به شاهین دل باختم اما او مچ مرا گرفت!
سایر منابع:
سایر خبرها
تجاوز بی رحمانه یک پسر به زن دایی جوانش
، گلایه ای نداشتم و از او دو فرزند دارم. شوهرم وضع مالی بدی نداشت و زندگی ما به خوبی می گذشت. از آنجایی که فرزندی معلول دارم، شوهرم مجبور بود زیاد کار کند. روز حادثه او به مأموریت کاری رفته و در تهران نبود. پسر بزرگم را با خود برده بود و پسر کوچک که معلولیت دارد، در خانه مانده بود. من و پسرم در خانه بودیم و من داشتم کارهای روزانه ام را انجام می دادم که خواهرزاده شوهرم وارد خانه شد. اینکه او به خانه ما ...
سرنوشت زن پولدار که از 2 شوهرش طلاق گرفت / چون مطلقه بودم بابک هر روز تعقیبم می کرد!
را اجاره می کرد، اما بعد از شش سال زندگی مشترک تازه فهمیدم که همسرم هیچ علاقه ای به من ندارد و با زنان غریبه معاشرت می کند. خیانت های پی در پی مسعود مرا به طلاق وادار کرد و به همین دلیل حضانت ناهید را به او سپردم و جدا شدم. سپس سراغ دختر عمه ام رفتم که پدر و مادرش فوت کرده بودند و او به تنهایی زندگی می کرد. من هم زندگی در کنار دختر عمه ام را آغاز کردم و هزینه ها را نیز به طور ...
تکرار قتل بابک خرمدین در مشهد / پدر بی رحم به فرزند معلول خود هم رحم نکرد
منطقه خواجه ربیع مشهد پیدا کردند که به عقد موقت مرد دیگری درآمده و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود. این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت داشت وقتی در پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش در سال 99 اشاره کرد و در حضور سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی)گفت: آن روز وقتی به خانه آمدم پسرم را با چهره ای کبود پیدا کردم و بعد فهمیدم که اسماعیل او را خفه کرده است! بعد هم جسد پسرم را ...
هنوز فیلم های دفاع مقدس مخاطب دارد
دیروز و امروز فکرمی کردم و به دلتنگی هایم با خودم فکرمی کردم حالا که خرمشهر دست عراقیها افتاده خانه ومحله مان چه بلایی سرش آمده الان وضع کوچه چطوری است، مدرسه مان چه حال و روزی دارد توی همین فکر ها بودم که صدایی آشنا گفت: بیا احمد اینجاست سربرگرداندم دیدم دایی محمود است که دم در اتاق ایستاده و برادرم را که داشت اتاقهای دیگر را دنبال من می گشت صدا می زد حسابی ذوق زده شدم بلند شدم سرجایم نشستم داداش ...
شوهرم عاشق خواهرم شده بود/ تصاویر زننده شیوا در گوشی همسرم دیوانه ام کرد!
طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر سفره عقد ...
الکس فرگوسن: قهرمانی در لیگ اولویت همیشگی ما بود؛ به جای تغییر کردن، تیم را شبیه خودم کردم
.... 5 بار دوم شدیم و سال بعد به قهرمانی رسیدیم. در ماه دسامبر تصمیم خودم را گرفته بودم. می خواستم خداحافظی کنم و تنها همسرم و پسرانم از این موضوع خبر داشتند. ما این موضوع را پنهان نگه داشتیم چون می خواستم قهرمان لیگ شوم و این روشی عالی برای پایان دادن به کار به عنوان یک برنده بود. راستش را بخواهید، به نظرم جذب رابین فن پرسی که در آن فصل 29 گل زد، ما را قهرمان لیگ کرد. او فوق العاده بود ...
بازسازی نمی خواستم، طلاق می خواستم
همیشه روی پنجۀ پا ایستاده بودم و سعی می کردم از پُشت او زندگی را ببینم. نمی توانستم ببینم ولی می توانستم تصور کنم. شروع کردم به تجسم زندگی های دیگر، خانه های دیگر. چه ارتباطی بین زنان مطلّقه و خانه هست؟ بعد از آن گفت وگوی طاقت فرسا با همسرم که احساسم را به او گفتم و گفتم فکر نمی کنم بتوانم تغییرش دهم، کتاب جدیدِ دانا اسپیوتا با عنوان عنان گسیخته را خواندم. این کتاب دربارۀ زنی است که، درست ...
