ...
304مین خاطره چی شد چادری شدم
قبلش با شوهرم سخنرانی های استاد رائفی پور رو گوش می دادیم. تو نت خیلی سایت ها و وبلاگ ها رو رفتم ولی بهترین شون که رو من تاثیر گذاشت اول وبلاگ رضوان عزیز بود و بعدشم وبلاگ شما..... خیلی سخنرانی گوش دادم....مخصوصا سخنرانی های استاد پناهیان .....اصلا نگاهم به زندگی عوض شد از خودم خجالت کشیدم که این همه مدت سرم رو مثل کبک کرده بودم زیر برف و اصلا راجع به این قضیه تحقیق نکرده بودم آخه دیدم ...
حسرت 40 ساله "زینب کردستان"/روایت "گوهرتاج" از دیدارهایش با امام و رهبری
دانش آموزی به روستاهای اطراف برای کمک می رفت و حتی در کار کشاورزی هم به مردم کمک می کرد، وی در جریان بمباران های دوران دفاع مقدس به شهادت می رسد. پیکر همسرم و برادرهایم را ندیدم ولی جنازه پسرم را خودم تکه تکه جمع کردم با گذشت سال ها از آن روز هنوز رنجی را که دیدم فراموش نکرده ام اما با وجود تمام اینها حاضرم دو فرزند دیگرم را هم در راه انقلاب و رهبر فدا کنم. اجازهنامه امام ...
یک روز پرتلاش کاری در اداره!
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: کله سحر ساعت 10 صبح پاشده اومده برگه به دست زل زده به چشم من، میگه کارم رو شما میتونی انجام بدی! یکی نیست بگه عمو کجای کاری، من تو انجام کار خودم موندم، چه برسه به کار تو. بعدشم خدا وکیلی کی ساعت 10 صبح توقع کار داره؟ عزیز من حضرتعالی نشستی خونه ساعت 9 صبح صبحانه رو با عیال و بچه ها زدی بر بدن حالا از من توقع داری اون کله پاچه صبحانه ای که شما میل کردی را من با کار ...
داستان/ گاز خردل
داده بودم به شنیدن سرفه هایت، هرجا که بودم بدون اخم وتخم، فی الفور عین فشنگ، کنارت حاضر می شدم وعین کوچکی هایمان که هر وقت غذا در گلومان گیر می کرد، ننه مان، پشت شانه مان می زد ومی گفت: ماشاله تو جون بَچَم ؛ پشت شانه ات می زدم ومی گفتم: ماشاله تو جونت از پودر و محلول مخصوص شستشوی لباسهات هم هیچ وقت غیظ که نکردم هیچ، با دیدن لبخند ملیح ات، گل از گلم می شکفت وعزیزتر می شدی. هردویمان می دانستیم تهِ ...
احترام به والدین وتکریم پدر و مادر
سال جهاد در راه خدا بهتر است(مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ج 12/ ص 96) موثر ترین نفرین، نفرین پدر ومادر درباره فرزند است. اگر والدین برای فرزند نفرین کند او در بهشت راه ندارد نه تنها راه ندارد بلکه از بوی بهشت از فاصله های دور محروم می گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ایاکم و عقوق الوالدین ریح الجنه لوجد من مسیره الف عام و لا یجرها عاق بترسید از اینکه عاق پدر و مادر قرار ...
از افزایش قیمت خودروی کوییک تا مشکل اینترنت در روستای خانک
اعمال محدودیت مگه چقدر درآمد داریم که اجاره مغازه و خونه و قبض آب و برق و گاز هم داریم ما بخدا انسانیم خورد و خوراک هم داریم اگه قشر مرفه بودیم که وام نمی گرفتیم تو خدا حرف دل ما رو به گوش مسئولان برسونید با تشکر افزایش قیمت غیر قانونی سایپا قیمت محصولات سایپا در آبان ماه 40 درصد افزایش قیمت داشته است. درحالی که فقط 25 درصد میتونسته اضافه کند. قیمت کوئیک مهر ...
زندگینامه لقمان حکیم
چه شد که به این مقام و منزلت رسیدی؟ لقمان پاسخ داد: خدا را شناختم، امانت را حفظ کردم، راست گفتم و از حرف بی فایده و بی مورد پرهیز کردم. بعضی گفته اند او پسر خواهر ایوب بوده و بعضی دیگر او را پسر خاله ایوب معرفی کرده اند و عده ای دیگر او را از عمو زادگان ابراهیم علیه السلام دانسته اند. نمونه هایی از حکمت لقمان لقمان در آغاز، برده خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین ...
