سایر منابع:
سایر خبرها
خال خالی جلوتر آمد؛ یک چیزهایی به من می گفت ولی آنقدر سر و صدا بود که نمی توانستم بشنوم؛ آخر سر دهانش را گذاشت دقیقا روی گوشم و داد زد: خانم اجازه! من یک سفیه (چفیه) روی گردنم داشتم ولی آمدنی انگار افتاده، میشه پیداش کنید؟ خُب آنقدری شیرین زبون و تپل مپل بود که پاشدم و رفتم دنبال چفیه اش و پیدایش هم کردم. خوشحالی یعنی روزه اولی باشی! ابتدا سرود سلام فرمانده پخش شد و بچه ها هم ...
...> برای حضور در مسابقات جهانی 1983 ما 15 روز زودتر به کیف اوکراین رفتیم. در این مدت بچه های ما با روس ها تمرین کردند و بدن ها همه توپ بود. مثلا ابتدا که به اوکراین رفته بودیم حسین محبی با روس ها نمی توانست تمرین کند اما روزهای آخر روس ها نمی توانستند با او تمرین کنند. آن تیم حیف شد واقعا. قبل از رقابت های کشتی آزاد، آقای سیف خانی در کشتی فرنگی به اسراییل خورد. مربی کشتی فرنگی آقای هوریا بود. همان شب ...
.... *راهکار رفت و برگشتی/ صبور باشید تا نتیجه بگیرید اگر طاقت گریه کودک را ندارید اما تصمیم دارید که در زمان خواب از او جدا باشید، راهکار رفت و برگشتی می تواند به شنا کمک کند. شاه حسینی در توضیح این روش می گوید:" کودک را به رختخواب ببرید و به او توضیح دهید که می خواهید از اتاق خارج شوید اما نزدیک اتاق او حضور دارید و از او بخواهید که در تختش بماند. به او شب به خیر بگویید و ...
23 موزاییکی بودند، ایستاده بودم و به آسمان نگاه می کردم، رد رو به غروب آفتاب را روی دیوارهای سفید دنبال می کردم، چشم هایم را می بستم و با نور نارنجی پشت پلک هایم، شکلک می ساختم و لبخند می زدم، رد سفید جامانده از هواپیماها را در آبی آسمان سرد بهمن ماه دنبال می کردم، با موزاییک های کف هواخوری، لی لی فرضی درست می کردم و با دست راستم سنگ فرضی را می انداختم و در میان خط های فرضی آن درحالی که چادرم را ...
دولتش به این امور حمله نکرده است، بنابراین این ها واجب القتل اند و هرکس بتواند یکی از این ها را بکشد، واجب است که این کار را انجام دهد ؛ بدین ترتیب آشکارا فتوای قتل شاه را بر روی منبر در روز بیست و یکم ماه رمضان بیان کردم؛ صبح روز بعد پس از خوردن سحری تازه خوابم برده بود که متوجه شدم در می زنند، معلوم بود که در صبح به آن زودی، برای دستگیری من آمده اند. رفتم و در را باز کردم، دیگر نگذاشتند برگردم، چشم ...