سایر منابع:
سایر خبرها
ربایندگان دختر20ساله ای که از دست شان فرار کرده بود،دستگیر شدند
مدارک نیز در خودروی توقیفی وجود دارد. پس از بررسی و استعلام از سایر واحدها مشخص شد این خودرو، همان خودرویی است که زن پرستار به وسیله آن ربوده و از او سرقت شده بود. به دستور بازپرس پرونده، متهم و شاکی فردای آن روز در دادسرا حاضر شدند و معلوم شد این پسر 18ساله که به همراه ماشین دزدی دستگیر شده است، ربطی به پرونده دختر جوان ندارد. او در بازجویی های اولیه منکر همه چیز شد و گفت: حدود یک هفته است ...
ربایندگان دختر 20ساله دستگیر شدند
زنانه حاوی مدارک نیز در خودروی توقیفی وجود دارد. پس از بررسی و استعلام از سایر واحدها مشخص شد این خودرو، همان خودرویی است که زن پرستار به وسیله آن ربوده و از او سرقت شده بود. به دستور بازپرس پرونده، متهم و شاکی فردای آن روز در دادسرا حاضر شدند و معلوم شد این پسر 18ساله که به همراه ماشین دزدی دستگیر شده است، ربطی به پرونده دختر جوان ندارد. او در بازجویی های اولیه منکر همه چیز شد و گفت ...
53 نفری که بعد اتقلاب اموالشان مصادره شد
...، این گونه است که سراغ آن 53 نفر می رویم. از میان این جمع تنها توانستیم به اطلاعات 33 نفر دست پیدا کنیم که اکنون 13نفر آنها در قید حیات نیستند اما از برخی، تمدن تولیدی به یادگار مانده از آنها هم چنان در قید حیات است. 1. آذر ابتهاج در میان 53 سرمایه داری که نام آنها در فهرست شورای انقلاب قرار دارد، نام یک زن به چشم می خورد؛ آذرصنیع (ابتهاج). زادگاه او بابل است. فرزند ...
کامیابی نیا: به گرفتن جای آندو فکر نمی کنم چون او حالاحالاها می تواند بازی کند
بعد آقای احمدپور از من تاریخ تولدم را پرسید که گفتم آخر 66 هستم و بعد یک شماره تلفن به من داد. بعد گفت تمرینات ما در زمین نازی آباد چون زیر کشت قرار دارد در یک زمین خاکی در اتابک کار می کنیم و اگر خواستی برای شروع باید برای تمرین به آنجا بیایی. من زیاد جدی نگرفتم بعد رفتم سر کار تا یکی از بچه محل ها که آنجا می رفت قضیه را برایش تعریف کردم و گفت فلانی را می شناسی که گفت خوب است بیا و بعد صحبت کردم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (193)
. هشدار به کسانیکه سیگار و قلیون نمیکشند؛ یک روز تمامی دوستانتان خواهند مرد و شما تنها خواهید ماند. 24. یه بار از بغل مبل رد شدم دیدم انگشت کوچیکه پام داره گریه میکنه، گفتم چی شده؟ گفت اشک شوقه آخه نزدیم به مبل. 25. اگه روسیه بزنه ترکیه رو بمباران اتمی هم بکنه باز تو تهران بری آژانس مسافرتی، بهت میگن تور آنتالیا تا بعد از عید پره. 26. شما خط تولید پورشه رو بدی به ...
دل نوشته هایی برای نه، به خشونت
. دوباره گفت و از آن سالها چند باره می گوید: مامان بابا من و برد کنار خانه خاله رابعه بمن گفت من عاشق این خانم هستم. من گفتم این که خاله من، دوست صمیمی مامانمه. بعد اون هم هی دستش و می گذاشت روی لبش و به بابام نشون می داد و می خندید. خاله به بابا گفته باید بمن این ها رو بگه تا بابا رو بیشتر دوست داشته باشه. سوال این است که آیا آن دختر خردسال مورد خشونت خانگی نبوده؟ آیا درد این خشونت تا ...
