سایر منابع:
سایر خبرها
چهره ها در شبکه های اجتماعی (199)
خوئینی ها. پ.ن: موها پوستیژ است. "این روز ها همچون کویرم، در گلستانِ کاشی های حیاط خانه مادربزرگِ یغما گلرویی. دقیقا کجایی ای قشنگ تر از پریا که هیچگاه تنهایی به کوچه نمیروی؟ کجایی که دست سردم، از قلب خسته تو گوید حدیث بسیار؟" شعر پیشنهادی ام برای کپشن این عکسِ شبنم فرشاد جو. دیگر کاستی هایش را به بزرگی تان ببخشید، ما به خوبی دوستان نمیتوانیم شعر بگوییم! ...
نیروی شفابخش بازی های ویدیویی
...> بازی مبارزه با سرطان که با نام مخفف P.A.C نیز شناخته می شود، 18 مرحله شبیه به هزار تو دارد و گیمر در نقش شخصیت پک من، به روح های پک من-شکل که نمایانگر سلول های سرطانی اند، شلیک می کند. و بعد از آن، گیمر می تواند سرطان را شکست دهد. او کپی بازی خود را در کریسمس، به سایر کودکان بیمار داد. در ماه های بعد از این، کودکان دائما به وی مراجعه می کردند و از گلیچ هایی که یافته بودند حرف می زدند ...
دوست دارم رئیس جمهور شوم/پروژه عبور از خاتمی چهره اصلاحات را خدشه دار کرد/فیلم قلاده های طلا درباره من ...
که مبدع تحلیل گفتمان است از پشت پرده تحولات انتخابات ریاست جمهوری 84 و 88 پرده برداشت. *اصولا هر انسانی در ضمیر ناخودآگاه خود تمایل دارد جای یکی از شخصیت های تاریخی باشد. به عنوان نخستین سوال می خواهم بدانم که شما دوست داشتید جای کدام یک از شخصیت های تاریخی ایرانی باشید؟ من تا الان فکر نکردم که می خواهم جای چه شخصیتی باشم. به بیان دیگر دوست دارم شبیه همه کس و شبیه هیچ کس ...
نوستالژی دهه شصت در صحنه اول موسیقی
سروی س هنر جوان ایرانی ؛ بخش موسیقی: آرش نصیری: لازم نبود تاب بنفشه می دهد، طره ی مشک سای تو یا زهی عشق یا صبح سعادت با شعر نوبت وصل و لقاست را همین روزها یا حتی در همین سال ها شنیده باشم، این آهنگ ها در ذهن و ضمیر ما حک شده اند حتی اگر سالها از صدا و سیما پخش نشده باشند. به محل قرارمان در پارک خانه هنرمندان که میرسم و از دور او را در کنار فروغ بهمن پور، پسرش شهریار و دوستی دیگر می ...
روزبه چشمی، یک یوونتوسی دوآتشه
روانی از ما می گرفت و از اعتبارش برای استفاده تیم از آکادمی باشگاه فولاد خرج می کرد و در اهواز از ما تست های بدنی حرفه ای می گرفت. بعد از جمع شدن تیم هم ما دو سه سال با هم در اردو بودیم و سال آخر در یک سال بالای 200 روز در اردوی شبانه روزی بودیم، اما وقتی تیم در فینال مسابقات قهرمان آسیا به کره باخت و حذف شد، اما وقتی تیم در فینال مسابقات قهرمانی آسیا به کره باخت و حذف شد، واقعا همه چیز ...
نقش عشق مادر شهید بر 8 گلیم و قالیچه
. از بچه هایم می خواستم تا وصیتنامه او را هر روز برایم بخوانند. جملات وصیتنامه پسرم درس بزرگ زندگی است و همیشه دوست داشتم تا کاری کنم این جملات ماندگار شوند. تارو پود عشق گل بانو در آغاز دهه ششم زندگی تصمیم بزرگی گرفت و برای ماندگار کردن آخرین جملات پسرش همه آن را در تارو پود قالی بافت. تصمیم گرفتم آن را به صورت گلیم کوچک ببافم. با توکل به خدای متعال و با کمک گرفتن از روح فرزند شهیدم از ...
اسارت برای ما یک فرصت بود
آزاده اصغر خوش نیت متولد 1347 در یزد می باشد که در سن 18 سالگی برای دفاع از اسلام و ایران به جبهه رفت و پس از مدتی مبارزه و دفاع به اسارت نیروهای بعثی در آمد و پس از چهار سال مقاومت در اردوگاههای عراق به همراه دیگر پرستوهای در قفس به کشور پر گشود و بازگشت. از آن پس با ادامه تحصیل و کار، مدتی را در ستاد آزادگان خدمت کرد و هم اکنون در سازمان جهاد کشاورزی مشغول به کار است. در ادامه ...
زنان، قربانیان کوچ اجباری در انتظار حمایت و مهربانی
خوب است! الان یک غلطی کردم و پشیمان هستم دلم می خواهد ترک کنم اما آیا شما به من سری می زنید؟ مرا تنها نمی گذارید؟ به او قول می دهیم که حتما به تو سر می زنیم. او در ادامه می گوید: 9 سال قبل در بازار آهن ضایعات می فروختم، الان دو سال است که به این دام گرفتار شده ام اما الان از حرف همسایه ها، دوست و فامیل و آشنا خسته شده ام، چند بار ترک کرده ام. مواد مرا نابود کرده بود ...
سخن و راه درست هزینه دارد/ اعطای نخستین جایزه مصطفی(ص) به دانشمندان جهان اسلام/ روز آخر روز اصلاح طلبان/ ...
گفتم در تهران برای(مرجعیت) آقایی امضاء جمع می کنند؛ امام فرمودند ایشان شأنیت دارد و این کار اشکالی ندارد. من گفتم نه! این کار برای اثبات آن آقا نیست، برای سلب شماست؛ امام گفتند حال که مردم(مرا) اثبات کردند! آیت الله صانعی نقل می کنند که سالها بعد، در تبعید نجف خدمت امام رفتم. ایشان گفتند در سال 43 به محض اینکه مرا دستگیر کردند یاد تو افتادم؛ گفتم چرا؟ این نظر لطف شماست؛ اما پاسخ دادند من آن روز به تو ...
آداب سخن گفتن با بیمار سرطانی
تا بیمارستان ... امروز هیچ کس نتوانست همراهی ام کند ، تشکیل پرونده فرایند طاقت فرسایی نیست ، اما از اینهمه کارهای یکنواخت و تکراری خسته شده ام... بهانه گیر شده ام ؟ .... شاید ، اما دوست دارم تو با من باشی. دوست عزیزم ، به خودت فشار نیاور ... خجالت را کنار بگذار ... تو مجبور نیستی هیچ کدام از این کارها را انجام دهی... همان یک جمله " از اینکه مبتلا به سرطان شدی ، خیلی متاسفم . ” مرا به ...
بابا بزرگی که به قلب مردم پل زد
سوادی بود به من گفت تو پسر باهوشی هستی دوست داری با سواد شوی؟ وقتی متوجه علاقه من شد، قرار گذاشت تا در مواقع بیکاری به من خواندن و نوشتن بیاموزد و این گونه بود که با سواد شدم و علاوه بر این توانسته بودم در کار بنایی مهارت کسب کنم. وقت آن رسیده بود که ازدواج کنم. به خواستگاری دختر عمویم که دختر کدخدای روستای سیف آباد بود رفتم. با هم ازدواج کردیم و با وجود اینکه همسرم در خانه پدرش زندگی راحت و آسوده ...