روایتی از حلقه های خیابانی قمار در برخی نقاط شهر
و بردن و بردن برای چی؟ این دور را برای ناهار بازی می کنند، دور بعدی را سر یک پاکت سیگار، دور بعدی را هم شاید سر یک کیسه برنج. خدا می داند؛ هربار برای یک چیزی توشله (تیله) می ریزند... این ها را غلامرضا می گوید. پسر جوان بیست و چندساله ای که گوشه زمین خاکی با چند نفر دیگر به تماشای بازی نشسته اند. می پرسم: روزی چند ساعت بازی می کنند؟ جواب می دهد: بستگی دارد به حال و ...
جسد دختر مرده در بیابان های تهران زنده شد! / قاتل بعد از بازداشت شوکه شد
به سراغ منیژه رفت و پرده از دروغ پردازی های بهروز برداشت. پسر جوان به منیژه گفت: بهروز یک زورگیر سابقه دار است و خانواده خوبی ندارد و همه این دروغ پردازی ها برای فریب دادن و ازدواج با تو بوده است، بهروز با زورگیری هایش و پول مردم زندگی می کند و داستان هایی که مطرح کرده همگی دروغ است. منیژه ادعا های دوست نامزدش را باور نداشت تا اینکه پسر جوان تصاویری از زورگیری های بهروز به ...
اندیشه های خوشمزه!
مثل بچه های خوب و مودب رفتار کنم. ولی من دوست ندارم همیشه مثل بچه های خوب و مودب رفتار کنم. مگر زور است؟... اما داستان شگفت انگیزترین چیز دنیا یک دغدغه بزرگ دارد واشارتی پنهان و در عین حال، آشکار. داستان داستان پسر بچه ای است که می خواهد با چوب جادویی ش یک سگ آبی را تبدیل به سنجاب کند ولی سگ آبی عاقل او را همراه خودش به جنگل می برد و اتفاقات دیگری رقم می خورند. دغدغه بزرگ داستان شگفت ...
طمع پدرزن به مهریه دخترش، زوج جوان را به دادگاه کشاند
فاصله چند صندلی از همسرش نشست بعد رو به قاضی کرد و گفت جناب قاضی من از رفتارهای همسرم مهرداد خسته شده ام، مدام بهانه می گیرد و بی مسئولیتی خودش را تقصیر پدر من می اندازد. قاضی رو به مهرداد کرد و گفت پسرم توضیح بده ببینم ماجرا چیست؟ مهرداد نفس عمیقی کشید و گفت جناب قاضی من می گویم شما قضاوت کنید که من مقصرم یا پدر این خانم؟ در این موقع ناگهان ساناز گفت هنوز هیچی نشده به پدر من گیر دادی؟ به ...
داستان/ بغض بازیگری
مریم زارعی: هدیه به روح بلند شهید غلامرضا کشتکار هنرمند و کارگردان تئاتردشتستان خودم را فرو برده ام توی صندلی تاشو مخملی سالن آمفی تئاتر، سالن خلوت است و چند نوجوان دختر و پسر روی صحنه برگه هایی تو دستشان است. تند تند راه می روند و مثل روز امتحان متنها را حفظ میکنند. با نور کمرنگ و زرد سالن خمیازه ام میگیرد. ب ...
روایت همسرانه فرمانده شهید حزب الله؛ از انصار الخمینی لبنان تا دسته گل ایرانی شهید وهب
پوشیده و دیدم کفش زمستانی را به پا کرده است، گفتم الحمدلله لباس گرم پوشیده است و خدا بخواهد بازمی گردد . بعد از بیدار شدن بچه ها به سوی مدرسه حرکت کردیم، در راه به بیمارستانی رسیدیم که دیدم جوانان گویی عزیزی را از دست داده و آنجا نشسته اند، دوستم گفت شاید عزیزشان را از دست داده اند. ، به سمت مدرسه رفتیم، زمان به کُندی می گذشت. مدیر مدرسه در صف ها آمد و بازدید می کرد، این عادتش نبود، از من ...
سرقت های سریالی بازیگر زن به تقلید از یک فیلم
او گفت: پسر دو ساله یکی از اقوامم حالش بد شده بود و او را به بیمارستانی در مرکز تهران بردیم. مادر بچه در حال انجام کارهای بستری کردن پسرش بود و من در حیاط بیمارستان روی صندلی به انتظار او نشسته بودم.ناگهان زن میانسالی به سراغم آمد و خودش را فردی نیکوکار معرفی و سر صحبت را باز کرد به من گفت اگر نیاز مالی دارید می توانم کمکتان کنم و هزینه داروهای بچه را من پرداخت می کنم. او که خودش را فتانه معرفی ...