سال نو در پاکدشت با دیدار مسئولان از مادر والامقام شهیدان مظفر آغاز شد
ماهشان را ببینید. به آنها گفتم عزیزانم شهادتتان مبارک. سلام مرا به مولایم حسین(ع) برسانید. وی ادامه داد: بعد به بهشت شهدای پاکدشت (ده امام) رفتیم، من خودم وارد قبر شدم و فرزندانم را یکی یکی بوسیدم و در دل خاک به امانت گذاشتم. (روزی که رهبر انقلاب به خانه شهیدان مظفر تشریف فرما شدند) محمود برادر شهیدان می گوید: زمستان سال 1380 ساعت هفت غروب بود که زنگ خانه ما به صدا ...
سبکبال؛ همچون خسی در میقات!
.... در راه دائما اضطراب داشتم که در مواجهه با خاطرات چه خواهد شد. به دو کوهه که رسیدیم، بی اختیار اشکم جاری شد و چنان سبکبال شدم که از این حال خوب متحیر مانده بودم. خانواده نیز به خوبی شرایطم را درک کردند و مرا به حال خودم گذاشته بودند. روزها نوبت من بود برای رفتن به محل خاطرات، و شب ها هم خانواده را به شهربازی و مکان های تفریحی اهواز می بردم. ...این سفر تا چهار سال ...
دختر ایرانی جذاب ترین مدل دنیا شد ! / معصومه عطایی را بشناسید ! + عکس های زیبا !
حدود 10 سال پیش بود که معصومه عطایی پس از طلاق، از سوی پدر همسرسابقش مورد سوءقصد اسیدپاشی قرار گرفت و در جریان آن علاوه بر سوختگی شدید صورت، بدن و دست، بینایی اش را هم از دست داد. او مدتی بعد پدرشوهرش را که به قصاص محکوم شده بود، بخشید و زندگی تازه ای را آغاز کرد؛ زندگی جدیدی که در تازه ترین ایستگاه خود به تجربه مدلینگ رسیده است. به گزارش رکنا، با اشاره به تجربه جدیدی که پس از سفالگری ...
مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم
... * به نظر شما بهترین بازی که قضات کردید، کدام بازی است؟ به نظرم داربی استقلال و پرسپولیس در سال 52 یا 53، بهترین قضاوت من در دوران داوری ام است. من 32 سالم بود و همه بازیکنان بیش تر از 30 سال سن داشتند. من وقتی وارد زمین شدم، کمک داوران من مدام می پرسیدند چرا می خندی؟ با خودم گفته بودم با خنده وارد زمین شوم و خیلی خوب با بازیکنان صحبت کردم. توانستم مدیریت کنم و بازی به آن سختی را ...
دسیسه برای بی عفتی دختران تهرانی در ترکیه
ترکیه می بردم و با توجه به اینکه فروشنده های آنجا مرا می شناختند و با هم صمیمی بودیم دختران پولدار نیز به من اعتماد می کردند و فکر می کردند تاجر لباس هستم. پسر جوان ادامه داد: بعد از اعتمادسازی ماجرای مسدود شدن حسابم را پیش می کشیدم و از دختران که فکر می کردند قرار است با هم ازدواج کنیم پول می گرفتم و بعد از چند روز ناپدید می شدم که در این مدت توانستم نزدیک به یک میلیارد پول به دست ...
سرنوشت دردناک یک زن در محفل سیاه دوستان شوهرش ! / از من سو استفاده شد !
اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم ...
دخترم که باردار شد تازه فهمیدم همسر صیغه ایم چه بلایی سرمون آورده/ اون نامرد شوهر من و دوست پسر دخترم ...
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم ،من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و ...
لزوم بهره مندی از مساجد برای نزدیکی بیشتر قرآن و عترت + فیلم
30 سال چقدر به توصیه های ایشان عمل کرده اید؟ سعی کردم همه را با جان و دل گوش دهم و اجرا کنم. آن هنگام متوجه نشدم که منظور ایشان از اینکه خودم را در قرآن خلاصه نکنم چیست، اما مدتی بعد حفظ مضامین صحیفه سجادیه را آغاز کردم و آن هنگام متوجه منظور و مقصود ایشان شدم. ایکنا آیا امکان حفظ قرآن برای عموم جامعه (با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر تربیت 10 میلیون حافظ قرآن) به ...
لطیفی از روزگار غریب گفت+ویدیو
حال خیلی ها را هم همین حال این بچه خوب می کند. البته دیالوگ های زیبای نویسنده هم در این مسیر بسیار موثر است و این حالی که هست همه بزرگی شهید بروجردی را ما در آن می بینیم. که می گوید هستند کسانی که بعد از من کردستان را حفظ کنند. واقعا حال من وقتی که آن پلان را می بینم خراب می شود و آن شعر زیبایی که در ادامه با صدای بابک می آید که انتخاب حامد است. سر و ته همین بود و ...