انحلال خانه سینما تا سریال نفس گرم به روایت محمدمهدی عسگرپور
بود و آن زمان قبول کردند. طرح را به آقای رضوی که دوست قدیمی ام هست نشان دادم و او گفت می خواهد به عنوان تهیه کننده در این کار حضور داشته باشد فارغ از اینکه کدام شبکه بخواهد آن را بسازد. از همین رو من با آقای رضوی برای نگارش فیلمنامه طرف شدم. بعد از این اتفاق ها و تغییراتی که در مدیریت تلویزیون اتفاق افتاده بود، اعلام کردند این کار را برای ماه رمضان می خواهند، وقتی این حرف را زدند من احساس کردم که ...
ماجرای مبهم تعرض گروهی به دختر جوان
روز نو : دهمین روز آبان ماه سال جاری دختری در شعبه دوم دادسرای امور جنایی استان تهران، از چهار پسر جوان به جرم تعرض و تجاوز به عنف شکایت کرده بود که یکی از مظنونان بازداشت و امروز در مقابل بازپرس بستان زاده قرار گرفت. دختر جوان در این جلسه بازپرسی گفت: من و مظنون به اسم فرشاد 2 هفته قبل از آن واقعه هولناک به دلایل کاری با هم در ارتباط بودیم تا اینکه در روز مذکور با وی در ...
آزار و اذیت 3 پسر شرور به دختر جوان
را از طریق دوستانی که با آنها به تور گردشی رفته بودم، به دست آورده و کاری برای من جفت و جور کرده است. این دختر در ادامه اظهاراتش به مأموران پلیس آگاهی گفت: من به افرادی که در تور آشنا شده بودم، شماره خود را داده بودم و دنبال کار می گشتم، به همین خاطر به اظهارات این فرد مشکوک نشدم و این مرد اعلام کرد که در یافت آباد نمایشگاه مبل فروشی دارد و اگر قصد استخدام دارم به آنجا مراجعه کنم؛ فردای ...
زندگینامه ابوالقاسم حالت
ابتدایی گاهگاهی شعر ساختم، مخصوصا تابستان ها که مدرسه تعطیل بود و فراغت بیشتری داشتم و می توانستم هم شعر بسازم و هم دنبال چاپ آن بروم اما روزنامه های ادبی آن ایام که عبارت بودند از نسیم شمال و کانون شعرا و توفیق همه از چاپ اشعارم خودداری می کردند، چون بسیار ناپخته بود، ولی این امر به هیچ وجه باعث دلسردی من نمی شد. تا دو سه سال بعد که کم کم بعضی از اشعارم در روزنامه ها چاپ شد. پس از چندی که ...
روایتی از خاطرات خاکستری تنها فرزند شهید طیبه واعظی + تصاویر
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان ، چند بهار بیشتر از عمر طیبه نگذشته بود که به دلیل فعالیت های سیاسی در دوران انقلاب تحت تعقیب قرار گرفته و در سال 54 با همسر و پسر سه ماهه اش از اصفهان متواری می شود و بعد از اقامتی کوتاه در مشهد، سر از تبریز در می آورد. اما به دوسال هم نمی کشد که ساواک بالاخره ردی از او و ابراهیم پیدا می کند و طیبه و شوهرش را در یک عملیات دستگیر می کند. مرتضی، برادر ...
غلامحسین ساعدی؛ از عضویت در حزب توده تا همکاری با گروهک های تروریستی
زمزمه تشکیل کانون نویسندگان ایران و جلسات آن بود، به دعوت مهرداد پهلبد به وزارت فرهنگ و هنر پهلوی رفت و با سمتِ نمایشنامه نویس به استخدام روزمزد آنجا درآمد. بلافاصله به سفر مطالعاتی اروپا اعزام شد. وی درباره چگونگی ارتباط خود با پهلبد، در تاریخ 23 تیرماه 1349 به نسرین فقیه می گوید : قرار است من فردا به ملاقات آقای پهلبد بروم و پنج هزار تومان قرار است به من بدهد . ساعدی به همراه جلال آل ...