معضلِ آزار جنسی کودکان؛ راه چاره چیست؟
کنیم” یا تهدید “اگر به کسی بگویی من به آن ها خواهم گفت که این ایده تو بوده و به دردسر خواهی افتاد ” به کودک می گویند.به کودک خود بگویید هرکسی به او هر چه بگوید، گفتن اسرار بدن به پدر یا مادر مشکلی ندارد. به کودک خود بگویید که اگر کسی او را تشویق می کند اسرار بدن را مخفی نگه دارد، باید همیشه به شما بگوید. 5. به کودک خود بگویید هیچ کس نباید از قسمت های خصوصی او عکس بگیرد والدین این یکی ...
گفتگو با سوفیا لورن درباره بازیگری بعد از سال ها
همشهری آنلاین: سوفیا لورن، ستاره 86 ساله در پی برقرار کردن ارتباط شخصی با یک فیلمنامه بود و این گونه شد که در فیلم زندگی پیش رو به کارگردانی پسرش ادواردو پونتی بعد از سال ها نقش آفرینی کرد. به نقل از نیویورک تایمز، سوفیا لورن که زمانی معیاری برای سنجش جذابیت در جهان بود، در درام نتفلیکس، زندگی پیش رو نقش آفرینی می کند. 10 سال از آخرین بازی او در یک فیلم تلویزیونی می گذرد و او اکنون در ...
از عدالتخواهی تا تجدید حیات سیاسی ایران / وقتی ستارخان در یک روز دو بار گریست
فتح تهران به وسیله مشروطه خواهان آذربایجان نمی انجامید، بحث پیرامون مفاهیمی چون عدالت در زمان حاضر محلی از اعراب نداشت. ستارخان و باقرخان در نهضت مشروطه با جان فشانی های خود مسیری جدید برای حیات سیاسی و اجتماعی ایران باز کردند. خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم در کتاب
به مناسبت چهاردهمین سالگرد پرواز ابدی شهید، سرتیپ دوم خلبان رسول عابدیان وقتی عاشق پرواز تا ملکوت می رود
...، مشکلی نداری؟ می گفتم: این حرف ها را نزن، همه چیز را به خدا می سپارم. شرایطش را قبول کردم و ما چهار سال عقد بودیم. بعد که درسش تمام شد، برگشت اصفهان و سال 73 با هم ازدواج کردیم. حاصل ازدواج ما یک دختر و یک پسر است. دخترم دانشجوی تربیت معلم است و پسرم علی هم وارد ارتش شده و راه پدرش را ادامه می دهد. اخلاق نیک و مهربانی شهید همسرم اخلاق و رفتار خیلی خوبی داشت. وقتی مشکلی در ...
گلایه های مردم نسبت به گرانی اجناس آن هم در سالگرد اعتراضات آبان 98
ندارن یا انگشت ندارن یا گوش ندارن. همه اش تقصیر چپ هاست. در ادامه پسر به پدر گفت: تو چپ بودی نگو این حرفو این چپا انقلاب کردن مارو بدبخت کردن که پدر جواب داد: نه من راست راستم الان طرفدار ترامپم که پسر با صدایی بلند گفت: چپا ما رو بیچاره کردن به خدا پدر ادامه گفت: چپ بودیم، چپ کردیم الان راست شدیم. بعد از بگومگوی پدر و پسری درباره ی چپ و راست ...
خجالت آقای بازیگر از بی پولی / دغدغه های غم انگیز شبنم مقدمی + عکس
...! می خوام یادم نیاد چقدر بی رحمیم نسبت به هم ، می خوام یادم بره تصویر ِ سال وبایی ِ ناصرالدین شاهی رو که می گن توی نهرهای تهرون جنازه بوده که می رفته...یادم بره همین دیروز ِ حراجی چهارصد و شصت هفتاد نفر مردن! شبنم مقدمی می خوام بخوابم و تو خوابم نبینم این همه فقر و نداری و گرسنگی رو دور و بر ِ مردمم...می خوام یادم بره ویروس ِ دیوونه ای رو که بعد ِ ساعت ِ شیش عصر فعال می ...
فریبا نادری: وقتی خودم را با صورت نیمه سوخته در آیینه دیدم ترسیدم!
خرمندان (کارگردان) در اینطور مواقع خیلی من را کنترل می کردند که این مادری نیست، تو داری ترحم می کنی و خب از آنجا که خودم مادرم وقتی خوب فکر می کردم، می دیدم که درست است من علاوه بر محبت در حال ترحم هم هستم. نقش سختی بود و شاید اگر واقعا مادر نبودم اجرای آن برایم مشکل تر هم میشد. بهترین سکانس این سریال به نظر شما کدام سکانس است؟ برای من سکانس ازدواج پسرم و به سرانجام رسیدنش ...
تحلیلی بر وصیّت نامه ستارخان، سردار ملی/تو سردار قلب اسیران شدی تو سوز نفس های ایران شدی
فشار بودیم... بدون غذا. بدون لباس... از قرارگاه اومدم بیرون ... چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش،دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف... علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن... با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته... اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت ...