سایر خبرها
کنترل اشک هایشان را ندارند. آنها برای آنکه بتوانند این روزها را تحمل کنند، تصمیم دارند به مسافرت بروند تا کمتر صداهایی را بشنوند که عزیزشان را از آنها گرفته است. ساعت 8شب آخرین سه شنبه سال چهارشنبه سوری بود و صدای نارنجک و سیگارت در میان صدای خودروها و هیاهوی مردم، خیابان ها را فرا گرفته بود. خیلی ها به خاطر ترس از برخورد نارنجک و سیگارت و آتش افروزهای دست ساز، تلاش می کردند هر ...
ترقه های دست ساز می کنند که در حین این کار مواد منفجر می شود. بعد از انفجار، سعید، امیر و دوستش را به بیمارستان انتقال دادند، سعید دچار سوختگی 75 درصدی شده بود، سعید و امیر دو هفته در بیمارستان بستری شدند، با این حال به دلیل شدت جراحات در بیمارستان فوت شدند.( گریه امان مادر سعید را می برد، چند دقیقه فقط اشک می ریزد). مادر سعید اظهار می کند: پسر عزیزم، هنوز جوان 23 ساله ای بود ...
شفقنا- روزنامه اطلاعات در خصوص اتفاقات سیاسی جهان در سال 93 نوشت: سال 1393 در حالی رو به پایان می رود که خاورمیانه چهارسال پس از بیداری اسلامی، هنوز روی آرامش ندیده است، گوشه و کنار آن درگیری هایی وجود دارد و هر آینه ممکن است جبهه جدیدی از خشونت و ترور باز شود . می توان گفت عمده تحولات جهان در سال 93 حول محور تروریسم بود. در این سال تروریسم سازمان یافته، خشونت را به عریان ترین شکل ممکن ...
بر می گردم.در حالیکه به جنب و جوش نیروهای پیاده در پشت تانک ها نگاه می کنم، در قمقمه را باز می کنم تا جرعه ای آب بنوشم که یکباره زوزه ی خمپاره ای نزدیک می شود و در چند قدمی من به زمین می نشیند. قمقمه از دستم می افتد و کمرم می سوزد. گرد و غبار همه جا را فرا گرفته است. دست در جای سوزش می گذارم.دستم خونی میشود.احتمالاً زخمش باید سطحی باشد. پد جنگی را از زیر لباس روی آن می گذارم.تشنگی بیشتر فشار می ...
...> شیخ عباس سروی، رشته کلام همسرش را در دست می گیرد و می گوید: اگر رضا شهید نشده بود، حتما بعد از این همه سال ردی از او پیدا می شد. حتما شهید شده است که بنیاد هم همین را می گوید. هرچه باشد، خوشا به سعادتش؛ ما که سعادت حضور در جبهه و شهادت را نداشتیم. رضا می خواست مرا همراه خودش به جبهه ببرد اما فرزندان دیگرم کوچک بودند و نمی شد تنهایشان بگذارم. گفتم تو برو و سالم برگرد؛ من بعد از تو می روم تا ...