آزار و اذیت در کارگاه متروکه پایان دوستی اینترنتی
بعد از دیدن کارگاه چندساعتی مهسا پیش ما بود. ما به زور او را با خود نبردیم و دختر جوان با میل خودش به کارگاه آمد. من نمی دانستم حمید قصد انتقام گیری از دختر جوان را دارد. باور کنید او با پای خودش به کارگاه آمد و حتی در این مدت چند پیامک بین ما رد و بدل شد. با اعترافات مرد آدم ربا، او با دستور احمد بستان زاده بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی برای انجام تحقیقات بیشتر و دستگیری سه همدستش ...
بررسی 2 پرونده شکنجه سیاه در دادسرای جنایی پایتخت
پرونده نخست پرونده سیاه 4 پسر در چهارم آبان ماه در شعبه دوم دادسرای جنایی پایتخت گشوده شد. بررسی ها نشان می داد دختر جوانی مورد اذیت و آزار 3 جوان قرار گرفته است. دختر جوان ادعا می کرد که به دنبال کار بوده است. وقتی با شماره ای که در قسمت آگهی های روزنامه درج شده بود تماس گرفته این سناریوی وحشتناک رخ داده است. او به بازپرس بستان زاده گفت: وقتی با شماره ای که آگهی شده بود تماس گرفتم پسر ...
فرهنگ در رسانه
...، دیگری مسکو، ولی باغ باقی می ماند و فیرز . و اینکه فاطمه نقوی این نقش را بازی می کند بسیار عجیب است. ما با یک زن روبه رو هستیم که قرار است هم پیرزن باشد و هم پیرمرد که البته نقوی در این نقش می درخشد. بازی در این نقش پیشنهاد خودش بود و من با اعتمادی که به بازی اش داشتم قبول کردم. ابتدا خودم می خواستم فیرز را بازی کنم. به نظرم بازی نقوی درخشان است. پیرمرد سترونی که نمی ...
تصادف، ناجی دختر جوان از دام شیطانی
با خاورم تصادف کرد. چون میزان خسارت زیاد بود برای بررسی به کنار اتوبان رفتم و دختر جوان را رها کردم. با اعترافات متهم 31 ساله او به دستور سعید احمد بیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی به اتهام آدم ربایی بازداشت شد و دراختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین بازپرس پرونده با توجه به احتمال ارتکاب جرایم دیگر از سوی متهم از افرادی که به این شیوه توسط راننده خاور مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند درخواست کرد برای شناسایی متهم و اعلام شکایت به اداره یازدهم پلیس آگاهی در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند. ...
تصادف؛ دختر جوان را از دام نجات داد
پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. نقشه شوم به بهانه استخدام دومین قربانی، دختر جوانی است که به امید استخدام به کارگاهی در جنوب تهران رفت غافل از اینکه مرد شیطان صفت نقشه ای شیطانی در سرداشت. این دختر صبح دیروز در شعبه دوم بازپرسی امور جنایی تهران حاضر شد و به قاضی بستان زاده گفت: یکی از دوستانم مردی به نام داوود را به من معرفی کرد و گفت که به ...
نقشه شوم به بهانه استخدام
قربانی دختر جوانی است که به امید استخدام به کارگاهی در جنوب تهران رفت غافل از اینکه مرد شیطان صفت نقشه ای شیطانی در سرداشت. این دختر صبح دیروز در شعبه دوم بازپرسی امور جنایی تهران حاضر شد و به قاضی بستان زاده گفت: یکی از دوستانم مردی به نام داوود را به من معرفی کرد و گفت که به دنبال یک کارمند با حقوق بالا می گردد. من نیز با شماره داوود تماس گرفتم و برای صحبت درخصوص کار با او ...
آنچه رهدار گفت
و بگویم به بخارا چو رسید نامی از خواهر حارث نبرد بدوم درد دل رابعه را پیش بکتاش ربابی بزنم بروم طوس به فردوسی رسم که مرا چون رستم یلی از تخمهٔ شیران خراسان سازد بعد برگردم و گل افشانم جام را پر کنم و سقف فلک بشکافم طرح نو اندازم دختر شعر بیا که ...